براساس برنامه ریزی های جاری قرار است پیمان امنیتی آقای کرزی با امریکا طی روزهای آینده به تصویب افراد برگزیده اداره امور در لویه جرگه مشورتی برسد.
آنگونه که آقای کرزی اخیرا گفته است این لویه جرگه اگرچه مشورتی است و مشروعیت قانونی ندارد و به همین گونه تصمیمات آن نمی تواند جنبه الزام آوری حقوقی داشته باشد؛ رییس جمهور کرزی «جرات» رد تصمیمات آن را ندارد؛ تصمیماتی که البته قرار نیست مخالف برنامه ریزی های موجود و مبنی بر رد این پیمان باشد. یعنی صدها نفر به این جرگه فراخوانده می شوند؛ تا یک حرف بزنند و آن پاسخ مثبت به مفاد پیمانی است که هنوز نمی دانند چه چیزی را در بردارد، چه پیامدهایی در پی خواهد داشت و از نظر قوانین داخلی کشور، تا چه حد مشروعیت و اعتبار دارد.
این جرگه قرار است در مورد اعطای مصونیت قضایی به سربازان امریکایی نیز تصمیم گیری کند. مصونیت قضایی به این معناست که اگر یک سرباز امریکایی در افغانستان علیه شهروندان این کشور مرتکب جنایتی می شود هیچ دادگاهی در افغانستان حق ندارد او را به محاکمه بکشاند؛ بلکه این نیروهای امریکایی یا دادگاه های قضایی آن کشور هستند که در مورد پرونده او تصمیم گیری می کنند؛ اما در این میان یک مساله مهم تر از مصونیت قضایی نیز وجود دارد که کمتر کسی تاکنون به آن توجه کرده است و آن چرایی رغبت امریکا به حضور نظامی در افغانستان است. به تعبیر دیگر این پرسش که چرا امریکا راغب و مایل است؛ تا به هر وسیله ممکن، حضور خود در افغانستان بعد از ۲۰۱۴ را همچنان حفظ کند، نه تاکنون به صورت جدی مطرح شده است و نه کسی به آن پاسخ درخور و قناعت بخشی داده است.
رنگین دادفر اسپنتا؛ مشاور امنیت ملی کرزی درباره اینکه امریکا از افغانستان چه می خواهد گفته است که امریکا فقط بگرام را به عنوان پایگاه نظامی در این کشور می خواهد.
پایگاه نظامی بگرام در شمال کابل یکی از فرودگاه های مهم افغانستان است که در زمان حضور نظامیان شوروی سابق نیز بیشتر ماشین جنگی این نیروها در این پایگاه مستقر بود.
او افزود که این پایگاه تنها مرکزی خواهد بود که نیروهای امریکایی در آن مستقر شده؛ اما علاوه کرد که این نیروها از بخشی از فرودگاه های کابل، مزار شریف، قندهار، هرات، شیندند، شوراب در هلمند، گردیز و جلال آباد نیز استفاده خواهند کرد و این نیروها حق تردد در فرودگاههای بگرام کابل، قندهار، شیندند و هرات را خواهند داشت.
اما آقای اسپنتا در مورد اینکه امریکایی ها در پایگاه بگرام چه می کنند و یا به صورت کل، چرا آن کشور نقاط مشخصی را در خاک افغانستان می خواهد هیچ توضیحی ارائه نکرد.
او البته گفت که آنها در فرودگاه های یادشده به نیروهای داخلی آموزش های نظامی می دهند؛ اما بازهم این سؤال در مورد پایگاه بگرام بی پاسخ می ماند.
در کلیت کلان نیز همین مساله مطرح است که امریکا در برابر آنچه دولتمردان افغانستان در برابر امضای پیمان امنیتی از امریکا می خواهند چه چیزی را از این کشور مطالبه می کند و یا امریکا در افغانستان به دنبال کدام گمشده است که حاضر است در بدل پیدا کردن و به دست آوردن آن، به دولت افغانستان امتیاز بدهد؟
به نظر می رسد این مساله مهم تر از اعطا یا عدم اعطای مصونیت قضایی به نیروهای امریکایی است؛ اگر این سؤال پاسخ خود را پیدا کند شاید دلیل اینکه امریکا از کسب مصونیت قضایی برای سربازان خود چه چیزی را می خواهد نیز مشخص شود؛ زیرا روشن می شود که سربازان امریکایی ممکن است مرتکب اعمالی شوند که از یکسو در راستای اهداف حضور این نیروها در افغانستان است و از جانب دیگر می تواند از منظر قوانین داخلی، عرف اجتماعی و احکام دینی مردم افغانستان، جرم تلقی شده و مستوجب پیگرد و مجازات باشد.
از سوی دیگر، این احتمال هم وجود دارد که آنچه امریکا قرار است در افغانستان به آن برسد، بسیار مهم تر و ارزشمندتر از آن چیزی است که قرار است در چارچوب یک پیمان امنیتی به حکومت افغانستان بدهد؛ بنابراین جای آن دارد که این سؤال به صورت جدی مطرح شود که امریکا از امضای این پیمان با افغانستان، در پی چه چیزی است؟
آنگونه که آقای کرزی اخیرا گفته است این لویه جرگه اگرچه مشورتی است و مشروعیت قانونی ندارد و به همین گونه تصمیمات آن نمی تواند جنبه الزام آوری حقوقی داشته باشد؛ رییس جمهور کرزی «جرات» رد تصمیمات آن را ندارد؛ تصمیماتی که البته قرار نیست مخالف برنامه ریزی های موجود و مبنی بر رد این پیمان باشد. یعنی صدها نفر به این جرگه فراخوانده می شوند؛ تا یک حرف بزنند و آن پاسخ مثبت به مفاد پیمانی است که هنوز نمی دانند چه چیزی را در بردارد، چه پیامدهایی در پی خواهد داشت و از نظر قوانین داخلی کشور، تا چه حد مشروعیت و اعتبار دارد.
این جرگه قرار است در مورد اعطای مصونیت قضایی به سربازان امریکایی نیز تصمیم گیری کند. مصونیت قضایی به این معناست که اگر یک سرباز امریکایی در افغانستان علیه شهروندان این کشور مرتکب جنایتی می شود هیچ دادگاهی در افغانستان حق ندارد او را به محاکمه بکشاند؛ بلکه این نیروهای امریکایی یا دادگاه های قضایی آن کشور هستند که در مورد پرونده او تصمیم گیری می کنند؛ اما در این میان یک مساله مهم تر از مصونیت قضایی نیز وجود دارد که کمتر کسی تاکنون به آن توجه کرده است و آن چرایی رغبت امریکا به حضور نظامی در افغانستان است. به تعبیر دیگر این پرسش که چرا امریکا راغب و مایل است؛ تا به هر وسیله ممکن، حضور خود در افغانستان بعد از ۲۰۱۴ را همچنان حفظ کند، نه تاکنون به صورت جدی مطرح شده است و نه کسی به آن پاسخ درخور و قناعت بخشی داده است.
رنگین دادفر اسپنتا؛ مشاور امنیت ملی کرزی درباره اینکه امریکا از افغانستان چه می خواهد گفته است که امریکا فقط بگرام را به عنوان پایگاه نظامی در این کشور می خواهد.
پایگاه نظامی بگرام در شمال کابل یکی از فرودگاه های مهم افغانستان است که در زمان حضور نظامیان شوروی سابق نیز بیشتر ماشین جنگی این نیروها در این پایگاه مستقر بود.
او افزود که این پایگاه تنها مرکزی خواهد بود که نیروهای امریکایی در آن مستقر شده؛ اما علاوه کرد که این نیروها از بخشی از فرودگاه های کابل، مزار شریف، قندهار، هرات، شیندند، شوراب در هلمند، گردیز و جلال آباد نیز استفاده خواهند کرد و این نیروها حق تردد در فرودگاههای بگرام کابل، قندهار، شیندند و هرات را خواهند داشت.
اما آقای اسپنتا در مورد اینکه امریکایی ها در پایگاه بگرام چه می کنند و یا به صورت کل، چرا آن کشور نقاط مشخصی را در خاک افغانستان می خواهد هیچ توضیحی ارائه نکرد.
او البته گفت که آنها در فرودگاه های یادشده به نیروهای داخلی آموزش های نظامی می دهند؛ اما بازهم این سؤال در مورد پایگاه بگرام بی پاسخ می ماند.
در کلیت کلان نیز همین مساله مطرح است که امریکا در برابر آنچه دولتمردان افغانستان در برابر امضای پیمان امنیتی از امریکا می خواهند چه چیزی را از این کشور مطالبه می کند و یا امریکا در افغانستان به دنبال کدام گمشده است که حاضر است در بدل پیدا کردن و به دست آوردن آن، به دولت افغانستان امتیاز بدهد؟
به نظر می رسد این مساله مهم تر از اعطا یا عدم اعطای مصونیت قضایی به نیروهای امریکایی است؛ اگر این سؤال پاسخ خود را پیدا کند شاید دلیل اینکه امریکا از کسب مصونیت قضایی برای سربازان خود چه چیزی را می خواهد نیز مشخص شود؛ زیرا روشن می شود که سربازان امریکایی ممکن است مرتکب اعمالی شوند که از یکسو در راستای اهداف حضور این نیروها در افغانستان است و از جانب دیگر می تواند از منظر قوانین داخلی، عرف اجتماعی و احکام دینی مردم افغانستان، جرم تلقی شده و مستوجب پیگرد و مجازات باشد.
از سوی دیگر، این احتمال هم وجود دارد که آنچه امریکا قرار است در افغانستان به آن برسد، بسیار مهم تر و ارزشمندتر از آن چیزی است که قرار است در چارچوب یک پیمان امنیتی به حکومت افغانستان بدهد؛ بنابراین جای آن دارد که این سؤال به صورت جدی مطرح شود که امریکا از امضای این پیمان با افغانستان، در پی چه چیزی است؟