دولت امریکابه نام مبارزه با تروریسم مرتکب نقض حقوق بشر و قانون شده است و باید در تعاریف خود در جنگ علیه القاعده تجدید نظر کند و خواستار پایان دادن به این جنگ شود.
پایگاه انترنتی گلف نیوز در گزارشی به قلم" کن روث" درباره معیارهای دولت امریکا برای اعلان جنگ علیه القاعده نوشت: چه عاملی سبب می شود دولت امریکا بر ضد فردی که وی را تهدید امنیتی تصور می کند، اعلان جنگ نکند، به او حمله نکند و او را نکشد؟
واقعیت این است که اعلان جنگ علیه افراد ناقض حق انسان ها برای زندگی و حقوق آنها بر اساس قانون اساسی است . اما در جنگ، کشتن یک جنگجوی دشمن مجاز است.
بنابراین آیا امریکا می تواند علیه کسی که تصور می کند یک جنگجوست و می تواند تهدید امنیتی محسوب شود از جمله رهبران مافیای و مواد مخدر در نیویارک یا حتی جولیا اسانژ یا ادوارد اسنودن اعلان جنگ کند؟
این در حالی است که علاوه بر محدودیت های اخلاقی، محدودیت های قانونی نیز درباره تعیین این موضوع که چه کسی جنگجوست و همچنین تعیین زمان مناسب برای پاسخ گویی به یک تهدید، وجود دارد.
به ندرت درباره این محدودیت ها سخنی گفته می شود اما حدود ۱۲ سال پس از حملات یازده سپتمبر و با کاهش دخالت های امریکا در جنگ داخلی در افغانستان، اکنون زمان اعمال این محدودیت ها در « جنگ» علیه القاعده و شاخه های نظامی آن در سطح جهان فرا رسیده است.
به گزارش خبرگزاری آوا، این گزارش به سخنرانی باراک اوباما رئیس جمهور امریکا در۲۳ ماه می در دانشگاه دفاع ملی اشاره کرده و می افزاید: بارک اوباما هشدار داد که « یک جنگ دائمی تأیید کننده دفاع از خود است و نشان می دهد امریکا در راههای وحشتناکی گام بر می دارد.»
اوباما به نقل از جیمز مدیسون گفت:« هیچ ملتی نمی تواند آزادی خود را در میدان جنگ دائمی به دست آورد. »
اما رئیس جمهور امریکا در عین حال از برداشتن گام بعدی به منظور اعلام پایان جنگ علیه القاعده یا حتی ارائه توضیح درباره چگونگی آگاهی شهروندان درباره زمان پایان این جنگ خودداری کرد.
این در حالی است که قوانین بین المللی راهکارهایی در این باره ارائه می دهند.
در پروتکل ها و تفسیرهای حقوقی در کنوانسیون های ژنو، استنداردهایی درباره زمان تشخیص وجود « درگیری مسلحانه » بین یک کشور و گروه های مسلح وجود دارد و محکمه های مختلف بین المللی نیز آنها را تأیید کرده اند.
یک درگیری مسلحانه مستلزم سطح خاصی از خصومت است که این سطح از سوی عواملی از جمله شمار، مدت زمان و شدت رویارویی های انفرادی، استفاده از تسلیحات نظامی، شمار شرکت کنندگان در جنگ و تلفات و افراد بی خانمان مورد قضاوت قرار می گیرد و تعیین می شود.
یک درگیری همچنین مستلزم وجود رقیب و دشمنی است که بر اساس ساختار فرماندهی با ظرفیت انجام عملیات نظامی مداوم، نیروهای مسلح در اختیار دارد. تهدید القاعده برای امریکا که همچنان واقعی است، دیگر مطابق این استنداردهای بین المللی نیست.
القاعده این روزها، گاه و بیگاه حملاتی کوچک انجام می دهد که این حملات معمولا از سوی دیگر شاخه های آن صورت می گیرد.
برخی حملات ممکن است تلفات قابل توجهی داشته باشند اما همانند عملیات نظامی نیستند که در درگیریهای مسلحانه بر اساس قوانین بین المللی تعریف می شود.
باراک اوباما اعلام کرده است؛ هسته القاعده که هم اکنون تشکیلات اصلی آن در مناطق قبیله ای شمال غربی پاکستان وجود دارد، « نابود شده است.»
گروه های وابسته به القاعده از قبیل القاعده در شبه جزیره عربستان و القاعده در مغرب اسلامی گروه های مسلح به حساب می آیند اما ظرفیت عملیاتی آنها محدود به مناطق خودشان می باشد.
این گروه های وابسته به القاعده بازیگرانی مهم در یمن و شمال آفریقا محسوب می شوند اما نمی توان گفت این گروه ها بیشتر از کارتل های مواد مخدر مکزیک یا شبکه های سازمان یافته جنایت بین المللی - تهدیدی برای امریکا محسوب می شوند.
به گزارش واحد مرکزی خبر، این گزارش می افزاید، این که امریکا به استقرار نظامیان علیه القاعده ادامه می دهد توجیه کننده این موضوع نیست که درگیرهای مسلحانه نیز وجود دارد زیرا اگر درگیری وجود داشته باشد هر کشوری با استفاده از نیروهای خود می تواند با این « جنگجویان » مبارزه کند و به آنها پاسخ دهد.
اذعان به این موضوع که نبرد با القاعده دیگر یک جنگ محسوب نمی شود به این معنا نیست که امریکا کشوری بی دفاع است یا حتی استفاده از نیرویهای مهلک ممنوع است.
در زمان صلح ، رفتارهای امریکا بر اساس قوانین بین المللی مربوط به حقوق بشر صورت می گیرد که به معنای دستگیری و محاکمه عاملان خشونت است اما در صورت لزوم همچنان مجوز استفاده از نیروهای مهلک به منظور متوقف کردن تهدید قریب الوقوع وجود دارد. اوباما در سخنرانی ماه می گفت که امریکا بیشتر از افغانستان به این معیارها پایبند است.
او گفت:« اولویت ما همواره بازداشت ، بازجویی و محاکمه عاملان بوده است و ما علیه تروریست هایی که تهدیدی قریب الوقوع و مداوم علیه مردم امریکا محسوب می شوند ، اقدام می کنیم و زمانی چنین کاری انجام می دهیم که دولت دیگری قابلیت مقابله موثر با این تهدیدها را نداشته باشد.»
این معیارها برای صحنه سیاسی قابل استفاده هستند نه برای جنگ.
بنابراین، چرا نباید گام منطقی بعدی را برداشت و اعلام کرد جنگ علیه القاعده پایان یافته است؟ بله، دلیل آن این است که احتمالا باید بهای این اقدام را پرداخت.
مخالفان سیاسی اوباما پس از حمله تروریستی اجتناب ناپذیر بعدی، فریاد شادی سر خواهند داد.
اما بهای استفاده از لفاظی های جنگ طلبانه به منظور کنار گذاشتن محدودیت های استفاده از نیروهای مهلک بسیار بیشتر است.
دولت امریکا همچنین به نام مبارزه با تروریسم مرتکب نقض حقوق بشر و قانون شده است.
دولت امریکا باید در تعاریف خود در جنگ علیه القاعده تجدید نظر کند و خواستار پایان دادن به این جنگ شود.