تاریخ انتشار :چهارشنبه ۷ سرطان ۱۳۹۱ ساعت ۰۸:۱۵
کد مطلب : 44003
پیروزی اخوان المسلمین دومین کابوس وحشتناک سه دهه اخیر غرب
سکولاریسم غربی و کمونسیم شرقی و قدرتهای استعماری در کلیت خود، دین را صالح برای مدیریت جوامع انسانی نمی شناسند و هر دو با ادبیات و پالیسی خاص خود وارد جنگ تمام عیار با دین و اندیشه دینی در مدل سخت و نرم آن شدند. زیرا دین نه الحاد را بر می تابد و نه استعمار را تمکین می کند و رقیب جدی هردو جبهه نیزهست. کمونیسم دین را افیون توده ها معرفی کرد و در چهره لائیزم به مصاف دین آمد.

لیبرالیسم دین را امر شخصی و نه آئینی که بتواند در عرصه مدیریت کار آمد باشد، تبلیغ کرد و تلاش نمود، واگذاری "کار دنیا به قیصر" و "کار آخرت به روحانیت" را در اذهان انسان های شرقی و غربی نهادینه کند. از این رو در نگرش الحادی، برای ساختن دنیای مطلوب نه تنها دین توانمند نیست که مخدر و مخرب است.

در نگاه لیبرال و سکولار نیز دین قادر به مدیریت جامعه نیست و در ساختن دنیا و سامان دادن سیاست و اداره کارآمد نه ناکام که فی ذاته فاقد صلاحیت است. از این رو در هر آنچه که موضوع آن دنیا و اجتماع و مدیریت انسانهاست، از حضور و نقش آفرینی دین استریلیزه گردد و دین زدایی صورت بگیرد.
به همین دلیل، پروژه سکولاریزاسیون جوامع را در بعد تئوریک و عملی در سطح کلان و استراتژیک، دنبال کردند که ترویج لائیسم و سکولاریسم داده های اولیه و بنیادین آنها و بر ساخته های دیگر آن اومانیسم و مدل های مختلف لیبرال در سیستم های کشورداری است.

بر همین اساس، سیاست دینی و نظام بر آمده از دین هم به لحاظ تئوریک مورد هجمه وسیع الحاد و جهان استعمار با گونه های لائیسم و سکولاریسم قرار داشت و سخن از امکان حکومت دینی به لحاظ تئوریک در جهان مدل ها و ایده آل های سیاسی هم ناممکن انگاشته می شد. تمام تلاش ممکن خویش را به کار گرفتند تا قیمت خرد و رأی مردم وسپردن سرنوشت مردم به مردم از در اندیشه دینی به حقیر انگاری و نادیده انگاری تبلیغ و ترویج کنند.

تمام معرفتی و نظری خویش را بسیج کردند تا برای دین قلمرو آخرتی تعریف و با امکانات گسترده رسانه ای، ناکار آمدی آنرا در امور دنیایی مردم تلقین و ترویج کنند. در این جدال یکی از محوری ترین جان مایه استدلال عدم صلاحیت دین در امر دنیا، تبلیغ و ترویح تقابل علم و دین که بافت معرفتی مسیحی داشت، به تمامی ادیان و از جمله اسلام تسری داده و مدعی بودند که اداره جامعه در ابعاد تئوریک و تکنولوژیک، هم به لحاظ نرم افزارهای ایجاد نظم و روابط، وابسته به علم، دانش و تجربیات بشری است.

"آتن سیاست" را کاری به "اورشلیم دین" نیست. علم، تکنولوژی و قانونگذاری و خلق تئوری های مدیریتی محصول، علم بشر است و داده های علمی با داده های دینی در تقابل است. بنابر این دین نه به لحاظ قابلیت و صلاحیت و نه به لحاظ کار ویژه ای که دارد(فردی بودن) نازا و ناتوان است. لذا باید دین را کاری به مدیریت دنیا نباشد.

وقوع انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام سیاسی "جمهوری اسلامی" مدل اسلامی اداره جوامع را به عنوان راه سوم طرح و وارد جریان و جدال های تئوریک و عملی سیاسی کرد. رقیبی که از سوی الحاد و اندیشه های سکولار به "اسلام سیاسی" تعبیر و جهان بشری از آن تحذیر داده می شد.

مدل سوم در چنین فضایی که ذکر آن رفت، طبیعتا چهره ترور شده شخصیتی داشت و با انواع موانع و سناریوهای ساخته شده مواجه و راه دشواری را در پیش رو داشت. از این رو باید به لحاظ نظری از تئوری های دینی سیاست و توان مدیریتی دین دفاع می کرد و هم به لحاظ عملی کارآمدی، توانمندی و ساختن دنیای دیندارانه و عزتمندانه را به اثبات می رساند.

براین اساس با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) گفتمان حکومت دینی در مقابل حکومت سکولار و اندیشه دینی در برابر اندیشه اومانیستی طرح و مدل سومی که نه نظام بر آمده ازالحاد و لائیزم شرقی است و نه بر پایه سکولاریسم غربی بناشده، وارد تئوری های سیاسی شد و تابوی سخن از ساختار سیاست و حکومت دینی شکست و از آن به خوبی دفاع شد و حکومت "مردم سالار دینی" عرضه و در عرصه عمل به نمایش گذاشته شد.

کار آمدی آن نیز برای جهانیان به اثبات رسید و آن اینکه در عین استقلال، تنها در طی سه دهه توانست، به تکنولوژی بر تر دنیا و به صورت بومی و نه وارداتی دست یابد و نهادهای علمی و سیاسی را چنان مدیریت کنند که علی رغم تلاش های سنگین و گسترده تخریبی شرق و غرب از ترور شخصیت های موثر تا تحمیل جنگ های طولانی و تهدید و تحریم و حملات سایبری و بایکوت علمی و استفاده ابزاری از نهادهای بین المللی نتوانست، سیمای سیاست و حکومت دینی و کارآمدی آنرا تخریب کند و این بود که جنبش های اسلامی معاصر با ایده "نفی حکومت غیر دینی" و "استقرار حکومت دینی" آبرو مندانه و با بستر آماده در افکار عمومی و داشتن نمونه عینی موفق مدل حکومت دینی که قادر به تامین نیاز های دنیوی و اخروی ساختن دنیای جامعه انسانی است؛ توان یافتند که در میان توده ها عمق استراتژیک ایجاد کنند و انقلاب های بزرگی را سامان دهند. اینک تئوری سیاسی دینی از چنان اقبال برخوردار گشته که طوفانی را در جهان عرب به راه انداخته و مدل های استبدادی بیگانه و وابسته به استعمار را یکی پس از دیگری فرو می ریزد و "اسلام سیاسی" و نه "اسلام وهابی" را جایگزین می سازد.

بنابراین پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و استقرار حکومت دینی کار آمد، نخستین کابوس غرب بود که سه دهه قبل اتفاق افتاد و غرب تلاش کرد با حمایت از رژیم های ارتجاعی عرب که به نوعی از القاب و عنوان اسلامی استفاده می کردند، با حمایت از آن رژیم های تقلبی تحت عنوان رژیم های اسلامی در برابر "اسلام سیاسی اصیل" استفاده ابزاری کند تا شاهد شکل گیری نظام سیاسی از این جنس نباشند. سعی کردند با اتخاذ استراتژی تفرقه به انقلاب های اصیل اسلامی رنگ مذهبی بدهند و از الگو شدن و تسری آن به دیگر کشورهای اسلامی جلوگیری نموده، با تشدید اختلافات مذهبی و توطئه هایی با همین جنس، حرکت پرشتاب بیداری و بازگشت به خود اصیل و ایجاد حکومت های مبتنی بر ارزشهای خودی را کند و جلوگسترش آنرا بگیرد.

اما الهام بخشی و وجود الگوی عینی موفق با محوریت دین، چیزی نبود که بتوان با ساختن یا حمایت از حکومت های تقلبی به نام دین و دور زدن ملت ها گستره اثر گذاری مدل اسلامی نظام سیاسی را گرفت و مانع تولد بهار بیداری اسلامی- ولو با سه دهه تاخیر در دنیای اسلام- شد. اما مصر با توجه به پیشینه دینی و شخصیت های مجاهد و دینی چون شیخ محمد عبده، شهید علامه سید قطب، امام حسن البنا و دیگران و اینک پیروزی در جدال دموکراتیک با بقایای نظام وابسته به استعمار (مبارک) برگی طلایی دیگر در تاریخ حیات سیاسی مسلمانان و کابوس دیگر برای غرب را محقق ساختند.
اینک اخوان المسلمین نه تنها موفق شد نظام فاسد را ساقط کند که خود در ساختن نظام جدید که با محوریت اسلام است، پیروز انتخابات گردد.

اگر چه پیروزی دکتر محمد مرسی نماینده اخوان المسلمین پایان یک آغاز پرچالش و پرمانعی است که استعمار غربی در برابر آن سدها و حصار هایی ایجاد خواهد کرد و راه دشواری پیش روست، اما غرب میداند که با همه تلاش و تقلا و تقلب هایی که از کانال حکومت نظامی و جنرالان حاکم و وابسته به خودش انجام داده، نهایتا جز شکست پروژه های سکولاریزاسیون و دست نشانده سازی و کنترل از راه دور سرنوشت ملت ها ارمغانی نداشتند و سرانجام اتفاق افتادن "حقیقتی" که در "رویا" برای آنان ترس آفرین بود، حاصلی نچیدند.

غرب با ساختن القاعده و مدل های تقلبی سیاسی، می خواست، نمونه های وحشت آور از نظام و تفکر دینی ارائه کند و تلاش بسیار کرد تا همین نمونه های تقلبی و تصنعی خودش را به نام حکومت و امارت اسلامی در کشورهای اسلامی معرفی کند و با خفه سازی آزادگان و عزت مندان مسلمان، تحت عنوان تروریسم از وقوع چنین کابوسی پیشگیری کند، اما نشد.

حال همانند گذشته و از سر استیصال، همان ترفند ها و تکنیک هایی را که در مقابله با کابوس نخست به کار بست، نسخه هایی است که برای حکومت منتخب مصر خواهد پیچید. اقدام به حفظ قدرت نظامیان، تشدید تفرقه درون دینی و برون دینی، تحریم و ترور و باز مدیریت فعالیت های مسلحانه سلفی ها و نیز حمایت همه جانبه از بقایای ملکی و چهره های مخلوع نظام گذشته، از جمله سناریوهای محتملی است که جریان اخوان به رهبری مرسی فرا رو خویش دارد.


نویسنده: سید آقا موسوی نژاد
منبع : خبرگزاری آوا_ کابل
https://avapress.com/vdcaewny.49nyw15kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما