امام علی علیه السلام در ذیل جمله های خطاب به کمیل فرمود: «هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة و باشروا روح الیقین و استلانوا ما استعوره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون»؛ علم و دانش با بینایی حقیقی به ایشان یکباره روی آورده و با آسودگی و خوشی یقین و باور به کار بسته اند و سختی و دشواری اشخاص به ناز و نعمت پرورده را سهل و آسان یافته اند و به آنچه نادانان از آن دوری گزینند انس و خو گرفته اند. (نهج البلاغه، کلمات قصار 147)
*ایضا در خطبه 2 نهج البلاغه می فرماید: «هم موضع سره و لجأ امره و عیبة علمه و موئل حکمه و کهوف کتبه و جبال دینه بهم أقام انحناء ظهره و اذهب ارتعاد فرائصه... لا یقال بال محمد صلی الله علیه و آله من هذه الامة احد و لا یسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا. هم اساس الدین و عماد الیقین الیهم یفیی ء الغالی و بهم یلحق التالی و لهم خصائص حق الولایة و فیهم الوصیة و الوراثة»؛ آل پیغمبر اکرم نگهدارنده راز نهان و پناه فرمان آن حضرت می باشند و خزینه دانش آن وجود محترم هستند و مرجع حکمتهای آن جناب و حافظ کتابهایش می باشند و مانند کوههایی هستند برای دینش. حضرت رسول اکرم به کمک آنان پشتش را راست کرد و لرزش بدنش را زائل نمود... هیچیک از این امت با آل محمد صلی الله و علیه و آله طرف مقایسه نبوده و کسانی که همیشه از نعمت و بخشش ایشان بهره مندند با آنان برابر نیستند. آل محمد علیهم السلام اساس و پایه دین و ستون ایمان و یقین هستند. دور افتادگان از راه حق به آنان رجوع کرده و واماندگان به ایشان ملحق می شوند و خصائص امامت در آنان جمع و حق ایشان است و بس، و درباره آنان وصیت و ارث بردن ثابت است.
*ایضا در خطبه 4 می فرماید: «بنا اهتدیتم فی الظلماء و تسنمتم العلیاء و بنا انفجرتم عن السرار و قر سمع لم یفقه الواعیة»... (این خطبه را حضرت بعد از کشته شدن طلحه و زبیر فرموده است)؛ موقعی که در تاریکی گمراهی و نادانی بودید به سبب ما هدایت شدید و به راه راست قدم نهادید و بر کوهان بلندی سوار شدید و به واسطه ما از تیرگی شبهای آخر ماه داخل روشنایی صبح گردیدید. کر شود گوشی که از فریاد رهنما پند نگرفته....
زود است که بعد از من بر شما روزگاری بیاید که چیزی در آن پنهانتر از حق و درستی نبوده و آشکارتر از باطل و نادرستی نباشد... پس قرآن و اهل آن در آن روز دور انداخته شده و در میان جمعیت نیستند و این هر دو با هم در یک راه یار هستند و کسی قرآن و اهلش را احترام نکرده نزد خود نگاه ندارد. پس قرآن و اهل آن در آن زمان در بین مردم بوده و با ایشان هستند و (در عین حال) در میانشان نبوده و با آنها نمی باشند
*ایضا در خطبه 147: «و لن تأخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه فلتمسوا ذلک من عند اهله فانهم عیش العلم و موت الجهل هم الذین یخبرکم حکمهم عن علمهم و صمتهم عن منطقهم (عن حکم منطقهم خطبه 237) و ظاهرهم عن باطنهم لا یخالفون الدین و لا یختلفون فیه (لا یخالفون الدین اشاره است به مقام عصمت و لا یختلفون فیه اشاره است به مقام علم، و این دو شرط در متخصصان الهی لازم است) فهو بینهم شاهد صادق و صامت ناطق»؛ و هرگز به عهد و پیمان قرآن وفا نمی کنید تا کسی را که نقض عهد کرده و پیمان شکسته بشناسید، و هرگز به کتاب خدا چنگ نمی زنید تا کسی را که آنرا دور انداخته بشناسید. پس راه راست و وفای به عهد و پیمان و کیفیت وابسته شدن به قرآن را از اهل آن درخواست نمائید زیرا ایشان زنده دارنده علم و دانش و میراننده جهل و نادانی هستند. آنانند کسانی که حکم ایشان شما را آگاه می سازد از علم و دانائیشان، و خاموشی آنان از گفتارشان و ظاهرشان و از باطنشان. مخالف دین نیستند و در آن با یکدیگر اختلاف ندارند. پس دین درباره آنان گواهی است راستگو و خاموشی است گویا.
*ایضا خطبه 239: «هم عیش العلم و موت الجهل یخبرکم حلمهم (خطبه 147: حکمهم) عن علمهم و ظاهرهم عن باطنهم و صمتهم عن حکم منطقهم لا یخالفون الحق (ای العصمه) و لا یختلفون فیه (ای العلم الصافی المصیب) هم دعائم الاسلام و ولائج الاعتصام بهم عاد الحق الی نصابه و انزاح الباطل عن مقامه و انقطع لسانه عن منبته عقلوا الدین عقل وعایة و رعایة لا عقل سماع و روایة فان رواة العلم کثیر و رعاته قلیل»؛ آل محمد (صلی الله علیه وآله) زنده کننده علم و دانایی و از بین برنده جهل و نادانی هستند. شما را آگاه می سازد بردباریشان از دانائیشان، و ظاهرشان از باطنشان و خاموشیشان از راستی و درستی گفتارشان. حق را مخالفت نمی کنند و در آن اختلاف ندارند. ایشان ستونهای اسلام و پناهگاهها هستند.
موقعی که در تاریکی گمراهی و نادانی بودید به سبب ما هدایت شدید و به راه راست قدم نهادید و بر کوهان بلندی سوار شدید و به واسطه ما از تیرگی شبهای آخر ماه داخل روشنایی صبح گردیدید. کر شود گوشی که از فریاد رهنما پند نگرفته....
به وسیله ایشان حق به اصل و موضع خود باز می گردد و باطل و نادرستی از جای آن دور و نابود می شود و زبانش آنجا که حق آشکار شد بریده می گردد. دین را شناختند شناختنی که از روی دانایی و رعایت نمودن است نه شناختنی که از روی شنیدن و نقل نمودن باشد و روایت کنندگان علم بیشمار و رعایت کنندگان آن کمند.
*ایضا خطبه 147: «و انه سیأتی علیکم من بعدی زمان لیس فیه شی ء اخفی من الحق و لا اظهر من الباطل... فالکتاب یومئذ و اهله طریدان منفیان و صاحبان مصطحبان فی طریق واحد لا یؤویهما مؤو فالکتاب و اهله فی ذلک الزمان فی الناس و لیسا فیهم و معهم و لیسا معهم»؛ زود است که بعد از من بر شما روزگاری بیاید که چیزی در آن پنهانتر از حق و درستی نبوده و آشکارتر از باطل و نادرستی نباشد... پس قرآن و اهل آن در آن روز دور انداخته شده و در میان جمعیت نیستند و این هر دو با هم در یک راه یار هستند و کسی قرآن و اهلش را احترام نکرده نزد خود نگاه ندارد. پس قرآن و اهل آن در آن زمان در بین مردم بوده و با ایشان هستند و (در عین حال) در میانشان نبوده و با آنها نمی باشند.
منبع : طهور
منبع : خبرگزاری آوا- مشهد مقدس