صدیقه سادات/ افغانستان در طول تاریخ، بیشتر مواقع بحرانی و بحرانزا بوده و به همین دلیل همواره صدمات جبرانناپذیری را متقبل شده است.
با توجه به گذشته چهل سال پسین، این روزها نیز کشور در شرایط حساسی قرار دارد؛ شرایطی که هر روز بیش از روز قبل وضعیت کشور ملتهب و نگرانکننده است و در عین حال و طبق معمول، قربانی اصلی هم ملت است.
امروزه وجود اختلاف سیاسی بین دولتمردان اقتدارطلب از یک طرف، امضای توافقنامه صلح سمبولیک بین آمریکا و طالبان از جانب دیگر، و همچنین گسترش همهگیری ویروس کرونا، همه و همه کشور و مردم را با بحران و چالش بیشتری دچار کرده است.
اوضاع مدیریتی کشور امروز بسیار به همان ضربالمثل قدیمی "هر کس ناخن دارد، حلوا میخورد"، میماند و دیده میشود که حتی در کمکهای جهانی و حکومتی برای مهار کرونا نیز سوءاستفاده میشود. حالا جدا از ضعفهای مدیریتی، حداقل فقر و فقدان وجدان انسانی در بین مسئولان، آنان را کور و کر ساخته که با منفعتطلبیشان، از جیب ملت و کمکهای ملت سوءاستفاده میکنند.
امروز به وضوح ناکارآمدی سران حکومتی در مدیریت وضعیت رقبت بار مردم بیش از گذشته دیده میشود، و این امر به صورت جدی باعث سلب اعتماد مردم از آنان شده است. عدم اشتراک اکثریت جمعیت کشور در انتخابات گذشته ریاست جمهوری نیز مبین همین مسأله است. مردم با همین عدم اشتراک در انتخابات، در واقع دست رد به سینه سیاسیون فریب و ریا زدند و عدم رضایتشان را در حکومتداری آنان اعلام نمودند. حالا بحرانهای بعدی و تشدید اوضاع و نارضایتیهای عامه که بیش از گذشته شده، بر کسی پوشیده نیست.
پروسه جنجالی انتخابات ریاست جمهوری با انواع اتهامات مهمی که وجود داشت، ناشی از عدم درایت و مدیریت انتخابات بود. امروز غنی و عبدالله بر سر قدرت ملی کشمکش دارند، در حالی که اگر تمامی آرا حتی مربوط یکی هم میبود، بازهم ریاست جمهوری مشروعیت مردمی را به سختی به دست میآورد، زیرا اکثریت در این پروسه دخیل نبودند.
کشمکشهای سخیف سیاسی بین دو تیم نه تنها بحرانها را عمیقتر نموده، بلکه بیش از پیش کشور را در تنگنای انزوا و بیآبرویی در منطقه و جهان قرار داده است. امروز مدیریت اوضاع و بحرانهای مختلف سیاسی تا اجتماعی و... در کشور؛ سرزمینی با گذشته تاریخی و تمدنی و استقامت در برابر استعمار، در دست خارجیان است و اگر سران سیاسی متوجه باشند، این حقارتی بزرگی است.
افغانستان با وجود همه منابع و کمکهای صورت گرفته، اما هنوز وابسته به کمکهای خارجی است، و فاجعهبارتر و ننگینتر هم اینکه برای حل بحران سیاسی داخلی کشور، حرف از تهدید و قطع کمکها میزنند. در مسأله صلح و جنگ کشور و امضای توافقنامه صلح بین آمریکا و طالبان در قطر نیز عملا حکومت و مردم افغانستان به عنوان طرف مقابل و قربانی اصلی، کوچکترین نقشی نداشت که غیرقابل قبول و ننگین است.
یکی از شرایط مبهم و یکجانبه توافق امریکا با طالبان، رهایی زندانیان طالب از زندانها است که عملا از سوی حکومت افغانستان اجرا میشود. نگرانی این است که این زندانیان دوباره به میدانهای جنگ برگشته و به فاجعهآفرینیهایشان ادامه بدهند که هیچ تضمینی هم وجود ندارد. چنانکه در آخرین مورد هم گزارشهایی از دستگیری چهار تن از طالبان تازه آزاد شده از میدان جنگ، که توسط همین پروسه آزاد شده بودند، منتشر شده است.
در یک چنین شرایط نابهسامان سیاسی که کشور با آن روبرو است، بحران خطرناکتری نیز این روزها به چالشهای کشور افزوده است. افزایش دامنهدار و همهگیری کرونا وضعیت کشور را دشوار ساخته است. حالا جمعیت کشور بدون کرونا نزدیک 50 درصد زیر خط فقر بوده که بحران کرونا و قرنطینهای اجباری دایره مشکلات را برای مردم تنگتر کرده و زندگی را سختتر ساخته است. با وجود گذشت هفتهها و کمک میلیونها دالر، اما هنوز کمتر گوش شنوا و طرح همه جانبهای وجود دارد.
البته بخشی از ادامه بحرانها و از عوامل موثر تشدید آن، ضعف و ناتوانی مردم و عدم همپذیری و همصدایی است که از یک طرف سبب خودکامگی سران حاکمیتی شده و از جانبی هم به راحتی در مسیر اجرایی طرحهای بیگانه قرار میگیرند. بنابراین راه نجات از استبداد رأی، تمکین سران حاکمیتی به خواسته های مردم، خنثی کردن طرحهای منافقانه خارجیان در پروسه صلح و جنگ آگاهی، همصدایی و همپذیری مردم و حرکت آگاهانه به پیش است.
در این بین دشمنان از قومیت، مذهب و زبان به عنوان ابزاری جهت تخریب مردم استفاده میکنند. سالهاست که تفرقهافکنیها و شیطنتها اجرا میشود و بر این اساس، نیاز است که مردم بیدار شوند و بخشی از بحران را با خودآگاهی از مسئولیتها بزدایند.
بناء کشور همواره نیاز به اتحاد داشته و دارد، و آگاهی مردم از سرنوشت سیاسی و اجتماعیشان، و روندهای جنگ و صلح است که مسیر آینده آنها را تعیین میکند. تنها خود مردم است که میتوانند کشور و آینده را از دایره بازیهای کثیف سودجویان نجات داده و آینده روشنی را برای جامعه و کشور رقم بزنند.
با توجه به گذشته چهل سال پسین، این روزها نیز کشور در شرایط حساسی قرار دارد؛ شرایطی که هر روز بیش از روز قبل وضعیت کشور ملتهب و نگرانکننده است و در عین حال و طبق معمول، قربانی اصلی هم ملت است.
امروزه وجود اختلاف سیاسی بین دولتمردان اقتدارطلب از یک طرف، امضای توافقنامه صلح سمبولیک بین آمریکا و طالبان از جانب دیگر، و همچنین گسترش همهگیری ویروس کرونا، همه و همه کشور و مردم را با بحران و چالش بیشتری دچار کرده است.
اوضاع مدیریتی کشور امروز بسیار به همان ضربالمثل قدیمی "هر کس ناخن دارد، حلوا میخورد"، میماند و دیده میشود که حتی در کمکهای جهانی و حکومتی برای مهار کرونا نیز سوءاستفاده میشود. حالا جدا از ضعفهای مدیریتی، حداقل فقر و فقدان وجدان انسانی در بین مسئولان، آنان را کور و کر ساخته که با منفعتطلبیشان، از جیب ملت و کمکهای ملت سوءاستفاده میکنند.
امروز به وضوح ناکارآمدی سران حکومتی در مدیریت وضعیت رقبت بار مردم بیش از گذشته دیده میشود، و این امر به صورت جدی باعث سلب اعتماد مردم از آنان شده است. عدم اشتراک اکثریت جمعیت کشور در انتخابات گذشته ریاست جمهوری نیز مبین همین مسأله است. مردم با همین عدم اشتراک در انتخابات، در واقع دست رد به سینه سیاسیون فریب و ریا زدند و عدم رضایتشان را در حکومتداری آنان اعلام نمودند. حالا بحرانهای بعدی و تشدید اوضاع و نارضایتیهای عامه که بیش از گذشته شده، بر کسی پوشیده نیست.
پروسه جنجالی انتخابات ریاست جمهوری با انواع اتهامات مهمی که وجود داشت، ناشی از عدم درایت و مدیریت انتخابات بود. امروز غنی و عبدالله بر سر قدرت ملی کشمکش دارند، در حالی که اگر تمامی آرا حتی مربوط یکی هم میبود، بازهم ریاست جمهوری مشروعیت مردمی را به سختی به دست میآورد، زیرا اکثریت در این پروسه دخیل نبودند.
کشمکشهای سخیف سیاسی بین دو تیم نه تنها بحرانها را عمیقتر نموده، بلکه بیش از پیش کشور را در تنگنای انزوا و بیآبرویی در منطقه و جهان قرار داده است. امروز مدیریت اوضاع و بحرانهای مختلف سیاسی تا اجتماعی و... در کشور؛ سرزمینی با گذشته تاریخی و تمدنی و استقامت در برابر استعمار، در دست خارجیان است و اگر سران سیاسی متوجه باشند، این حقارتی بزرگی است.
افغانستان با وجود همه منابع و کمکهای صورت گرفته، اما هنوز وابسته به کمکهای خارجی است، و فاجعهبارتر و ننگینتر هم اینکه برای حل بحران سیاسی داخلی کشور، حرف از تهدید و قطع کمکها میزنند. در مسأله صلح و جنگ کشور و امضای توافقنامه صلح بین آمریکا و طالبان در قطر نیز عملا حکومت و مردم افغانستان به عنوان طرف مقابل و قربانی اصلی، کوچکترین نقشی نداشت که غیرقابل قبول و ننگین است.
یکی از شرایط مبهم و یکجانبه توافق امریکا با طالبان، رهایی زندانیان طالب از زندانها است که عملا از سوی حکومت افغانستان اجرا میشود. نگرانی این است که این زندانیان دوباره به میدانهای جنگ برگشته و به فاجعهآفرینیهایشان ادامه بدهند که هیچ تضمینی هم وجود ندارد. چنانکه در آخرین مورد هم گزارشهایی از دستگیری چهار تن از طالبان تازه آزاد شده از میدان جنگ، که توسط همین پروسه آزاد شده بودند، منتشر شده است.
در یک چنین شرایط نابهسامان سیاسی که کشور با آن روبرو است، بحران خطرناکتری نیز این روزها به چالشهای کشور افزوده است. افزایش دامنهدار و همهگیری کرونا وضعیت کشور را دشوار ساخته است. حالا جمعیت کشور بدون کرونا نزدیک 50 درصد زیر خط فقر بوده که بحران کرونا و قرنطینهای اجباری دایره مشکلات را برای مردم تنگتر کرده و زندگی را سختتر ساخته است. با وجود گذشت هفتهها و کمک میلیونها دالر، اما هنوز کمتر گوش شنوا و طرح همه جانبهای وجود دارد.
البته بخشی از ادامه بحرانها و از عوامل موثر تشدید آن، ضعف و ناتوانی مردم و عدم همپذیری و همصدایی است که از یک طرف سبب خودکامگی سران حاکمیتی شده و از جانبی هم به راحتی در مسیر اجرایی طرحهای بیگانه قرار میگیرند. بنابراین راه نجات از استبداد رأی، تمکین سران حاکمیتی به خواسته های مردم، خنثی کردن طرحهای منافقانه خارجیان در پروسه صلح و جنگ آگاهی، همصدایی و همپذیری مردم و حرکت آگاهانه به پیش است.
در این بین دشمنان از قومیت، مذهب و زبان به عنوان ابزاری جهت تخریب مردم استفاده میکنند. سالهاست که تفرقهافکنیها و شیطنتها اجرا میشود و بر این اساس، نیاز است که مردم بیدار شوند و بخشی از بحران را با خودآگاهی از مسئولیتها بزدایند.
بناء کشور همواره نیاز به اتحاد داشته و دارد، و آگاهی مردم از سرنوشت سیاسی و اجتماعیشان، و روندهای جنگ و صلح است که مسیر آینده آنها را تعیین میکند. تنها خود مردم است که میتوانند کشور و آینده را از دایره بازیهای کثیف سودجویان نجات داده و آینده روشنی را برای جامعه و کشور رقم بزنند.