تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۴ حمل ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۴
کد مطلب : 206672
گمشده‌هایی که در اندیشۀ مهدوی یافت می‌شود
محمدامین زاهدی/ آیا پرداختن به موضوع مهدویت با وجود علوم و فنون مختلف ضرورتی دارد؟ آیا اصولا سخن از مهدویت نیازی از نیازهای امروز ما بوده و می‌تواند تحولی اساسی در زندگی ما ایجاد کند یا خیر؟

روشن است که بحث در این مورد سبب تقویت انگیزه و نشاط و به کارگیری تمام امکانات مادی و معنوی در جهت ترویج عقیده و راهبرد اساسی زندگی خواهد شد. ما مدعی هستیم که امامت و مهدویت بر اساس متون دینی هویت اصلی و اساسی مسلمین است و به همین دلیل در رأس توصیه‌های پیامبر عظیم‌الشان صل الله علیه و آله بوده است. امامت اصلی است که در راستای اصول مهم دین یعنی توحید و نبوت طرح شده و مکمل و متمم آن اصول است.

مناسب است که بحث مهدویت را از زوایای گوناگون برسی کنیم:

یک) بعد اعتقادی:
بدون شک اعتقاد رکن اصلی شخصیت انسان است که اعمال و رفتار آدمی را شکل می‌دهد و به همین دلیل انبیای الهی در جهت اصلاح عقاید انسان بسیار کوشیده‌اند. مسلمانان به اعتقاد به خدا و پیامبر و سپس جانشینان پیامبر دعوت شده‌اند. از طرفی حضرت مهدی موعود (عج) آخرین جانشین رسول خداست. بنابراین هر مسلمانی مکلف است که مطیع ولایت او باشد.

معرفت امام در متون دینی جایگاه بسیار مهمی دارد و اساس سعادت دنیا و آخرت دانسته شده است. قرآن کریم می‌فرماید: "يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ... روز قیامت هر گروهی را با امام و پیشوای خودشان فرا می‌خوانیم. پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: "مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة... هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده است. امام حسین (ع) نیز در پاسخ کسی که پرسید راه معرفت چیست؟ فرمود: راه شناخت خدا و اطاعت از او این است که مردم هر زمانی امام زمان خود را که اطاعتش بر آنها واجب است بشناسند.

شناخت و معرفت هم مثل ایمان درجاتی دارد؛ تنها شناخت نام و نسب امام کافی نیست، بلکه کمترین حد معرفت آن است که شخص بداند امام، منصوب از طرف خداست که به وسیله پیامبر یا امام پیشین به مردم معرفی می‌شود. او برخوردار از دانش الهی -و نه بشری- و معصوم از هر گناه و خطایی است. اطاعت از او در تمام امور، واجب و به منزله اطاعت از پیامبر و خداست.

دو) بعد اجتماعی:
مهدویت از نظر اجتماعی نیز اهمیت دارد؛ زیرا مهدویت نگاه روشن و امیدوارانه به آیندۀ بشریت است. جامعه‌ای که آرمانش رسیدن به مدینه‌ فاضله مهدوی است، جامعه‌ای امیدوار است و در پرتو دین، به حرکت و نشاط و پویایی امید دارد و از یأس و نومیدی در امان خواهد بود.

جامعه‌ای که به آینده‌ی زیبا و آرمانی امیدوار است همیشه به صلاح و اصلاح می‌پردازد و با ارزش‌های اسلامی و انسانی احیا می‌شود. بدین‌سان تفکر مهدویت بهترین عامل برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن و همچنین مهمترین عامل برای بسترسازی برای ترویج فضائل در اعضای جامعه است و زمینه اطاعت از امام را بیشتر فراهم می‌کند.

همچنین جامعه‌ای که به عدالت مهدوی دلبسته است و آرمانش تحقق عدالت در همه جهان و برچیده شدن ظلم و ستم از همه زمین است، حرکت‌های عدالت‌خواهانه را در پیش می‌گیرد.

سه) بعد سیاسی:
بشر در طول تاریخ خود، مکتب‌ها و حکومت‌های زیادی را تجربه کرده است؛ ولی در هیچ یک از آنها گمشده‌ی خود را که عدالت و صلح و امنیت است، پیدا نکرده و پیوسته در ناکامی و شکست قرار گرفته است. در دوره‌های اخیر کاپیتالیسم و کمونیسم نیز در پاسخگویی به نیازهای بشر ناکام ماندند که نشانه‌های آن بحران اخلاقی و امنیتی می‌باشد که در آن گرفتار شده‌اند. حال تکلیف این بشر وامانده و سرگشته از ناکامی و شعارهای بی‌اساس و بی‌عمل و نظاره‌گرِ سراب‌ها چیست؟

امروز بشریت به دنبال اندیشه‌ی سیاسی دیگری است که ارزش‌های انسانی را در آن بیابد و آن، اندیشه سیاسی اسلام و حکومت مهدوی (عج) است که در راس آن شایسته‌ترین مردم قرار گرفته‌اند. نظریه‌ی مهدویت یک اندیشه جهانی است و این اندیشه برای جهان و اداره آن، طرح و برنامه دارد. مهدویت در عرصه حکومت‌ دارای اهداف بلند و ارزشی است و حتی برای حکومت دینی در عصر غیبت نیز یک طرح راهبردی دارد. نظام ولایت فقیه به عنوان نیابت از مهدی در زمان غیبت مطرح است، و الگوی مناسبی از حکومت صالحان و نیکان را در جهان ارائه می‌نماید.

چهار) بعد تاریخی:
مهدویت از بعد تاریخی سابقه‌ای طولانی دارد. تاریخ اسلام و مسلمین از همان آغاز با این موضوع گره خورده است. در روز بزرگ غدیر، پیامبر (ص) همگام با معرفی حضرت امام علی (ع) به عنوان امامِ پس از خود، همه امامان و از جمله حضرت مهدی (عج) را معرفی کرد و ظهور او را به همگان بشارت داد. پس از آن تک تک امامان از حضرت مهدی و ظهور او گفتند. بنابراین بر خلاف ادعای بعضی از گمراهان، مهدویت سخن امروز و دیروز نیست؛ بلکه تاریخی به گستردگی تاریخ اسلام دارد؛ پس بحث کردن درباره مهدویت، سخن گفتن درباره متن اسلام و قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) است و مهدویت حقیقتی است که همه تاریخ پشتوانه آن است.

پنچ) بعد فرهنگی:
از مهم‌ترین وظایف ما گسترش فرهنگ مهدویت و زمینه‌سازی ظهور و فرج امام عصر (عج) است. مناسب است که در این رابطه بخش‌های راهبردی و روشنی در پیش رو داشته باشیم:

1- تبیین فرهنگ انتظار
انتظار به معنای آمادگی برای امر ظهور است. لازم است همه امکانات و توانایی‌های جامعه در مسیر زمینه‌سازی و تحقق ظهور سازماندهی شود و همه عناصر مومن و منتظر فرج برای این هدف بزرگ بسیچ شوند.

2- آسیب شناسی
مهدویت یک عقیده اسلامی و راهبرد اساسی برای پیشرفت همه جوامع بشری به ویژه جامعه بزرگ اسلامی است. همه باید هوشیار باشند که برخی آسیب‌های فرهنگی، سبب انحراف در عقاید و باورهای مردم نشود و مفاهیم بلند مهدوی را به معانی فرودست نکشاند؛ برای نمونه، تفسیر غلط از انتظار مهدی (عج) یا تعیین وقت برای ظهور آسیب‌هایی هستند که این مجموعۀ فرهنگی نجات‌بخش را تهدید می‌کنند. لذا متولیان فرهنگ جامعه بایستی مراقب انحرافات باشند.

4- دشمن شناسی
دشمن از هر سلاحی استفاده می‌کند تا از رشد تفکر مهدویت در جامعه جلوگیری کند؛ به ویژه در این زمان با توجه به تنوع ابزارهای فرهنگی، این سیاست شیطانی با امکانات بیشتری دنبال می‌شود و دشمن از انواع ابزارها برای تخریب ‌فرهنگ مهدویت بهره می‌گیرد.

منتظران باید بکوشند با شناخت عمیق از مهدویت، از همین ابزار در جهت مقابله با ترفندهای دشمن و خنثی‌سازی عملیات خراب‌کارانه‌ی مخالفان مهدویت و برای تبیین فرهنگ مهدوی بهترین بهره را ببرند.
https://avapress.net/vdca0inuu49nwi1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما