صدیقه سادات حسینی/ افغانستان کشوری خسته از جنگ، سالهاست که مورد تهاجم منافع طلبان قرار گرفته و همواره قربانی بوده است. سالهای زیادی است که صاحبان قدرت بر این سرزمین تاخته و در پی تامین منفعت خویش، ضربه بر پیکر این مملکت زده، و هنوز هم درگیر یک جنگ نابرابر و غیرعادلانه است. با وجود افتخار تاریخ چند هزار ساله کشوری، ولی هنوز هم افغانستان در لیست کشورهایی عقب مانده قرار دارد، در حالی که بیشتر مواقع وضعیت بحرانی بوده و فرصتی برای رشد و ترقی به دست نیامده است.
مسأله امنیتی از مباحث مهم و جدی برای بیرون رفت از بحران و رشد ترقی یک کشور میباشد. متأسفانه افغانستان سالهاست درگیر بحران امنیت است. در شرایط کنونی، گروه طالبان ادعای حاکمیت بر این کشور را دارد و در گوشه گوشه این خاک دست به حملات و فجایع بزرگی میزند و حکومت موجود را نیز نامشروع میداند. البته نادیده گرفتن طالبان و محو کامل این گروه یک مسأله ناممکن به نظر میرسد و نمیتوان از بخشی از جمعیت این مملکت که کم و بیش طرفداران عقیدهای هم دارد، چشم پوشی کرد؛ اما راهحل بحران، بدون شک صلح است؛ صلحی که منافع تمام مردم افغانستان در آن تأمین گردد و به طور کامل به فاجعهها پایان داده شود. مردم ما سالهاست تشنه یک فضای به دور از جنگ و خونریزی هستند و متاسفانه صلح برای این مردم، تبدیل به یک رویا شده است.
سالهاست در مورد پروسه طولانی صلح حرف زده میشود، اما به عمل نمیانجامد. البته بخشی از ناکامی در پروسه صلح، دخالت نابجای دولتهای خارجی در تصامیم سیاسی افغانستان؛ وجود فسادها و منفعتجوییهای شخصی و سیاسی در میان دولتمردان و سیاسیون و عدم اتحاد سرتاسری و پایدار بین آنها میباشد.
البته مهمترین مباحثی که این روزها سر زبانهاست، امضای توافقنامه صلح بین طالبان و دولت آمریکا است؛ توافقی که به نظر میرسد دولت افغانستان، قربانی اصلی آن است، و بیشتر نقش سمبولیک در آن داشته است. شاید نتوانیم نقش دولت افغانستان را حتی به صورت سمبولیک هم ببینم. در حالی که طالبان ادعا دارد با امضای این توافق نامه دشمنی را با آمریکا ختم کرده، اما هنوز با حکومت افغانستان درگیر است و درگیریها عملا در مناطق مختلف کشور ادامه دارد.
بر اساس این توافقنامه، که عملا حکومت افغانستان در آن دور زده شد، قرار است پنج هزار زندانی طالب بدون قید و شرط رها گردند، که رهایی این زندانیان بدون سپردن تعهد جدی مبنی بر برنگشتن به جبهه جنگ، باعث تشدید جنگ و تضعیف روحیه سربازان در سنگر شده، آنان را نسبت به دفاع و استقامتشان دلسرد میسازد. این بحث میتواند ضربه جدی به موفقیت نیروهایی دفاعی بزند، و بالعکس، رهایی این تعداد زندانی، باعث قوت قلب و افزایش انگیزه در بین جنگجویان طالب خواهد شد. طالبان با این ادعا که بالاخره در نبرد موفق شده و طرف درگیر را حتی در میدان سیاسی نیز با شکست مواجه ساخته، روحیه مضاعف گرفته و با انگیزه بیشتر به جنگ و احیانا مذاکرات قدرت ادامه خواهد داد.
صلحی که آمریکا برای افغانستان میآورد، بیشتر شبیه یک ترفند و فریب و فرار است. امضای این تفاهمنامه بیش از پیش غرور مردم افغانستان را هدف قرار داده و صلحی که بر پایه آن، باید همدیگرپذیری و محو نفاقها میبود، به افزایش کینهتوزیها و چالشها انجامیده است. این توافق طالبان را نیز عملا پر توقعتر نمود و زخمهای دیرینه ملت افغانستان را تازهتر کرده است.
البته نادیده گرفتن خواستههای مردم افغانستان در این تفاهمنامه نشان میدهد که منافع مردم افغانستان برای آمریکا اهمیتی ندارد؛ در حالی که امریکا با ادعای همکاری وارد کشور شد و با همین ادعا سالها جنگ را دامن زده و ادامه داد. اما این سوال نیز مطرح است که با قدرت نظامی که آمریکا دارد، طی این سالها با وجود هزارها نیرو در افغانستان، چرا روز به روز وضع امنیتی بدتر شد؟! حال آیا واقعا طبق توافقنامه صلح آمریکا و طالبان، نیروهایی آمریکای برای همیشه افغانستان را ترک خواهند کرد؟
اگر تمام این اتفاقات واقع شود، میشود آنرا به دو دلیل خلاصه کرد و برشمرد؛
اول اینکه آمریکا در مقابل طالبان شکست خورده و بر ناتوانی امریکا در مقابل این گروه مهر تایید میزند، که میتوان گفت این توافق نوعی ترفند برای فرار است.
دوم اینکه آمریکا با یک برنامه از قبل طرحریزی شده سیاسی- امنیتی وارد افغانستان شده، و اینک برنامهاش به پایان رسیده و قصد ترک این کشور را دارد. بر اساس این سناریو، امریکا میخواهد حکومت همسو و احیانا مصلح با سیاستهایش در افغانستان روی کار بیاید... البته مهم اینکه دولت فعلی افغانستان که مسول حفظ منافع تمامی مردم این سرزمین میباشد، چه واکنشی در قبال این خودکامگی نشان داد و این روند به کجا خواهد انجامید؟
رییسجمهور غنی در روزهای اول توافق نامه امریکا و طالبان قاطعانه بیان نمود، تصمیم رهایی پنج هزار زندانی از صلاحیت دولت افغانستان است، نه آمریکا؛ بنابراین، این افراد آزاد نخواهند شد، زیرا همه این مجرمین به نحوی مرتکب فجایع در کشور شدهاند. اما این موضعگیری رییسجمهور غنی طولی نکشید که تغییر کرد؛ حرفش را پس گرفت و حکم رهایی این زندانیان را صادر نمود. البته چنین رفتاری از اشرف غنی بیان کننده معامله و یا هم بی صلاحیتی وی در امور کشوری است و نشان میدهد که نظام سیاسی کشور توسط خارجیان کنترول میشود. آشکار شدن این حقیقت، بیش از پیش به بیاعتمادی ملت نسبت به دولتمردان انجامیده و نتیجه آن، این است که مردم دیگر امیدی به تعهد و اقتدار سردمداران سیاسی نداشته، انگیزه آنها نیز برای دفاع از ارزشها تضعیف میشود. هرچند که ملت هرگز از ارزشهای به دست آمده عبور نخواهد کرد. حالا برای آوردن یک صلح پایدار و امنیت سرتاسری در کشور، نیاز مبرم به همبستگی و اتحاد مردمی است تا اهرم فشار برای سیاسیون و سردمداران متزلزل باشد و در عین حال، تا مردم به پا نخیزد و برای تعیین سرنوشتشان وارد صحنه نشود، وضعیت به نفعشان تغییر نخواهد کرد.
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر و ما بانفسهم؛ خداوند وضع هیچ ملتی را عوض نمیکند تا که خودشان در خود تغییر ایجاد کنند.
مسأله امنیتی از مباحث مهم و جدی برای بیرون رفت از بحران و رشد ترقی یک کشور میباشد. متأسفانه افغانستان سالهاست درگیر بحران امنیت است. در شرایط کنونی، گروه طالبان ادعای حاکمیت بر این کشور را دارد و در گوشه گوشه این خاک دست به حملات و فجایع بزرگی میزند و حکومت موجود را نیز نامشروع میداند. البته نادیده گرفتن طالبان و محو کامل این گروه یک مسأله ناممکن به نظر میرسد و نمیتوان از بخشی از جمعیت این مملکت که کم و بیش طرفداران عقیدهای هم دارد، چشم پوشی کرد؛ اما راهحل بحران، بدون شک صلح است؛ صلحی که منافع تمام مردم افغانستان در آن تأمین گردد و به طور کامل به فاجعهها پایان داده شود. مردم ما سالهاست تشنه یک فضای به دور از جنگ و خونریزی هستند و متاسفانه صلح برای این مردم، تبدیل به یک رویا شده است.
سالهاست در مورد پروسه طولانی صلح حرف زده میشود، اما به عمل نمیانجامد. البته بخشی از ناکامی در پروسه صلح، دخالت نابجای دولتهای خارجی در تصامیم سیاسی افغانستان؛ وجود فسادها و منفعتجوییهای شخصی و سیاسی در میان دولتمردان و سیاسیون و عدم اتحاد سرتاسری و پایدار بین آنها میباشد.
البته مهمترین مباحثی که این روزها سر زبانهاست، امضای توافقنامه صلح بین طالبان و دولت آمریکا است؛ توافقی که به نظر میرسد دولت افغانستان، قربانی اصلی آن است، و بیشتر نقش سمبولیک در آن داشته است. شاید نتوانیم نقش دولت افغانستان را حتی به صورت سمبولیک هم ببینم. در حالی که طالبان ادعا دارد با امضای این توافق نامه دشمنی را با آمریکا ختم کرده، اما هنوز با حکومت افغانستان درگیر است و درگیریها عملا در مناطق مختلف کشور ادامه دارد.
بر اساس این توافقنامه، که عملا حکومت افغانستان در آن دور زده شد، قرار است پنج هزار زندانی طالب بدون قید و شرط رها گردند، که رهایی این زندانیان بدون سپردن تعهد جدی مبنی بر برنگشتن به جبهه جنگ، باعث تشدید جنگ و تضعیف روحیه سربازان در سنگر شده، آنان را نسبت به دفاع و استقامتشان دلسرد میسازد. این بحث میتواند ضربه جدی به موفقیت نیروهایی دفاعی بزند، و بالعکس، رهایی این تعداد زندانی، باعث قوت قلب و افزایش انگیزه در بین جنگجویان طالب خواهد شد. طالبان با این ادعا که بالاخره در نبرد موفق شده و طرف درگیر را حتی در میدان سیاسی نیز با شکست مواجه ساخته، روحیه مضاعف گرفته و با انگیزه بیشتر به جنگ و احیانا مذاکرات قدرت ادامه خواهد داد.
صلحی که آمریکا برای افغانستان میآورد، بیشتر شبیه یک ترفند و فریب و فرار است. امضای این تفاهمنامه بیش از پیش غرور مردم افغانستان را هدف قرار داده و صلحی که بر پایه آن، باید همدیگرپذیری و محو نفاقها میبود، به افزایش کینهتوزیها و چالشها انجامیده است. این توافق طالبان را نیز عملا پر توقعتر نمود و زخمهای دیرینه ملت افغانستان را تازهتر کرده است.
البته نادیده گرفتن خواستههای مردم افغانستان در این تفاهمنامه نشان میدهد که منافع مردم افغانستان برای آمریکا اهمیتی ندارد؛ در حالی که امریکا با ادعای همکاری وارد کشور شد و با همین ادعا سالها جنگ را دامن زده و ادامه داد. اما این سوال نیز مطرح است که با قدرت نظامی که آمریکا دارد، طی این سالها با وجود هزارها نیرو در افغانستان، چرا روز به روز وضع امنیتی بدتر شد؟! حال آیا واقعا طبق توافقنامه صلح آمریکا و طالبان، نیروهایی آمریکای برای همیشه افغانستان را ترک خواهند کرد؟
اگر تمام این اتفاقات واقع شود، میشود آنرا به دو دلیل خلاصه کرد و برشمرد؛
اول اینکه آمریکا در مقابل طالبان شکست خورده و بر ناتوانی امریکا در مقابل این گروه مهر تایید میزند، که میتوان گفت این توافق نوعی ترفند برای فرار است.
دوم اینکه آمریکا با یک برنامه از قبل طرحریزی شده سیاسی- امنیتی وارد افغانستان شده، و اینک برنامهاش به پایان رسیده و قصد ترک این کشور را دارد. بر اساس این سناریو، امریکا میخواهد حکومت همسو و احیانا مصلح با سیاستهایش در افغانستان روی کار بیاید... البته مهم اینکه دولت فعلی افغانستان که مسول حفظ منافع تمامی مردم این سرزمین میباشد، چه واکنشی در قبال این خودکامگی نشان داد و این روند به کجا خواهد انجامید؟
رییسجمهور غنی در روزهای اول توافق نامه امریکا و طالبان قاطعانه بیان نمود، تصمیم رهایی پنج هزار زندانی از صلاحیت دولت افغانستان است، نه آمریکا؛ بنابراین، این افراد آزاد نخواهند شد، زیرا همه این مجرمین به نحوی مرتکب فجایع در کشور شدهاند. اما این موضعگیری رییسجمهور غنی طولی نکشید که تغییر کرد؛ حرفش را پس گرفت و حکم رهایی این زندانیان را صادر نمود. البته چنین رفتاری از اشرف غنی بیان کننده معامله و یا هم بی صلاحیتی وی در امور کشوری است و نشان میدهد که نظام سیاسی کشور توسط خارجیان کنترول میشود. آشکار شدن این حقیقت، بیش از پیش به بیاعتمادی ملت نسبت به دولتمردان انجامیده و نتیجه آن، این است که مردم دیگر امیدی به تعهد و اقتدار سردمداران سیاسی نداشته، انگیزه آنها نیز برای دفاع از ارزشها تضعیف میشود. هرچند که ملت هرگز از ارزشهای به دست آمده عبور نخواهد کرد. حالا برای آوردن یک صلح پایدار و امنیت سرتاسری در کشور، نیاز مبرم به همبستگی و اتحاد مردمی است تا اهرم فشار برای سیاسیون و سردمداران متزلزل باشد و در عین حال، تا مردم به پا نخیزد و برای تعیین سرنوشتشان وارد صحنه نشود، وضعیت به نفعشان تغییر نخواهد کرد.
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر و ما بانفسهم؛ خداوند وضع هیچ ملتی را عوض نمیکند تا که خودشان در خود تغییر ایجاد کنند.