تحریف در واقعه بزرگ کربلا به چه معناست؟ چه عواملی موجب تحریف نهضت عاشورا شدهاند؟ چه کسانی دست به تحریف حماسه کربلا میزنند؟ اینها سوالاتی است که در این مطلب مورد بحث قرار گرفته است.
تحریف و انواع آن
تحریف در زبان عربی از ماده حرف است، یعنی منحرف کردن چیزی از مسیر اصلی که داشته باشد یا باید داشته باشد.
تحریف بر دو نوع است؛ تحربف معنوی و تحریف لفظی. تحریف از نظر موضوع فرق میکند، گاهی تحریف در یک سخن عادی است مثل اینکه دو نفر در نقل قول گفتار همدیگر را تحریف میکنند، یا اینکه تحریف در یک موضوع بزرگ اجتماعی است مثل تحریف شخصیتهایی که از نظر اخلاقی و تربیتی برای مردم حجت میباشند مثل تحربف در گفتهها و عمل پیامبران و امامان معصوم علیهمالسلام که برای مردم الگو میباشند.
همچنین گاهی تحریف در حادثه تاریخی بزرگی است که از نظر اجتماع یک سند اجتماعی و یک پیشتوانه اخلاقیتربیتی محسوب میشود. تحریف در موضوعات بزرگ که به اخلاق و تربیت و دین مردم ارتباط دارد بسیار خطرناک است. نهضت امام حسین (ع) یک موضوع عادی نیست، بلکه برای مردم یک حادثه بزرگ اجتماعی است یعنی این واقعه در تربیت و اخلاق و خوی ما اثر بارزی دارد. حادثهای است که میلیونها نفر خودبخود و بدون هیچ جبر و اکراهی در جستجوی درک قضایای این واقعهی بزرگ میباشند و میلیونها پول را در این راه خرج میکنند.
لذا این قضیه باید همانطوری که بوده، بدون هیچ کم و زیادشدنی بیان شود. کوچکترین دخل و تصرفی باعث تحریف در آن شده و موجب میشود بجای اینکه ار این حادثه پند گرفته شود، بیاثر و بیخاصیت شود. تحریفات لفظی و معنوی بسیاری در بازگو کردن حادثه کربلا صورت گرفته است. تحریف لفظی تحریفی است که در ظاهرِ قضیه کم و زیاد میشود. نمونهای از تحریف لفظی را میتوان در قضیه کشتن دشمنان نهضت امام حسین (ع) به دست ابوالفضلالعباس مشاهده کرد، که برخی منبریها آمار کشتهشدگان به دست آن حضرت را حدود بیست و پنج هزار نفر حساب میکنند که با هیچ عقل و منطقی کنار نمیآید.
بنابراین بیشتر جعلیاتِ صورتگرفته بهخاطر این است که اشک مردم ریخته شود، اما بیخبر از آنکه این تحریفات میتوانند تا چه اندازه در بیخاصیت جلوهدادنِ نهضت عاشورا برای مردم اثرگذار باشند.
تحریف معنوی که اثرات منفیِ بیشتری نسبت به تحریف لفظی دارد نیز در حادثه بزرگ کربلا صورت گرفته است.
عوامل تحریف بر دو قسم است؛ یک نوع عوامل عمومی است یعنی به طور کلی عواملی وجود دارد که تاریخ را دچار تحریف میکند و اختصاص به حادثه عاشورا نیز ندارد. دشمن برای اینکه به هدف و غرض خود برسد، تغییر و تبدیلهایی در متن تاریخ ایجاد و یا توجیههایی در تفسیر ناروا از تاریخ بیان میکند. در مورد واقعهی عاشورا نیز دشمنان درصدد تحریف آن برآمدند و تلاش کردند تا نهضت عاشورا را به تفرق و فساد و ایجادِ اختلاف متهم کنند. اما تحریفی که در حادثهی کربلا صورت گرفته است متاسفانه از ناحیه دشمن نه بلکه از ناحیه دوستان و جامعه تشیع صورت گرفته است.
عامل دوم تمایل بشر به اسطورهسازی و افسانهسازی میباشد. در بشر یک حس قهرمانپرستی وجود دارد که بر اثر آن درباره ی قهرمانها به افسانهسازی و اسطورهسازی میپردازد.
این دو عامل که ذکر شدند عوامل عمومی هستند که برای تمام حوادث تاریخی صدق میکنند. اما عامل سوم یک عامل خصوصی مربوط به حادثهی عاشورا است. حسین (ع) نمونهی عملی قیام اسلامی است که باید نام آن، مکتب آن و فلسفهی قیام آن هر سال بیان شود. مکتب حسینی از لحاظ تربیتی اثر اخلاقی بالایی روی فرد و اجتماع دارد و لذا باید زنده نگهداشته شود. اما نباید بهخاطر زنده نگهداشتن این حماسه، دست به کم و زیاد نمودن آن بزنیم. بلکه باید این حماسه را همانطور که هست بیان کنیم.
اکثر تحریفات در حماسه حسینی از همین ناحیه است. مردم را با فلسفهی قیام امام حسین (ع) و درسهای تربیتی آن آشنا نکردهایم. عدهای از این موضوع (ثواب زیاد گریستن بخاطر عزای امام حسین) را چنین برداشت کردند که بخاطر گریاندن مردم باید از هر وسیلهی ممکن استفاده کرد. اینکه ماکیاولی میگوید هدف وسیله را توجیه میکند ظاهرا بیشتر تحریفات صورتگرفته در حادثه کربلا از این ناحیه بوده است.
ما امت مسلمان و علما و مردم مسئولیم که در مقابل این تحریفات مبارزه کنیم و نگذاریم که مکتب حسینی رنگ و روی واژهگون به خود بگیرد و سبب بد جلوه دادن دین و شریعت اسلامی در نگاه جهانیان شود.
نویسنده: زینب افتخاری
تحریف و انواع آن
تحریف در زبان عربی از ماده حرف است، یعنی منحرف کردن چیزی از مسیر اصلی که داشته باشد یا باید داشته باشد.
تحریف بر دو نوع است؛ تحربف معنوی و تحریف لفظی. تحریف از نظر موضوع فرق میکند، گاهی تحریف در یک سخن عادی است مثل اینکه دو نفر در نقل قول گفتار همدیگر را تحریف میکنند، یا اینکه تحریف در یک موضوع بزرگ اجتماعی است مثل تحریف شخصیتهایی که از نظر اخلاقی و تربیتی برای مردم حجت میباشند مثل تحربف در گفتهها و عمل پیامبران و امامان معصوم علیهمالسلام که برای مردم الگو میباشند.
همچنین گاهی تحریف در حادثه تاریخی بزرگی است که از نظر اجتماع یک سند اجتماعی و یک پیشتوانه اخلاقیتربیتی محسوب میشود. تحریف در موضوعات بزرگ که به اخلاق و تربیت و دین مردم ارتباط دارد بسیار خطرناک است. نهضت امام حسین (ع) یک موضوع عادی نیست، بلکه برای مردم یک حادثه بزرگ اجتماعی است یعنی این واقعه در تربیت و اخلاق و خوی ما اثر بارزی دارد. حادثهای است که میلیونها نفر خودبخود و بدون هیچ جبر و اکراهی در جستجوی درک قضایای این واقعهی بزرگ میباشند و میلیونها پول را در این راه خرج میکنند.
لذا این قضیه باید همانطوری که بوده، بدون هیچ کم و زیادشدنی بیان شود. کوچکترین دخل و تصرفی باعث تحریف در آن شده و موجب میشود بجای اینکه ار این حادثه پند گرفته شود، بیاثر و بیخاصیت شود. تحریفات لفظی و معنوی بسیاری در بازگو کردن حادثه کربلا صورت گرفته است. تحریف لفظی تحریفی است که در ظاهرِ قضیه کم و زیاد میشود. نمونهای از تحریف لفظی را میتوان در قضیه کشتن دشمنان نهضت امام حسین (ع) به دست ابوالفضلالعباس مشاهده کرد، که برخی منبریها آمار کشتهشدگان به دست آن حضرت را حدود بیست و پنج هزار نفر حساب میکنند که با هیچ عقل و منطقی کنار نمیآید.
بنابراین بیشتر جعلیاتِ صورتگرفته بهخاطر این است که اشک مردم ریخته شود، اما بیخبر از آنکه این تحریفات میتوانند تا چه اندازه در بیخاصیت جلوهدادنِ نهضت عاشورا برای مردم اثرگذار باشند.
تحریف معنوی که اثرات منفیِ بیشتری نسبت به تحریف لفظی دارد نیز در حادثه بزرگ کربلا صورت گرفته است.
عوامل تحریف بر دو قسم است؛ یک نوع عوامل عمومی است یعنی به طور کلی عواملی وجود دارد که تاریخ را دچار تحریف میکند و اختصاص به حادثه عاشورا نیز ندارد. دشمن برای اینکه به هدف و غرض خود برسد، تغییر و تبدیلهایی در متن تاریخ ایجاد و یا توجیههایی در تفسیر ناروا از تاریخ بیان میکند. در مورد واقعهی عاشورا نیز دشمنان درصدد تحریف آن برآمدند و تلاش کردند تا نهضت عاشورا را به تفرق و فساد و ایجادِ اختلاف متهم کنند. اما تحریفی که در حادثهی کربلا صورت گرفته است متاسفانه از ناحیه دشمن نه بلکه از ناحیه دوستان و جامعه تشیع صورت گرفته است.
عامل دوم تمایل بشر به اسطورهسازی و افسانهسازی میباشد. در بشر یک حس قهرمانپرستی وجود دارد که بر اثر آن درباره ی قهرمانها به افسانهسازی و اسطورهسازی میپردازد.
این دو عامل که ذکر شدند عوامل عمومی هستند که برای تمام حوادث تاریخی صدق میکنند. اما عامل سوم یک عامل خصوصی مربوط به حادثهی عاشورا است. حسین (ع) نمونهی عملی قیام اسلامی است که باید نام آن، مکتب آن و فلسفهی قیام آن هر سال بیان شود. مکتب حسینی از لحاظ تربیتی اثر اخلاقی بالایی روی فرد و اجتماع دارد و لذا باید زنده نگهداشته شود. اما نباید بهخاطر زنده نگهداشتن این حماسه، دست به کم و زیاد نمودن آن بزنیم. بلکه باید این حماسه را همانطور که هست بیان کنیم.
اکثر تحریفات در حماسه حسینی از همین ناحیه است. مردم را با فلسفهی قیام امام حسین (ع) و درسهای تربیتی آن آشنا نکردهایم. عدهای از این موضوع (ثواب زیاد گریستن بخاطر عزای امام حسین) را چنین برداشت کردند که بخاطر گریاندن مردم باید از هر وسیلهی ممکن استفاده کرد. اینکه ماکیاولی میگوید هدف وسیله را توجیه میکند ظاهرا بیشتر تحریفات صورتگرفته در حادثه کربلا از این ناحیه بوده است.
ما امت مسلمان و علما و مردم مسئولیم که در مقابل این تحریفات مبارزه کنیم و نگذاریم که مکتب حسینی رنگ و روی واژهگون به خود بگیرد و سبب بد جلوه دادن دین و شریعت اسلامی در نگاه جهانیان شود.
نویسنده: زینب افتخاری