تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۰
کد مطلب : 188395
علامه شهید بلخی(ره)؛ مردی به صلابت کوه در برابر ستم و به روشنی آفتاب در روشن‌گری
علامه شهید سید اسماعیل بلخی(ره) دانشمند نوگرا، ادیب چیره‌دست، روشنفکر معتدل، عالم بی‌آلایش، زاهد پارسا، دردمند دردآشنا و بالاخره شجاع و بی‌پروا در مبارزه با ظلم و ستم بود. او منحصر به افغانستان نبود، بلکه با مردم ایران، عراق، سوریه، مصر، لبنان، و... در ارتباط بود و به همین دلیل نامش در ردیف یکی از موثرترین نوابغ جهان اسلام، مانند علامه سید جمال‌الدین افغانی، امام خمینی، رشید رضا، عبده و... ثبت تاریخ و ماندگار شد.
 
علامه شهید سید اسماعیل بلخی(ره)، یکی از چهره‌های شاخص و مطرح در تاریخ مبارزات عدالت‌خواهانه مردم افغانستان است که لحظه‌ای برای نجات اقلیت‌های قومی و مذهبی از سایه شوم نظام ستم شاهی و حکومت‌های خاندانی فروگذار نکرد.
 
درعصری که بلخی از عدالت سخن می‌گفت و برای آزادی و حفظ ارزش‌ها شعر می‌سرود، شرایط خفقان و استبداد بر تمام لایه‌های جامعه افغانستان، سایه افگنده، نفس‌ها در قفس‌های سینه زندانی شده بود و برای آزادی خواهان فرصت و مجالی برای آزادی‌طلبی نمانده بود.
 
بلخی در شرایطی تشکل‌های سیاسی و اجتماعی را سامان داد و فصل درخشان و امیدوارکننده را در تاریخ سراسر ستم کشور رقم زد که فراهم شدن زمینه آزادی‌ها، رفاه، عدالت سیاسی و اجتماعی برای اقلیت‌های قومی و مذهبی این مرز و بوم، به یک رویا تبدیل شده بود.
 
طرز فکر شهید علامه بلخی در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی از آن جهت قابل بازنگری و واکاوی است که هدف او از مبارزه، احقاق حق تاریخی اقلیت‌های قومی متروک و مقهور، به خصوص شیعیان افغانستان بود. او با استبداد و اختناق و ستم رژیم‌های سلطنتی مبارزه می‌کرد تا فضایی ایجاد شود که هرکسی بدون ترس و هراس دیدگاه و نظریات خود را بیان کرده و از حقوق اساسی خود دفاع کند.
 
شهید سید اسماعیل بلخی(ره) حضور مردم را در آینه‌ی نظام شاهی و خاندانی نمی‌دید. بدین لحاظ پیام او، مشارکت سیاسی تمامی اقوام و گروه‌های سیاسی در تعیین سرنوشت جامعه بود و از همین جهت همواره از انتخابات و نظام جمهوری دفاع می‌کرد.
 
اندیشه علامه سید اسماعیل بلخی، توسعه‌محور و در راستای بهبود شرایط زنده‌گی و رفاه عمومی بود و از این رو، فساد را از عوامل ناکامی توسعه و رفاه عمومی می‌دانست. هم‌چنین، وی نظام جمهوری را که بر انتخابات استوار است، مطلوب می‌دانست و نظام استبدادی و حاکمیت یک فرد را بر سرنوشت دیگران ظالمانه می‌دانست. از دید او، نظام سیاسی باید خواستگاه عمومی داشته و بر اساس اراده همگانی شکل بگیرد. علامه بلخی، همواره به رهبران فرصت‌طلب که منافع شخصی خود را مقدم بر منافع جمعی می‌دانستند، تاخته و آنان را مذمت کرده است.
 
بدون تردید علامه بلخی بنیان گذار انقلاب اسلامی درافغانستان است و امروز آگاهی سیاسی و بیداری مردم مرهون تلاش‌ها و مبارزات پیگیر سیاسی این مردم بزرگ است. یکی از آرزوهای این مرد بزرگ، حق آزادی و حق مشارکت سیاسی بود که امروز در قانون اساسی کشور ما بازتاب یافته است. از این رو، تحکیم جمهوریت را از راه شرکت در انتخابات می‌توان از خواست‌های این علامه بزرگ برشمرد.
 
جمهوریت و اسلامیت دو واژه‌ای است که علامه بلخی و امثال او طی بیش از سه قرن برای تحکیم آن مبارزه کردند و سرانجام در فصل نوین دموکراسی در قانون اساسی کشور گنجانده شد و تا حد زیادی راه اسبتداد را به روی دگراندیشان متحجر و ناسیونالیسم قومی بست.
 
او اشعار معروفی در رابطه با آزادی و قطع استبداد دارد که بخش عمده آن بیش از نیم قرن است به عنوان حماسه ماندگار سینه به سینه انتقال پیدا کرده و آهنگ لای لای مادران این سرزمین است.
از خون بي نوايان اخذ مفاد تاکي
وز رنج بي‌مردان جشن مراد تاکي
بي‌داد بر ضعيفان‌جايي نگشت تحرير
لافيدن جرايد از عدل و داد تاکي
تا رتبه انتسابي‌است مشکل بود توازن
فرمان‌رواي مطلق هر بي‌سواد تاکي
نيکي ز خود شمردن زشتي ز دست تقدير
بر دست‌گاه خلقت اين انتقاد تاکي
سعي و عمل چو نبود از آرزو چه خيزد
آزرده‌گي به ملت خواهي زياد تاکي
تحصيل گنج و فرهنگ بي‌رنج نيست ممکن
شرط است جهد قومي بي‌اجتهاد تاکي
هم‌کاري و تعاون از اعتماد خيزد
با خلق خويش باشيم بي‌اعتماد تاکي
ديري‌است مستبد را با شيخ اتحادي‌است
يارب ميان دزدان اين اتحاد تاکي
اي مجمع عمومي زين انجمن چه حاصل
گر نيست فرق مذهب جنگ نژاد تاکي
تجهيز جيش از چي‌است  وين خوف و ترس از کي ‌است
باغي که صلح رويد تخم فساد تاکي
با ناتوان نديديم جز مکر از توانان
نامي‌است از حمايت غصب بلاد تاکي
از عنعنات ديرين تفکيک نوع زايد
فکري به زنده‌ بايست از مرده ياد تاکي
بي‌گردش طبيعت ما را مساز مايوس
ناشاد قلب خلقي يک عده شاد تاکي
بلخي به دهر گويم يا با زمام‌داران
با اهل فضل آن‌سان کيد و عناد تاکي
 
اسلامیت و جمهوریت همان‌گونه که در طول تاریخ مخالفانی داشته است، امروز نیز یک عده سخت تلاش دارند تا حداقل پسوند جمهوریت را حذف کنند؛ در حالی که این اصطلاح با اسلامیت سازگار بوده وهیچ منافتی با ارزش‌ها و باورهای مردم ندارد.
 
از آغاز مذاکرات صلح، گروه طالبان در نشست های متعددی با جمهوریت مخالفت کرده و بر نظام اسلامی تحت عنوان‌های دیگری تاکید کرده است. چانه‌زنی‌های بی موردی که جز داشتن رنگ لجاجت و ابراز عداوت، هیچ توجیه دیگری نداشته و هیچ مفهومی را در ادبیات سیاسی و روش دیپلماسی ارائه نمی‌کند.
 
راه پیشرفت و توسعه از نگاه بلخی
سید اسماعیل بلخی معتقد بود پیشرفت و توسعه بدون وحدت ملی ممکن نیست. این درحالی است که تجربه نیز نشان داده است که یکی از علل پیشرفت کشورهای مترقی و توسعه یافته، وحدت ملی و ایجاد قدرت‌های مردمی درسطوح مختلف بوده است.
 بلخی با این اندیشه وحدت طلبی، در زندگی معمولی خود نیز همان اندازه که با مردم شیعه رابطه و دوستی داشت، با اهل تسنن دوست و رفیق بود و در مبارزات خود ضد استبداد خاندانی و حکومت مطلقه سلطنتی، به عنوان یک قائد ملی عمل می کرد که در جمع و تشکلات سیاسی او، پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ایماق، ترکمن و... سهم داشتند.
 
مبنای اندیشه‌های علامه سید اسماعیل بلخی چنان‌که در سخنرانی‌های او تحت عناوین «تکامل»، «وحدت و تعالی» و «ترکیب و تمدن» و همچنین شعرهایش مشخص است، بر وحدت‌گرایی در جهت تعالی و تکامل استوار است، نه بر فرقه‌گرایی و قوم‌گرایی.
ایشان می‌فرمایند: «وحدت عمل و وحدت نظر باعث سعادت انسان‌ها است. این درد اجتماع خود را در افغانستان هم ذکر کردم… من به این درد اجتماع سوخته‌ام… من و رفقای من تمام درد ما وحدت ملی بود…».
 
چه ابتلاست که در هر بلاد می‌نگرم
نزاع مذهب و جنگ و نژاد می‌نگرم
میان ما و تو صد درد مشترک باقی‌ست
ترا به خود ز چه، بی‌اعتماد می‌نگرم
بیا بیا همه اعضای یک بدن باشیم
امور، جمله به وفق مراد می‌نگرم
 
او در کلام معروف خود همواره می‌گفت: «شیعه‌ای که سنی نیست، شیعه نیست و سنی‌ای که شیعه نیست، سنی نیست» و این بزرگترین درسی وحدت میان مسلمانان است که در کلام بلخی تبلور یافته است.
 
نویسنده: سید هاشم علوی
 
https://avapress.net/vdcb9wb8srhbwfp.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما