در این روزها شاهد برنامههای مختلف حکومتی در گوشه و کنار کشور هستیم. هرچند حقیقت ماجرا رنگ و بوی کمپاین انتخاباتی دارد اما در ظاهر برای تجلیل از صدمین سالروز استرداد استقلال افغانستان برگزار میشود.
حکومت در تلاش است تا این رویداد مهم تاریخی را در کشور و به گونهای متفاوت تجلیل کند. اینگونه در ظاهر قضیه حس ملیگرایی را تقویت و مفهوم آزادی را شکوفا میسازد، اما در حقیقتِ امر با کمپاین انتخاباتی زودهنگام و غیررسمی در سایه تجلیلها و همایشها و با استفاده از منابع و امکانات فراوان و اختصاصیافته به این مناسبتِ مهم، آیندهی انتخابات را به نفع تیم حاکم مدیریت مینماید.
خارج از موضوع انتخابات و کمپاین و منابع و مصارف، لازم است روی مسئله استقلال کشور به برخی از مطالب به صورت فهرستوار اشاره شود؛ به عنوان مثال اینکه آیا میشود در سایهی تلخ وابستگی طعم شیرین آزادی را چشید؟
بند اول: ارباب تاریخ و وقایعنگاران معاصر گفتهاند استقلال افغانستان و کشور جاپان در یک روز صورت گرفته است و دو ملت توأمان طعم شیرین استقلال را چشیدهاند. ملت جاپان هرچند از برخی لحاظ هنوز به آزادی و استقلال کامل نرسیده است اما از لحاظ توسعه و پیشرفت در سطح منطقه و جهان حرفی برای گفتن و داشتههایی برای مطرحکردن دارد. جاپانیها اگر ادعا کنند که خانهای در جهان یافت نمیشود که در آن یک محصول ساخت جاپان وجود نداشته باشد واقعا ادعای گزافی نکردهاند. اما برونداد کشور ما برای طرحکردن آن در سطح منطقه و جهان چیست؟ جایگاه خود را از لحاظ توسعه و پیشرفت باید در کجا تصور کنیم؟!
بند دوم: زمانی که استرداد استقلال افغانستان از بریتانیای کبیر صورت گرفت، تنها یک کشور در امورات مدیریتی کشورمان مداخله داشت و برخی مستشاران انگلیسی برای پیشبرد حکومت به شاهِ کشور مشوره، راهکار و گاها دستوراتی میداد! اکنون چند کشور با چه پیمانهایی، چگونه و با چه شرایطی در افغانستان حضور دارند؟ آیا در مسائل کلان مدیریتی حرف اول و آخر را مسئولین کشوری ما میزنند یا باید دستورات از کاخهای سرخ و سفید به مقامات کشورمان دیکته شود؟ و اینکه آیا مسئله انتخابات، جنگ و صلح، موضعگیریهای مهم جهانی و معادلات کلان کشوری را میتوانیم مستقلانه اتخاذ کنیم؟ بدون شک پاسخ این پرسشها برای همگان روشن بوده و نیازی به توضیح دادن آن نیست.
بند سوم و پایانی: تجلیل از سالروز استرداد استقلال کشور زمانی شیرین و غرورآفرین خواهد بود که ارادهها برای مستقلشدن در همهی ابعاد کشوری و ملی وجود داشته باشد و تصمیمهای کلان جمعی و مرتبط با سرنوشت عمومی به صورت واقعی و حقیقی با ملت در میان گذاشته شده و مشورت صورت بگیرد.
تعهدات، پیمانها، موقفگیریها، جنگ و صلح و تعامل و همکاری، از مجرای خانهی ملت و در هماهنگی با نمایندگان ملت با شنیدهشدن صداهای مخالف و موافق و بر اساس منافع علیای کشور و نه اینکه برای دلخوش کردن اربابان قدرت و ثروت و یا کسب حمایتهای بیرونی جهت پیروزی در انتخابات و در اختیار گرفتن عنان قدرت انجام شود.
به ظرفیتها، امکانات و قابلیتهای داخلی، اعم از نیروهای نظامی، سرمایههای انسانی، منابع اقتصادی و مخصوصا جوانان تحصیلکرده و بانشاط کشور تکیه و توجه شود.
حرکت به سمت خودکفایی با روحیه جهادی و انقلابی برای آبادانی کشور با استفاده درست از مساعدتهای شفاف و روشن کشورهای کمککننده برای بازسازی افغانستان به ویژه در بخش آموزش معیاری توأم با فرهنگسازی و روحیه وطندوستی صورت بگیرد.
منابع به درستی مدیریت شوند و با پدیدههای زشت مواد مخدر، فساد اداری، تروریستان و ملیشههای خودسر به شکل قاطع برخورد شود.
تعریف روشن و شفافی از دشمن، جنگ، تروریستان، آزادی، استقلال، همکاری، تعامل، تقابل، حزب، سیاست، انتخابات، شهروند، قوههای سهگانه، جغرافیا، مرز و سایر اصطلاحات گنگ و مبهم سیاسی ارائه گردد.
در نتیجه میتوان گفت با بودن این همه مشکلات، ناهنجاریها و ناملایمات، با حضور تعریفنشدهی بیش از چهل کشور، با مداخلات صریح و آشکار آنها در تمامی مسائل خرد و کلان کشوری، با حضور بخشی از خاک این سرزمین در اختیار تروریستان داخلی و خارجی، با جنگ و صلح و سایر امورات مشخصنشده، با وابستگی شدید اقتصادی، سیاسی، نظامی، حتی اجتماعی و فرهنگی طعم شیرین استقلال نه برای دولت و نه برای ملت قابل درک خواهد بود و نه معنا خواهد داشت.
هر چند تجلیل درست و در خور شأن از مناسبهای کلان ملی مخصوصا سالروز استرداد استقلال کشور ضروری و مناسب است اما با وضعیت موجود این تجلیل نمیتواند آرمان شیرین آزادی و استقلال را در فکر و ذهن ملت نهادینه کند و چون بهاری باطراوت برای شهروندان بوی عطر آزادی را به مشام برساند.
نویسنده: سیدعبدالله نایاب