با توجه به اینکه بعضی باور دارند تحریم های آمریکا چهل سال پیش و پس از انقلاب شروع شده بسیاری این زمان را برای مقایسه شرایط ایران قبل و بعد تحریم ها استفاده می کنند.
گو اینکه تحریم های آمریکا بر علیه ملت ایران از زمان ملی شدن صنعت نفت زمان مصدق شروع شد و نه بعد انقلاب اما خوب به هر حال برخی مقایسه ها می تواند شرایط ما در قبل و بعد تحریمها را مشخص کند.
امروز یکی از دوستان مطلبی را گذاشته بود که قبل انقلاب موتر / ماشین پیکان 17 هزار تومان بوده و امروزه ماشین پراید حدود 35 ملیون تومان است و نتیجه گرفته که شرایط مردم ایران قبل و بعد انقلاب چه فرقی کرده.
بنده بر آن آمدم تا بلکه مقداری بصورت همان مقایسه ای شرایط قبل و بعد انقلاب و شرایط ایران قبل و بعد تحریم ها را با چند فاکتور با هم مقایسه کنیم.
البته منظور این نیست که مثلا بگوییم ایران گل و بلبل است و شرایط اقتصادی بسیار خوب می باشد و مردم در رفاه زندگی می کنند.
به استناد روزنامه اطلاعات منتشر شده 14 میزان/ مهر سال 1353 قبل انقلاب حقوق یک کارمند حدود 750 تومان در ماه بود و قرار بود تا سال 1356 به 1000 تا 1200 تومان برسد.
یعنی اگر میانگین را ماهی هزار تومان حساب کنیم یک کارمند حدود هفده ماه از حقوقش را برای خرید یک پیکان باید مصرف می کرد.
همچنین طبق آمار در حال حاضر حقوق یک کارمند با همان شرایط امروزه حدود پنج ملیون تومان است یعنی همان کارمند باید هفت ماه کار کند تا پول یک موتر / ماشین پراید را در بیاورد.
شاید به این دلیل بتوان گفت مساله مقایسه قیمت ماشین یک مقایسه بسیار سطحی می باشد تا بتوان شرایط ایران را قبل و بعد انقلاب و یا تحریم ها مقایسه کرد مقایسه کرد و شاید هم این مقایسه نشان دهد که شرایط مردم در حال حاضر بهتر شده نه بد تر.
برای اینکه پیشینه ماجرا در اذهان جا بیافتد باید توجه داشت که وقتی آمریکایی ها زمان مصدق نفت ایران را تحریم کردند به این دلیل بود که آنها می خواستند با یار همیشگی خود یعنی انگلیس همراه باشند و این اجازه را به ملت های منطقه ندهند.
در آن زمان بر اساس توافقی معروف به توافق دارسی که ناصر الدین شاه قاجار به امضا رسانده بود انگلیس خود را مالک کل نفت ایران می دانست و حدود 16% از کل عایدات را به دولت ایران می داد و 84% را خود بر می داشت.
حتی رضا شاه هم سال 1312 تلاش می کند توافق دارسی را بر هم بزند وبه قرارداد دارسی پایان داده می شود اما انگلیسی ها به ایران اجازه ندادند تا بتواند بر نفت خود اختیار داشته باشد وبسیاری باور دارند یکی از اصلی ترین اختلافات انگلیس با رضا شاه و در نهایت سرنگونی وی به این دلیل بوده.
البته آمریکایی ها هم بدشان نمی آمد انگلیسی ها از ایران خارج شوند و خود منابع نفت ایران را در اختیار بگیرند ولی خوب به هیچ وجه قبول نداشتند دیگر کشورها بتوانند در مقابل آنها قد علم کنند.
وقتی سال 1329 مرحوم مصدق موفق شد صنعت نفت ایران را ملی اعلام کند در واقع نهضتی در سطح جهان شروع شد که همه کشورها به فکر بیافتند از سلطه بیگانگان آزاد شوند.
همه کارشناسان اذعان دارند که از ملی شدن صنعت نفت در عراق گرفته تا تلاش عرب های حوزه خلیج فارس برای گرفتن سهم بیشتر از نفت خود تا ملی شدن کانال سوئز همه به تاسی از ملی شدن صنعت نفت ایران بود.
در واقع همه کشورهای منطقه از همان زمان نشان دادند که تحت تاثیر یکدیگر هستند و اگر جایی یکی موفقیتی به دست آورد بقیه هم از آن تبعیت می کنند.
علیرغم اینکه آمریکایی ها کودتای 28 مرداد را برپا کردند و مصدق را سرنگون نمودند و شاه را به قدرت بازگرداندند، اما آنها هیچ وقت قانون تحریم نفت ایران را لغو نکردند بلکه فقط اجرای آن را معلق کردند.
آنها راهکارهای دیگری برای سلب منابع درآمدی ایران به دست آوردند و آن این بود که ده ها هزار آمریکایی به عنوان مستشار در ایران حضور یابند و وقتی که یک کارگر ایرانی حدود 750 تومان حقوق می گرفت حد اقل دریافتی مستشار آمریکایی 10 هزار دلار یعنی 70 هزار تومان آن زمان باشد، یعنی حدود صد برابر یک کارگر و یا کارمند ایرانی.
همچنین آمریکایی ها تسلیحاتی را که مثلا برای آنها صد هزار دلار هزینه می برد به قیمت ده ملیون دلار به ایران می فروختند.
دقیقا همان کاری را که امروزه با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و دیگر کشورها انجام می دهند.
به این دلیل می توان گفت که آمریکایی ها در آمد نفتی دولت ایران را در اختیار آن قرار داده بودند اما از طریق یک راه زیرکانه همه این درآمد ها را از آن خود می کردند.
شاه هم دلش خوش بود که مثلا یکی از بزرگترین و مجهز ترین ارتش های جهان را در اختیار دارد و هیچ کشوری در منطقه جرئت حمله به ایران را ندارد و برخی ایرانی ها می توانند راحت به اروپا و آمریکا سفر کنند.
بله اگر اینگونه بخواهیم فکر کنیم می شود مقایسه قیمت پیکان و پراید قبل و بعد انقلاب.
همانگونه که امروزه مردم با مشکلات اقتصادی مواجه هستند در آن زمان هم مردم ایران مشکلات اقتصادی داشتند اما با توجه به اینکه بخش اعظم مردم ایران در شهرستان ها زندگی می کردند، وحتی بخش بزرگی از آنها کارگران رعیتی بودند، هزینه های آنها بسیار کمتر بود.
اگر امروزه هم شهرنشینان تصمیم بگیرند به شهرستان ها کوچ کنند می توانند ملاحظه کنند که چه قدر شرایط زندگی برایشان راحت تر خواهد بود.
یکی از اصلی ترین بحران هایی که امروزه با آن مواجه هستیم بحث فشار جمعیتی بر شهرها است و بحث اینکه بسیاری می خواهند در شهرهای بزرگ زندگی کنند و خوب هزینه مسکن در این شهر ها بسیار زیاد است.
یعنی در واقع این مشکل یک مشکل کاملا داخلی است و هیچ ربطی به تحریم ها ندارد و اگر مدیران برنامه ریزی داشته باشند منابع در سطح کشور تقسیم شود و مردم ترجیح دهند در شهرستان ها زندگی کنند تا شهر ها می توان گفت بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی حل می شود، گذشته از مشکلات دیگر زیست محیطی و غیره.
اگر مثلا بخواهیم آمریکا را با ایران مقایسه کنیم می بینیم جمعیت آمریکا در شهرستان ها و ایالت های مختلف پخش شده و حتی در همان ایالت ها اکثریت مردم در حومه ها زندگی می کنند و امکان اینکه بخواهند در شهرهای بزرگ زندگی کنند بسیار سخت است.
مثلا اگر از ایرانیهای مقیم کالیفرنیا سوال کنید کجا زندگی می کنند ممکن است به شما بگویند در لس آنجلس اما وقتی که آدرس از آنها می خواهید مثلا به شما می گویند مثلا در اورنج کانتی که شهرستانی است در حومه جنوبی لس آنجلس و حدود شصت کیلومتر با لس آنجلس فاصله دارد، یعنی چیزی مانند مهرشهر کرج و یا رودهن یا ورامین با تهران، البته شاید فاصله ها کاملا مشابه نباشد.
خوب شما اگر مثلا پنج ملیون تومان حقوق بگیرید به راحتی می توانید در یکی از این شهرها خانه اجاره کنید اما خوب در تهران بدیهی است که اجاره ها بسیار بالاتر می باشد.
حال اصلا از این ماجرا خارج شویم.
زمانی که انقلاب شد ایرانی ها باور داشتند یکی از بزرگترین و مجهزترین ارتش های جهان را در اختیار دارند چون همانند عربستان سعودی امروزه پیشرفته ترین تسلیحات آمریکایی در اختیارشان بود اما وقتی که جنگ با عراق سر گرفت معلوم شد که این تسلیحات آمریکایی تبلیغاتی است و هیچ ارزشی ندارد و اگر جوانان ایرانی در مقابل تانک های عراقی سینه سپر نکرده بودند قطعا امروزه ما تحت حکومت عراق بودیم.
در آن زمان آمریکایی ها به قول خودشان سخت ترین تحریم ها را بر علیه مردم ایران اعمال کردند و اجازه نمی دادند حتی سیم خاردار به دست ایرانی ها برسد چه رسد به موشک و حتی فشنگ.
امروز چی؟
ایرانی ها انواع و اقسام تسلیحات خود را تولید می کنند و موشک های آنها از فراز عراق پرواز می کند تا دشمنان مردم ایران در آنطرف عراق را هدف قرار دهد.
شاید برخی به یاد داشته باشند که اسرائیل تاسیسات هسته ای عراق و لیبی و تاسیسات تسلیحاتی بسیاری از کشورهای دیگر عرب را طی چهل سال قبل بمباران و نابود کرد و در تونس و مراکش عملیات نظامی انجام می داد.
حال امروزه یکی از سوال های مطرح این است که چرا اسرائیل مثلا جرئت ندارد نیروگاه های هسته ای ایران را هدف قرار دهد؟
چون می داند ایران بیخ گوش آنها است و اگر اسرائیلی ها به تاسیسات ایران حمله کنند ایرانی ها قبل از اینکه هواپیماهای اسرائیلی بخواهند به پایگاه های خود برگردند همه تاسیسات زیربنایی اسرائیل را می توانند نابود کنند و هواپیماها فرودگاهی برای فرود آمدن پیدا نخواهند کرد.
بعضی وقت ها بحث می شود که آمریکایی ها می توانند حمله کنند و با تسلیحات هسته ای خود کل ایران را با خاک یکسان کنند.
باید گفت بله، اینها می توانند خیلی کارها از جمله چنین کاری کنند، اما آیا این به این معنا است که همه مردم جهان باید تسلیم شوند و سر طاعت برای آمریکایی ها خم کنند چون آنها تسلیحاتی دارند که می توانند کل جهان را با آن نابود کنند؟ یا اینکه ملت ها باید به فکر باشند چه کار کنند از گزند این عقرب در امان باشند؟
آنها هر کاری کنند نمی توانند اقتدار ایرانی ها را از بین ببرند چون امروزه ایران بصورت گسترده ای در منطقه نفوذ پیدا کرده و محصور به مرزهای خود نیست و به همین دلیل است که اگر آنها بخواهند به ایران حمله کنند ایرانی ها و همپیمانانشان نیز می توانند کل منطقه را به آتش بکشند و هم آمریکایی ها و هم همپیمانان آنها را هدف قرار دهند.
در واقع به همین دلیل هم هست که آمریکایی ها فعلا جرئت حمله به ایران را ندارند چون محاسبات آنها نشان می دهد هزینه چنین حمله ای بسیار سنگین تر از سود اش خواهد بود.
می توان گفت راهکاری که ایران برای حفظ امنیت خود در مقابل تهاجم آمریکا پیدا کرده همین است.
در واقع به همین دلیل هم هست که آمریکایی ها اصرار بر تضعیف بنیه دفاعی ایران و نفوذ ایران در منطقه هستند چون اگر چنین شود آنوقت حمله به ایران برایشان راحت خواهد بود و حتی اسرائیلی ها هم می توانند اطمینان یابند که اگر تاسیسات زیربنایی ایران را هدف قرار دهند ایرانی ها توان پاسخ نخواهند داشت.
حال اگر ماجرا حتی اگز به نابودی تاسیسات زیر بنایی ایران ختم شود شاید برخی راضی باشد تا آمریکا دست از سرشان بردارد، اما قطعا آمریکایی ها تا وقتی کل ایران را به دست نیاورند و همان بلایی را که سر اهالی دیگر کشورهای منطقه از افغانستان گرفته تا عراق و سوریه و لیبی و یمن و… نیاوردند، دست بردار نخواهند بود چون خواهان آن هستند که ایران و ایرانی ها به عبرتی برای دیگر کشورها تبدیل شوند و بقیه کشورهایی که هر آنچه دارند در اختیار آمریکا قرار بگیرند متوجه شوند اگر از سلطه آمریکا خارج شوند چه بلایی سرشان خواهد آمد.
قبل از تحریم ها بیش از 90 درصد بودجه ایران وابسته به عایدات نفتی بود اما در بودجه اخیر که تقدیم مجلس شد 27% بودجه ایران وابسته به عایدات نفتی می باشد.
در واقع می توان گفت یکی از با ارزش ترین دست آورد تحریم ها برای ایران این است که ایرانی ها از آفت نفت خلاص شوند وبه سمت تامین درآمد خود از راه های دیگر پیش بروند.
قطعا تا زمانی که درآمد دولت ها وابسته به درآمد راحت نفت است دولت ها به فکر حمایت از تولید نمی افتند اما قطعا وقتی که درآمد نفت قطع شود دولت ها مجبور می شوند به فکر درآمد های دیگر باشند.
بله بسیار سخت است اما به هر حال چهل سال اخیر نشان داده که بر عکس دیگر کشورها که در مقابل تحریم به زانو در آمدند ایرانی ها روز به روز پیشرفت بیشتر کردند و قدرت ایران هم از نظر اقتصادی و هم سیاسی و هم نظامی بسیار بیش از پیش شده ونظام جمهوری اسلامی هیچ افتخاری که به مردم ایران نخواهد بفروشد همین که استقلال و امنیت را برای آنها در این منطقه پر آشوب به ارمغان آورده کافی است.
نویسنده: عماد آبشناس