وزیر دفاع، جنگ فراه را "جنگ مدیریت آب" خوانده و گفته است که خصومتها زمانی در این منطقه آغاز شد که بند سلما ساخته شد و کارهای ابتدایی بند بخش آباد آغاز شد.
طارق شاه بهرامی گفت: "جنگ در افغانستان ابعاد کلان دارد... هر دو همسایه ما به قوت تمام این جنگ را حمایت میکنند و شرکای منطقهای دیگر هم دارند. اکنون در پانزده ولایت افغانستان جنگهای شدید جریان دارد."
معصوم استانکزی؛ رئیس امنیت ملی اما گفت: "هر قدر که کشور همسایه یا کسی دیگر را ملامت کنیم، جنگ توسط کی انجام میشود؟ توسط خود مان... وظیفه ملی ماست که چگونه ذهنیتی را که جنگ در افغانستان مشروعیت ندارد و جهاد نیست، به میان آوریم."
ویس احمد برمک؛ وزیر داخله هم گفت در سقوط شهر فراه خلأها و کمبودیهایی در نظامیان وجود داشته است.
کارشناسان می گویند ادعای وزیر دفاع به صورت غیر مستقیم از سوی رییس امنیت ملی، پاسخ داده شد و وزیر داخله هم پاسخ رییس امنیت ملی را تکمیل کرد.
به باور آگاهان، اینکه ضعف و ناکارآمدی خود را پشت اتهام های بزرگ پنهان کنیم و با فرافکنی، از مسؤولیت های مستقیم خود در تأمین امنیت، مقابله با تروریزم و حمایت از مردم و نیروهای امنیتی در برابر دشمن، فرار کنیم، نمی تواند کمکی به حل بحران امنیت افغانستان کند؛ به ویژه زمانی که به سادگی می توان این استدلال را زیر سؤال برد، با طرح این پرسش ساده که اگر جنگ فراه، بر سر آب است، جنگ سایر مناطق کشور از غزنی تا غور و از بغلان تا بدخشان، بر سر چیست؟
ضعف و ناکارآمدی و فساد و بی مسؤولیتی و بی برنامهگی خود را در سایر موارد، چگونه میتوانیم توجیه کنیم؟
اگر کشورهای همسایه از طالبان، حمایت میکنند، دولت و نهادهای امنیتی از «حمایت»های نظامی و استخباراتی ۴۴ کشور قدرتمند جهان برخوردار اند؛ پس چرا جنگ و خونریزی و ناامنی و ترور و آدمکشی و جنایت و کشتار به نفع دولت و با پیروزی نیروهای امنیتی، به پایان نمی رسد؟
طالبان، نه هلیکوپتر و هواپیما دارند و نه «ظاهرا» از حمایت های ناتو و امریکا برخوردار اند؛ اما عملا بر اساس یک ادعا در ۷۰ درصد خاک کشور، حضور و فعالیت دارند و بیش از ۵۰ درصد افغانستان را کنترل می کنند؛ بنابراین، برای توجیه و فرار از مسؤولیت، باید به اتهام های عقلانی تر و قابل باورتری متوسل شد؛ اتهام هایی که بتواند معمای شکست ناپذیری تروریست ها را حل کند، به ابهام حضور و سلطه رو به توسعه و پرسش برانگیز داعش و انتقال تروریست های چند ملیتی آن از سوریه و سایر نقاط جهان به افغانستان با هلیکوپترهای «ناشناس» پاسخ دهد، دلایل بی تفاوتی و سکوت در قبال ماه ها محاصره نیروهای امنیتی و شنیده نشدن فریادهای کمک آنان از سوی دولت مرکزی را روشن کند و مهمتر از همه اینها حضور بی اثر و عاری از ثمر ناتو و نیروهای امریکایی در افغانستان را توجیه کند.
نظر شما در این باره چیست؟
- حضور همزمان نیروهای خارجی و تروریزم در افغانستان را چگونه تحلیل می کنید؟
- عملکرد مقام های امنیتی در مهار ناامنی ها، مبارزه با تروریزم و کمک به نیروهای امنیتی در میدانهای جنگ را چطور ارزیابی میکنید؟
- چرا دولت علیرغم برخورداری از «حمایت» ۴۴ کشور خارجی نمی تواند چند تروریست پابرهنه را مهار کند؟
طارق شاه بهرامی گفت: "جنگ در افغانستان ابعاد کلان دارد... هر دو همسایه ما به قوت تمام این جنگ را حمایت میکنند و شرکای منطقهای دیگر هم دارند. اکنون در پانزده ولایت افغانستان جنگهای شدید جریان دارد."
معصوم استانکزی؛ رئیس امنیت ملی اما گفت: "هر قدر که کشور همسایه یا کسی دیگر را ملامت کنیم، جنگ توسط کی انجام میشود؟ توسط خود مان... وظیفه ملی ماست که چگونه ذهنیتی را که جنگ در افغانستان مشروعیت ندارد و جهاد نیست، به میان آوریم."
ویس احمد برمک؛ وزیر داخله هم گفت در سقوط شهر فراه خلأها و کمبودیهایی در نظامیان وجود داشته است.
کارشناسان می گویند ادعای وزیر دفاع به صورت غیر مستقیم از سوی رییس امنیت ملی، پاسخ داده شد و وزیر داخله هم پاسخ رییس امنیت ملی را تکمیل کرد.
به باور آگاهان، اینکه ضعف و ناکارآمدی خود را پشت اتهام های بزرگ پنهان کنیم و با فرافکنی، از مسؤولیت های مستقیم خود در تأمین امنیت، مقابله با تروریزم و حمایت از مردم و نیروهای امنیتی در برابر دشمن، فرار کنیم، نمی تواند کمکی به حل بحران امنیت افغانستان کند؛ به ویژه زمانی که به سادگی می توان این استدلال را زیر سؤال برد، با طرح این پرسش ساده که اگر جنگ فراه، بر سر آب است، جنگ سایر مناطق کشور از غزنی تا غور و از بغلان تا بدخشان، بر سر چیست؟
ضعف و ناکارآمدی و فساد و بی مسؤولیتی و بی برنامهگی خود را در سایر موارد، چگونه میتوانیم توجیه کنیم؟
اگر کشورهای همسایه از طالبان، حمایت میکنند، دولت و نهادهای امنیتی از «حمایت»های نظامی و استخباراتی ۴۴ کشور قدرتمند جهان برخوردار اند؛ پس چرا جنگ و خونریزی و ناامنی و ترور و آدمکشی و جنایت و کشتار به نفع دولت و با پیروزی نیروهای امنیتی، به پایان نمی رسد؟
طالبان، نه هلیکوپتر و هواپیما دارند و نه «ظاهرا» از حمایت های ناتو و امریکا برخوردار اند؛ اما عملا بر اساس یک ادعا در ۷۰ درصد خاک کشور، حضور و فعالیت دارند و بیش از ۵۰ درصد افغانستان را کنترل می کنند؛ بنابراین، برای توجیه و فرار از مسؤولیت، باید به اتهام های عقلانی تر و قابل باورتری متوسل شد؛ اتهام هایی که بتواند معمای شکست ناپذیری تروریست ها را حل کند، به ابهام حضور و سلطه رو به توسعه و پرسش برانگیز داعش و انتقال تروریست های چند ملیتی آن از سوریه و سایر نقاط جهان به افغانستان با هلیکوپترهای «ناشناس» پاسخ دهد، دلایل بی تفاوتی و سکوت در قبال ماه ها محاصره نیروهای امنیتی و شنیده نشدن فریادهای کمک آنان از سوی دولت مرکزی را روشن کند و مهمتر از همه اینها حضور بی اثر و عاری از ثمر ناتو و نیروهای امریکایی در افغانستان را توجیه کند.
نظر شما در این باره چیست؟
- حضور همزمان نیروهای خارجی و تروریزم در افغانستان را چگونه تحلیل می کنید؟
- عملکرد مقام های امنیتی در مهار ناامنی ها، مبارزه با تروریزم و کمک به نیروهای امنیتی در میدانهای جنگ را چطور ارزیابی میکنید؟
- چرا دولت علیرغم برخورداری از «حمایت» ۴۴ کشور خارجی نمی تواند چند تروریست پابرهنه را مهار کند؟