ولادیمیر پوتین؛ رئیس جمهور روسیه، گفته است که این کشور تهدیدی برای ناتو نیست.
آقای پوتین در گفتگویی با روزنامه ایتالیایی کوریره دلا سرا گفت:"فقط یک آدم دیوانه و فقط در رویا میتواند تصور کند که روسیه ناتو را مورد حمله قرار میدهد."
ناتو در پی دخالت روسیه در بحران اوکراین و در واکنش به نگرانی های این کشورها در قبال تهدید روسیه، حضور نظامی اش را در کشورهای اروپای شرقی افزایش داده است.
پوتین گفت که برخی از کشورها به سادگی از نگرانی های مردم در قبال روسیه سوءاستفاده کرده تا از این طریق تجهیزات نظامی و کمکهای مالی و اقتصادی دریافت کنند.
او افزود:"نیازی نیست از روسیه بترسید."
وی گفت:"دنیا آنچنان تغییر کرده که هر کسی که دارای عقل سلیم است حتی نمی تواند بروز چنین جنگی در مقیاس وسیع را تصور کند."
سه کشور حوزه بالتیک یعنی استونی، لتونی و لیتوانی، برای مقابله با تهدیدهای نظامی روسیه خواهان حضور نیروهای ناتو در خاک کشورشان شده اند.
به باور کارشناسان، معادله مقابله جویانه ناتو و روسیه یک معادله کاملا دو وجهی و دوطرفه است؛ به این معنا که نه می توان ناتو را به صورت یکجانبه، متهم به دامن زدن به روسیه هراسی کرد و نه می توان روسیه به رهبری پوتین را در به وجود آوردن احساس ترسی که ناتو از روسیه تصور می کند بی تقصیر دانست.
با این حساب، پرسش این است که کدامیک از طرفین بیشتر از دیگری، نسبت به شکل گیری این وضعیت و تصورات هراسناک پیرامون آن، نقش و سهم داشته اند؟
به عقیده تحلیلگران، واقعیت این است که ناتو با جذب اعضای جدید از میان جمهوری های کوچک اروپای شرقی که سابقا تحت سیطره کامل شوروی قرار داشتند، روسیه تحت رهبری پوتین را که تلاش می کند؛ تا قدرت تاریخی روسیه را با بازگشت مجدد به سرزمین هایی که روزی تحت سلطه مستقیم شوروی بودند برگرداند، به واکنش برانگیخته است.
همچنین ناتو تلاش کرد تا با ایجاد سامانه دفاع موشکی در برخی از جمهوری های اروپایی سابقا در اشغال شوروی، راه را بر هرگونه تحرک نظامی روسیه برای بازگشت به این جمهوری ها ببندد.
با این حساب، آغازگر نبرد جاری، در واقع ماجراجویی های بلندپروازانه و تحریک آمیز ناتو و غرب بوده است؛ اما در این میان نباید از یاد برد که استراتژیست های نظامی غرب، به خوبی متوجه شده اند که پوتین نیز پیشتر تلاش های گسترده ای را برای احیای شوروی به راه انداخته است و تحرکات نظامی ناتو در کشورهای همسایه روسیه نیز بیشتر به هدف پیشگیری از به ثمر نشستن طرح های راهبردی و توسعه طلبانه پوتین به اجرا درآمده است.
رویدادهای اوکراین اما تلاش های پیشگفته دوطرف که بیشتر به نبردی غیر مستقیم شباهت داشت را وارد فضای تازه ای کرد؛ فضایی که دیگر دو طرف از موضع گیری علیه همدیگر، سنگرکنی و راه اندازی نیروهای ویژه واکنش سریع برای رویارویی نظامی بالقوه ابایی ندارند و مستقیما وارد یک جنگ سرد تمام عیار و چه بسا مقدمه چینی برای جنگ گرم شده اند.
اگرچه این تنش ها تاکنون در مرحله تحریم های اقتصادی و هشدارهای سیاسی قرار دارد؛ اما ناظران می گویند که روند اوضاع، به نحو نگران کننده و غیر قابل مهاری به سمت یک جنگ مستقیم تمام عیار پیش می رود و تصور می شود که جغرافیای جنگ نیز جمهوری های اروپای شرقی و میراث های به جا مانده از شوروی پیشین خواهد بود.
بحران اوکراین، جدایی کریمه، تغییر معادله جنگ در شرق اوکراین به نفع روسیه، به دنبال آن در اوج بحران اوکراین سفر تحریک آمیز اوباما به سه جمهوری کوچک حوزه بالتیک لتونی، لیتوانی و استونی که از اهداف آینده روسیه هستند، طرح ایجاد یک نیروی واکنش سریع از سوی ناتو برای جنگ در اروپای شرقی علیه کنش های توسعه طلبانه و احیاگرانه روسیه، طرح پیوستن اوکراین به ناتو و تغییر در دکترین نظامی روسیه، از نظر تحلیلگران مسایل نظامی و استراتژیک، هیچکدام نشانه خوبی از یک وضعیت عادی نیستند.
آنها می گویند که تنش های جاری میان غرب و روسیه به اندازه ای عملی و آشکار گشته است که اهمیت جنگ های نیابتی با اهرم هایی مانند تحریم، انسداد ذخایر مالی، بلوکه کردن دارایی ها و بستن حساب های بانکی، ممنوعیت سفر مقامات و قطع صدور انرژی و... را تحت الشعاع قرار داده و آنها در مراحل بعدی اهمیت قرار گرفته اند.
با این حساب، انتظار می رود نشست هایی نظیر گروه ۷ منهای ۱ یا همان جی- ۸ سابق که با اخراج روسیه اکنون به این صورت درآمده، سرآغاز فصل تازه تنش و چه بسا آغاز رسمی جنگ سرد میان روسیه و غرب باشد؛ نشستی که آلمان میزبان آن است و بار دیگر، روسیه به آن دعوت نشده است و این هم می تواند معنادار و حامل پیام مهمی باشد.
آقای پوتین در گفتگویی با روزنامه ایتالیایی کوریره دلا سرا گفت:"فقط یک آدم دیوانه و فقط در رویا میتواند تصور کند که روسیه ناتو را مورد حمله قرار میدهد."
ناتو در پی دخالت روسیه در بحران اوکراین و در واکنش به نگرانی های این کشورها در قبال تهدید روسیه، حضور نظامی اش را در کشورهای اروپای شرقی افزایش داده است.
پوتین گفت که برخی از کشورها به سادگی از نگرانی های مردم در قبال روسیه سوءاستفاده کرده تا از این طریق تجهیزات نظامی و کمکهای مالی و اقتصادی دریافت کنند.
او افزود:"نیازی نیست از روسیه بترسید."
وی گفت:"دنیا آنچنان تغییر کرده که هر کسی که دارای عقل سلیم است حتی نمی تواند بروز چنین جنگی در مقیاس وسیع را تصور کند."
سه کشور حوزه بالتیک یعنی استونی، لتونی و لیتوانی، برای مقابله با تهدیدهای نظامی روسیه خواهان حضور نیروهای ناتو در خاک کشورشان شده اند.
به باور کارشناسان، معادله مقابله جویانه ناتو و روسیه یک معادله کاملا دو وجهی و دوطرفه است؛ به این معنا که نه می توان ناتو را به صورت یکجانبه، متهم به دامن زدن به روسیه هراسی کرد و نه می توان روسیه به رهبری پوتین را در به وجود آوردن احساس ترسی که ناتو از روسیه تصور می کند بی تقصیر دانست.
با این حساب، پرسش این است که کدامیک از طرفین بیشتر از دیگری، نسبت به شکل گیری این وضعیت و تصورات هراسناک پیرامون آن، نقش و سهم داشته اند؟
به عقیده تحلیلگران، واقعیت این است که ناتو با جذب اعضای جدید از میان جمهوری های کوچک اروپای شرقی که سابقا تحت سیطره کامل شوروی قرار داشتند، روسیه تحت رهبری پوتین را که تلاش می کند؛ تا قدرت تاریخی روسیه را با بازگشت مجدد به سرزمین هایی که روزی تحت سلطه مستقیم شوروی بودند برگرداند، به واکنش برانگیخته است.
همچنین ناتو تلاش کرد تا با ایجاد سامانه دفاع موشکی در برخی از جمهوری های اروپایی سابقا در اشغال شوروی، راه را بر هرگونه تحرک نظامی روسیه برای بازگشت به این جمهوری ها ببندد.
با این حساب، آغازگر نبرد جاری، در واقع ماجراجویی های بلندپروازانه و تحریک آمیز ناتو و غرب بوده است؛ اما در این میان نباید از یاد برد که استراتژیست های نظامی غرب، به خوبی متوجه شده اند که پوتین نیز پیشتر تلاش های گسترده ای را برای احیای شوروی به راه انداخته است و تحرکات نظامی ناتو در کشورهای همسایه روسیه نیز بیشتر به هدف پیشگیری از به ثمر نشستن طرح های راهبردی و توسعه طلبانه پوتین به اجرا درآمده است.
رویدادهای اوکراین اما تلاش های پیشگفته دوطرف که بیشتر به نبردی غیر مستقیم شباهت داشت را وارد فضای تازه ای کرد؛ فضایی که دیگر دو طرف از موضع گیری علیه همدیگر، سنگرکنی و راه اندازی نیروهای ویژه واکنش سریع برای رویارویی نظامی بالقوه ابایی ندارند و مستقیما وارد یک جنگ سرد تمام عیار و چه بسا مقدمه چینی برای جنگ گرم شده اند.
اگرچه این تنش ها تاکنون در مرحله تحریم های اقتصادی و هشدارهای سیاسی قرار دارد؛ اما ناظران می گویند که روند اوضاع، به نحو نگران کننده و غیر قابل مهاری به سمت یک جنگ مستقیم تمام عیار پیش می رود و تصور می شود که جغرافیای جنگ نیز جمهوری های اروپای شرقی و میراث های به جا مانده از شوروی پیشین خواهد بود.
بحران اوکراین، جدایی کریمه، تغییر معادله جنگ در شرق اوکراین به نفع روسیه، به دنبال آن در اوج بحران اوکراین سفر تحریک آمیز اوباما به سه جمهوری کوچک حوزه بالتیک لتونی، لیتوانی و استونی که از اهداف آینده روسیه هستند، طرح ایجاد یک نیروی واکنش سریع از سوی ناتو برای جنگ در اروپای شرقی علیه کنش های توسعه طلبانه و احیاگرانه روسیه، طرح پیوستن اوکراین به ناتو و تغییر در دکترین نظامی روسیه، از نظر تحلیلگران مسایل نظامی و استراتژیک، هیچکدام نشانه خوبی از یک وضعیت عادی نیستند.
آنها می گویند که تنش های جاری میان غرب و روسیه به اندازه ای عملی و آشکار گشته است که اهمیت جنگ های نیابتی با اهرم هایی مانند تحریم، انسداد ذخایر مالی، بلوکه کردن دارایی ها و بستن حساب های بانکی، ممنوعیت سفر مقامات و قطع صدور انرژی و... را تحت الشعاع قرار داده و آنها در مراحل بعدی اهمیت قرار گرفته اند.
با این حساب، انتظار می رود نشست هایی نظیر گروه ۷ منهای ۱ یا همان جی- ۸ سابق که با اخراج روسیه اکنون به این صورت درآمده، سرآغاز فصل تازه تنش و چه بسا آغاز رسمی جنگ سرد میان روسیه و غرب باشد؛ نشستی که آلمان میزبان آن است و بار دیگر، روسیه به آن دعوت نشده است و این هم می تواند معنادار و حامل پیام مهمی باشد.