احمد مرجانینژاد کارشناس فرهنگی ادارهکل آسیا و اقیانوسیه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ایران است و سمت وابسته سابق فرهنگی این کشور در هرات را در کارنامه دارد. وی طی یادداشتی که آن را برای انتشار به خبرگزاری مهر ارسال کرده، سفر محمد اشرف غنی احمد زی رئیس جمهور به کشور ایران را به فال نیک گرفته و آن را بهترین فرصت برای گسترش تعاملات فرهنگی ایران با افغانستان دانسته است. متن این یادداشت با عنوان «لزوم ارتقاء تعاملات فرهنگی ایران و افغانستان» به شرح زیر است:
هر كه او از هم زبانی شد جدا/ بی نوا شد گر چه دارد صد نوا
ایبسا هندو و ترك همزبان/ ایبسا دو ترك چون بیگانگان
پسزبان محرمی خود دیگرست / همدلی از همزبانی بهتر است
«مولوی»
دو كشور ایران و افغانستان به مثابه شاخههای تنومند درخت تناور تمدن و فرهنگ اسلامی قلمداد میشوند. مسلماً پس از دین مبین اسلام؛ زبان و نگارش به زبان پارسی یكی از مهمترین عناصر و ویژگیهای تمدن و فرهنگ بین دو كشور است و طبعاً تعامل و روابط انسانی و اجتماعی بین آنان را تسهیل و تسریع كرده و غیرقابل انكار مینماید و این دو عامل از اركان و مؤلفههای اصلی ارتباطات میان دو ملت قلمداد میشوند.
مشتركات تمدنی و فرهنگی فیمابین بر دیگر حوزههای اجتماعی تأثیرگذار بوده و همواره موجب ارتقاء سطح دوستیها و روابط دو ملت و دو كشور بوده است. دو کشور همسایه و دوست؛ دارای مشترکات عمیقی در حوزههای تمدنی و فرهنگی میباشند و این مشترکات چنان مهم و حایز اهمیت است که گویی این دو ملت فراتر از مناسبات سیاسی و مرزهای جغرافیایی یک ملت واحد هستند.
دو کشور دارای تمدنی کهن هستند که در قالب این تمدن، فرهنگی پویا جریان دارد و گواه این مطلب تبدیل تمدنهای قدیم این دو کشور به تمدن اسلامی و نقش سازندهشان در شکوفایی تمدن و فرهنگ اسلامی میباشد. تمدن و فرهنگی که در کنار حفظ ریشههای اصیل سنتی و منطقهای خویش در فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی رخ مینماید و سهم بسزایی در شکوفایی تمدن اسلامی دارد. دو ملت همسایه زبان خود را از یاد نبردهاند و شعر و ادب فارسی را نه تنها ترک نکردند که با معارف والای اسلامی آمیختند و اشعار عرفای این منطقه که در قالب زبان و نگارش فارسی مکتوب شده است؛ مُهر تائیدی است بر این ادعا، آثار شاعرانی چون جلالالدین بلخی، عبدالرحمن جامی، سنایی غزنوی، حافظ شیرازی، سعدی، فردوسی؛ تا خیل شاعران و ادیبان معاصر.
مسلما این درخشش فقط در زمینه شعر و ادب نیست بلکه در تمام علوم اسلامی که به قلمرو اسلام طی ترجمه وارد شدند؛ نیز تاثیرگذار بودهاند و رنگ و بویی اسلامی به این علوم دادند و دانشمندانی نظیر بوعلی سینا، فارابی، ابوریحان بیرونی، خواجه نصیرالدین طوسی و... چنان درخشیدهاند که بعد از گذشت قرنها کتب و اندیشههایشان مورد استفاده عاشقان علم در سراسر دنیاست. مردمان این دو سرزمین با جان و دل به فراگیری و آموزش و تعلیم و تعلم علوم روح بخش اسلام پرداختند بطوریکه بسیاری از کتب علوم اسلامی در زمینههای گوناگون نظیر تفسیر و لغت شناسی قرآن، فقه، عقاید و صرف و نحو و... از دیرباز تا کنون به دست عالمان این دو سرزمین نگاشته شده است. علمایی چون فخر رازی، راغب اصفهانی، سیوطی، کلینی، شیخ بهایی، خالد کابلی، آخوند خراسانی هروی، مدرس افغانستانی و...
البته وجود این مفاخر در تاریخ و فرهنگ مشترک دو کشور باعث افتخار و سربلندیاست که به مردمان این دو سرزمین خودباوری و عزت را به ارمغان میآورد. البته ضرورت دارد بدور از غرور افراطی تاریخی و بسنده نمودن به سرمایههای فرهنگی و دینی؛ تحرک و تلاش را تداوم بخشیم. دو ملت ایران و افغانستان باید در کنار هم و فراتر از مسائل سیاسی، طی همدلی و هم زبانی در تعالی فرهنگشان بکوشند و آن را بیش از پیش بارور سازند. اشاره به ارزش فرهنگ مشترک، باور الهی مشترك؛ همزبانی و نگارش مشترک؛ ضرورت نخست بشمار میرود که باعث میشود دو ملت در این دو دیار احساس غریبی و غربت نکنند.
البته آنچه نباید باعث غفلت شود؛ همزبانی و هم نگارشی است كه نقطهقوتی محسوب میگردد. اما نباید مستمسكی بر ترک شناخت و مردمشناسی دیار دوست گردد، زیرا تعامل دوستانه و برادرانه در سایهشناخت مناسب و شایسته ممکن دست یافتنی است. بدیهی است كه تنوع سلیقه و برخی آداب و رسوم مختلف در پهنه فرهنگی مشترک، خللی بر یکپارچگی و اتحاد آن وارد نمیکند؛ بلکه به شکوفایی و انعطاف و قابلیتهای آن فرهنگ اشاره دارد. لذا قبول این وحدت فرهنگی در کنار کثرت آداب و رسوم؛ همواره دلنشین، جذاب و ضروری است. هم چنین ضرورت دارد دو ملت همسایه و دوست ایران و افغانستان متقابلاً جایگاه جغرافیایی و اقوام ساکن در هر دو کشور را شناخته، خاستگاه هر یک از کشورها در فرهنگ مشترک و خصوصاً در ادبیات فارسی را که مهمترین نقطه این پیوند است، بررسی نمایند.
منحصرسازی اندیشمندان؛ علما، ادبا و عرفاء به یکی از دو کشور ایران یا افغانستان؛ یكی از چالشهای پیش رو است. عالم یا عارفی زادگاهش در افغانستان و محل وفاتش در ایران و یا بالعکس میباشد؛ اما این دلیلی بر انحصارگرایی نمیشود؛ بلکه این سرمایه از آن هر دو دیار است و آنچه مهمتر از این انحصار طلبی است؛ ادامه دادن راه این بزرگان است که متأسفانه پیروی و بهرهبرداری از علم بزرگانمان گاه در سرزمینهای دور مشاهده میگردد.
البته باید مد نظر داشت كه رقبای منطقهای و مخالفین بین المللی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان با توجه به شرایط خاص این كشور و با عنایت به میزان تاثیر گذاری جمهوری اسلامی ایران، نوع رقابت را در این كشور به رقابتی نرمافزاری تبدیل كردهاند. در حقیقت «ناتوی فرهنگی» سوار بر موج نیازمندیهای عمیق و گسترده، با تمام توان در این كشور به صحنه آمده است. ارتجاع منطقه با فعالسازی پروژه قدیمی «عجم ستیزی» و رقبای منطقهای با تحریك عصبیتهای قومی و نژادی و غربیها تحت عنوان «ایران هراسی» فعالیت میكنند. علیرغم توطئههای دشمنان دو ملت مسلمان؛ جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی افغانستان به منزله دو کشور همسایه و دوست با مشتركات عدیده تمدنی و فرهنگی بهویژه با اعتقادات و زبانی مشترک، عهدهدار رسالتی عظیم در احیاء و حفظ میراث مشترک خود هستند.
اگر چه سطح فعلی روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران خوب، گسترده و همه جانبه است اما ضرورت دارد در نیل به وحدت و تعامل؛ ارتقاء سطح فعالیتهای فرهنگی، هنری و علمی، اقداماتی به شرح ذیل به عمل آید:
الف: محورهای درخواستی
درخواست پیگیری امضاء موافقتنامه فرهنگی فیمابین (در سال ۱۳۸۵ به امضای دو طرف رسیده و توسط مجلس شورای اسلامی ایران نیز تصویب شده است ولی تا کنون به تصویب پارلمان افغانستان نرسیده است) به منظور نهادینه کردن همکاریهای متقابل و تعامل مراکز فرهنگی، علمی، هنری دو کشور.
درخواست صدور مجوز رسمی فعالیت نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در شهرهای هرات، مزار شریف، جلال آباد درخارج از محوطه سركنسولگریهای جمهوری اسلامی ایران و اعطاء مجوزهای متقابل به نمایندگیهای فرهنگی جمهوری اسلامی افغانستان در شهرهای جمهوری اسلامی ایران.
درخواست پیگیری زمینههای راهاندازی شبكه منطقهای تلویزیونی پارسی زبان «نوروز» (افغانستان – تاجیكستان – ایران)
ب : پیشنهادها:
پیشنهاد لزوم تسهیل جهت اعطاء فوری «ویزه ی متقابل» به مسئولین و كارگزاران رسمی فرهنگی، اصحاب رسانههای گروهی، اساتید و محققین دانشگاهی، شخصیتهای شهیر علمی، فرهنگی و هنری
پیشنهاد راهاندازی مراكز «تحقیقات میراث مكتوب مشترک» در تهران و كابل
پیشنهاد تدوین و اجرایی نمودن مکانیسم لازم برای همکاریهای گسترده میان ناشران، چاپخانهداران، و کتابفروشان دو کشور
پیشنهاد تدوین و اجرایی نمودن مكانیسم لازم جهت اجرای تسهیلات گمرکی و بازرگانی برای اقلام فرهنگی و هنری فیمابین دو كشور
پیشنهاد فراهمسازی زمینههای هماهنگی و همکاری ایران و افغانستان در خصوص تولید مشترك آثار ارزشی هنر سینما (فیلمهای بلند و كوتاه سینمایی) سریالهای تلویزیونی، مستندهای ویژه كودكان، نوجوانان و تئاترهای اساطیری و ملی
پیشنهاد فراهم سازی ارتقاء زمینههای هماهنگی و همکاری میان کتابخانههای ملی و عمومی دو کشور، مبادله تجارب و منابع آرشیوی
پیشنهاد تشكیل «انجمن دوستی اصحاب رسانهای ایران و افغانستان» توسط بخش خصوصی و تاسیس دفاتر آن در تهران و كابل جهت فراهمسازی زمینههای تبادل سریع رسانهای، هماهنگی و همكاری در ترتیب دورههای آموزشی و تحقیقی برای خبرنگاران افغانستانی در تهران و كابل، سفرهای ماهانه متقابل كارگزاران رسانهای ایرانی و افغانستانی به شهرهای مختلف دو كشور، انتشار مطالب و مقالات در خصوص اهمیت روابط و دستاوردهای تمدنی، فرهنگی دو کشور.
پیشنهاد تشكیل و فعالیت «انجمن فرهیختگان و نخبگان افغانستانی در ایران» در شهرهای تهران – كابل به منظور تجمیع و معرفی آثار فرهنگی، هنری، علمی، مهاجرین افغانستانی در جمهوری اسلامی ایران با رویكرد معرفی تصویری نوین از مهاجرین افغانستانی در افكار عمومی جهانیان
پیشنهاد تشكیل «انجمن مدرسان زبان پارسی موسسات تحصیلات عالیه افغانستان» در كابل جهت هماهنگی و ارتقاء همكاریهای آموزشهای تكمیلی و تخصصی با مراكز ذیربط جمهوری اسلامی ایران
پیشنهاد تاسیس و راه اندازی «بانك ایران و افغانستان» در راستای رفع معضلات سرمایه گذاری، انتقال قانونی وجوه، صدور كارت بانك و....
پیشنهاد تبیین و اعلام مواضع رسمی دو كشور در خصوص مسائل فرهنگی و عقیدتی مشترك با رویكرد وحدت و اخوت اسلامی، ضرورت اتخاذ مواضع مشترک بین دو کشور در مجامع رسمی بین المللی به ویژه در جهان اسلام برای مقابله با جریانهای تکفیری و تروریستی.
هر كه او از هم زبانی شد جدا/ بی نوا شد گر چه دارد صد نوا
ایبسا هندو و ترك همزبان/ ایبسا دو ترك چون بیگانگان
پسزبان محرمی خود دیگرست / همدلی از همزبانی بهتر است
«مولوی»
دو كشور ایران و افغانستان به مثابه شاخههای تنومند درخت تناور تمدن و فرهنگ اسلامی قلمداد میشوند. مسلماً پس از دین مبین اسلام؛ زبان و نگارش به زبان پارسی یكی از مهمترین عناصر و ویژگیهای تمدن و فرهنگ بین دو كشور است و طبعاً تعامل و روابط انسانی و اجتماعی بین آنان را تسهیل و تسریع كرده و غیرقابل انكار مینماید و این دو عامل از اركان و مؤلفههای اصلی ارتباطات میان دو ملت قلمداد میشوند.
مشتركات تمدنی و فرهنگی فیمابین بر دیگر حوزههای اجتماعی تأثیرگذار بوده و همواره موجب ارتقاء سطح دوستیها و روابط دو ملت و دو كشور بوده است. دو کشور همسایه و دوست؛ دارای مشترکات عمیقی در حوزههای تمدنی و فرهنگی میباشند و این مشترکات چنان مهم و حایز اهمیت است که گویی این دو ملت فراتر از مناسبات سیاسی و مرزهای جغرافیایی یک ملت واحد هستند.
دو کشور دارای تمدنی کهن هستند که در قالب این تمدن، فرهنگی پویا جریان دارد و گواه این مطلب تبدیل تمدنهای قدیم این دو کشور به تمدن اسلامی و نقش سازندهشان در شکوفایی تمدن و فرهنگ اسلامی میباشد. تمدن و فرهنگی که در کنار حفظ ریشههای اصیل سنتی و منطقهای خویش در فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی رخ مینماید و سهم بسزایی در شکوفایی تمدن اسلامی دارد. دو ملت همسایه زبان خود را از یاد نبردهاند و شعر و ادب فارسی را نه تنها ترک نکردند که با معارف والای اسلامی آمیختند و اشعار عرفای این منطقه که در قالب زبان و نگارش فارسی مکتوب شده است؛ مُهر تائیدی است بر این ادعا، آثار شاعرانی چون جلالالدین بلخی، عبدالرحمن جامی، سنایی غزنوی، حافظ شیرازی، سعدی، فردوسی؛ تا خیل شاعران و ادیبان معاصر.
مسلما این درخشش فقط در زمینه شعر و ادب نیست بلکه در تمام علوم اسلامی که به قلمرو اسلام طی ترجمه وارد شدند؛ نیز تاثیرگذار بودهاند و رنگ و بویی اسلامی به این علوم دادند و دانشمندانی نظیر بوعلی سینا، فارابی، ابوریحان بیرونی، خواجه نصیرالدین طوسی و... چنان درخشیدهاند که بعد از گذشت قرنها کتب و اندیشههایشان مورد استفاده عاشقان علم در سراسر دنیاست. مردمان این دو سرزمین با جان و دل به فراگیری و آموزش و تعلیم و تعلم علوم روح بخش اسلام پرداختند بطوریکه بسیاری از کتب علوم اسلامی در زمینههای گوناگون نظیر تفسیر و لغت شناسی قرآن، فقه، عقاید و صرف و نحو و... از دیرباز تا کنون به دست عالمان این دو سرزمین نگاشته شده است. علمایی چون فخر رازی، راغب اصفهانی، سیوطی، کلینی، شیخ بهایی، خالد کابلی، آخوند خراسانی هروی، مدرس افغانستانی و...
البته وجود این مفاخر در تاریخ و فرهنگ مشترک دو کشور باعث افتخار و سربلندیاست که به مردمان این دو سرزمین خودباوری و عزت را به ارمغان میآورد. البته ضرورت دارد بدور از غرور افراطی تاریخی و بسنده نمودن به سرمایههای فرهنگی و دینی؛ تحرک و تلاش را تداوم بخشیم. دو ملت ایران و افغانستان باید در کنار هم و فراتر از مسائل سیاسی، طی همدلی و هم زبانی در تعالی فرهنگشان بکوشند و آن را بیش از پیش بارور سازند. اشاره به ارزش فرهنگ مشترک، باور الهی مشترك؛ همزبانی و نگارش مشترک؛ ضرورت نخست بشمار میرود که باعث میشود دو ملت در این دو دیار احساس غریبی و غربت نکنند.
البته آنچه نباید باعث غفلت شود؛ همزبانی و هم نگارشی است كه نقطهقوتی محسوب میگردد. اما نباید مستمسكی بر ترک شناخت و مردمشناسی دیار دوست گردد، زیرا تعامل دوستانه و برادرانه در سایهشناخت مناسب و شایسته ممکن دست یافتنی است. بدیهی است كه تنوع سلیقه و برخی آداب و رسوم مختلف در پهنه فرهنگی مشترک، خللی بر یکپارچگی و اتحاد آن وارد نمیکند؛ بلکه به شکوفایی و انعطاف و قابلیتهای آن فرهنگ اشاره دارد. لذا قبول این وحدت فرهنگی در کنار کثرت آداب و رسوم؛ همواره دلنشین، جذاب و ضروری است. هم چنین ضرورت دارد دو ملت همسایه و دوست ایران و افغانستان متقابلاً جایگاه جغرافیایی و اقوام ساکن در هر دو کشور را شناخته، خاستگاه هر یک از کشورها در فرهنگ مشترک و خصوصاً در ادبیات فارسی را که مهمترین نقطه این پیوند است، بررسی نمایند.
منحصرسازی اندیشمندان؛ علما، ادبا و عرفاء به یکی از دو کشور ایران یا افغانستان؛ یكی از چالشهای پیش رو است. عالم یا عارفی زادگاهش در افغانستان و محل وفاتش در ایران و یا بالعکس میباشد؛ اما این دلیلی بر انحصارگرایی نمیشود؛ بلکه این سرمایه از آن هر دو دیار است و آنچه مهمتر از این انحصار طلبی است؛ ادامه دادن راه این بزرگان است که متأسفانه پیروی و بهرهبرداری از علم بزرگانمان گاه در سرزمینهای دور مشاهده میگردد.
البته باید مد نظر داشت كه رقبای منطقهای و مخالفین بین المللی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان با توجه به شرایط خاص این كشور و با عنایت به میزان تاثیر گذاری جمهوری اسلامی ایران، نوع رقابت را در این كشور به رقابتی نرمافزاری تبدیل كردهاند. در حقیقت «ناتوی فرهنگی» سوار بر موج نیازمندیهای عمیق و گسترده، با تمام توان در این كشور به صحنه آمده است. ارتجاع منطقه با فعالسازی پروژه قدیمی «عجم ستیزی» و رقبای منطقهای با تحریك عصبیتهای قومی و نژادی و غربیها تحت عنوان «ایران هراسی» فعالیت میكنند. علیرغم توطئههای دشمنان دو ملت مسلمان؛ جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی افغانستان به منزله دو کشور همسایه و دوست با مشتركات عدیده تمدنی و فرهنگی بهویژه با اعتقادات و زبانی مشترک، عهدهدار رسالتی عظیم در احیاء و حفظ میراث مشترک خود هستند.
اگر چه سطح فعلی روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران خوب، گسترده و همه جانبه است اما ضرورت دارد در نیل به وحدت و تعامل؛ ارتقاء سطح فعالیتهای فرهنگی، هنری و علمی، اقداماتی به شرح ذیل به عمل آید:
الف: محورهای درخواستی
درخواست پیگیری امضاء موافقتنامه فرهنگی فیمابین (در سال ۱۳۸۵ به امضای دو طرف رسیده و توسط مجلس شورای اسلامی ایران نیز تصویب شده است ولی تا کنون به تصویب پارلمان افغانستان نرسیده است) به منظور نهادینه کردن همکاریهای متقابل و تعامل مراکز فرهنگی، علمی، هنری دو کشور.
درخواست صدور مجوز رسمی فعالیت نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در شهرهای هرات، مزار شریف، جلال آباد درخارج از محوطه سركنسولگریهای جمهوری اسلامی ایران و اعطاء مجوزهای متقابل به نمایندگیهای فرهنگی جمهوری اسلامی افغانستان در شهرهای جمهوری اسلامی ایران.
درخواست پیگیری زمینههای راهاندازی شبكه منطقهای تلویزیونی پارسی زبان «نوروز» (افغانستان – تاجیكستان – ایران)
ب : پیشنهادها:
پیشنهاد لزوم تسهیل جهت اعطاء فوری «ویزه ی متقابل» به مسئولین و كارگزاران رسمی فرهنگی، اصحاب رسانههای گروهی، اساتید و محققین دانشگاهی، شخصیتهای شهیر علمی، فرهنگی و هنری
پیشنهاد راهاندازی مراكز «تحقیقات میراث مكتوب مشترک» در تهران و كابل
پیشنهاد تدوین و اجرایی نمودن مکانیسم لازم برای همکاریهای گسترده میان ناشران، چاپخانهداران، و کتابفروشان دو کشور
پیشنهاد تدوین و اجرایی نمودن مكانیسم لازم جهت اجرای تسهیلات گمرکی و بازرگانی برای اقلام فرهنگی و هنری فیمابین دو كشور
پیشنهاد فراهمسازی زمینههای هماهنگی و همکاری ایران و افغانستان در خصوص تولید مشترك آثار ارزشی هنر سینما (فیلمهای بلند و كوتاه سینمایی) سریالهای تلویزیونی، مستندهای ویژه كودكان، نوجوانان و تئاترهای اساطیری و ملی
پیشنهاد فراهم سازی ارتقاء زمینههای هماهنگی و همکاری میان کتابخانههای ملی و عمومی دو کشور، مبادله تجارب و منابع آرشیوی
پیشنهاد تشكیل «انجمن دوستی اصحاب رسانهای ایران و افغانستان» توسط بخش خصوصی و تاسیس دفاتر آن در تهران و كابل جهت فراهمسازی زمینههای تبادل سریع رسانهای، هماهنگی و همكاری در ترتیب دورههای آموزشی و تحقیقی برای خبرنگاران افغانستانی در تهران و كابل، سفرهای ماهانه متقابل كارگزاران رسانهای ایرانی و افغانستانی به شهرهای مختلف دو كشور، انتشار مطالب و مقالات در خصوص اهمیت روابط و دستاوردهای تمدنی، فرهنگی دو کشور.
پیشنهاد تشكیل و فعالیت «انجمن فرهیختگان و نخبگان افغانستانی در ایران» در شهرهای تهران – كابل به منظور تجمیع و معرفی آثار فرهنگی، هنری، علمی، مهاجرین افغانستانی در جمهوری اسلامی ایران با رویكرد معرفی تصویری نوین از مهاجرین افغانستانی در افكار عمومی جهانیان
پیشنهاد تشكیل «انجمن مدرسان زبان پارسی موسسات تحصیلات عالیه افغانستان» در كابل جهت هماهنگی و ارتقاء همكاریهای آموزشهای تكمیلی و تخصصی با مراكز ذیربط جمهوری اسلامی ایران
پیشنهاد تاسیس و راه اندازی «بانك ایران و افغانستان» در راستای رفع معضلات سرمایه گذاری، انتقال قانونی وجوه، صدور كارت بانك و....
پیشنهاد تبیین و اعلام مواضع رسمی دو كشور در خصوص مسائل فرهنگی و عقیدتی مشترك با رویكرد وحدت و اخوت اسلامی، ضرورت اتخاذ مواضع مشترک بین دو کشور در مجامع رسمی بین المللی به ویژه در جهان اسلام برای مقابله با جریانهای تکفیری و تروریستی.