یکی از اقدام های سیاسی که توسط حکومت آقای کرزی روی دست گرفته شد و حکومت کنونی به نحوی تداوم بخشیده است، مبادرت به امضای پیمان های راهبردی میان افغانستان و کشورهای مهم غربی و برخی کشورهای آسیایی است.
اولین اقدام از این دست با ایالات متحده امریکا صورت گرفت و بعد از آن کشورهای اروپایی در این سلسله افزوده گشتند. آخرین مورد نیز چین بود که رئیس حکومت وحدت ملی زیر پیمان را امضا کرد. به نظر می رسد که این روند هم چنان ادامه یافته و این بار اگر نوبتی باشد نوبت به همسایگان رسیده.
در برخی خبرگزاری ها سخن از آنست که اشرف غنی به زودی به ایران سفر خواهد کرد و پیمانی را با حکومت آن کشور به امضا خواهد رساند. همان گونه که ضرورت امضای پیمان با کشورهای گوناگون محل بحث و تبصره بوده است، پرسش هایی که در سالهای گذشته از حکومت پرسیده می شد آن بود، اگر نیاز به امضای پیمان های راهبردی باشد، همسایگان به دلیل اهمیت آن در ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی از ضرورت بیشتری برخوردار است؛ چرا این گونه پیمان ها با همسایگان افغانستان به امضا نمی رسد؟
به نظر می رسد که برای پاسخ به این پرسش ها و هم به دلیل اهمیت همسایگان در تحولات داخلی افغانستان، حکومت به این نتیجه دست یافته که این گونه پیمان ها بیش از آن که با کشورهای اروپایی ضرورت داشته باشد، با کشورهای همسایه از اولویت و ضرورت برخوردار است. از این جهت است که حکومت کنونی می کوشد، ضعفها و کاستی های حکومت گذشته را جبران کند و پیمان راهبردی را با همسایگان کشور از جمله ایران به امضا برساند. شاید برخی این پرسش را مطرح می کنند که امضای این پیمان با ایران از چه ضرورت و اولویت برخوردار است؟
واقعیت آنست که در دنیای کنونی که ارتباطات سخن اول و آخر را می زند از تاثیر تحولات همسایگان بر کشورها نمی توان چشم پوشید و اهمیت تحولات کشورهای همسایه را در تحولات مثبت و یا منفی کشورها نادیده انگاشت.
اگر تاثیر همسایگان بر تحولات داخلی کشورها از یک قاعده عام پیروی کند، این تاثیر در افغانستان به دلیل قرار گرفتن در منطقه خشک و دور از آب های آزاد مضاعف است. در تاریخ افغانستان شاهد بوده ایم که تحولات داخلی کشور، مربوط به تحولات کشورهای بیرونی و همسایگان بوده است. ایران اما برای افغانستان از اهمیت فوق العاده برخوردار است که به چند مورد اشاره می شود.
نخست، از این جهت که ایران می تواند یکی از راه های مطمئن و قابل اعتماد رسیدن افغانستان به دریاها و بنادر آزاد دنیا باشد. این بنادر هم از نظر سیاسی از جایگاه مهم و با ارزشی برخوردار است و هم از نظر اقتصادی. اهمیت آن از نگاه اقتصادی آنست که افغانستان از وابستگی به پاکستان بیرون می آید و در تجارت خود با کشورهای دنیا دچارچالش نمی شود.
آشفتگی سیاسی و ناامنی زمان مندی که در پاکستان وجود دارد و تهدیدهای امنیتی ای که هر روز حلقه فعالیت های تجارتی را تنگ تر می کند بر حکومت افغانستان است که برای نفس کشیدن بهتر تجارت و اقتصاد وابسته به تجارت کشور، راه های دیگری را جست و جو کند و بندرگاههای دیگری برای ارتباط با کشورها خارجی مد نظر قرار دهد. لذا ایران می تواند یکی از گزینه های مهمی برای راه یابی به تجارت آزاد بین المللی باشد.
نزدیکی بندرگاه های ایران به افغانستان، یکی از با اهمیت ترین پارامترهای ایران است که می تواند توسعه پیدا کند و به عنوان یک راه ارتباطی مهم و موثر مورد توجه واقع شود.
به دلیل امنیت پایداری که در ایران وجود دارد به نظر می رسد که راه های ایران برای افغانستنان از امنیت بالایی برخورداراست ومیزان ریسک ازراه ایران به مراتب کمتر ازراه های آبی پاکستان است. لذا امضای پیمان امنیتی می تواند ترانزیت کالاهای تجارتی از سایر کشورها به افغانستان را تسهیل کند.
دوم آن که، ایران می خواهد مطمئن شود که پیمان های امنیتی و استراتژیک با کشورهای غربی آن کشور را تهدید نمی کند و پیمان استراتژیک با ایران می تواند امنیت روانی برای حکومت ایران ایجاد کند که حداقل از هزینه های اضافی در این راه صرف نظر کند و با دید خوش بینانه تری به حکومت افغانستان بنگرد.
سوم آن که متاسفانه، افغانستان یکی از کشورهای تولید کننده ی مواد مخدر در جهان است. سیزده سال تلاش در جهت کاستن از تولید این بلای خانمان سوز موثر واقع نشده است.
در حال حاضر نه از حجم تولید آن کاسته شده است و نه هم توزیع و قاچاق آن کاستی گرفته است. افغانستان برای ایجاد امنیت پایدار ناگزیر است تلاش های منطقه ای را سامان دهد و مشارکت کشورهای همسایه را دراین راستا بطلبد، ایران یکی از کشورهای مهمی است که در مبارزه با مواد مخدر و قاچاق آن دارای تجربه ی چند ده ساله است، امضای این گونه پیمان ها می تواند، ایران را ترغیب کند که تجربیات خود را در اختیار نیروهای امنیتی مبارزه با قاچاق مواد مخدر کشور ما قرار دهد و تا با تلاش منطقه ای مبارزه ای مشترکی صورت گیرد، شاید تولید تریاک و مواد مخدر در کشور کاهش پیدا کند.
چهارم، نکته ی اخیری که نیاز به تذکر است آن که افغانستان و ایران مشابهت هایی فراوانی با هم دارند. این مشابهت ها، یک تعارف خشک و بی پایه و سلیقه ای نیست به اراده ای فرد یا گروهی نیز ربط پیدا نمی کند که بخواهند این مشابهت ها ایجاد شود و اگر نه این شباهت ها از میان برداشته شود. لذا ارتباط با کشوری دارای بیشترین مشابهت با مردم افغانستان می تواند به توسعه پایدار اقتصادی، فرهنگی افغانستان بیانجامد.
بنابراین، همانه گونه که رابطه با پاکستان از اهمیت بسیاری برخوردار است که متاسفانه تا هنوز به نتیجه مطلوب دست نیافته است، نیمی از این تلاشها برای ارتباط موثرتر با ایران نتیجه مثبت به همراه خواهد آورد و برخی از مشکلات تجارتی افغانستان رفع و دفع خواهند کرد. لذا امضای پیمان با ایران می تواند یک اقدام خوب و مناسب برای توسعه تجارت و امنیت برای کشور باشد.
اولین اقدام از این دست با ایالات متحده امریکا صورت گرفت و بعد از آن کشورهای اروپایی در این سلسله افزوده گشتند. آخرین مورد نیز چین بود که رئیس حکومت وحدت ملی زیر پیمان را امضا کرد. به نظر می رسد که این روند هم چنان ادامه یافته و این بار اگر نوبتی باشد نوبت به همسایگان رسیده.
در برخی خبرگزاری ها سخن از آنست که اشرف غنی به زودی به ایران سفر خواهد کرد و پیمانی را با حکومت آن کشور به امضا خواهد رساند. همان گونه که ضرورت امضای پیمان با کشورهای گوناگون محل بحث و تبصره بوده است، پرسش هایی که در سالهای گذشته از حکومت پرسیده می شد آن بود، اگر نیاز به امضای پیمان های راهبردی باشد، همسایگان به دلیل اهمیت آن در ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی از ضرورت بیشتری برخوردار است؛ چرا این گونه پیمان ها با همسایگان افغانستان به امضا نمی رسد؟
به نظر می رسد که برای پاسخ به این پرسش ها و هم به دلیل اهمیت همسایگان در تحولات داخلی افغانستان، حکومت به این نتیجه دست یافته که این گونه پیمان ها بیش از آن که با کشورهای اروپایی ضرورت داشته باشد، با کشورهای همسایه از اولویت و ضرورت برخوردار است. از این جهت است که حکومت کنونی می کوشد، ضعفها و کاستی های حکومت گذشته را جبران کند و پیمان راهبردی را با همسایگان کشور از جمله ایران به امضا برساند. شاید برخی این پرسش را مطرح می کنند که امضای این پیمان با ایران از چه ضرورت و اولویت برخوردار است؟
واقعیت آنست که در دنیای کنونی که ارتباطات سخن اول و آخر را می زند از تاثیر تحولات همسایگان بر کشورها نمی توان چشم پوشید و اهمیت تحولات کشورهای همسایه را در تحولات مثبت و یا منفی کشورها نادیده انگاشت.
اگر تاثیر همسایگان بر تحولات داخلی کشورها از یک قاعده عام پیروی کند، این تاثیر در افغانستان به دلیل قرار گرفتن در منطقه خشک و دور از آب های آزاد مضاعف است. در تاریخ افغانستان شاهد بوده ایم که تحولات داخلی کشور، مربوط به تحولات کشورهای بیرونی و همسایگان بوده است. ایران اما برای افغانستان از اهمیت فوق العاده برخوردار است که به چند مورد اشاره می شود.
نخست، از این جهت که ایران می تواند یکی از راه های مطمئن و قابل اعتماد رسیدن افغانستان به دریاها و بنادر آزاد دنیا باشد. این بنادر هم از نظر سیاسی از جایگاه مهم و با ارزشی برخوردار است و هم از نظر اقتصادی. اهمیت آن از نگاه اقتصادی آنست که افغانستان از وابستگی به پاکستان بیرون می آید و در تجارت خود با کشورهای دنیا دچارچالش نمی شود.
آشفتگی سیاسی و ناامنی زمان مندی که در پاکستان وجود دارد و تهدیدهای امنیتی ای که هر روز حلقه فعالیت های تجارتی را تنگ تر می کند بر حکومت افغانستان است که برای نفس کشیدن بهتر تجارت و اقتصاد وابسته به تجارت کشور، راه های دیگری را جست و جو کند و بندرگاههای دیگری برای ارتباط با کشورها خارجی مد نظر قرار دهد. لذا ایران می تواند یکی از گزینه های مهمی برای راه یابی به تجارت آزاد بین المللی باشد.
نزدیکی بندرگاه های ایران به افغانستان، یکی از با اهمیت ترین پارامترهای ایران است که می تواند توسعه پیدا کند و به عنوان یک راه ارتباطی مهم و موثر مورد توجه واقع شود.
به دلیل امنیت پایداری که در ایران وجود دارد به نظر می رسد که راه های ایران برای افغانستنان از امنیت بالایی برخورداراست ومیزان ریسک ازراه ایران به مراتب کمتر ازراه های آبی پاکستان است. لذا امضای پیمان امنیتی می تواند ترانزیت کالاهای تجارتی از سایر کشورها به افغانستان را تسهیل کند.
دوم آن که، ایران می خواهد مطمئن شود که پیمان های امنیتی و استراتژیک با کشورهای غربی آن کشور را تهدید نمی کند و پیمان استراتژیک با ایران می تواند امنیت روانی برای حکومت ایران ایجاد کند که حداقل از هزینه های اضافی در این راه صرف نظر کند و با دید خوش بینانه تری به حکومت افغانستان بنگرد.
سوم آن که متاسفانه، افغانستان یکی از کشورهای تولید کننده ی مواد مخدر در جهان است. سیزده سال تلاش در جهت کاستن از تولید این بلای خانمان سوز موثر واقع نشده است.
در حال حاضر نه از حجم تولید آن کاسته شده است و نه هم توزیع و قاچاق آن کاستی گرفته است. افغانستان برای ایجاد امنیت پایدار ناگزیر است تلاش های منطقه ای را سامان دهد و مشارکت کشورهای همسایه را دراین راستا بطلبد، ایران یکی از کشورهای مهمی است که در مبارزه با مواد مخدر و قاچاق آن دارای تجربه ی چند ده ساله است، امضای این گونه پیمان ها می تواند، ایران را ترغیب کند که تجربیات خود را در اختیار نیروهای امنیتی مبارزه با قاچاق مواد مخدر کشور ما قرار دهد و تا با تلاش منطقه ای مبارزه ای مشترکی صورت گیرد، شاید تولید تریاک و مواد مخدر در کشور کاهش پیدا کند.
چهارم، نکته ی اخیری که نیاز به تذکر است آن که افغانستان و ایران مشابهت هایی فراوانی با هم دارند. این مشابهت ها، یک تعارف خشک و بی پایه و سلیقه ای نیست به اراده ای فرد یا گروهی نیز ربط پیدا نمی کند که بخواهند این مشابهت ها ایجاد شود و اگر نه این شباهت ها از میان برداشته شود. لذا ارتباط با کشوری دارای بیشترین مشابهت با مردم افغانستان می تواند به توسعه پایدار اقتصادی، فرهنگی افغانستان بیانجامد.
بنابراین، همانه گونه که رابطه با پاکستان از اهمیت بسیاری برخوردار است که متاسفانه تا هنوز به نتیجه مطلوب دست نیافته است، نیمی از این تلاشها برای ارتباط موثرتر با ایران نتیجه مثبت به همراه خواهد آورد و برخی از مشکلات تجارتی افغانستان رفع و دفع خواهند کرد. لذا امضای پیمان با ایران می تواند یک اقدام خوب و مناسب برای توسعه تجارت و امنیت برای کشور باشد.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل