میخائیل گورباچف؛ آخرین رهبر شوروی سابق هشدار داده که تنشهای اخیر بین روسیه و امریکا دنیا را در آستانه جنگ سرد تازهای قرار داده است.
آقای گورباچف در مراسمی سخن می گفت که روز شنبه به مناسبت بیست و پنجمین سال سقوط دیوار برلین در نزدیکی دروازه براندنبورگ این شهر برگزار شد.
او گفت با اینکه فردی خوشبین است؛ اما شرایط فعلی جای زیادی برای خوشبینی باقی نمیگذارد:«دنیا در آستانه جنگ سرد جدیدی است. بعضی حتی معتقدند که این جنگ سرد هماکنون شروع شده است.»
او از ناتوانی قدرتهای جهانی پس از پایان جنگ سرد در حل تنشهای بینالمللی از جمله در یوگسلاوی سابق، خاورمیانه و به تازگی اوکراین انتقاد کرد و گفت:"خونریزی در اروپا و خاورمیانه که پسزمینه آن ناکامی قدرت های بزرگ در گفتگو است، مایه نگرانی عظیمی است."
به نظر او غرب و به ویژه امریکا بعد از بعد از فروپاشی بلوک چپ خود را "برنده برتر" دانسته و به هشدارها اعتنا نکرده است.
البته این تنها میخاییل گورباچف؛ رهبر پیر کمونیزم مضمحل شده نیست که معتقد است جهان در آستانه جنگ سردی دیگر قرار گرفته است. این تقریبا شایع ترین برداشتی است که میان کارشناسان زمان ما وجود دارد و دلیل آن نیز بروز درگیری ها، بی ثباتی ها و بحران هایی است که از اروپای شرقی تا خاور میانه میان ابرقدرت های جهانی بروز کرده است و قدرت های جهانی، عملا یا در راستای حل و مهار آنها ناتوان بوده اند و یا اساسا اراده ای برای حل این مسایل وجود نداشته است.
گورباچف تاکید کرده است که او اگرچه آدم خوش بینی است؛ اما خوش بینی تا آنجا درست است که پوشش و پرده ای در برابر واقعیت های ناامیدکننده جاری قرار نگیرد.
وضعیت کنونی جهان، جایی برای خوش بینی باقی نمی گذارد. این وضعیت هرگز با شعارهای بلندبالایی که قدرت های بزرگ می دهند، همخوانی ندارد.
وضعیت جاری جهان ما بر این طنز تلخ شهادت می دهد که شعارهای مهم قدرت های بزرگ دنیای ما به نحو آشکاری در تناقض با عملکردهای آنها در این خصوص قرار گرفته است.
ابرقدرت ها بمب می سازند، ارتش های بزرگ ایجاد می کنند، تسلیحات مرگبارتر و مخرب تری را آزمایش می کنند و روی مدل های پیشرفته تر، پیچیده تر و غیر قابل مهارتری از جنگ و خشونت فکر می کنند؛ ولی در عین حال، نام همه این تلاش ها را تحقق صلح جهانی و ایجاد دنیایی امن تر و مطمئن تر می گذارند و این عملا یک تناقض مضحک و در عین زمان، تلخ و هشدارآمیز است.
جهان ما اکنون به یک انبار بزرگ اسلحه شباهت یافته است که تنها جرقه ای کوچک می تواند آن را به تلی از آتش تبدیل کند که در یک آن برای چندبار می تواند زمین را نابود کند.
زرادخانه های عظیم هسته ای و انبارهای بزرگ تسلیحات کشتار جمعی، این ظرفیت را دارند که جهان را چندبار به کلی نابود کنند و این نشان از آن دارد که آغاز جنگ سرد؛ چیزی که رهبر پیر اتحاد جماهیر شوروی سابق نسبت به آن هشدار می دهد، سرآغاز یک فاجعه هولناک و مهارناپذیر خواهد بود.
در دنیایی که در آن، امنیت و صلح جهانی به معنای انباشت تسلیحات کشتار جمعی بیشتر، تولید موشک های قاره پیما و زیردریایی های اتمی و ناوهای هواپیمابر غول آساست، اصولا نمی توان خوش بین بود و بازهم نسبت به آینده ای امن و امیدبخش، اطمینان داشت.
ظهور یک روسیه مدعی و مقتدر در عرصه بازی های مهم بین المللی، برای امریکا و غرب قابل پذیرش و تحمل نیست. به همین دلیل، به دنبال قدرت گیری روسیه، غرب طی سال های اخیر به نحو جنون آمیزی به هر حربه ای چنگ می اندازد؛ تا از مقام و عنوان ابرقدرت بودن خود در برابر قدرت نمایی روسیه، دفاع کند. تروریزم، داعش، جنگ های خونین و ویرانگر در خاور میانه و وضعیت جاری در اوکراین بخشی از این سناریوهاست که نشانگر تلاش مذبوحانه غرب برای حفظ جایگاه برتر خود در برابر روسیه و دیگر قدرت های نوظهور دنیای ماست. جهان چندقطبی، کابوس ایالات متحده است.
در مقابل، روسیه نیز دیگر حاضر نیست شاهد ادامه یک دوره طولانی تحقیر تاریخی خود از فروپاشی امپراتوری شوروی تا امروز باشد و می خواهد به جایگاه پیشین خود در این عرصه بازگردد.
این دوگانگی، جهان را که اینک به زرادخانه عظیمی از سلاح های مرگبار کشتار جمعی تبدیل شده، در آستانه یک فاجعه هولناک قرار داده است؛ فاجعه ای که حتی خواب گورباچف پیر را نیز آشفته کرده است.
آقای گورباچف در مراسمی سخن می گفت که روز شنبه به مناسبت بیست و پنجمین سال سقوط دیوار برلین در نزدیکی دروازه براندنبورگ این شهر برگزار شد.
او گفت با اینکه فردی خوشبین است؛ اما شرایط فعلی جای زیادی برای خوشبینی باقی نمیگذارد:«دنیا در آستانه جنگ سرد جدیدی است. بعضی حتی معتقدند که این جنگ سرد هماکنون شروع شده است.»
او از ناتوانی قدرتهای جهانی پس از پایان جنگ سرد در حل تنشهای بینالمللی از جمله در یوگسلاوی سابق، خاورمیانه و به تازگی اوکراین انتقاد کرد و گفت:"خونریزی در اروپا و خاورمیانه که پسزمینه آن ناکامی قدرت های بزرگ در گفتگو است، مایه نگرانی عظیمی است."
به نظر او غرب و به ویژه امریکا بعد از بعد از فروپاشی بلوک چپ خود را "برنده برتر" دانسته و به هشدارها اعتنا نکرده است.
البته این تنها میخاییل گورباچف؛ رهبر پیر کمونیزم مضمحل شده نیست که معتقد است جهان در آستانه جنگ سردی دیگر قرار گرفته است. این تقریبا شایع ترین برداشتی است که میان کارشناسان زمان ما وجود دارد و دلیل آن نیز بروز درگیری ها، بی ثباتی ها و بحران هایی است که از اروپای شرقی تا خاور میانه میان ابرقدرت های جهانی بروز کرده است و قدرت های جهانی، عملا یا در راستای حل و مهار آنها ناتوان بوده اند و یا اساسا اراده ای برای حل این مسایل وجود نداشته است.
گورباچف تاکید کرده است که او اگرچه آدم خوش بینی است؛ اما خوش بینی تا آنجا درست است که پوشش و پرده ای در برابر واقعیت های ناامیدکننده جاری قرار نگیرد.
وضعیت کنونی جهان، جایی برای خوش بینی باقی نمی گذارد. این وضعیت هرگز با شعارهای بلندبالایی که قدرت های بزرگ می دهند، همخوانی ندارد.
وضعیت جاری جهان ما بر این طنز تلخ شهادت می دهد که شعارهای مهم قدرت های بزرگ دنیای ما به نحو آشکاری در تناقض با عملکردهای آنها در این خصوص قرار گرفته است.
ابرقدرت ها بمب می سازند، ارتش های بزرگ ایجاد می کنند، تسلیحات مرگبارتر و مخرب تری را آزمایش می کنند و روی مدل های پیشرفته تر، پیچیده تر و غیر قابل مهارتری از جنگ و خشونت فکر می کنند؛ ولی در عین حال، نام همه این تلاش ها را تحقق صلح جهانی و ایجاد دنیایی امن تر و مطمئن تر می گذارند و این عملا یک تناقض مضحک و در عین زمان، تلخ و هشدارآمیز است.
جهان ما اکنون به یک انبار بزرگ اسلحه شباهت یافته است که تنها جرقه ای کوچک می تواند آن را به تلی از آتش تبدیل کند که در یک آن برای چندبار می تواند زمین را نابود کند.
زرادخانه های عظیم هسته ای و انبارهای بزرگ تسلیحات کشتار جمعی، این ظرفیت را دارند که جهان را چندبار به کلی نابود کنند و این نشان از آن دارد که آغاز جنگ سرد؛ چیزی که رهبر پیر اتحاد جماهیر شوروی سابق نسبت به آن هشدار می دهد، سرآغاز یک فاجعه هولناک و مهارناپذیر خواهد بود.
در دنیایی که در آن، امنیت و صلح جهانی به معنای انباشت تسلیحات کشتار جمعی بیشتر، تولید موشک های قاره پیما و زیردریایی های اتمی و ناوهای هواپیمابر غول آساست، اصولا نمی توان خوش بین بود و بازهم نسبت به آینده ای امن و امیدبخش، اطمینان داشت.
ظهور یک روسیه مدعی و مقتدر در عرصه بازی های مهم بین المللی، برای امریکا و غرب قابل پذیرش و تحمل نیست. به همین دلیل، به دنبال قدرت گیری روسیه، غرب طی سال های اخیر به نحو جنون آمیزی به هر حربه ای چنگ می اندازد؛ تا از مقام و عنوان ابرقدرت بودن خود در برابر قدرت نمایی روسیه، دفاع کند. تروریزم، داعش، جنگ های خونین و ویرانگر در خاور میانه و وضعیت جاری در اوکراین بخشی از این سناریوهاست که نشانگر تلاش مذبوحانه غرب برای حفظ جایگاه برتر خود در برابر روسیه و دیگر قدرت های نوظهور دنیای ماست. جهان چندقطبی، کابوس ایالات متحده است.
در مقابل، روسیه نیز دیگر حاضر نیست شاهد ادامه یک دوره طولانی تحقیر تاریخی خود از فروپاشی امپراتوری شوروی تا امروز باشد و می خواهد به جایگاه پیشین خود در این عرصه بازگردد.
این دوگانگی، جهان را که اینک به زرادخانه عظیمی از سلاح های مرگبار کشتار جمعی تبدیل شده، در آستانه یک فاجعه هولناک قرار داده است؛ فاجعه ای که حتی خواب گورباچف پیر را نیز آشفته کرده است.