ماههاست که از پدیدههای خیالی سخن رانده میشود. ظاهراً اولینبار بازرس کل ویژه بازسازی افغانستان در گزارشی از مکتبها، آموزگاران و دانشآموزان خیالی پرده برداشت. هرچند این مسأله برای مدتی در رسانهها بازتاب یافت، ولی در نهایت از سوی حکومت مسکوت گذاشته شد.
بار دیگر بازهم همین نهاد در گزارش دیگری پرده از نقاب موجودیت مراکز درمانی ناموجود برداشت؛ مراکزی که شاید هزاران و دههاهزار دالر برایشان هزینه شده، ولی وقتی محلی را که در آن این مراکز آباد شده روی نقشه میبینی، متوجه میشوی که در بیابان برهوت واقع است و دور از آبادی و محل زندگی مردم. این موضوع نیز همانند سلفش زیر گردوغبار فراموشی پنهان و پروندۀ آن پایانیافته تلقی شد.
در تازهترین سریال پدیدههای خیالی از موجودیت سربازان موهومی پرده برداشته شده است. خبرنگار روزنامۀ گاردین، به منطقۀ باباجی، محلهای نزدیک به شهر لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند رفته و گزارشی را دربارۀ جنگ رویارو با ستیزهجویانی تهیه کرده که سالهاست از لولۀ تفنگ و اسلحه سخن میگویند و بانی فرار هزاران نفر از این ولایت شدهاند. این خبرنگار بهشکل تصادفی به پاسگاه سربازانی رفته که سرگرم مبارزه در خط مقدم نبرد با شورشیان هستند. ولی افغان، فرمانده سربازان این پاسگاه گفته است که «آنها برای جنگ در خط مقدم نبرد آموزش ندیدهاند.» در واقع واحد زیر فرماندهی او نیروهای متشکل از پولیس است که باید از مناطق مرکزی حفاظت کنند و مانع گذر و عبور قاچاقچیان موادمخدر بین افغانستان و پاکستان شوند.
در این گزارش گفته شده است که براساس برنامۀ حکومت افغانستان، باید حدود ۲۵هزار سرباز ارتش در ولایت هلمند مستقر باشند؛ رقمی که ظاهراً برای مقابله با طالبان کافی به نظر میرسد. ولی مشکل جای دیگری است؛ اینکه بخشی از این نیرو اصلاً ناموجودند یا وجود خارجی ندارند. در این گزارش آمده است، اخیراً شورای ولایتی هلمند بررسیهایی را در زمینۀ سربازان موجود در هلمند انجام داده است. یافتههای این نهاد نظارتی محلی نشان میدهد که حدود ۴۰ درصد از سربازان داوطلب برای مبارزه با طالبان، اصلاً وجود ندارند. این رقم حداقلی است و امکانش است که سربازان موهومی بالاتر از این باشد. حدود بیست روز پیش، بازرس کل ویژه بازسازی افغانستان در گزارشی نگرانی خود را نسبت به این موضوع بیان کرد. او گفته بود که «نه ایالات متحده و نه متحدان افغانشان میدانند که واقعاً چهتعداد سرباز و پولیس موجودند و اینکه چه تعداد آن حقیقتاً در وظیفه حاضرند یا گستردهتر از آن، ماهیت واقعی تواناییهای عملیاتی آنها در چه سطحی است!»
در شرایطی که طالبان با گذشت هرروز تلاش دارند تا صفوف خود را منسجمتر کنند و این تلاش در یک سند درزکرده از جلسۀ فرماندهی/رهبری طالبان با رهبر شبکۀ حقانی مستند شده است که او از طالبان میخواهد تا اختلافهای درونی خود را کنار بگذارند و برای «جنگ با دشمن متحد شوند». آیا در چنین وضعیتی، موجودیت سربازان موهومی، نشانهای بهمراتب مخربتر از دشمن نیست؟ سپاه دشمن این مزیت را دارد که در جبهات جنگ حضور فیزیکی دارد و عملاً خطری را بازتاب میدهد که با چشمسر میتوان آن را مشاهده کرد؛ اما وقتی در فهرست موجودی وزارتهای دفاع و داخله دههزار سرباز و پولیس شاملاند و عملاً برای آنها تدارکات میشود، ماهانه حقوقشان پرداخته میشود و اسلحه به نامشان ثبت میشود، ولی در عمل وجود خارجی ندارند، این بهمراتب خطرناکتر است. مردم با خیال راحت از اینکه حکومت دارند و زمامدارانشان براساس برنامه از آنها محافظت میکنند، سر بر بستر میگذارند، اما از این بیخبرند که مسئولان نظامی بیخیال برنامهاند و کارهایشان را براساس حدس و گمان نسبت به درستی آن پیش میبرند.
جامعه باز نوشت، در گزارش گاردین از قول مقام حکومتی آمده که او در پاسگاهی موردی را یافته که فرمانده آن بدون اینکه به ماموفق خود گزارش دهد، ۱۰۰ تن از سربازان را برای مدتی مرخص کرده، صرف برای اینکه معاش آنها را به جیب بزند. در عینحال تعدادی از فرماندهان رقم واقعی تلفات را گزارش نمیدهند؛ تنها برای اینکه حقوق قربانیان را به جیب خود بریزند. وقتی در مقطعی ولسوالی سنگین سقوط کرد، فرمانده موجودیت ۳۰۰ سرباز را گزارش داده بود، اما رقم واقعی تنها ۱۵ نفر بوده است. نبود غذای کافی برای سربازان از دیگر مشکلات است. سربازان برای دریافت کیسۀ آرد در ولسوالی مارجه، اسلحۀشان را به طالبان دادهاند. اینها نمونههای کوچکی از موجودیت فساد در نهاد امنیتیاند؛ نهادی که به دلیل رقابت میان شریکان قدرت (رییسجمهور و رییس اجرائیه) با گذشت دو سال از شروع به کار حکومت وحدت ملی هنوز با سرپرست اداره میشود. در چنین شرایطی، آیا «یکی از شگفتیانگیزترین کشورهای فاسد جهان» خواندن افغانستان دور از واقعیت است؟
بار دیگر بازهم همین نهاد در گزارش دیگری پرده از نقاب موجودیت مراکز درمانی ناموجود برداشت؛ مراکزی که شاید هزاران و دههاهزار دالر برایشان هزینه شده، ولی وقتی محلی را که در آن این مراکز آباد شده روی نقشه میبینی، متوجه میشوی که در بیابان برهوت واقع است و دور از آبادی و محل زندگی مردم. این موضوع نیز همانند سلفش زیر گردوغبار فراموشی پنهان و پروندۀ آن پایانیافته تلقی شد.
در تازهترین سریال پدیدههای خیالی از موجودیت سربازان موهومی پرده برداشته شده است. خبرنگار روزنامۀ گاردین، به منطقۀ باباجی، محلهای نزدیک به شهر لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند رفته و گزارشی را دربارۀ جنگ رویارو با ستیزهجویانی تهیه کرده که سالهاست از لولۀ تفنگ و اسلحه سخن میگویند و بانی فرار هزاران نفر از این ولایت شدهاند. این خبرنگار بهشکل تصادفی به پاسگاه سربازانی رفته که سرگرم مبارزه در خط مقدم نبرد با شورشیان هستند. ولی افغان، فرمانده سربازان این پاسگاه گفته است که «آنها برای جنگ در خط مقدم نبرد آموزش ندیدهاند.» در واقع واحد زیر فرماندهی او نیروهای متشکل از پولیس است که باید از مناطق مرکزی حفاظت کنند و مانع گذر و عبور قاچاقچیان موادمخدر بین افغانستان و پاکستان شوند.
در این گزارش گفته شده است که براساس برنامۀ حکومت افغانستان، باید حدود ۲۵هزار سرباز ارتش در ولایت هلمند مستقر باشند؛ رقمی که ظاهراً برای مقابله با طالبان کافی به نظر میرسد. ولی مشکل جای دیگری است؛ اینکه بخشی از این نیرو اصلاً ناموجودند یا وجود خارجی ندارند. در این گزارش آمده است، اخیراً شورای ولایتی هلمند بررسیهایی را در زمینۀ سربازان موجود در هلمند انجام داده است. یافتههای این نهاد نظارتی محلی نشان میدهد که حدود ۴۰ درصد از سربازان داوطلب برای مبارزه با طالبان، اصلاً وجود ندارند. این رقم حداقلی است و امکانش است که سربازان موهومی بالاتر از این باشد. حدود بیست روز پیش، بازرس کل ویژه بازسازی افغانستان در گزارشی نگرانی خود را نسبت به این موضوع بیان کرد. او گفته بود که «نه ایالات متحده و نه متحدان افغانشان میدانند که واقعاً چهتعداد سرباز و پولیس موجودند و اینکه چه تعداد آن حقیقتاً در وظیفه حاضرند یا گستردهتر از آن، ماهیت واقعی تواناییهای عملیاتی آنها در چه سطحی است!»
در شرایطی که طالبان با گذشت هرروز تلاش دارند تا صفوف خود را منسجمتر کنند و این تلاش در یک سند درزکرده از جلسۀ فرماندهی/رهبری طالبان با رهبر شبکۀ حقانی مستند شده است که او از طالبان میخواهد تا اختلافهای درونی خود را کنار بگذارند و برای «جنگ با دشمن متحد شوند». آیا در چنین وضعیتی، موجودیت سربازان موهومی، نشانهای بهمراتب مخربتر از دشمن نیست؟ سپاه دشمن این مزیت را دارد که در جبهات جنگ حضور فیزیکی دارد و عملاً خطری را بازتاب میدهد که با چشمسر میتوان آن را مشاهده کرد؛ اما وقتی در فهرست موجودی وزارتهای دفاع و داخله دههزار سرباز و پولیس شاملاند و عملاً برای آنها تدارکات میشود، ماهانه حقوقشان پرداخته میشود و اسلحه به نامشان ثبت میشود، ولی در عمل وجود خارجی ندارند، این بهمراتب خطرناکتر است. مردم با خیال راحت از اینکه حکومت دارند و زمامدارانشان براساس برنامه از آنها محافظت میکنند، سر بر بستر میگذارند، اما از این بیخبرند که مسئولان نظامی بیخیال برنامهاند و کارهایشان را براساس حدس و گمان نسبت به درستی آن پیش میبرند.
جامعه باز نوشت، در گزارش گاردین از قول مقام حکومتی آمده که او در پاسگاهی موردی را یافته که فرمانده آن بدون اینکه به ماموفق خود گزارش دهد، ۱۰۰ تن از سربازان را برای مدتی مرخص کرده، صرف برای اینکه معاش آنها را به جیب بزند. در عینحال تعدادی از فرماندهان رقم واقعی تلفات را گزارش نمیدهند؛ تنها برای اینکه حقوق قربانیان را به جیب خود بریزند. وقتی در مقطعی ولسوالی سنگین سقوط کرد، فرمانده موجودیت ۳۰۰ سرباز را گزارش داده بود، اما رقم واقعی تنها ۱۵ نفر بوده است. نبود غذای کافی برای سربازان از دیگر مشکلات است. سربازان برای دریافت کیسۀ آرد در ولسوالی مارجه، اسلحۀشان را به طالبان دادهاند. اینها نمونههای کوچکی از موجودیت فساد در نهاد امنیتیاند؛ نهادی که به دلیل رقابت میان شریکان قدرت (رییسجمهور و رییس اجرائیه) با گذشت دو سال از شروع به کار حکومت وحدت ملی هنوز با سرپرست اداره میشود. در چنین شرایطی، آیا «یکی از شگفتیانگیزترین کشورهای فاسد جهان» خواندن افغانستان دور از واقعیت است؟