حسینی مزاری طی سخنانی در هرات تحت عنوان خصوصیات جوانان عاشورایی با اشاره به اینکه امروز بدتر از زمان بنی عباس و بنی امیه اسلام در معرض خطر است گفت: فتنه ای که امروز در کشور ما و دنیای اسلام وجود دارد در زمان یزید وجود نداشت.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا) سید عیسی حسینی مزاری نماینده تام الاختیار حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در کل افغانستان و رهبر حزب اسلامی تبیان طی سفری به هرات باستان، در جمع هزاران نفر از مردم متدین و پیروان اهل بیت در روز هفتم ماه محرم الحرام ۱۳۹۴ در مسجد جامع فاطمیه جبرئیل تحت عنوان خصوصیات جوانان عاشورایی به ایراد سخن پرداختند.
مشروح سخنان حجت الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در مسجد جامع فاطمیه جبرئیل هرات
تشکر می کنم از هیأت های مذهبی ای که اقدام به برگزاری باشکوه و با عظمت این مراسم کردند. خداوند اجر همه شان را عنایت کند و اینجانب با آنکه در کابل برنامه های خیلی فشرده ای داشتم، اما به دعوت این عزیزان لبیک گفتم و دیروز خود را به شهر باستانی هرات رساندم تا امروز در محضر شما باشم.
از این فرصت استفاده می کنم و سلام بسیار گرم و صمیمی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی را به شما می رسانم چون ایشان تاکید داشتند که سلام مرا به یکایک مردم افغانستان برسان.
آنطور که به من گفته شده است امروز روز هفتم محرم الحرام است و عزیزان همه سال برنامه دارند تا به این مناسبت و به نام نامی حضرت ابوالفضل العباس مراسمی برگزار کنند.
طبعاً حضرت عباس جوان بسیار رشیدی بود. در کربلا تقریبا تعداد ۳۱ تن از شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جوان بودند.
من هم علاقه مندم که این مناسبت را بهانه قرار بدهم و در رابطه با خصوصیات جوان عاشورایی صحبت کنم.
خصوصیات جوان عاشورایی زیاد است قطعاً در این فرصت محدود بررسی همه آنها امکان ندارد، اما آنچه به نظر من در شرایط موجود مهم است و از اهمیت برخوردار است برمی شمارم تا هرجا فرصت یاری کرد.
آگاهی بالا در همه عرصه ها اولین خصوصیت جوان عاشورایی
اولین خصوصیت جوان عاشورایی آگاهی بالا در همه ی عرصه ها است، در مرحله اول بالا بودنِ آگاهی دینی در عرصه اعتقادات، عبادات، اخلاقیات و سایر مسایلی که مربوط به دین و معرفت دینی می شود.
آگاهی به علوم روز، چه علومی در روز مطرح است و جوان عاشورایی قطعاً خود را با آن علوم مسلح می کند.
شما در رابطه با حضرت ابوالفضل العباس حتما مطالعه دارید. این جوانی است که در عاشورا است و از ابتدایی که در محضر امام حسین(ع) می رسد و مسیر را انتخاب می کند از این آگاهی ها برخوردار است.
بحث دین که سر جای خودش، اینها خانواده دین و مذهب بودند و از خاندان رسول خدا هستند، اما از نگاه علوم روز ایشان و سایر جوانانی که در کربلا حضور داشتند چیزی کم نداشتند. در همه ابعاد اینها جوانان آگاه و مسلح به همه فنون و علوم روز بودند.
این جوانان در مباحث اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و سیاسی در همه این عرصه ها آگاهی بالا داشتند بنابراین امروز هم اگر جوانی ادعا می کند که من پیرو امام حسین(ع) هستم و به دنبال اهداف و فرهنگ و آموزه های عاشورا می باشم و مدعی است که می خواهد مسیر آن حضرت را ادامه بدهد قطعاً در جهت بالا بردن آگاهی های عمومی نهایت تلاش و دقت خود را به خرج بدهد.
تحت هیچ شرایطی کوتاهی نمی کند از کوچکترین فرصت ها استفاده می کند تا از این خصوصیت بر خوردار گردد.
اگر جوانی در این راستا تلاش نکند چه در عرصه بالا رفتن معرفت دینی و چه برای بدست آوردن علوم روز، باید به عاشورایی بودن خود شک کند چون فرهنگ و آموزه های عاشورا به وسیله یک چنین جوانانی ادامه پیدا نمی کند ما در دنیای امروز نیاز به ادامه خط و فرهنگ عاشورا داریم، زیرا اگر فرهنگ عاشورا نباشد اسلام زنده نیست و همینطور اگر فرهنگ عاشورا در میان بشریت نباشد انسان زنده نیست.
تنها با وجود فرهنگ عاشورا می شود که یک جامعه پویا و زنده تشکیل داد
بدون فرهنگ عاشورا ممکن است مردم زنده های متحرک باشند، اما انسانهای بی هدف، بی انگیزه و ضعیف، اسیر و دنباله رو و انسانهای وابسته و چشم بین و ترسو، طبیعی است که تنها با وجود فرهنگ عاشورا می شود که یک جامعه پویا و زنده تشکیل داد و این فرهنگ را چه کسانی باید ترویج کنند و آنرا در جامعه انسانی بیاورند و در راستای محقق کردنش تلاش کنند بدون شک این جوانان عاشورایی هستند.
جوانان عاشورایی اگر بخواهند به عنوان معلمان وارسته و مبارزان جدی در این راستا عمل کنند باید آگاهی داشته باشند زیرا بدون آگاهی چگونه می توانیم در رابطه با ترویج فرهنگ عاشورا عمل کنیم.
این یک خصوصیت که عرض شد و البته این خود موضوع مستقل است و می شود پیرامون این موضوع ساعتها صحبت کرد و بحث نمود، چون ما امروز خیلی نیاز به آگاهی داریم، جامعه ناآگاه جامعه ای با مشکل و معضل است.
اگر آگاهی دینی ما بالا رود مشکلات از این جامعه رخت برمی بندد
امروز اگر بسیاری از مشکلات در کشور ما وجود دارد به خاطر پایین بودن آگاهی ما است اگر امروز در کشور ما در عرصه های مختلف معضلات جدی وجود دارد ناشی از عدم آگاهی ما است.
اول پایین بودن آگاهی دینی، کافیست که حداقل ما در این عرصه از اوج و شکوه و جلال برخوردار باشیم، اگر آگاهی دینی ما بالا برود مشکلات از این جامعه رخت برمی بندد معضلات در این جامعه باقی نمی ماند، چون آگاهی نداریم خودخواهی و منیت داریم، چون آگاهی نداریم اختلاف داریم و به دیگران تهمت می زنیم، غیبت می کنیم و بالاخره دروغ میگوییم و سخن چینی می کنیم چون آگاهی نداریم مسایل مختلف قومیت و شمال و جنوب و منطقه را مطرح می کنیم چون آگاهی نداریم به دام دشمنان گیر می افتیم و دشمنان از ما استفاده می کنند و در راستای اهداف شان پیش می روند.
ما هستیم که به دلیل ناآگاهی چرخه سوخت دشمن را فراهم می کنیم و روند رو به رشد توطئه ها و دسیسه های آنها را سرعت بیشتر می بخشیم و الا اگر ما آگاهی داشته باشیم می توانیم در جامعه خود خیلی از مشکلات و معضلات را حل کنیم.
هر کاری شد نزنید بر سر خارجی ها، هر جنبنده حرکت کرد نگویید امریکا و انگلیس و کشورهای غربی کرد، امریکا در درون ما و شخص من وجود دارد، توطئه و دسایس انگلیس در درون ما موجود است اسراییل در همینجا است نیازی نیست از آنجا دست خود را در درون جامعه ما دراز کند. تا ما از درون اصلاح نشویم و معرفت دینی ما بالا نرود تمام خصایص شیطانی چه شیطان بزرگ یا کوچک در درون خود ما است نیاز به سایر دشمنان نیست.
از این فرصت و از این بستر و از وجود این ناآگاهی است که دشمنان ما سوء استفاده می کنند بنابراین اولین عامل مشکلات ما داخلی است و اول خود ما قصر هستیم و بعد دشمنان از این فرصت و زمینه ها استفاده می کنند.
شجاعت و نترسی دومین خصوصیت جوان عاشورایی
خصوصیت دوم جوان عاشورایی شجاعت و نترسی است، جوان عاشورایی جوان شجاع و نترس است البته بحث شجاعت و نترسی موضوع مستقل است که نیاز به زمان زیاد است تا مستقلاً به این موضوع پرداخته شود که چطور می توان یک انسان شجاع و نترس باشد.
شما در رابطه با جوانان عاشورا حتما بررسی دارید و حتماً داستان جوانان عاشورا را شما مطالعه کرده اید و دید آنها نسبت به مرگ چگونه است، انسان زمانی شجاع است که مرگ برایش حل شده باشد و از مرگ نهراسد. جوان عاشورایی چنین خصوصیتی دارد.
اگر جوان عاشورایی از مرگ ترسید نمی تواند جوان عاشورایی باشد، اگر جوان عاشورایی نسبت به مرگ این دید را داشت که مرگ یک چیز گریز ناپذیر است و مجبور است یک روز با مرگ دست و پنجه نرم کند و در اختیار او قرار گیرد، این ژستِ روشنفکرانه است که گاهی مطرح می شود این دید هم نمی تواند جوان عاشورایی بار بیاورد.
جوان عاشورایی جوانی است که دیدش به مرگ مانند دید حضرت قاسم باشد که "احلا من العسل" و دیدش به مرگ دید حضرت امام حسین(ع) باشد که گفت مرگ در نظر من مانند آن گردن بندی است که دختران جوان در گردنش می کند، یک چنین انسانهایی میتوانند شجاع باشند.
بنابراین جوان عاشورایی اگر نسبت به مرگ یک چنین دیدی داشت آدم های شجاع هستند و وقتی شجاع بودند آن وقت است که بر اساس آگاهی های شان عمل کنند و الا مردمان آگاه از نگاه معرفت دینی و علوم روز خیلی پیدا می شوند که در درجه بالایی قرار دارند اما چون شجاعت ندارند و چون از مرگ ترس دارند و گاهی از مقام و موقعیت خود ترس دارند و از دست دادن فرزند خود ترس دارند و به خاطر از دست دادن مال و منال و خانه و زمین و ریاست و وزارت و پادشاهی شان ترس دارند لذا ساکت می مانند و مسایل حق را در جامعه مطرح نمی کنند و بر اساس آگاهی دینی شان عمل نمی کنند.
خیلی از بزرگ مردان و علمای ما در برابر توطئه ها و دسایس دشمن عقب می نشینند
شما در منابر تشریف می برید، روحانی و سخنران ممکن است ساعت ها سخن بگوید، اما شما نمیدانید که حق کدام است و باطل کدام است و نمی دانید که از تفکر این آقا چیزی برداشت بکنید که این تفکر واقعاً شما را به کدام مسیر می کشاند.
در شرایط موجود کشور ما حق کیست و باطل کیست ما چه کار کنیم جوانان کشور ما چه مسوولیت دارند مردم ما چه مسوولیت دارند؟
اوضاع کشور اوضاع بحرانی است، در پشت این بحرانها کی ها هستند و ریشه های این بحران در کجا گره خورده است ما چه کار کنیم که کشور ما از این بحران عبور کند.
مسوولیت مردم، دولت و کشورهای منطقه دنیای اسلام و مجامع جهانی در این شرایط چیست؟ اینجاست که وقتی کسی معرفت داشته باشد و آگاهی هم داشته باشد اما شجاعت نداشته باشد قطعاً ساکتند.
امروز خیلی از بزرگ مردان و علمای ما ساکتند و دارند در برابر توطئه ها و دسایس دشمن عقب می نشینند و در برابر عملیات های انتحاری و انفجاری و تهدیدات دشمن عقب می نشینند.
امروز بدتر از زمان بنی عباس و بنی امیه اسلام در معرض خطر است
روحانیون معظم، دانشمند محترم شخصیت متنفذ، چرا بر اساس آگاهی که شما از اوضاع دارید چرا در بین مردم صحبت نمی کنید و چرا موجبات روشنگری مردم را فراهم نمی کنید؟ چرا حق و باطل را به مردم معرفی نمی کنید چرا راه را از چاه به مردم عنوان نمی کنید تا مردم بدانند چه کار کنند مردم ما واقعاً امروز سرگردان و حیرانند.
امروز ناراحتی های فکری و ذهنی در بین مردم وجود دارد. شما به خاطر همین موضوع این همه مهاجرت معکوس را شاهد هستید، مردم را ترس فراگرفته است، خانه و کاشانه ی خود را به فروش می رسانند و فرار می کنند، علما و دانشمندان، شما برای چه مسوولیتی آفریده شده اید و در کدام زمان می خواهید از این علم خود استفاده کنید و در کدام زمان می خواهید از داشته های دینی خود استفاده کنید.
امروز اسلام در قدرتمند ترین مرحله خود قرار دارد اما آن هجمه که امروز بر اسلام وارد می شود در هیچ جای تاریخ سابقه ندارد حتی بدتر از سال ۶۱ هجری بر علیه اسلام هجمه وجود دارد.
امروز بدتر از زمان بنی عباس و بنی امیه اسلام در معرض خطر است ما جان خود را برای کی نگه داشتیم این دین ما در کدام زمان بدرد می خورد شما اگر از مرگ می ترسید چه حرف بزنید چه نزنید وقتی روزت رسید می میری در خانه خدا هم باشی کرین چپه میشود ۱۷۰ نفر کشته می شود در منا هم باشی بیش از ۷ هزار و چهارصد نفر کشته و زخمی می شود در خانه هم باشی در زیر لحاف می میری.
پس بهتر است بیایی در محضر خدا و مردم برای هدایت و راهنمایی مردم کار کنی.
در افغانستان ظرفیت بسیار بالا و بزرگی وجود دارد شرایط کشور شرایطی خوبی است از نظر کار کردن و هدایت مردم دولت و مردم نیاز به این کار دارد.
اتفاقاً اگر علمای ما امروز در عرصه حضور داشته باشند و از حقایق دینی حرف بزنند و منطقی و معقولانه کار بکنند دولت افغانستان هم حامی اینها است.
اگر دولت افغانستان نیاز به اقتدار و عزت و مردم خود دارد ملزم است که از چنین جریانها و حرکت ها و شخصیت ها استقبال کند و تازه حمایت هم بکند و امکانات هم در اختیارش قرار دهد که اینها برای جهت دهی مردم کار کنند.
علما و شخصیت ها باید این ترس و نگرانی را از ذهن مردم بربایند و معضل و مشکل را رفع کنند، هزاران نفر از راه های قانونی و غیر قانونی مهاجر می شوند و به سمت پاکستان، ایران و اروپا می روند.
این دومین خصوصیت جوان عاشورایی بود، اگر جوان عاشورایی در عرصه های مهم مسوولیت خود را ادا نکند و حرف نزند جوان عاشورایی نیست.
پوشیدن لباس سیاه برای ما معنی ندارد، سینه زنی و زنجیر زنی برای ما معنا ندارد و گریه کردن برای امام حسین(ع) نیز معنی ندارد آخر ما میگوییم این عزاداری خوب است که محبت خاندان اهلبیت و مظلومیت آنان دردل ما جای بگیرد وقتی بحث محبت پیش آمد بحث تبعیت پیش می آید چون تا زمانی محبت نباشد ما تبعیت نمی توانیم از کسی بکنیم.
وقتی از ائمه معصومین تبعیت کردیم بر اساس دستورات آنان عمل بکنیم. یکی از دستورات خدا و ائمه معصومین این است که به کمک دین باید بلند شوید "ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم" خود خدا می گوید "این جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا" کسی که در راه ما حرکت کند ما راه را به او نشان می دهم اگر خدا راه خودش را برای مجاهدین نشان بدهد دیگر آن راه گم شدنی نیست و اگر هم خداوند به ما کمک کرد "فلا غالب" هیچ کسی نمیتواند برعلیه کسانی که مورد حمایت خدا است غلبه پیدا کند.
جوانان عاشورا فرمانبردار ولی شان بودند
خصوصیت سوم این است که جوان عاشورایی با ولایت باشد، ممکن است خیلی ها آگاهی و شجاعت داشته باشند و درعرصه هم حضور پیدا بکنند اما اگر ولایت را نداشته باشند باز راه گم است.
جوانان عاشورا این گونه بودند، هم شجاع بودند و مرگ برای شان حل شده بود و هم فرمان بردار ولی شان بودند و از او دست بردار نبودند چون تنها دور شمع وجود امام حسین(ع) می چرخیدند و مطیع اوامر امام خود بودند.
بحث ولایت خیلی مهم است و اگر باز جوان عاشورایی ما نسبت به ولی تردید داشته باشد گاهی اوقات می گوییم ما پیرو اهلبیت هستیم و از امام زمان خود اطاعت می کنیم، نه آقا در شرایط فعلی این کافی نیست بودن با ولایت زمانی درست است که ما از تفکر این مسیر حسن استفاده را برای هدایت خود، مردم و جوانان خود ببریم.
امروز هم خط امام حسین در این دنیا وجود دارد و هم خط یزید، شما فکر نکنید که این دو خط در سرزمین کربلا خلاصه شد و تمام شد، خیر، بحث ولایت پذیری در زمان خود امام حسین(ع) مطرح بود و جوانان از این روش و تبعیت از امام خود داشت و در زمان فعلی ما هم ملزم هستیم که از ولی خود پیروی و تبعیت داشته باشیم. از جانشین امام زمان خود باید تبعیت داشته باشیم، ممکن است هر کسی هر حرفی بزند ممکن است هر جریانی و هر جناح حرفی بزند اما این یک واقعیت است که در رابطه با مذهب تشیع مطرح است.
جوان عاشورایی باید مسیر ولایت را پیدا کند و در چارچوب این ولایت قرار گیرد
بحث تبعیت از ولایت بحث بسیار مهم است و امروز ولی امر مسلمین در کل دنیا و برای تمام مسلمین حتی شیعه و سنی امام خامنه ای است ممکن است خیلی ها در این موضوع انتقاد داشته باشند، اما این مهم است برای یک جوان عاشورایی.
تا زمانیکه جوان عاشورایی مسیر ولایت را پیدا نکند و در چارچوب این ولایت قرار نگیرد محال است که به عنوان یک جوان عاشورایی شناخته شود.
بحث اینکه مراجع متعدد مطرح است مهم نیست مراجع متعدد باشد جوانها مقلدین مراجع مختلف باشند هیچ اشکالی ندارد و بحث من این نیست که یک نفر مرجع مسلمین است و همه باید از یک مرجع پیروی کند، بحث تقلید جای خود را دارد هرکسی به تشخیص خودش مقلد یک مجتهد است، اما یک فرد وقتی ولی امر مسلمین شد حکم او مسلط و مستولی بر سایر مراجع است.
حالا ما ممکن است در افغانستان بحث حکومت ولایت فقیه را مطرح نکنیم چون بحث حکومت مقبولیت مردمی می خواهد که در افغانستان این مقبولیت مطرح نیست اما از این اندیشه ما می توانیم خیلی از مسایل خود را حل بکنیم و خیلی از عرصه های اقتصادی فرهنگی، فکری، سیاسی و امنیتی و نظامی خود را حل کنیم.
ما می توانیم با تبعیت و رفتن در این مسیر با قوت و قدرت در افغانستان خود عمل کنیم و در عین حال با دیگران تعامل داشته باشیم.
بحث ولایت فقیه این نیست که ما شمشیر را بگیریم و علیه هر کسی که مخالف این تفکر و اندیشه بود بزنیم و بکشیم نه خیر چنین چیزی نیست در هیج جا مطرح نشده است بلکه ولایت فقیه جزء مذهب تشیع است. بنابراین یکی از خصوصیات جوان عاشورایی این مسئله است.
مسؤولیت پذیری و احساس مسؤولیت یکی دیگر از خصوصیات جوان عاشورایی
خصوصیت چهارم مسوولیت پذیری و احساس مسوولیت است. ما ممکن است سه خصوصیت قبلی را داشته باشیم اما احساس مسوولیت نداشته باشیم باز از ما کاری ساخته نیست.
جوان عاشورایی نسبت به خانواده خود مسوول است و در رابطه با اصلاح، هدایت و رهبری خانواده مسوولیت دارد.
اگر شما دیدید فردی ادعا کرد که من عاشورایی هستم و عاشق امام حسین(ع) اما خواهرش بی حجاب است و مادرش مسایل دینی و مذهبی و مکتبی را رعایت نمی کند پدرش نا اهل است این برای ما خیلی مشکل ایجاد می کند، جوان عاشورایی اول باید از خانواده خود شروع بکند و نهایت سعی خود را بکند حالا من نمی گویم که این جوان عاشورایی حتماً باید در رابطه با هدایت خانواده خود موفق شود ولی سعی لازم را بکند.
جوان عاشورایی نسبت به محله خود مسوولیت دارد، حرفِ "به من چه" در زبان جوان عاشورایی جاری نمی شود و او نسبت به ولایت، ولسوالی و محله خود احساس مسوولیت دارد و حرفِ "به من چه" معنی پیدا نمی کند.
جوان عاشورایی نسبت به همه کشور و احاد افراد که در این سرزمین است مسوولیت دارد باید براساس این مسوولیت خود عمل کند.
جوان عاشورایی باید بداند که در برابر این ناامنی ها باید چه کار بکند وظیفه مردم چیست باید روشنگری کند و در صحنه باشد، وظیفه دولت افغانستان چیست؟ و چه کار باید بکند، وظیفه مردم ما در برابر حمایت از این دولت چیست ما با این دولت چه تعاملی داشته باشیم.
به نفع ما است که این نظام اصلاح شود
در این شب و روزها از هر رسانه و از هر بنگاه خبری از داخلی و خارجی یکسره با این دولت مخالفت می کنند.
این دولت را کی تعیین کرده است مگر خود مردم در پای صندوقهای رای نرفته بودند اگر خود مردم رای دادند چرا عده ای درصدد تخریب است و چرا صاحب نظران حواس شان جمع نیستند چرا هوش و گوش اینها فعال نیستند و چرا بر اساس مسوولیت های دینی و میهنی خود عمل نمی کنند و چرا به حمایت از این دولت نمی پردازند.
اگر ما می خواهیم در این کشور امنیت باشد آرامی، آبادانی و فرهنگ و اقتصاد وجود داشته باشد فعالیت، پویایی و جدیت باشد باید در رابطه با بودن این نظام و حمایت از آن تلاش جدی صورت بگیرد و مردم را وادار به این حمایت بکنیم.
و الا جوان عاشورایی اگر این احساس مسوولیت را نداشته باشد در عاشورایی بودن او باید شک کرد چون در رابطه با درک منافع ملی چیزی را نمیداند.
ما امروز نباید با دشمنان خود همراه شویم ما نباید با کسانیکه از خارج وارد افغانستان می شوند و در برابر این دولت قرار گرفتند همراه شویم و به حرفهای آنان گوش دهیم هیچ خبری نیست در افغانستان بسیاری از مسایل که در افغانستان اتفاق می افتد تبلیغات است هیاهو و برای ترساندن مردم است.
امروز ریشه تروریزم در حال خشک شدن است و در شرف از بین رفتن، اگر جوانان عاشورایی احساس مسوولیت درست داشته باشند باید در صحنه حضور داشته و در کنار دولت خود باشد.
من نمی گویم که این دولت کامل و صد درصد مورد تایید ما است نه خیر چه بسا افکاری در این دولت وجود دارد که بر ضد افکار ما است و بر ضد منافع دینی و ملی ما است و مشکلات مختلف دارد همه میدانیم اما وقتی در درون این دولت معضل باشد نیاز به این است که ما حضور پیدا کنیم در رابطه با اصلاح این نظام و حکومت کار بکنیم نه اینکه دست به دست هم بدهیم و ریشه این نظام را برکنیم.
به نفع ما این است که این نظام اصلاح شود اما قوی و قدرتمند در افغانستان حضور داشته باشد و در تمامی نقاط این کشور مسلط باشد تا امنیت برپا شود.
بنا بر این است که جوان عاشورایی در راستای تامین امنیت در کشور تلاش می کند در راستای شکوفایی اقتصاد تلاش می کند و کمک گر دولت است و در برارش قرار نمی گیرد اگر منتقد هستی باش من هم منتقد هستم اما در کنار انتقاد ارائه راهکار داریم.
راهکار بیرون رفت از مشکلات را ما ارائه می دهیم و در کنار این دو کار حامی این دولت هم هستیم.
من در همه مجالس و سخنرانی های خود گفتم چه برای بزرگان این مملکت و چه برای عموم مردم از وجایب ما است که از این دولت و این نظام باید حفاظت بکنند و دفاع بکنند.
در برابر این تبلیغات که در این شب و روزها است بحث گروه های تروریستی مانند داعش و طالب و مانند آن که در این کشور هر روز از هرطرف سر بر می آورند ایستادگی کرد، جوان عاشورایی باید اینگونه عمل بکند.
اگر بصیرت نباشد ممکن است از کنار امام زمان خود نیز فاصله بگیریم
خصوصیت پنجم بصیرت است، اگر بصیرت وجود نداشته باشد ما در انجام مسوولیت های خود باز می مانیم. اگر بصیرت نباشد ممکن است ما از کنار امام زمان خود نیز فاصله بگیریم.
قبل از حرکت امام حسین(ع) خیلی ها می آمدند امام را نصیحت می کردند که این به صلاح شما نیست که به مکه بروی و بعدش هم به کربلا، خیلی از بزرگان از کنار امام حسین جدا شدند و دلیل شان هم این بود که ایجاب می کرد که در چنین شرایطی در کنار امام حسین نباشیم، وقتی بصیرت نبود حتی این حس مسوولیت از بین می رود و حس از کنار امام زمان بودن هم از بین می رود و ما هی مرتب توجیه گری می کنیم که حالا نیازی نیست در کنار امام حسین بودن.
کسی که بصیرت نداشته باشد فتنه ها در هر زمان زیاد است در زمان امام حسین(ع) چند روزی که در کربلا بود فتنه و آشوبگری ها تبلیغاتی آنقدر زیاد بود که وقتی امام حسین(ع) در شب عاشورا همه را جمع می کند و چراغها را خاموش می کند و بعد به مردم اجازه می دهد که هر کس آمادگی اختیاری دارند که باشند یا بروند خیلی ها در شب عاشورا از امام جدا می شوند. چرا، چون اینجا بصیرت نبود. تشخیص توطئه نبود. تشخیص حق از باطل در زمانی که فتنه وجود دارد مشکل است اگر بصیرت وجود نداشته باشد. اینجاست که ما جوانان کربلا را می بینیم که چقدر بصیرت دارند که در شرایط فتنه در کنار امام حسین(ع) حضور دارند حتی شمر می آید برای حضرت عباس(ع) امان نامه می آورد.
شما خود را به جای جوانان عاشورا قرار بدهید و بیبینید که این تعداد اندک در برابر ده ها هزار سرباز مقاومت می کند در حالیکه میدانند کشته می شوند و کشته شدن حتمی است چه احساسی پیدا می کنید.
اینجاست که بصیرت به انسان کمک می کند، تا راه را از چاه تشخیص می دهد و حق را از باطل تمیز می دهد.
ولایت فقیه جزو مذهب تشیع است
در شرایط موجود نیز این فتنه ها وجود دارد و شبهات در سطح کشور ما به وفور پیدا می شود مباحث زبانی را مطرح می کنند مثلاً این آقا طرفدار فلان زبان است به من چه از ما نیست و همچنین مباحث قومی و مذهبی را مطرح می کنند تکفیری هایی که امروز در دنیا و به خصوص در دنیای اسلام وجود دارد مسایل مختلف را مطرح می کنند، پیروان یک مذهب را تکفیر می کنند و تبلیغات آن چنانی را به راه می اندازند که در حال عادی آدم راه را گم می کند.
مسئله این کشور و آن کشور را مطرح می کنند. در داخل کشور تا سخن از ولایت فقیه می زنی می گویند این آقا وابسته به فلان کشور بیرونی است در حالیکه بحث ولایت فقیه جزء مذهب شیعه است و اصلاً ربطی به ایرانی بودن و غیر ایرانی بودن ندارد هر کسی شیعه واقعی باشد باید این مسئله را بپذیرد.
بر فرض اگر در رابطه با ایران ما یک حرفی بزنیم چه اشکالی دارد یک کشور اسلامی است و ما امت واحده اسلامی هستیم و سرنوشت ما با هم گره خورده است سرنوشت کشور ما با سوریه، عراق، یمن، بحرین، پاکستان، مسلمانان هندوستان، ایران و سایر کشورهای اسلامی و حتی مسلمانان کشورهای غیر اسلامی گره خورده است.
امروز تا نام امام خامنه ای را بگیریم می گویند این رهبر فلان کشور است اگر قرار باشد شما در راستای این توطئه ها کوتاه بیایید فردا می گویند امام حسین هم مال شما نبود فردا می گویند پیامبر اسلام هم از سرزمین عربستان بود و به شما ربطی ندارد و برای شما فردا خواهند گفت سایر مراجع هم از عراق و ایران و مصر و... است نه خیر آقا، امروز ما جزء امت واحده اسلامی هستیم که همه به همدگیر ارتباط داریم.
فتنه ای که امروز در کشور ما و دنیای اسلام وجود دارد در زمان یزید نبود
در زمان جهاد مسلمانان بحرین و عربستان و برخی از کشورهای اسلامی دیگر از ما حمایت نکردند ما احساس ناراحتی می کنیم اما آنها بودند که به مسوولیت خود عمل نکردند به ما چه ربطی دارد آنها اشتباه کردند و ما چرا باید اشتباه آنان را تکرار کنیم.
ما در رابطه با کل دنیای اسلام مسوول هستیم و در رابطه با تمام دنیای انسانیت مسوولیت داریم ما مرتبط به همدگیر هستیم و امروز وضعیت اقتصاد ما بستگی به ایران دارد و از ایران به عراق و به همین ترتیب، اینگونه نیست که ما تافته جدا بافته باشیم و ارتباط به هیچ کشور نداشته باشیم بنا بر این است که در شرایط موجود ما باید از بصیرت بالا برخوردار باشیم و در برابر این شبهات موضع بگیریم و حق را از باطل جدا بکنیم.
شرایطی سختی است و فتنه ای که امروز در شرایط موجود و کشور ما و دنیای اسلام وجود دارد در زمان یزید نبود. امروز خودشان می آیند دنیای اسلام را گرفتار می کنند، جنگ و خون ریزی ایجاد می کنند بعد فلم می گیرند و به کشورهای دنیا نشان می دهند که دنیای اسلام این گونه است.
به دنیا می گویند که مسلمانان تروریزم هستند در حالیکه در جنگ جهانی اول چندین میلیون تن کشته شدند آیا مسلمانان نیز دخیل بودند و همچنین در جنگ جهانی دوم نیز ملیون ها تن گشته شدند آیا مسلمانان دخیل بودند؟ و جنگهای مختلف که در شرق و غرب عالم اتفاق افتاد آن ها همه مسلمان بودند؟ در جاپان دوتا بمب اتم استعمال شد و صدها هزار نفر کشته شد عامل این کشور مسلمان بود؟ نه خیر آقا این حرفها چیست؟ شرایط را خودتان بوجود می آورید بعد هم از اسلام یک چهره کره و بد منظر ساخته و انعکاس می دهید.
اینجاست که مردم مسلمان افغانستان در شرایط فتنه حواس شان جمع باشند و زمانی در شرایط فتنه حواس ما جمع خواهد بود و ما خواهیم توانست مسیر حق را از باطل جدا کنیم و مسیر پیامبر اسلام را علی و فاطمه حسن و حسین امام زمان(عج) و نایبش را ادامه بدهیم در صورتی است که بصیرت داشته باشیم.
باید در مسیر ولایت صبر، استقامت و آمادگی پرداخت بها را داشته باشیم
وقتی بحث بصیرت مطرح بود و مسیر را انتخاب کردیم اینجا دیگر نیاز به صبر و استقامت است ما باید در مسیر ولایت صبر و استقامت داشته باشیم و در مسیر ولایت آمادگی پرداخت بها را داشته باشیم. بهشت را به بها می دهند نه به بهانه. زحمت دارد تلاش دارد خون دل خوردن دارد کار و جهاد و مبارزه لازم دارد در همه عرصه ها ایثار و فداکاری نیاز دارد.
شما بیاید بیبینید در رابطه با جوانان عاشورا در رابطه با ابوالفضل العباس حتی این آقا با آن وضعیت تشنگی که دارد لب شط فراط می رسد و می خواهد آب را بنوشد یادش از تشنگی برادرش حسین(ع) و اطفال او می آید آب را روی آب می اندازد نگاه کنید این ایثار فداکاری و شهامت وقتی هم که بر می گردد با چه وضعیت بر می گردد و حاضر است دست راستش از بدن جدا شود مشک آب را بدوش چپ می گیرد حاضر است دست چپش جدا شود مشک را به دندان می گیرد اما وقتی مشک سوراخ می شود امید حضرت عباس ناامید می شود و از اینکه به وعده خود نمی تواند وفا کند به خیمه گاه بر نمی گردد.
در سرزمین کربلا نشاط وجود دارد و جوانان امام حسین انگیزه دارند برای جنگیدن و رزمیدن.
ما هم اگر احساس داشته باشیم و خود را عاشورایی بدانیم باید این خصوصیات جوانان عاشورا را در خود داشته باشیم تا زمانیکه ما بر اساس فرهنگ عاشورا عمل نکنیم نه در دنیا عزتمند و سر فراز هستیم و نه در آخرت سعادتی را خواهیم دید، کسانی در این دنیا عزت مند هستند که دنباله رو فرهنگ عاشورا باشند. خصوصیات عناصری را داشت باشند که در سرزمین کربلا وجود داشت و ما امروز شدیداً به این خصوصیات نیازمند هستیم و امیدوار هستیم که ماهایی که امروز در این مراسم شرکت کرده ایم از جمله سربازان خالص و مخلص امام حسین(ع) به حساب بیاییم و امیدوار هستیم که با کارهای خوب و انقلابی و جهادی که داریم بر اساس خصوصیات جوانان امام حسین(ع) اهداف امام زمان را در زندگی خود محقق بکنیم.
برای دریافت فایل صوتی سخنرانی حسینی مزاری در مسجد جامع فاطمیه جبرئیل هرات اینجا کلید کنید.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا) سید عیسی حسینی مزاری نماینده تام الاختیار حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در کل افغانستان و رهبر حزب اسلامی تبیان طی سفری به هرات باستان، در جمع هزاران نفر از مردم متدین و پیروان اهل بیت در روز هفتم ماه محرم الحرام ۱۳۹۴ در مسجد جامع فاطمیه جبرئیل تحت عنوان خصوصیات جوانان عاشورایی به ایراد سخن پرداختند.
مشروح سخنان حجت الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در مسجد جامع فاطمیه جبرئیل هرات
بسم الله الرحمن الرحمین
قبل از هر چیز، من هم ایام محرم الحرام و سالروز شهادت شهدای کربلا را پیشاپیش به محضر حضرت ولی عصر(عج) و نایب بر حقش حضرت امام خامنه ای و سایر مراجع عظام، به ویژه مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی ناصر مکار شیرازی و شما مردم هرات تسلیت عرض می کنم.تشکر می کنم از هیأت های مذهبی ای که اقدام به برگزاری باشکوه و با عظمت این مراسم کردند. خداوند اجر همه شان را عنایت کند و اینجانب با آنکه در کابل برنامه های خیلی فشرده ای داشتم، اما به دعوت این عزیزان لبیک گفتم و دیروز خود را به شهر باستانی هرات رساندم تا امروز در محضر شما باشم.
از این فرصت استفاده می کنم و سلام بسیار گرم و صمیمی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی را به شما می رسانم چون ایشان تاکید داشتند که سلام مرا به یکایک مردم افغانستان برسان.
آنطور که به من گفته شده است امروز روز هفتم محرم الحرام است و عزیزان همه سال برنامه دارند تا به این مناسبت و به نام نامی حضرت ابوالفضل العباس مراسمی برگزار کنند.
طبعاً حضرت عباس جوان بسیار رشیدی بود. در کربلا تقریبا تعداد ۳۱ تن از شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جوان بودند.
من هم علاقه مندم که این مناسبت را بهانه قرار بدهم و در رابطه با خصوصیات جوان عاشورایی صحبت کنم.
خصوصیات جوان عاشورایی زیاد است قطعاً در این فرصت محدود بررسی همه آنها امکان ندارد، اما آنچه به نظر من در شرایط موجود مهم است و از اهمیت برخوردار است برمی شمارم تا هرجا فرصت یاری کرد.
اولین خصوصیت جوان عاشورایی آگاهی بالا در همه ی عرصه ها است، در مرحله اول بالا بودنِ آگاهی دینی در عرصه اعتقادات، عبادات، اخلاقیات و سایر مسایلی که مربوط به دین و معرفت دینی می شود.
آگاهی به علوم روز، چه علومی در روز مطرح است و جوان عاشورایی قطعاً خود را با آن علوم مسلح می کند.
شما در رابطه با حضرت ابوالفضل العباس حتما مطالعه دارید. این جوانی است که در عاشورا است و از ابتدایی که در محضر امام حسین(ع) می رسد و مسیر را انتخاب می کند از این آگاهی ها برخوردار است.
بحث دین که سر جای خودش، اینها خانواده دین و مذهب بودند و از خاندان رسول خدا هستند، اما از نگاه علوم روز ایشان و سایر جوانانی که در کربلا حضور داشتند چیزی کم نداشتند. در همه ابعاد اینها جوانان آگاه و مسلح به همه فنون و علوم روز بودند.
این جوانان در مباحث اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و سیاسی در همه این عرصه ها آگاهی بالا داشتند بنابراین امروز هم اگر جوانی ادعا می کند که من پیرو امام حسین(ع) هستم و به دنبال اهداف و فرهنگ و آموزه های عاشورا می باشم و مدعی است که می خواهد مسیر آن حضرت را ادامه بدهد قطعاً در جهت بالا بردن آگاهی های عمومی نهایت تلاش و دقت خود را به خرج بدهد.
تحت هیچ شرایطی کوتاهی نمی کند از کوچکترین فرصت ها استفاده می کند تا از این خصوصیت بر خوردار گردد.
اگر جوانی در این راستا تلاش نکند چه در عرصه بالا رفتن معرفت دینی و چه برای بدست آوردن علوم روز، باید به عاشورایی بودن خود شک کند چون فرهنگ و آموزه های عاشورا به وسیله یک چنین جوانانی ادامه پیدا نمی کند ما در دنیای امروز نیاز به ادامه خط و فرهنگ عاشورا داریم، زیرا اگر فرهنگ عاشورا نباشد اسلام زنده نیست و همینطور اگر فرهنگ عاشورا در میان بشریت نباشد انسان زنده نیست.
بدون فرهنگ عاشورا ممکن است مردم زنده های متحرک باشند، اما انسانهای بی هدف، بی انگیزه و ضعیف، اسیر و دنباله رو و انسانهای وابسته و چشم بین و ترسو، طبیعی است که تنها با وجود فرهنگ عاشورا می شود که یک جامعه پویا و زنده تشکیل داد و این فرهنگ را چه کسانی باید ترویج کنند و آنرا در جامعه انسانی بیاورند و در راستای محقق کردنش تلاش کنند بدون شک این جوانان عاشورایی هستند.
جوانان عاشورایی اگر بخواهند به عنوان معلمان وارسته و مبارزان جدی در این راستا عمل کنند باید آگاهی داشته باشند زیرا بدون آگاهی چگونه می توانیم در رابطه با ترویج فرهنگ عاشورا عمل کنیم.
این یک خصوصیت که عرض شد و البته این خود موضوع مستقل است و می شود پیرامون این موضوع ساعتها صحبت کرد و بحث نمود، چون ما امروز خیلی نیاز به آگاهی داریم، جامعه ناآگاه جامعه ای با مشکل و معضل است.
اگر آگاهی دینی ما بالا رود مشکلات از این جامعه رخت برمی بندد
امروز اگر بسیاری از مشکلات در کشور ما وجود دارد به خاطر پایین بودن آگاهی ما است اگر امروز در کشور ما در عرصه های مختلف معضلات جدی وجود دارد ناشی از عدم آگاهی ما است.
اول پایین بودن آگاهی دینی، کافیست که حداقل ما در این عرصه از اوج و شکوه و جلال برخوردار باشیم، اگر آگاهی دینی ما بالا برود مشکلات از این جامعه رخت برمی بندد معضلات در این جامعه باقی نمی ماند، چون آگاهی نداریم خودخواهی و منیت داریم، چون آگاهی نداریم اختلاف داریم و به دیگران تهمت می زنیم، غیبت می کنیم و بالاخره دروغ میگوییم و سخن چینی می کنیم چون آگاهی نداریم مسایل مختلف قومیت و شمال و جنوب و منطقه را مطرح می کنیم چون آگاهی نداریم به دام دشمنان گیر می افتیم و دشمنان از ما استفاده می کنند و در راستای اهداف شان پیش می روند.
ما هستیم که به دلیل ناآگاهی چرخه سوخت دشمن را فراهم می کنیم و روند رو به رشد توطئه ها و دسیسه های آنها را سرعت بیشتر می بخشیم و الا اگر ما آگاهی داشته باشیم می توانیم در جامعه خود خیلی از مشکلات و معضلات را حل کنیم.
هر کاری شد نزنید بر سر خارجی ها، هر جنبنده حرکت کرد نگویید امریکا و انگلیس و کشورهای غربی کرد، امریکا در درون ما و شخص من وجود دارد، توطئه و دسایس انگلیس در درون ما موجود است اسراییل در همینجا است نیازی نیست از آنجا دست خود را در درون جامعه ما دراز کند. تا ما از درون اصلاح نشویم و معرفت دینی ما بالا نرود تمام خصایص شیطانی چه شیطان بزرگ یا کوچک در درون خود ما است نیاز به سایر دشمنان نیست.
از این فرصت و از این بستر و از وجود این ناآگاهی است که دشمنان ما سوء استفاده می کنند بنابراین اولین عامل مشکلات ما داخلی است و اول خود ما قصر هستیم و بعد دشمنان از این فرصت و زمینه ها استفاده می کنند.
شجاعت و نترسی دومین خصوصیت جوان عاشورایی
خصوصیت دوم جوان عاشورایی شجاعت و نترسی است، جوان عاشورایی جوان شجاع و نترس است البته بحث شجاعت و نترسی موضوع مستقل است که نیاز به زمان زیاد است تا مستقلاً به این موضوع پرداخته شود که چطور می توان یک انسان شجاع و نترس باشد.
شما در رابطه با جوانان عاشورا حتما بررسی دارید و حتماً داستان جوانان عاشورا را شما مطالعه کرده اید و دید آنها نسبت به مرگ چگونه است، انسان زمانی شجاع است که مرگ برایش حل شده باشد و از مرگ نهراسد. جوان عاشورایی چنین خصوصیتی دارد.
اگر جوان عاشورایی از مرگ ترسید نمی تواند جوان عاشورایی باشد، اگر جوان عاشورایی نسبت به مرگ این دید را داشت که مرگ یک چیز گریز ناپذیر است و مجبور است یک روز با مرگ دست و پنجه نرم کند و در اختیار او قرار گیرد، این ژستِ روشنفکرانه است که گاهی مطرح می شود این دید هم نمی تواند جوان عاشورایی بار بیاورد.
جوان عاشورایی جوانی است که دیدش به مرگ مانند دید حضرت قاسم باشد که "احلا من العسل" و دیدش به مرگ دید حضرت امام حسین(ع) باشد که گفت مرگ در نظر من مانند آن گردن بندی است که دختران جوان در گردنش می کند، یک چنین انسانهایی میتوانند شجاع باشند.
بنابراین جوان عاشورایی اگر نسبت به مرگ یک چنین دیدی داشت آدم های شجاع هستند و وقتی شجاع بودند آن وقت است که بر اساس آگاهی های شان عمل کنند و الا مردمان آگاه از نگاه معرفت دینی و علوم روز خیلی پیدا می شوند که در درجه بالایی قرار دارند اما چون شجاعت ندارند و چون از مرگ ترس دارند و گاهی از مقام و موقعیت خود ترس دارند و از دست دادن فرزند خود ترس دارند و به خاطر از دست دادن مال و منال و خانه و زمین و ریاست و وزارت و پادشاهی شان ترس دارند لذا ساکت می مانند و مسایل حق را در جامعه مطرح نمی کنند و بر اساس آگاهی دینی شان عمل نمی کنند.
خیلی از بزرگ مردان و علمای ما در برابر توطئه ها و دسایس دشمن عقب می نشینند
شما در منابر تشریف می برید، روحانی و سخنران ممکن است ساعت ها سخن بگوید، اما شما نمیدانید که حق کدام است و باطل کدام است و نمی دانید که از تفکر این آقا چیزی برداشت بکنید که این تفکر واقعاً شما را به کدام مسیر می کشاند.
در شرایط موجود کشور ما حق کیست و باطل کیست ما چه کار کنیم جوانان کشور ما چه مسوولیت دارند مردم ما چه مسوولیت دارند؟
اوضاع کشور اوضاع بحرانی است، در پشت این بحرانها کی ها هستند و ریشه های این بحران در کجا گره خورده است ما چه کار کنیم که کشور ما از این بحران عبور کند.
مسوولیت مردم، دولت و کشورهای منطقه دنیای اسلام و مجامع جهانی در این شرایط چیست؟ اینجاست که وقتی کسی معرفت داشته باشد و آگاهی هم داشته باشد اما شجاعت نداشته باشد قطعاً ساکتند.
امروز خیلی از بزرگ مردان و علمای ما ساکتند و دارند در برابر توطئه ها و دسایس دشمن عقب می نشینند و در برابر عملیات های انتحاری و انفجاری و تهدیدات دشمن عقب می نشینند.
امروز بدتر از زمان بنی عباس و بنی امیه اسلام در معرض خطر است
روحانیون معظم، دانشمند محترم شخصیت متنفذ، چرا بر اساس آگاهی که شما از اوضاع دارید چرا در بین مردم صحبت نمی کنید و چرا موجبات روشنگری مردم را فراهم نمی کنید؟ چرا حق و باطل را به مردم معرفی نمی کنید چرا راه را از چاه به مردم عنوان نمی کنید تا مردم بدانند چه کار کنند مردم ما واقعاً امروز سرگردان و حیرانند.
امروز ناراحتی های فکری و ذهنی در بین مردم وجود دارد. شما به خاطر همین موضوع این همه مهاجرت معکوس را شاهد هستید، مردم را ترس فراگرفته است، خانه و کاشانه ی خود را به فروش می رسانند و فرار می کنند، علما و دانشمندان، شما برای چه مسوولیتی آفریده شده اید و در کدام زمان می خواهید از این علم خود استفاده کنید و در کدام زمان می خواهید از داشته های دینی خود استفاده کنید.
امروز اسلام در قدرتمند ترین مرحله خود قرار دارد اما آن هجمه که امروز بر اسلام وارد می شود در هیچ جای تاریخ سابقه ندارد حتی بدتر از سال ۶۱ هجری بر علیه اسلام هجمه وجود دارد.
امروز بدتر از زمان بنی عباس و بنی امیه اسلام در معرض خطر است ما جان خود را برای کی نگه داشتیم این دین ما در کدام زمان بدرد می خورد شما اگر از مرگ می ترسید چه حرف بزنید چه نزنید وقتی روزت رسید می میری در خانه خدا هم باشی کرین چپه میشود ۱۷۰ نفر کشته می شود در منا هم باشی بیش از ۷ هزار و چهارصد نفر کشته و زخمی می شود در خانه هم باشی در زیر لحاف می میری.
پس بهتر است بیایی در محضر خدا و مردم برای هدایت و راهنمایی مردم کار کنی.
در افغانستان ظرفیت بسیار بالا و بزرگی وجود دارد شرایط کشور شرایطی خوبی است از نظر کار کردن و هدایت مردم دولت و مردم نیاز به این کار دارد.
اتفاقاً اگر علمای ما امروز در عرصه حضور داشته باشند و از حقایق دینی حرف بزنند و منطقی و معقولانه کار بکنند دولت افغانستان هم حامی اینها است.
اگر دولت افغانستان نیاز به اقتدار و عزت و مردم خود دارد ملزم است که از چنین جریانها و حرکت ها و شخصیت ها استقبال کند و تازه حمایت هم بکند و امکانات هم در اختیارش قرار دهد که اینها برای جهت دهی مردم کار کنند.
علما و شخصیت ها باید این ترس و نگرانی را از ذهن مردم بربایند و معضل و مشکل را رفع کنند، هزاران نفر از راه های قانونی و غیر قانونی مهاجر می شوند و به سمت پاکستان، ایران و اروپا می روند.
این دومین خصوصیت جوان عاشورایی بود، اگر جوان عاشورایی در عرصه های مهم مسوولیت خود را ادا نکند و حرف نزند جوان عاشورایی نیست.
پوشیدن لباس سیاه برای ما معنی ندارد، سینه زنی و زنجیر زنی برای ما معنا ندارد و گریه کردن برای امام حسین(ع) نیز معنی ندارد آخر ما میگوییم این عزاداری خوب است که محبت خاندان اهلبیت و مظلومیت آنان دردل ما جای بگیرد وقتی بحث محبت پیش آمد بحث تبعیت پیش می آید چون تا زمانی محبت نباشد ما تبعیت نمی توانیم از کسی بکنیم.
وقتی از ائمه معصومین تبعیت کردیم بر اساس دستورات آنان عمل بکنیم. یکی از دستورات خدا و ائمه معصومین این است که به کمک دین باید بلند شوید "ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم" خود خدا می گوید "این جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا" کسی که در راه ما حرکت کند ما راه را به او نشان می دهم اگر خدا راه خودش را برای مجاهدین نشان بدهد دیگر آن راه گم شدنی نیست و اگر هم خداوند به ما کمک کرد "فلا غالب" هیچ کسی نمیتواند برعلیه کسانی که مورد حمایت خدا است غلبه پیدا کند.
جوانان عاشورا فرمانبردار ولی شان بودند
خصوصیت سوم این است که جوان عاشورایی با ولایت باشد، ممکن است خیلی ها آگاهی و شجاعت داشته باشند و درعرصه هم حضور پیدا بکنند اما اگر ولایت را نداشته باشند باز راه گم است.
جوانان عاشورا این گونه بودند، هم شجاع بودند و مرگ برای شان حل شده بود و هم فرمان بردار ولی شان بودند و از او دست بردار نبودند چون تنها دور شمع وجود امام حسین(ع) می چرخیدند و مطیع اوامر امام خود بودند.
بحث ولایت خیلی مهم است و اگر باز جوان عاشورایی ما نسبت به ولی تردید داشته باشد گاهی اوقات می گوییم ما پیرو اهلبیت هستیم و از امام زمان خود اطاعت می کنیم، نه آقا در شرایط فعلی این کافی نیست بودن با ولایت زمانی درست است که ما از تفکر این مسیر حسن استفاده را برای هدایت خود، مردم و جوانان خود ببریم.
امروز هم خط امام حسین در این دنیا وجود دارد و هم خط یزید، شما فکر نکنید که این دو خط در سرزمین کربلا خلاصه شد و تمام شد، خیر، بحث ولایت پذیری در زمان خود امام حسین(ع) مطرح بود و جوانان از این روش و تبعیت از امام خود داشت و در زمان فعلی ما هم ملزم هستیم که از ولی خود پیروی و تبعیت داشته باشیم. از جانشین امام زمان خود باید تبعیت داشته باشیم، ممکن است هر کسی هر حرفی بزند ممکن است هر جریانی و هر جناح حرفی بزند اما این یک واقعیت است که در رابطه با مذهب تشیع مطرح است.
جوان عاشورایی باید مسیر ولایت را پیدا کند و در چارچوب این ولایت قرار گیرد
بحث تبعیت از ولایت بحث بسیار مهم است و امروز ولی امر مسلمین در کل دنیا و برای تمام مسلمین حتی شیعه و سنی امام خامنه ای است ممکن است خیلی ها در این موضوع انتقاد داشته باشند، اما این مهم است برای یک جوان عاشورایی.
تا زمانیکه جوان عاشورایی مسیر ولایت را پیدا نکند و در چارچوب این ولایت قرار نگیرد محال است که به عنوان یک جوان عاشورایی شناخته شود.
بحث اینکه مراجع متعدد مطرح است مهم نیست مراجع متعدد باشد جوانها مقلدین مراجع مختلف باشند هیچ اشکالی ندارد و بحث من این نیست که یک نفر مرجع مسلمین است و همه باید از یک مرجع پیروی کند، بحث تقلید جای خود را دارد هرکسی به تشخیص خودش مقلد یک مجتهد است، اما یک فرد وقتی ولی امر مسلمین شد حکم او مسلط و مستولی بر سایر مراجع است.
حالا ما ممکن است در افغانستان بحث حکومت ولایت فقیه را مطرح نکنیم چون بحث حکومت مقبولیت مردمی می خواهد که در افغانستان این مقبولیت مطرح نیست اما از این اندیشه ما می توانیم خیلی از مسایل خود را حل بکنیم و خیلی از عرصه های اقتصادی فرهنگی، فکری، سیاسی و امنیتی و نظامی خود را حل کنیم.
ما می توانیم با تبعیت و رفتن در این مسیر با قوت و قدرت در افغانستان خود عمل کنیم و در عین حال با دیگران تعامل داشته باشیم.
بحث ولایت فقیه این نیست که ما شمشیر را بگیریم و علیه هر کسی که مخالف این تفکر و اندیشه بود بزنیم و بکشیم نه خیر چنین چیزی نیست در هیج جا مطرح نشده است بلکه ولایت فقیه جزء مذهب تشیع است. بنابراین یکی از خصوصیات جوان عاشورایی این مسئله است.
مسؤولیت پذیری و احساس مسؤولیت یکی دیگر از خصوصیات جوان عاشورایی
خصوصیت چهارم مسوولیت پذیری و احساس مسوولیت است. ما ممکن است سه خصوصیت قبلی را داشته باشیم اما احساس مسوولیت نداشته باشیم باز از ما کاری ساخته نیست.
جوان عاشورایی نسبت به خانواده خود مسوول است و در رابطه با اصلاح، هدایت و رهبری خانواده مسوولیت دارد.
اگر شما دیدید فردی ادعا کرد که من عاشورایی هستم و عاشق امام حسین(ع) اما خواهرش بی حجاب است و مادرش مسایل دینی و مذهبی و مکتبی را رعایت نمی کند پدرش نا اهل است این برای ما خیلی مشکل ایجاد می کند، جوان عاشورایی اول باید از خانواده خود شروع بکند و نهایت سعی خود را بکند حالا من نمی گویم که این جوان عاشورایی حتماً باید در رابطه با هدایت خانواده خود موفق شود ولی سعی لازم را بکند.
جوان عاشورایی نسبت به محله خود مسوولیت دارد، حرفِ "به من چه" در زبان جوان عاشورایی جاری نمی شود و او نسبت به ولایت، ولسوالی و محله خود احساس مسوولیت دارد و حرفِ "به من چه" معنی پیدا نمی کند.
جوان عاشورایی نسبت به همه کشور و احاد افراد که در این سرزمین است مسوولیت دارد باید براساس این مسوولیت خود عمل کند.
جوان عاشورایی باید بداند که در برابر این ناامنی ها باید چه کار بکند وظیفه مردم چیست باید روشنگری کند و در صحنه باشد، وظیفه دولت افغانستان چیست؟ و چه کار باید بکند، وظیفه مردم ما در برابر حمایت از این دولت چیست ما با این دولت چه تعاملی داشته باشیم.
به نفع ما است که این نظام اصلاح شود
در این شب و روزها از هر رسانه و از هر بنگاه خبری از داخلی و خارجی یکسره با این دولت مخالفت می کنند.
این دولت را کی تعیین کرده است مگر خود مردم در پای صندوقهای رای نرفته بودند اگر خود مردم رای دادند چرا عده ای درصدد تخریب است و چرا صاحب نظران حواس شان جمع نیستند چرا هوش و گوش اینها فعال نیستند و چرا بر اساس مسوولیت های دینی و میهنی خود عمل نمی کنند و چرا به حمایت از این دولت نمی پردازند.
اگر ما می خواهیم در این کشور امنیت باشد آرامی، آبادانی و فرهنگ و اقتصاد وجود داشته باشد فعالیت، پویایی و جدیت باشد باید در رابطه با بودن این نظام و حمایت از آن تلاش جدی صورت بگیرد و مردم را وادار به این حمایت بکنیم.
و الا جوان عاشورایی اگر این احساس مسوولیت را نداشته باشد در عاشورایی بودن او باید شک کرد چون در رابطه با درک منافع ملی چیزی را نمیداند.
ما امروز نباید با دشمنان خود همراه شویم ما نباید با کسانیکه از خارج وارد افغانستان می شوند و در برابر این دولت قرار گرفتند همراه شویم و به حرفهای آنان گوش دهیم هیچ خبری نیست در افغانستان بسیاری از مسایل که در افغانستان اتفاق می افتد تبلیغات است هیاهو و برای ترساندن مردم است.
امروز ریشه تروریزم در حال خشک شدن است و در شرف از بین رفتن، اگر جوانان عاشورایی احساس مسوولیت درست داشته باشند باید در صحنه حضور داشته و در کنار دولت خود باشد.
من نمی گویم که این دولت کامل و صد درصد مورد تایید ما است نه خیر چه بسا افکاری در این دولت وجود دارد که بر ضد افکار ما است و بر ضد منافع دینی و ملی ما است و مشکلات مختلف دارد همه میدانیم اما وقتی در درون این دولت معضل باشد نیاز به این است که ما حضور پیدا کنیم در رابطه با اصلاح این نظام و حکومت کار بکنیم نه اینکه دست به دست هم بدهیم و ریشه این نظام را برکنیم.
به نفع ما این است که این نظام اصلاح شود اما قوی و قدرتمند در افغانستان حضور داشته باشد و در تمامی نقاط این کشور مسلط باشد تا امنیت برپا شود.
بنا بر این است که جوان عاشورایی در راستای تامین امنیت در کشور تلاش می کند در راستای شکوفایی اقتصاد تلاش می کند و کمک گر دولت است و در برارش قرار نمی گیرد اگر منتقد هستی باش من هم منتقد هستم اما در کنار انتقاد ارائه راهکار داریم.
راهکار بیرون رفت از مشکلات را ما ارائه می دهیم و در کنار این دو کار حامی این دولت هم هستیم.
من در همه مجالس و سخنرانی های خود گفتم چه برای بزرگان این مملکت و چه برای عموم مردم از وجایب ما است که از این دولت و این نظام باید حفاظت بکنند و دفاع بکنند.
در برابر این تبلیغات که در این شب و روزها است بحث گروه های تروریستی مانند داعش و طالب و مانند آن که در این کشور هر روز از هرطرف سر بر می آورند ایستادگی کرد، جوان عاشورایی باید اینگونه عمل بکند.
اگر بصیرت نباشد ممکن است از کنار امام زمان خود نیز فاصله بگیریم
خصوصیت پنجم بصیرت است، اگر بصیرت وجود نداشته باشد ما در انجام مسوولیت های خود باز می مانیم. اگر بصیرت نباشد ممکن است ما از کنار امام زمان خود نیز فاصله بگیریم.
قبل از حرکت امام حسین(ع) خیلی ها می آمدند امام را نصیحت می کردند که این به صلاح شما نیست که به مکه بروی و بعدش هم به کربلا، خیلی از بزرگان از کنار امام حسین جدا شدند و دلیل شان هم این بود که ایجاب می کرد که در چنین شرایطی در کنار امام حسین نباشیم، وقتی بصیرت نبود حتی این حس مسوولیت از بین می رود و حس از کنار امام زمان بودن هم از بین می رود و ما هی مرتب توجیه گری می کنیم که حالا نیازی نیست در کنار امام حسین بودن.
کسی که بصیرت نداشته باشد فتنه ها در هر زمان زیاد است در زمان امام حسین(ع) چند روزی که در کربلا بود فتنه و آشوبگری ها تبلیغاتی آنقدر زیاد بود که وقتی امام حسین(ع) در شب عاشورا همه را جمع می کند و چراغها را خاموش می کند و بعد به مردم اجازه می دهد که هر کس آمادگی اختیاری دارند که باشند یا بروند خیلی ها در شب عاشورا از امام جدا می شوند. چرا، چون اینجا بصیرت نبود. تشخیص توطئه نبود. تشخیص حق از باطل در زمانی که فتنه وجود دارد مشکل است اگر بصیرت وجود نداشته باشد. اینجاست که ما جوانان کربلا را می بینیم که چقدر بصیرت دارند که در شرایط فتنه در کنار امام حسین(ع) حضور دارند حتی شمر می آید برای حضرت عباس(ع) امان نامه می آورد.
شما خود را به جای جوانان عاشورا قرار بدهید و بیبینید که این تعداد اندک در برابر ده ها هزار سرباز مقاومت می کند در حالیکه میدانند کشته می شوند و کشته شدن حتمی است چه احساسی پیدا می کنید.
اینجاست که بصیرت به انسان کمک می کند، تا راه را از چاه تشخیص می دهد و حق را از باطل تمیز می دهد.
ولایت فقیه جزو مذهب تشیع است
در شرایط موجود نیز این فتنه ها وجود دارد و شبهات در سطح کشور ما به وفور پیدا می شود مباحث زبانی را مطرح می کنند مثلاً این آقا طرفدار فلان زبان است به من چه از ما نیست و همچنین مباحث قومی و مذهبی را مطرح می کنند تکفیری هایی که امروز در دنیا و به خصوص در دنیای اسلام وجود دارد مسایل مختلف را مطرح می کنند، پیروان یک مذهب را تکفیر می کنند و تبلیغات آن چنانی را به راه می اندازند که در حال عادی آدم راه را گم می کند.
مسئله این کشور و آن کشور را مطرح می کنند. در داخل کشور تا سخن از ولایت فقیه می زنی می گویند این آقا وابسته به فلان کشور بیرونی است در حالیکه بحث ولایت فقیه جزء مذهب شیعه است و اصلاً ربطی به ایرانی بودن و غیر ایرانی بودن ندارد هر کسی شیعه واقعی باشد باید این مسئله را بپذیرد.
بر فرض اگر در رابطه با ایران ما یک حرفی بزنیم چه اشکالی دارد یک کشور اسلامی است و ما امت واحده اسلامی هستیم و سرنوشت ما با هم گره خورده است سرنوشت کشور ما با سوریه، عراق، یمن، بحرین، پاکستان، مسلمانان هندوستان، ایران و سایر کشورهای اسلامی و حتی مسلمانان کشورهای غیر اسلامی گره خورده است.
امروز تا نام امام خامنه ای را بگیریم می گویند این رهبر فلان کشور است اگر قرار باشد شما در راستای این توطئه ها کوتاه بیایید فردا می گویند امام حسین هم مال شما نبود فردا می گویند پیامبر اسلام هم از سرزمین عربستان بود و به شما ربطی ندارد و برای شما فردا خواهند گفت سایر مراجع هم از عراق و ایران و مصر و... است نه خیر آقا، امروز ما جزء امت واحده اسلامی هستیم که همه به همدگیر ارتباط داریم.
فتنه ای که امروز در کشور ما و دنیای اسلام وجود دارد در زمان یزید نبود
در زمان جهاد مسلمانان بحرین و عربستان و برخی از کشورهای اسلامی دیگر از ما حمایت نکردند ما احساس ناراحتی می کنیم اما آنها بودند که به مسوولیت خود عمل نکردند به ما چه ربطی دارد آنها اشتباه کردند و ما چرا باید اشتباه آنان را تکرار کنیم.
ما در رابطه با کل دنیای اسلام مسوول هستیم و در رابطه با تمام دنیای انسانیت مسوولیت داریم ما مرتبط به همدگیر هستیم و امروز وضعیت اقتصاد ما بستگی به ایران دارد و از ایران به عراق و به همین ترتیب، اینگونه نیست که ما تافته جدا بافته باشیم و ارتباط به هیچ کشور نداشته باشیم بنا بر این است که در شرایط موجود ما باید از بصیرت بالا برخوردار باشیم و در برابر این شبهات موضع بگیریم و حق را از باطل جدا بکنیم.
شرایطی سختی است و فتنه ای که امروز در شرایط موجود و کشور ما و دنیای اسلام وجود دارد در زمان یزید نبود. امروز خودشان می آیند دنیای اسلام را گرفتار می کنند، جنگ و خون ریزی ایجاد می کنند بعد فلم می گیرند و به کشورهای دنیا نشان می دهند که دنیای اسلام این گونه است.
به دنیا می گویند که مسلمانان تروریزم هستند در حالیکه در جنگ جهانی اول چندین میلیون تن کشته شدند آیا مسلمانان نیز دخیل بودند و همچنین در جنگ جهانی دوم نیز ملیون ها تن گشته شدند آیا مسلمانان دخیل بودند؟ و جنگهای مختلف که در شرق و غرب عالم اتفاق افتاد آن ها همه مسلمان بودند؟ در جاپان دوتا بمب اتم استعمال شد و صدها هزار نفر کشته شد عامل این کشور مسلمان بود؟ نه خیر آقا این حرفها چیست؟ شرایط را خودتان بوجود می آورید بعد هم از اسلام یک چهره کره و بد منظر ساخته و انعکاس می دهید.
اینجاست که مردم مسلمان افغانستان در شرایط فتنه حواس شان جمع باشند و زمانی در شرایط فتنه حواس ما جمع خواهد بود و ما خواهیم توانست مسیر حق را از باطل جدا کنیم و مسیر پیامبر اسلام را علی و فاطمه حسن و حسین امام زمان(عج) و نایبش را ادامه بدهیم در صورتی است که بصیرت داشته باشیم.
باید در مسیر ولایت صبر، استقامت و آمادگی پرداخت بها را داشته باشیم
وقتی بحث بصیرت مطرح بود و مسیر را انتخاب کردیم اینجا دیگر نیاز به صبر و استقامت است ما باید در مسیر ولایت صبر و استقامت داشته باشیم و در مسیر ولایت آمادگی پرداخت بها را داشته باشیم. بهشت را به بها می دهند نه به بهانه. زحمت دارد تلاش دارد خون دل خوردن دارد کار و جهاد و مبارزه لازم دارد در همه عرصه ها ایثار و فداکاری نیاز دارد.
شما بیاید بیبینید در رابطه با جوانان عاشورا در رابطه با ابوالفضل العباس حتی این آقا با آن وضعیت تشنگی که دارد لب شط فراط می رسد و می خواهد آب را بنوشد یادش از تشنگی برادرش حسین(ع) و اطفال او می آید آب را روی آب می اندازد نگاه کنید این ایثار فداکاری و شهامت وقتی هم که بر می گردد با چه وضعیت بر می گردد و حاضر است دست راستش از بدن جدا شود مشک آب را بدوش چپ می گیرد حاضر است دست چپش جدا شود مشک را به دندان می گیرد اما وقتی مشک سوراخ می شود امید حضرت عباس ناامید می شود و از اینکه به وعده خود نمی تواند وفا کند به خیمه گاه بر نمی گردد.
در سرزمین کربلا نشاط وجود دارد و جوانان امام حسین انگیزه دارند برای جنگیدن و رزمیدن.
ما هم اگر احساس داشته باشیم و خود را عاشورایی بدانیم باید این خصوصیات جوانان عاشورا را در خود داشته باشیم تا زمانیکه ما بر اساس فرهنگ عاشورا عمل نکنیم نه در دنیا عزتمند و سر فراز هستیم و نه در آخرت سعادتی را خواهیم دید، کسانی در این دنیا عزت مند هستند که دنباله رو فرهنگ عاشورا باشند. خصوصیات عناصری را داشت باشند که در سرزمین کربلا وجود داشت و ما امروز شدیداً به این خصوصیات نیازمند هستیم و امیدوار هستیم که ماهایی که امروز در این مراسم شرکت کرده ایم از جمله سربازان خالص و مخلص امام حسین(ع) به حساب بیاییم و امیدوار هستیم که با کارهای خوب و انقلابی و جهادی که داریم بر اساس خصوصیات جوانان امام حسین(ع) اهداف امام زمان را در زندگی خود محقق بکنیم.
برای دریافت فایل صوتی سخنرانی حسینی مزاری در مسجد جامع فاطمیه جبرئیل هرات اینجا کلید کنید.
