تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۳ حوت ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۰
کد مطلب : 123352
داعش، پروژه ای اختلاف افگنی
هر مکتب فکری - اجتماعی در دو عرصه می تواند دلبری و دلربایی داشته باشد. یکی در عرصه عمل و دیگری در نظریه پردازی وتیوری. مکاتب فکری وقتی متولد می شوند در بستر تاریخ رشد می کنند، به شگوفایی می ر سند، اگرخیر وبرکتی در آن نهفته باشد به بیرون می ریزد.
یکی از معیارهای مهم برای نقد مکاتب فکری، همین کارآیی آنها در عرصه عمل است، این که توانسته گرهی از مشکلات اجتماعی و سیاسی مردم بگشاید یانه؟
اگر توانسته باشد خدمتی به مردم انجام داده باشد و راهی برای بهبود مردم فرا راه شان گذاشته باشد طبیعی است که مورد توجه قرار می گیرند و مردم به آن اقبال نشان می دهند.
دوم، مبناهای نظری آن مکتب است، یعنی گاهی یک مکبت فکری زمینه های عملی پیدا نمی کند، اما مجموعه آیده های خدمت گزارانه ای که به مردم ارایه می دهد، و یا راه های گره گشایانه ای که در متن و بطن خود نهفته دارد دل هایی را می رباید و طرفداران و همدلانی برای خود بوجود می آورد.
لذا کسانی که طرفدار یک مکتب فکری می شوند، بیش از همه به بنیانگزارن آن توجه دارند که چگونه عمل کرده اند و یا به مجموعه گفته ها نوشته های آنها مراجعه می کنند که چه چیزی برای بهبود وضعیت بشر ارایه داده اند.
برخی مکاتب اجتماعی چون مارکسیسم نتوانست در جریان تکامل خود، خوب عمل کند و خواسته های انسانی آدمیان را برآورده سازد، از این جهت به تاریخ پیوست. امروز جز جمعی اندکی از پژوهشگران که به تاریخ تحول آن مکتب می بینند، و سیر رشد آن را مورد تحلیل وتوجه قرار می دهند و به درون مایه های آن می نگرند، وبه علت هات سقوط آن توجه می کنند از جانب توده های مردم با اقبال و استقبال زیادی مواجه نیست، زیرا فریبندگی خود را ازدست داده است، کسی رغبتی نمی کند تا به آموزه های آن بنگرد و راهی برای گره گشایی های روزانه خود بیابد. به قول اقبال لاهوری به مقاماتش بنگرد که چه چیزی در خود نهفته دارد.
چون در عرصه عمل و تجربه نشان داده است که نتوانسته بسیار مشکلات سیاسی و اقتصادی را رفع کند یا راه حلی ارایه دهد.
در مورد مکاتب غیر بشری نیز تقریبا وضعیت بدین گونه است. پیامبران سلف نتوانستند مشکلات بشر زمان خویش را رفع ودفع کنند و پیامبر خاتم(ص) آمد تا گره گشای مشکلا ت دنیا و آخرت مردم باشد.
امروز وقتی به گروه داعش نگریسته می شود، عقل ایجاب می کند که عاقلان به این نکته توجه کنند و پرسش های زمان خود را با او در میان گذارند، از او بپرسند که این مذهب برای تغیر وضع بشر چه چیزی در خود نهفته دارد و چه ارمغانی برای بشریت عرضه می کند؟.
آنچه تا هنوز از این مکتب به چشم آمده و تجربه شده است، جز خشونت طلبی و درنده خویی و نفاق افگنی و کشتار نبوده است. اگر تمام زیربنا و روبنای این مکتب همانست که به ظهور رسیده، بر بانیان این مکتب است که زحمتی به خود ندهند، مکتب و مذهبی که بر خشونت بنا یافته باشد، و جز خشونت و درنده خویی چیزی نداشته باشد، دیر یا زود مورد نفرت مردم قرار خواهد گرفت و رخت بر خواهند بست.
آنچه که در طول تاریخ این مذهب به چشم آمده و تجربه شده است، مبلغان و مروجان آن به تبیلغ آن پرداخته اند، جز چند شعار کلیشه ای نبوده است. وقتی کسی به مکان های مقدسی چون مکه و مدینه می روند ، با دل پر امید به دیوار کعبه تکیه می زنند و دل به او می سپارند، تمام توجه خود را به او معطوف می دارند، او را یار و یاور می خود می بینند به درگاه او استغفار می کنند تا از گناهانش درگذرد، اما دست نا پاکی شانه او را به شدت تکان می دهد بر او نهیب می زند او را از خانه معشوق و محبوب می خواهد دور کند، با گفتن این که شرک است شرک.! نفرت تمام قد این زایر خانه خدا را بر می انگیزد تنفر عمیقی بر دل او می نشنید و غصه ای گلوی او را می فشارد.
پیروان این مذهب سخیف نمی دانند که مردم به پیامبرخود عشق می ورزند، او را از مقربان درگاه خداوند می دانند، بر نمی تابند که آدم های نادان میان حرم و پیروان او ایجاد جدایی کند.
اگر مجموعه این اعمال زشت ونا بخردانه از این جمعیت نادان سر زده بود، اما سران این مذهب می توانستند، یک جامعه مطلوب در عربستان سعودی ایجاد کنند، جامعه ای که هم در آن حقوق انسانی به رسمیت شناخته شود و هم عبادت خداوند به نیکویی انجام گیرد، در این صورت هم می توانست برای مردم جاذبه داشته باشد، کسانی رابه سوی خود بخواند تا این مکتب را مورد توجه قرار دهند.
امروز دنیا شاهد است که وهابیت به عنوان زیربنای فکری "داعش" هیچ نقطه مثبتی در خود نهفته ندارد. حتاملاها و روحانیان وهابیت با فتوا های ضد دینی و ضد شرعی خود نه تنها آبرویی برای اسلام و مسلمانی کسب نکرده اند که به حیثیت اسلام و فقیهان و مجتهدان مسلمان سخت لطمه زده اند.
فتوای جهاد النکاح این جمعیت مزدور و منحرف، جز این که بدعت شنیعی را پایه گذاری کرده است، آبروی و عزت اسلام را با پرسش های بسیاری مواجه ساخته است.
بنابر این از بدو تولد این مکتب و مذهب آنچه تا به ظهور رسیده است که جز ایجاد نفاق و شقاق میان مسلمان ها نبوده است. هر جای پای این مکتب رسیده است بزرگترین تهدیدی که متوجه مسلمان ها کرده است ایجاد نفاق و چند دستگی بوده است. پیروان و مبلغان این مکتب حتا قادر نبوده اند که یک بار به خود بیاندیشند، درون مایه های فکری خود را مورد باز بینی و تحلیل قرار دهند.
لذا امروز برای تمام دنیا از جمله مردم افغانستان است که این پرسش را مطرح کنند که ارمغان مکتب وهابیت که در چهره وسیمای داعش متجلی است چیست، چه ارمغانی برای بهبود دنیای وضعیت بشر دارد. معرفت های معنوی ای را تا هنوز عرضه کرده است که پشتوانه معنوی مردم قرار گیرد چیست؟
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdcdks0fxyt0xs6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما