تاریخ انتشار :شنبه ۲۹ ثور ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۵۰
کد مطلب : 290572
قوم‌پرستی امری ضد دینی و ضد منافع دنیوی است/ مردم می‌خواهند کمک‌کار حاکمیت باشند؛ بازگشت به گذشته ناشدنی است
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری طی یک نشست با جمعی از مسئولین، کارمندان و فعالان مرکز تبیان و خبرگزاری آوا در کابل با تاکید بر لزوم ارتقای همزمان معرفت دینی و بینش سیاسی جامعه، امید بستن برخی از شخصیت‌ها به آمریکا و غرب و بازگشت به دوران جمهوریت را امری ناشدنی دانست و گفت: اولا آمریکا و غرب دیگر عظمت گذشته را ندارند و گرفتار مشکلات و معضلات خودشان هستند. دوّما اولویت‌های غربی‌ها عوض شده و اوکراین و فلسطین جای افغانستان را گرفته‌ است. سوّما ساختار کنونی افغانستان به هیچ وجه به بیگانگان اجازه دخالت نمی‌دهد و همچنین مردم هم دیگر از جنگ و خشونت خسته‌ شده‌اند و می‌خواهند کمک‌کار حاکمیت باشند.
خبرگزاری صدای افغان(آوا)-کابل: نشست ریاست مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان با جمعی از مسئولین، کارمندان و فعالان این مرکز و خبرگزاری آوا در کابل برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری طی سخنانی در این جلسه، کار روی ارتقای معرفت دینی و بالا بردن بینش سیاسی را امری ضروری برشمرد و با تاکید بر اینکه هرگاه فهم دینی بالا برود شاخصه‌های ایمان در وجود انسان متجلی می‌شود، افزود: نهایت شاخصه‌های ایمان هم بحث تقوا است، یعنی انجام تمام واجبات و مستحبات الهی و یا حداقل واجبات الهی و اجتناب از تمام منکرات و وقتی جامعه به چنین موقعیتی برسد قطعا به اقتدار خواهد رسید.

وی ضعف در معارف دینی جامعه را برابر با گرفتار شدن آن جامعه در مشکلات و معضلات دانست و تاکید کرد: در یک جامعه دینی تنها بحث تقوا در عرصه‌ی عمل به واجبات الهی و اجتناب از منکرات کارساز نیست. ممکن است یک آدم خیلی با تقوا باشد اما اگر بینش ‌سیاسی نداشته باشد، قطعاً مشکل‌آفرین است. بنابراین دست‌اندرکاران فرهنگ و فعالیت‌های فکری جامعه وظیفه جدی دارند در عرصه بالا بردن بینش ‌سیاسی افراد کار بکنند.

رئیس مرکز تبیان با اشاره به اینکه تحلیل سیاسی درست به انسان قدرت دوست‌شناسی و دشمن‌شناسی می‌دهد، به این نکته اشاره کرد که وجود بینش سیاسی در سطح یک جامعه اجازه نمی‌دهد که افراد باطل به حاکمیت برسند و دشمنان به آن جامعه نفوذ نمایند.

حسینی مزاری، توجه اشتباهی مردم در طی ۴۵ سال گذشته به افراد نادرست و دشمنان را یکی از آسیب‌های نبود سواد سیاسی در جامعه دانست و گفت: مثلا حاکمیت جمهوریت که دست‌نشانده آمریکایی‌ها بود با شعارهایی مثل دموکراسی، آزادی بیان و ... روی صحنه آمد و مردم ما فریفته و گرویده شدند که بلآخره حق انتخابات داریم، حق حضور در صحنه داریم، حق کاندید شدن داریم، حق فلان و بهمان داریم. در طول ۲۰ سال جمهوریت سخت‌ترین ضربات از این ناحیه متوجه ما شد.

رئیس مرکز تبیان با بیان اینکه کسانی که در حال حاضر در داخل و خارج از کشور همچنان گرفتار سوءتفاهمات دوران جمهوریت هستند در واقع ضعف سواد سیاسی دارند، گفت: اگر سواد سیاسی بالا باشد این افراد باید بیایند وارد صحنه شوند و در جهت تقویت ساختار امارت اسلامی و رفع اشتباهات آن کار بکنند و طرح ارایه نمایند و اگر قوت دارد به قوت‌اش بیفزایند، اگر اشتباهاتی در مسیر کار وجود دارد تذکر بدهند و طرح ارائه کنند اما در بین مردم و کنار مردم باشند.

حسینی مزاری، امید بستن برخی از شخصیت‌های سیاسی به آمریکا و غرب و بازگشت به دوران جمهوریت را امری ناشدنی توصیف کرد و گفت: اولا آمریکا و غرب دیگر عظمت گذشته را ندارند و گرفتار مشکلات و معضلات خودشان هستند. دوّما اولویت‌های غربی‌ها عوض شده و اوکراین و فلسطین جای افغانستان را گرفته‌اند و سوّما ساختار کنونی افغانستان به هیچ وجه به بیگانگان اجازه دخالت نمی‌دهند و همچنین مردم هم دیگر از جنگ و خشونت خسته‌ شده‌اند و می‌خواهند کمک‌کار حاکمیت باشند.

رئیس مرکز تبیان بالا بردن تحلیل سیاسی مردم را یکی از راه‌هایی دانست که باعث می‌شود مردم مجدّدا فریب نخورند و دور افراد قاتلِ رسوایِ بدنامِ دوره جمهوریت را نگیرند. وی گفت: معضلات مختلف امروز از سوی همین حضرات است که به نام قوم و طایفه بر مردم ما تحمیل شد. مردم اگر می‌خواهند که معضلات تکرار نشود و امنیت کشور حفظ شود باید سواد سیاسی خود را بالا ببرند و دیگر نباید فریب این شعارها را بخورند، دوست و دشمن و عناصر منافق سؤاستفاده‌گر از محور‌های قومیتی را بشناسند و دست رد به سینه آن‌ها بزنند.

حسینی مزاری با تاکید بر اینکه معرفت دینی و بینش سیاسی باید در کنار هم باشد، افزود: جامعه‌ای که تنها معرفت دینی داشته باشد و بگوید من فقط به مسجد و حسینیه و روضه و قرآن می‌پردازم و به سیاست کاری ندارم، آن جامعه به انحطاط و انحراف خواهد رفت و جامعه‌ای هم که بگوید ما به مسجد و حسینیه کار نداریم و فقط به سیاست می‌پردازیم، آن جامعه هم به انحطاط خواهد رفت. در یک جامعه‌‌ی اسلامی معرفت دینی در کنار بینش سیاسی است، چون در فرهنگ دینی دین از سیاست جدا نیست، دین ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما است.

وی قوم‌پرستی را امری ضد دینی و ضد منافع دنیوی دانست و گفت: قوم‌پرستی علاوه بر اینکه یک بحث ضد دینی است، یک بحث ضد منافع دنیوی و مادی هم است. آیا ما یک قومی غیر از قوم خود را در کنار خود داشته باشیم بهتر است یا اینکه نه قوم دیگر را طرد بکنیم بگوییم این قوم ما نیست و هرچه قوم‌های خود ما است بیاید در کنار ما بقیه اقوام را کلا رد بکنیم؟!

رئیس مرکز تبیان، احمق‌ترین افراد را کسانی معرفی کرد که اقوام دیگر را طرد می‌کنند: «کسانی که در طول ۴۵ سال گذشته با این نگاه روی یک قوم کار کردند و اقوام دیگر را رد کردند، علاوه بر اینکه اگر نگویم مشرک و غیرمسلمان بودند ولی نگاه اسلامی و دینی‌شان خیلی مشکل داشت، در بحث مسایل مادی و دنیایی هم خیلی مشکل داشتند. از احمق‌ترین و ناکارترین افراد و مجموعه‌ها افراد و مجموعه‌هایی هستند که به جای داشتن اتباع کشور از هر زبان و پیروِ هر مذهب و از هر قوم و از هر منطقه، در صدد طرد سایرین باشند.»

حسینی مزاری در پایان بر اهمیت توجه شهروندان و مجامع جهانی به وضعیت سیل‌زدگان اخیر کشور پرداخت و با اشاره به موضوع مهم فلسطین نیز گفت: جنایات هولناک اسرائیل در غزه همچنان دارد و تا هنوز بیش از ۳۵ هزار نفر شهید شده و تقریبا تمام خانه‌ها و زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن منطقه در هم کوبیده شده و دنیا همچنان نظاره‌گر است. ما ضمن اینکه ادامه‌ی حملات رژیم اسرائیل به فلسطین را به شدت محکوم می‌کنیم، بار دیگر از مردم مظلوم و مبارز غزه اعلام حمایت نموده و از تمام جهانیان می‌خواهیم که هرچه زودتر در امر جلوگیری از تداوم حملات اسرائیل کاری بکنند.

متن کامل سخنان ریاست مرکز تبیان در این جلسه به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین و بهِ نَستَعِین. و َأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ. اما بعد قَالَ الله التَعالی فِی کِتَابِه الکَریم: «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً»
ابتدا خداوند متعال را سپاس می‌گویم که یکبار دیگر فرصت داد تا در محضر شما عزیزان و همکاران باشم. خوب قرار بر این است که هر از چندگاهی جلساتی برگزار گردد و حول وظایف و مسئولیت‌های فعالان فکری و فرهنگی صحبت شود. ما در شرایط موجود با مشکلات و معضلاتِ زیادی دست و پنجه نرم می‌کنیم. خب طبیعی است که برای مبارزه با این مشکلات و ایجاد بسترهای لازم برای مردم و کشور باید راهکارهایی سنجیده شود و با استفاده از آن راهکارها به وظایف و مسئولیت‌های خود بپردازیم.
تاکید بر فرهنگ و اقتصاد به عنوان دو اولویت مهم کنونی
بنده در صحبت‌های زیادی گفته‌ام که نیازهای اولویت‌دار امروز جامعه ما دو چیز است: یکی فرهنگ و دوم اقتصاد. در رابطه با این موضوعات جسته و گریخته و گاهی مختصر صحبت‌هایی صورت گرفته است، امروز باز هم روی این دو اولویت تأکید می‌کنم. اگر ما بخواهیم در افغانستان به نتایج مطلوب و دلخواه برسیم باید روی دو اولویت فرهنگ و اقتصاد کار جدی انجام شود و فرهنگیان و فعالان فکری و رسانه‌ای ما موظفند که برای ایجاد و تقویت این دو اولویت و اجرایی کردن برنامه‌های آن تلاش بخرج دهند. در این جلسه سعی می‌کنم که روی بحث فرهنگ توجه شود، اما در رابطه با موضوع اقتصاد در یک جلسه دیگر ان‌شاءالله خدمت همکاران خواهیم بود.
فرهنگ عمومی مسئله مهم اول در عرصه فرهنگ است
ما چندین بار گفتیم که فرهنگ عمومی هم پنج‌ تا مؤلفه دارد: اول مؤلفه سواد عمومی، دوم تحصیلات عالی، سوم به‌روز شدن اطلاعات و معلومات عمومی مردم افغانستان از طریق سخنگاه‌ها و تریبون‌های مساجد و حسینیه‌ها و دانشگاه‌ها و مکاتب و مراکز فرهنگی و آموزشی، چهارم رسانه و پنجم هم فضای مجازی. در رابطه با این پنج مؤلفه صحبت‌هایی صورت گرفته است و نیاز نمی‌بینم که مجدداً حول این موضوع صحبت نمایم.
مسئله مهم دوم در بحث فرهنگ، فرهنگ دینی است
فرهنگ دینی هم در دو زاویه و دو مسیر «کار روی معرفت دینی و بالا بردن بینش سیاسی» قابل تعریف و قابل توجه است.
مسیر اول در فرهنگ دینی کار روی معرفت دینی است
ما در سطح جامعه باید برنامه‌هایی را روی دست بگیریم و تلاش‌هایی را در پیش بگیریم تا در قسمت ارتقای معرفت دینی مردم کار شود. خب طبعاً اگر معرفت دینی مردم بالا رفت و مردم نسبت به خدا و قرآن و پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین علیهم‌السلام و تمام اجزا و برنامه‌های اسلام آگاهی و اشراف و فهم جدی پیدا کنند خب آدم می‌تواند بگوید که این جامعه دارای معرفت دینی بالا و فوق‌العاده تأثیرگذاری است. وقتی فهم دینی بالا برود شاخصه‌های ایمان در وجود انسان متجلی می‌شود، اگر قبلا وجود نداشته است وجود پیدا می‌کند و اگر وجود داشت محکم‌تر می‌شود.
تقوا نهایت شاخصه‌های ایمان است
در بحث شاخص‌های ایمان هم نیازی نیست که باز من در این جلسه یادآوری کنم. همه عزیزان آدم‌های اهل ارتباط با فضای مجازی، انترنت و بسترهای وب هستند، کافی است شما جستجوی مختصری کنید که شاخصه‌های ایمان از نظر قرآن چه‌ چیزهای است. اما در مجموع نهایت شاخصه‌های ایمان بحث تقوا است، یعنی انجام تمام واجبات و مستحبات الهی و یا حداقل واجبات الهی و اجتناب از تمام منکرات. خب وقتی جامعه به یک چنین مرحله و موقعیتی برسد مطمئناً ما موفق شده‌ایم که این جامعه و مردم را در یک مرحله از اقتدار برسانیم.
جامعه‌ای که از نظر معارف دین ضعیف باشد دچار معضلات می‌شود
طبیعی است که آن جامعه‌ای گرفتار مشکلات و معضلات می‌شود که از نظر معارف دین در ضعف قرار داشته باشد. جامعه‌ای که اعضای آن بگویند ما مسلمان و متدین هستیم اما در مباحث عملکرد در حوزه دین بسیار ضعیف باشند، یا هیچ عمل نکنند و اگر عمل هم کنند عمل‌شان ضعیف باشد و چه بسا گرفتار خطاها و معضلات و مشکلاتی شوند که این خودش شرایط را برای گرفتاری‌های متعددِ زیاد فراهم می‌کند.
اگر شما به قرآن‌کریم و روایات ائمه معصومین علیهم‌السلام مراجعه کنید مسلماً متوجه خواهید شد که درصد بالایی از مشکلات ما مسلمان‌ها و حتی درصد بالایی از مرگ و میرها به خاطر گرفتار بودن در منکرات و عمل نکردن به دستورات دین و مذهب و مکتب است. اگر ما به آنچه که خدا در قرآن کریم دستور داده و مباحثی که ائمه معصومین علیهم‌السلام به صورت روشن و شفاف مطرح می‌کنند عمل بکنیم، اگر نگویم تمام معضلات و مشکلات ما حل می‌شود قسمت اعظم از مشکلات و معضلات قابل حل است.
مسیر دوم در فرهنگ ‌دینی بالا بردن بینش ‌سیاسی است
ببينيد در یک جامعه دینی تنها بحث تقوا در عرصه‌ی عمل به واجبات الهی و اجتناب از منکرات کارساز نیست. ممکن است یک آدم خیلی با تقوا بوده و واجبات را به جا آورد و از منکرات اجتناب بکند، اما اگر بینش ‌سیاسی نداشته باشد و از نظر سواد سیاسی بی‌سواد باشد، قطعاً آن جامعه باز جامعه‌ای با مشکل است. بنابراین دست‌اندرکاران فرهنگ و فعالیت‌های فکری جامعه وظیفه جدی دارند که در عرصه بالا بردن بینش ‌سیاسی جامعه کار بکنند. باید سواد سیاسی جامعه بالا برود و افراد و عناصر جامعه تحلیل سیاسی داشته باشند و در عرصه‌های زندگی دوست و دشمن خود را با تحلیل درست بشناسند.
وجود بینش سیاسی در جامعه به حاکمیت افراد باطل و نفوذ دشمن اجازه نمی‌دهد
اگر جامعه‌ای دارای بینش ‌سیاسی باشد، قطعاً دیگر افراد باطل، افراد نفهم، افراد کودن و احمق نمی‌توانند بر آن ملت و جامعه حاکمیت داشته باشند. دشمن هم نمی‌تواند نفوذ نموده و از فهم ضعیف جامعه سوءاستفاده بکند. شما در طول تاریخ مبارزات ما یک‌بار نگاه بکنید مردم ما مردمِ متدین بودند و هستند، واجبات خودشان را انجام می‌دهند و در برابر منکرات ایستاده هستند، اما چرا بخصوص در این ۴۵ سال اخیر ما این همه معضلات داشتیم؟ چرا این‌همه جنگ‌های خانمان‌سوز داخلی داشتیم؟‌ چرا دو تا ابر قدرت وارد افغانستان شوند و کشور را اشغال بکنند؟ چرا ما چه در دوران جهاد و چه بعد از پیروزی و چه در طول ۲۰ ‌سال حاکمیت دوران جمهوریت و اشغال افغانستان این همه معضلات داشته باشیم؟ آیا دشمن بیرونی بدون بستر و بدون وسیله و بدون ابزار حضور پیدا کرده است؟ خیر! آنان از ضعف سواد سیاسی مردم ما سوءاستفاده کردند.ضعف سواد سیاسی و اشتباهات مردم طی ۴۵ سال گذشته
آخر شما ببینید که مثلا چقدر مردم ما دشمن را به جای دوست تحویل گرفتند، دشمنان خیلی سرسخت را، چه در دوران کمونیست‌ها و چه در دوران ۲۰ ساله حکومت جمهوریت، چه مقدار مردم ما از این نظر اشتباه کردند! در بحث پیروی برخی از شخصیت‌ها هم شما ببینید که مردم ما گاهی شخصیت‌هایی را تحویل گرفتند که این‌ها قاتل این مردم بودند و سرنوشت این مردم را به بازيچه گرفتند و معامله‌گرانی بودند که مثل قماربازان روی کمپل کمسایی به یک دور مردم را با دشمنان مردم به معامله می‌گرفتند! در طول این ۴۵ سال چرا سرنوشت مردم ما با این معضلات مواجه شد؟ چرا عناصر قاتل، عناصر خائن، عناصری که یک سرِسوزن نگاه انسانی حتی نسبت به مردم ما نداشتند مورد پذیرش مردم قرار گرفتند؟ چرا مردم هر از چندگاهی دور آدم‌هایی جمع می‌شوند و هورا می‌کشند که این آدم و این مجموعه و این حزب یا سازمان و مجموعه به نفع مردم نه تنها کار نمی‌کند بلکه به ضرر مردم کار می‌کند؟
مردم فریفته‌‌ی شعار دموکراسی و آزادی بیان شدند
همه اینها بخاطر این است که متاسفانه سواد سیاسی مردم در طول اين ۴۵ سال از ضعف‌های جدی برخوردار بوده است. به همین دلیل مردم در عرصه‌های مختلف گرفتار اشتباه شدند. مثلا یک حاکمیتی مثل حاکمیت جمهوریت که دست‌نشانده آمریکایی‌ها بود با شعارهایی مثل دموکراسی، آزادی بیان و فلان و بهمان روی صحنه آمد و مردم ما فریفته و گرویده شدند که ما بلآخره حق انتخابات داریم، حق حضور در صحنه داریم، حق کاندید شدن داریم، حق فلان و بهمان داریم. در طول ۲۰ سال جمهوریت سخت‌ترین ضربات از این ناحیه متوجه ما شد و حتی کسانی که فعلا چه در داخل و چه در خارج به فرافکنی مشغولند باز هم گرفتار همان سوءتفاهمات دوران جمهوریت هستند و می‌گویند ما در زمان جمهوریت خیلی وضعیت بهتری داشتیم، ما آزادی داشتیم، ما انتخابات داشتیم، ما حقوق زن داشتیم و ما فلان و بهمان داشتیم. این‌ها هنوز هم گرفتار همان ضعف سواد سیاسی هستند.
اگر سواد سیاسی باشد باید از حاکمیت کنونی حمایت کرد
امروز خودتان متوجه هستید که یک ساختاری در افغانستان حاکمیت پیدا کرده است که به اعتقاد من به مراتب بهتر از دوران جمهوریت است. اگر کسانی سواد سیاسی بالایی داشته باشند باید بیایند وارد صحنه شوند و در جهت تقویت این ساختار و رفع اشتباهات آن کار بکنند و طرح ارایه نمایند و اگر این ساختار قوت دارد به قوت‌اش بیفزایند، اگر اشتباهاتی در مسیر کار وجود دارد طرح بدهند و بنشینند با مسئولین حاکمیت صحبت نمایند و طرح‌ خود را ارایه بکنند و مسیر‌های اشتباهی که وجود دارد تذکر بدهند ولیکن در بین مردم و کنار مردم باشند.
امید بستن به آمریکا و غرب و باور به بازگشت به گذشته اشتباه است
شما شک نکنید کسانی که امروز به جای کمک به ساختار، به جای کمک به تامین امنیت در افغانستان، به جای کمک به ساخت و ساز در افغانستان و به جای بالا بردن اقتصاد و  معیشت مردم، رو به تخریب و فرافکنی آورده‌اند و حرف‌های ناشایست می‌زنند، چه آن‌هایی که در داخل هستند و چه آن‌هایی که در خارجند، گرفتار ضعف سواد سیاسی هستند. شما شک نکنید امروز کسانی ‌که در خارج از افغانستان منتظر نشسته‌اند تا باز فرصت فراهم شود که امریکا بیاید و حاکمیت موجود را فرو بپاشاند و آن‌ها را وارد افغانستان بکند و باز بر اریکه‌ی قدرت برساند، این ناشی از ضعف جدی سواد سیاسی‌شان است. چون اگر اندک تحلیل و بینش و شعور سیاسی در کله‌ی این آقایان و مجموعه‌ها وجود داشته باشد، باید درک کرده‌ باشند که آقا دیگر آن شرایط هرگز به وجود نخواهد آمد.
۱- آمریکا و غرب عظمت ظاهری گذشته را ندارند
اصلا شرایط کنونی شرایط ۲۵ سال پیش نیست و اوضاع دنیا فرق کرده است. اولاً امریکا و کشورهای غربی آن اقتدار و عظمت ظاهری و پوشالی که در ۲۵ سال قبل داشتند را دیگر ندارند و خودشان گرفتار‌ند و مشکلات متعدد دارند. کما اینکه امروز در درون خود امریکا ببینید که چه وضعی وجود دارد و در ده‌ها دانشگاه آمریکا تا سایر کشورهای غربی و جاپان و جاهای مختلف چه تظاهراتی راه انداخته‌اند به حمایت از مردم غزه و در برابر اسرائیل که نور چشم آمریکا است.
۲- اولویت‌های غربی‌ها عوض شده است
ثانیاً اولویت‌های غرب در دنیا عوض شده است. امروز اولویت آمریکا اوکراین است. امروز اولویت آمریکا تایوان است. امروز اولویت آمریکا بحث غزه و به اصطلاح حمایت از اسراییل است. این اولویت‌هایی است که اتفاقا خود غرب در باتلاق این دو اولویت درگیر و گرفتار است. ضرباتی را که امروز غرب در حوزه اوکراین خورد در طول عمر پدرش نخورده بود. ضرباتی را که امروز غربی‌ها در حوزه‌ فلسطین و مقاومت خورد و متحمل شد در طول تاریخ حیات سیاسی‌شان سابقه ندارد. خب حالا شما بیایید منتظر بمانید که باز افغانستان اولویت آنان باشد، نخیر آقا! دیگر افغانستان فعلا آن اولویت را ندارد.
۳- ساختار کنونی افغانستان به بیگانگان اجازه دخالت نمی‌دهد
ثالثاً و گذشته از این دلایل، حتی بر فرض که افغانستان همچنان اولویت غربی‌ها باشد، اما امروز در افغانستان بعد از ۲۰ سال مبارزه و مجاهده و خون دادن ساختاری حاکمیت پیدا کرده است که دیگر به هیچ وجه حاضر نیست پای بیگانه‌ها وارد افغانستان شود.
۴- مردم هم از جنگ خسته شده‌اند
رابعاً مردم افغانستان هم دیگر به دنبال آن شرایط و مباحث نیستند و از جنگ خسته شده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که ما باید خودمان سرنوشت سیاسی خود را به دست بگیریم، باید خود ما در داخل افغانستان هر طوری که است کنار بیاییم و کنار هم قرار بگیریم و تامین امنیت بکنیم، در عرصه اقتصاد کار بکنیم، در عرصه فرهنگ و اجتماع و نظام و امنیت در همه عرصه‌ها کار بکنیم و چارچوب‌‌های ساختار مدیریتی کشور را قوی بکنیم تا همه مردم خود را در این ساختار ببینند و در مسایل سیاسی اقتصادی و همه‌ی عرصه‌های زندگی اجتماعی سهیم و کمک‌کار حاکمیت باشند و حاکمیت هم کمک‌کار مردم باشد. فعلا این شرایط و این فضا فراهم است. بنابراین است که شرایط ۲۵ سال قبل اصلا وجود ندارد. خوب چه کسی باید به این‌ها بفهماند که آقایان حواس‌تان را جمع بکنید و دیگر فریب نخورید؟! این نیاز به این دارد که تحلیل سیاسی و سواد سیاسی آقایان بالا برود.
به اسم کار حزبی، کار خانوادگی کردند و به اسم حمایت از قوم، قوم را تباه کردند
بنابراین اگر علاقه داریم که مردم ما دیگر فریب تبلیغات اجانب را نخورند و بار دیگر دور افراد قاتلِ رسوایِ بدنامی که در طول ۲۰ سال ثابت کردند که اهل مدیریت نیستند و به فکر مصالح مردم نیستند و به بهانه‌ی حزب و حزب‌داری کار خانوادگی کردند و حتی کار فامیلی هم نکردند را نگیرند، باید تحلیل سیاسی بالا برود.
گاهی مردم می‌گفتند در افغانستان بحث قوم و قوم‌گرایی است، آقا در گذشته کار قوم‌گرایی هم نبود. کاش شخصیت‌ها و بزرگان ما به معنای حقیقی کلمه برای قوم خود کار می‌کردند. شما بیایید سابقه افرادی را که طی ۲۰ سال جمهوریت عنوان قوم را یدک می‌کشیدند بررسی بکنید اگر ۱۰۰ نفر را کشته‌اند ۹۸ نفر از قوم خود را کشته‌اند، این چه نوع قوم‌گرایی و دوستی با قوم است؟ آقا شخصیت‌هایی ‌که به‌نام قوم قوم را تباه کردند، شخصیت‌هایی که شعار قوم و طایفه و فلان و بهمان دادند، همین شخصیت‌ها امروز قوم و مردم را در این قالب به حضیض ذلت کشاندند.
مردم نباید باز هم فریب بخورند
مشکلات مختلفی که ما امروز در سطح اقوام می‌بینیم، معضلات مختلفی که امروز ما در سطح جامعه می‌بینیم، از سوی همین حضرات بود که به نام قوم و طایفه بر مردم ما و شما تحمیل شد. مردم ما دیگر نباید فریب این شعارها را بخورند. اگر مردم ما می‌خواهند این معضلات دیگر رونما نشود و کشور روی امنیت را ببیند، باید سواد سیاسی خودشان را بالا ببرند، دشمن را بشناسند، دوست را بشناسند، عناصر منافق سؤاستفاده‌گر از محور‌های قومیتی و مردمی و اجتماعی را بشناسند و دست رد به سینه آن‌ها بزنند. نگذارند که اینها بار دیگر وارد افغانستان شوند و یا از همان خارج به نام این و آن فضاسازی بکنند و یا فضا را متشنج نمایند. اینجا فرهنگیان و دست‌اندرکاران رسانه‌ای ما جدّا وظیفه دارند که در بحث بالا بردن سواد سیاسی جامعه کار بکنند.
کسی که می‌گوید سیاسی نیستم احمق است
اینکه بعضی‌ها می‌گویند آقا من سیاسی نیستم و از حرف و گپ سیاسی بیزارم، متاسفانه باید عرض کنم کسانی‌اند که توسط آدم‌های احمق مدیریت و رهبری می‌شوند. آن جامعه‌ای که سواد سیاسی‌اش بالا باشد شایسته‌‌ی داشتن رهبران قدرتمند الهی و با ارزش سیاسی هستند، اما اگر جامعه‌ای سواد سیاسی نداشته باشد توسط آدم‌های خیلی پرت مدیریت می‌شود و معضلات اجتماعی همچنان ادامه‌دار خواهد بود.معرفت دینی و بینش سیاسی باید در کنار هم باشند
بنابراین برادران! ما در بحث فرهنگ دینی حتما باید این دو کار را بکنیم: بالا بردن معرفت دینی و ارتقای بینش سیاسی. این دو تا هم باید در کنار هم باشند. جامعه‌ای که تنها معرفت دینی داشته باشد و بگوید من فقط به مسجد و حسینیه و روضه و قرآن می‌پردازم و به سیاست کاری ندارم، آن جامعه به انحطاط و انحراف خواهد رفت و جامعه‌ای هم که بگوید ما به مسجد و حسینیه کار نداریم و فقط به سیاست می‌پردازیم، آن جامعه هم به انحطاط خواهد رفت. در یک جامعه‌‌ی اسلامی معرفت دینی در کنار بینش سیاسی است، چون در فرهنگ دینی ما دین از سیاست جدا نیست، دین ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما است.
اسلام چیز غیر سیاسی ندارد؛ خدا در رأس یک حرکت سیاسی است
ما بینش سیاسی و شعور و عقل سیاسی مبتنی بر معارف دین و دستورات قرآن و دستورات ائمه‌ معصومین علیهم‌السلام می‌خواهیم و ارزش‌ها و معارف دینی را هم می‌خواهیم که با گرایش سیاسی و مدیریتی جامعه باشد. اینطور نباشد که آقا ما نماز می‌خوانیم این نماز ما ربطی به سیاست ندارد، نه آقا اسلام اصلا چیز غیر سیاسی ندارد. خود خداوند هم در رأس یک حرکت سیاسی است. سیاست یعنی مدیریت اجتماع، خداوند در رأس مدیریت کل کون و مکان است.
اگر معرفت دینی و بینش سیاسی محقق شود جامعه پیشرفت می‌کند
اگر ما می‌خواهیم در رأس یک مجموعه قرار بگیریم و به عنوان مدیران آن جامعه را مدیریت بکنیم، در حقیقت متأسی از دستورات خدای متعال هستیم. ما به عنوان یک انسان مسلمان باید کاری را که خدا می‌کند در زندگی خود پیاده بکنیم و رنگ خدایی بگیریم. اگر ما به عنوان یک فرد رنگ خدایی داریم باید ببینیم خدای متعال در قرآن چه گفته است و ائمه معصومین علیهم‌السلام چه گفته‌اند ما باید پیروی بکنیم و در زندگی خود اجرایی نماییم. اگر در زندگی خود این مدیریت و این نگاه و این ایده را اجرایی نکنیم، ما مسلمان نیستیم و از جاده‌ اسلامیت خارجیم. بنابراین ما به عنوان نیروهای ارزشی و عناصر فرهنگی رسانه‌ای باید در دو عرصه بالا بردن معرفت دینی و بینش سیاسی کار بکنیم.
اگر این دو شرط در جامعه ما اجرایی و محقق شد و مردم ما در هردو حوزه قوی شدند آن زمان است که ما روند رو به رشد و رو به ارتقا و رو به اقتدار را خواهیم پیمود. آن زمان است که دیگر بحث قومیت به عنوان هدف معنی ندارد.
قوم‌پرستی هم ضد دین است و هم ضد منافع دنیوی
بله قومیت به عنوان ابزار خیلی خوب است که هر فردی قوم خود را دوست داشته باشد و برای خاطر خدا به آن خدمت کند و بگوید برای رساندن این قوم به خدا با استفاده از امکانات، جامعه را جامعه‌ای خدایی کند، این اشکال ندارد و خیلی ثواب هم دارد. اما اگر بحث قوم هدف شد، اگر بحث منطقه هدف شد، اگر بحث زبان هدف شد و اگر بحث پیروی از یک مذهب هدف شد آنجاست که ما با مشکل و معضل مواجه می‌شویم. ما به عنوان فرد و افراد و مجموعه‌های مسلمان باید در برابر این مزخرفات و آسیب‌های اجتماعی و دینی بإیستیم. چون قوم‌پرستی علاوه بر اینکه یک بحث ضد دینی است، یک بحث ضد منافع دنیوی و مادی هم است. آیا ما یک قومی غیر از قوم خود را در کنار خود داشته باشیم بهتر است یا اینکه نه قوم دیگر را طرد بکنیم بگوییم این قوم ما نیست و هرچه قوم‌های خود ما است بیاید در کنار ما بقیه اقوام را کلا رد بکنیم؟!
احمق‌ترین افراد کسانی‌اند که اقوام دیگر را طرد می‌کنند
خوب کسانی که در طول ۴۵ سال گذشته با این نگاه روی یک قوم کار کردند و اقوام دیگر را رد کردند، علاوه بر اینکه اگر نگویم مشرک و غیرمسلمان بودند ولی نگاه اسلامی و دینی‌شان خیلی مشکل داشت، در بحث مسایل مادی و دنیایی هم خیلی مشکل داشتند. از احمق‌ترین و ناکارترین افراد و مجموعه‌ها افراد و مجموعه‌هایی هستند که به جای داشتن اتباع کشور از هر زبان و پیروِ هر مذهب و از هر قوم و از هر منطقه، در صدد طرد سایرین باشند. اینجاست که ما به ‌عنوان عناصر فرهنگی و رسانه‌ای وظیفه داریم در این عرصه کار بکنیم و این موضوع به عنوان یک دستورالعمل به خصوص برای همکاران مرکز تبیان مد نظر باشد و ان‌شاءالله حول این موضوع برنامه‌های جدی خواهیم داشت و از همه‌ همکاران هم تقاضا می‌کنم که در این عرصه جدی و فعال باشند.
باید به داد سیل‌زدگان برسیم
دو تا مطلب دیگر در پایان یادآوری می‌کنم. مطلب اول بحث سیل‌هایی است که اخیرا در ولایات کشور جاری شد به خصوص در بغلان و صد‌ها نفر را به کام مرگ کشاند و آسیب‌های مالی زیادی هم وارد کرد و خانه‌های زیادی را تخریب نمود، خوب اینجا همه‌ی هموطنان ما و شما وظیفه دارند که به داد سیل‌زده‌ها برسند. مسئولین مرکز تبیان، چه در عرصه رسانه و چه در عرصه فعالیت‌های تبلیغی، باید در این رابطه مسئولیت انجام بدهند و اطلاع رسانی بکنند و افکار عمومی را متوجه این مسیر بکنند تا همه‌ی مردم بسیج ملی تشکیل بدهند و به کمک سیل‌زده‌ها بشتابند. از مجامع جهانی هم باید تقاضا شود که هرچه زوتر به کمک سیل‌زده‌‌ها برسند. من ضمن اینکه به خانواده‌های قربانیان و آسیب‌‌دیدگان تسلیت می‌گویم از خدای متعال متمنی هستم که صبر و اجر به این خانواده‌ها عنایت بکند.
پس از هفت ماه دنیا همچنان نظاره‌گر جنایات اسرائیل است
نکته دوم بحث غزه و فلسطین است که به عنوان موضوع اول جهان اسلام مطرح است. خب شما می‌بینید که چقدر جنایت، جنایت هولناکی است. نزدیک هفت ماه یا بیشتر از هفت ماه شد که این جنایات هولناک بر سر مردم غزه همچنان دارد اجرا می‌شود و تا هنوز بیش از ۳۵ هزار نفر شهید شده و تقریبا تمام خانه‌ها و زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن منطقه در هم کوبیده شده و دنیا همچنان نظاره‌گر است. خوب ما ضمن اینکه ادامه‌ی حملات رژیم اسرائیل به فلسطین را به شدت محکوم می‌کنیم، بار دیگر از مردم مظلوم و مبارز غزه اعلام حمایت می‌کنیم.
جهان در برابر تداوم حملات اسرائیل کاری کند
ما از تمام جهانیان می‌خواهیم که هرچه زودتر در امر جلوگیری از تداوم حملات اسرائیل کاری بکنند و ما و شما هم اگرچه امکان اینکه برویم در کنار برادران فلسطینی خود وجود ندارد و همچنان ارسال پول و امکانات هم در ید قدرت مردم افغانستان نیست، ولی ما و شما می‌توانیم در عرصه مباحث تبلیغی کار بکنیم. لذا هرچقدر در توان دارید در این رابطه اطلاع رسانی بکنید تا از مردم مظلوم فلسطین و غزه حمایت گردد و در برابر رژیم اسرائیل کار شود و به افشاگری‌های خود ادامه بدهیم.
من بیش از این مزاحم عزیزان نمی‌شوم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته!
https://avapress.com/vdccmxqii2bqop8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما