ملا فیض محمد کاتب از چهره های فرهنگی کشور است که دوران کودکی اش در زمان حکومت امیرعبدالرحمن خان سپری شد. او در سال ۱۲۷۹ هجری در روستای زردسنگ ولسوالی قره باغ ولایت غزنی دیده به جهان گشود.
گفته می شود در زمانی که وی ۱۸ سال سن داشت شاهد جنگ های سخت مذهبی در قره باغ بود. او پسر وکیل سعید محمد از شاخه شاه طایفه محمد خواجه می باشد.
به گزاش خبرگزاری آوا، سعید محمد؛ پدر کاتب در سال ۱۳۱۱ هجری به همراه چند تن از اهالی محل به جرم فعالیت های سیاسی دستگیر شدند. در حکومت عبدالرحمن، صحبت از دولت و سیاست های آن حتی به صورت خصوصی نیز ممنوع بود و نوعی فضای خفقان آور و استبدادی بر کشور حاکم بود.
در زمینه تحصیلات رسمی ملا فیض محمد کاتب، اطلاع دقیقی در دست نیست و به گفته شماری از تاریخ پژوهان، خود او نیز در این زمینه اشاره ای نکرده است؛ اما آنچه از لابلای آثار به جا مانده از وی و اسناد دیگر به دست می آید، کاتب بعد از تحصیلات مقدماتی در زادگاهش روانه نجف اشرف شد و مدتی در آنجا به تحصیل علوم دینی و حوزوی پرداخت. سپس به شهر لاهور؛ از توابع پاکستان امروزی که در آن زمان بخشی از هند محسوب می شد برای ادامه تحصیل رفت. بعد از آن راهی کابل شده و مدتی نیز در آنجا مشغول کسب علم و دانش بوده است.
به گفته کاظم یزدانی؛ پژوهشگر مسایل تاریخی، وی بیشتر به خاطر استعداد طبیعی اش کسب دانش کرده و گفته می شود کاتب بیشتر مطالعه می کرده، به همین جهت از اساتید وی نامی برده نشده است. خود او اما تنها از یک تن از اساتید خویش به احترام یاد می کند که او فردی به نام مولوی محمد سرورخان اسحاق زی؛ از علمای اهل سنت می باشد که کاتب تحریر اقلیدس و خلاصه الحساب را نزد وی فراگرفته است.
او همچنین مدتی در قندهار نزد ایشان تحصیل کرده است. کاتب در علوم حکمت، کلام، تاریخ، ادبیات عرب، فقه، اصول، منطق، هیات و نجوم وارد بوده و با زبان هایی چون فارسی، پشتو و عربی نیز آشنایی کامل داشته است.
وی از پرکارترین نویسندگان دوران معاصر محسوب می شود که به پدر تاریخ افغانستان ملقب بوده است. به همین جهت امیرحبیب الله خان از وی خواست؛ تا کتاب "تاریخ نوین افغانستان" را از عصر به قدرت رسیدن سلسله سدوزایی ها تا دوران حکومت خودش به رشته تحریر درآورد. برای این منظور، تمام آرشیو دولتی، اسناد و مدارک دست اول، نامه ها و فرمان ها، گزارش های روزمره از جبهات جنگ و سایر گزارشات مملکتی که در ارگ شاهی موجود بود را در اختیار کاتب قرار داد و از وی خواست؛ تا قبل از چاپ، کتاب را در اختیار امیر و چند تن از شخصیت های صاحب نظر قرار دهد. از آن پس، کاتب شروع به نوشتن کتاب کرد که نام کتاب را "تحفه الحبیب" گذاشت؛ اما از آنجا که مطالب آن، طبق میل امیر نبود، کتاب هیچوقت چاپ نشد و جلد اول و دوم آن در کتابخانه نسخ خطی وزارت اطلاعات و فرهنگ در کابل نگهداری می شود و بر روی برخی از سطور و صفحات آن، خطوط سرخی وجود دارد که توسط امیر حبیب الله خان کشیده شده است.
گفته می شود یک نسخه از جلد دوم این کتاب با خط نستعلق خود کاتب در ۸۷۴ صفحه با حواشی امیر حبیب الله خان و سردار محمدیوسف خان در موزیم ملی پاکستان در کراچی نگهداری می شود. جلد ۳ تحفه الحبیب در نزد نوه کاتب محفوظ بوده که محمدعلی فرزند کاتب در سال ۱۳۸۵ ش آن را به آرشیو ملی سپرد.
گفته می شود اثر دیگر وی در ۵ جلد به نام سراج التواریخ بوده که آنهم در دوره امیرحبیب الله و تحت نظارت وی نوشته شده است که ۳ جلد آن امکان چاپ پیدا کرد و از انتشار دو جلد دیگر آن جلوگیری شد.
کاتب فعالیت های سیاسی نیز داشته که در سال ۱۳۰۱ ش به عنوان نماینده مردم در لوی جرگه پغمان رفته و در آن قانون اساسی افغانستان که قبلا تدوین شده بود توسط نمایندگان مردم تصویب شد.
ملا فیض محمد کاتب نه تنها در میان دانشمندان داخلی، چهره شناخته شده ای بود؛ بلکه در میان نویسندگان غربی نیز از جایگاه خوبی برخوردار بود. دکتور رابرت مک چینزنی؛ استاد دانشگاه نیویارک از سال ۱۹۸۳ به مدت چندسال مشغول ترجمه، شرح و تعلیق نویسی جلد سوم سراج التواریخ بوده و آن را به چاپ رسانده است. همچنین سیمیونوف؛ خاورشناس روس جلدهای ۱ و ۲ سراج التواریخ را شرح و ترجمه کرده است.
کاتب به علت نافرمانی از حکومت وقت، مورد بدبینی حبیب الله سقاوی قرار گرفت و امیر برادرش حمیدالله را برای سرزنش آنها به منطقه چنداول فرستاد. وی کاتب و چند تن دیگر را مورد ضرب و شتم قرار داد که در آن وقت کاتب در سن ۷۰ سالگی قرار داشت و وضعیت جسمانی مناسبی نداشت. او برای تداوی به ایران رفت؛ اما نتیجه بخش نبود و سرانجام در ۱۶ شعبان ۱۳۴۹ ق برابر با ۱۶ جدی ۱۳۰۹ ش چشم از جهان فروبست.