خشونت های بی حد و حصر گروه تروریستی «لشکر جهنگوی» در مناطق شیعه نشین کویته پاکستان که تنها در همین ۵ هفته اخیر بیش از ۲۰۰ نفر را به کام مرگ کشانده، نام این گروه افراطی و مخوف را بیش از هر زمان دیگری بر سر زبان ها انداخته است.
به گزارش آوا، لشکر جهنگوی در ماههای اخیر گوی سبقت را در عمل شنیع کشتار شیعیان مظلوم و بیگناه پاکستانی، از سایر گروههای افراطی همچون القاعده و طالبان ربوده است تا دوباره ثابت کند که تعصبات کورکورانه فرقه ای تا چه حد می تواند خطرناک و حتی مرگبار باشد.
اما به راستی این گروه افراطی از کجا آمد تا اینچنین سایه مرگ را بر سر شیعیان پاکستان بگسترد؟ اساساً این گروه چه اهدافی دارد، از کجا حمایت می شود، نیروهایش چند نفرند و کجا آموزش می بینند، رهبرانش چه کسانی هستند و ... .
اگرچه شناخت چنین گروههای ایدئولوژیکی نیازمند ساعت ها مطالعه و بحث است اما شاید این گزارش که از چندین منبع مختلف تهیه شده است بتواند حداقل پاسخ برخی سوالات را ولو به صورت اجمالی، برای ما روشن کند:
لشکر جهنگوی؛ زاده سپاه صحابه
گروه تروریستی «لشکر جهنگوی» در دهه ۱۹۹۰ میلادی توسط سه تن از اعضای برجسته «سپاه صحابه پاکستان» به نام های ریاض بسرا، اکرم لاهوری و مالک عشاق تأسیس شد. این گروه نام خود را از «حق نواز جهنگوی» موسس سپاه صحابه برگرفته است.
سپاه صحابه که پاکستانی ها آن را به کنایه «سپاه یزید» می خوانند، خود یکی از مهمترین گروههای ضدشیعی در منطقه به شمار می رود که در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی با هدف مقابله با انقلاب اسلامی ایران و جلوگیری از گسترش تشیع در پاکستان شکل گرفت. این گروه نیز در ابتدا به فعالیت های تروریستی بر علیه شیعیان دست می زد اما مدتی است که با تشکیل یک حزب به نام «اهل السنة و الجماعة» وارد عرصه سیاسی پاکستان شد؛ هرچند دولت پاکستان در سال ۲۰۱۲ فعالیت این حزب را غیرقانونی اعلام کرد.
کارشناسان و مورخان سیاسی در مورد زمان دقیق و نحوه مشتق شدن لشکر جهنگوی از سپاه صحابه اختلاف نظر دارند. برخی می گویند این گروه در سال ۱۹۹۰ و پس از ترور حق نواز جهنگوی، موسس و رهبر سپاه صحابه توسط شبه نظامیان شیعی، موجودیت خود را اعلام کرد اما اعضای آن تا سال ۱۹۹۵ خود را یکی از شاخه های سپاه صحابه می دانستند. به گفته این دسته از کارشناسان، پس از آنکه در سال ۱۹۹۵ رهبران سپاه صحابه تصمیم گرفتند با رهبران شیعیان پاکستان به گفتگو بنشینند، لشکر جهنگوی راه خود را از این گروه جدا کرد و به گروهی مستقل بدل شد.
برخی دیگر از مورخان سیاسی ضمن تأیید اختلافات بین موسسان لشکر جهنگوی و برخی از رهبران سپاه صحابه بر سر گفتگو با شیعیان، زمان تأسیس این لشکر تروریستی را سال ۱۹۹۴ یعنی همان سالی که ریاض بسرا، موسس اصلی این گروه از زندان دولتی پاکستان گریخت، می دانند. به رغم اختلاف نظرها در خصوص زمان و نحوه تشکیل لشکر جهنگوی، اکثر کارشناسان متفقاً بر این باورند که لشکر جهنگوی و سپاه صحابه هنوز هم روابط نزدیکی با هم دارند و با همکاری یکدیگر بر علیه شیعیان توطئه می کنند.
عقاید، اهداف و تاکتیک های لشکر جهنگوی
لشکر جهنگوی اساساً یک گروه تکفیری است، بدین معنا که هر فرد یا گروهی که نگرشی متفاوت نسبت به نگرش این گروه به اسلام داشته باشد را کافر می پندارد. این تفکر باعث شده است که اعضای این گروه به راحتی قتل عام مخالفانشان، به ویژه شیعیان را برای خود توجیه کنند.
به طور سنتی، لشکر جهنگوی به شیعیان، احمدی ها و برلوی ها (از فرقه های نسبتاً گمنام اهل تسنن) حساسیت ویژه ای داشته و کمر به قتل پیروان این مذاهب اسلامی بسته است. آنها همچنین فعالان گروههای مخالف، مقامات دولتی و شهروندان مهم غیر دیوبندی، از جمله پزشکان، تجار و اندیشمندان را نیز در لیست سیاه خود قرار داده و هر از گاهی به این افراد نیز حمله می کنند.
لشکر جهنگوی بارها به مساجد و عبادتگاههای شیعیان و سایر فرقه های غیردیوبندی در پاکستان حمله کرده و از طرفی در سال ۱۹۹۹ نیز اقدام به ترور نواز شریف، نخست وزیر سنی مذهب کشور نموده است. همچنین در پرونده این گروه چندین فقره سوء قصد به دیپلمات ها، شهروندان و امکان متعلق به جمهوری اسلامی ایران در پاکستان دیده می شود.
این گروه که تعداد نیروهای شبه نظامی اش بین ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر تخمین زده می شود، در سال های اولیه فعالیت تروریستی خود، با استفاده از موتورسیکلت و با روش یک نفر راننده و یک نفر تیرانداز به کشتار مخالفانش می پرداخت. در ادامه آنها به تدریج استفاده از بمب های ساعتی، نارنجک های دستی و سلاح های خودکار را نیز در دستور کار خود قرار دادند. البته چندین مورد بمب گذاری انتحاری نیز از سوی فدائیان این گروه انجام شده است.
شبه نظامیان لشکر جهنگوی عموماً پیش از اعزام به عملیات تروریستی، در کمپ های تمرینی گروه (احتمالاً در اطراف کراچی، منطقه پنجاب، وزیرستان شمالی و حتی در افغانستان) آموزش می بینند. گفته می شود که اعضای این گروه معمولاً به زیرگروههای ۸ نفره تقسیم می شوند و اعضای هر زیرگروه پس از انجام عملیات تروریستی مخفی گاه اولیه خود را ترک نموده و از هم جدا می شوند.
شبه نظامیان لشکر جهنگوی یاد گرفته اند که مرگ را به دستگیر شدن توسط نیروهای امنیتی ترجیح دهند. آنها از سنین جوانی طوری در مدارس دیوبندیه تربیت شده اند که حتی حاضرند در زندان بمیرند اما همدستان تروریست خود را لو ندهند.
روابط لشکر جهنگوی با دولت پاکستان
اعضای لشکر جهنگوی از اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی یعنی زمانی که هنوز مستقل نشده بودند و زیر پرچم سپاه صحابه به فعالیت می پرداختند، تا سال ۱۹۹۸ میلادی تحت حمایت مالی و سیاسی دولت مرکزی پاکستان قرار داشتند.
محمد ضیاء الحق، رئیس جمهور پاکستان در دهه ۱۹۸۰ میلادی، همواره روی کمک گروههای افراطی برای مقابله با گسترش نفوذ حکومت انقلابی و شیعی ایران در پاکستان و نیز در راستای بر هم زدن توازن در درگیری های کشورش با هند بر سر منطقه کشمیر حساب می کرد و به همین دلیل هیچ حمایتی را از آنها دریغ نمی نمود. گروههای افراطی نیز با کمال میل از حمایت های دولت استقبال نموده و سعی می کردند تا آنجا که ایدئولوژی شان اجازه می داد، با دولت همکاری کنند.
روابط خوب دولت با گروههای افراطی در سال های بعد از ریاست جمهوری ضیاء الحق نیز ادامه یافت و گروه تروریستی لشکر جهنگوی که در دهه ۱۹۹۰ میلادی از سپاه صحابه مستقل شده بود نیز از این حمایت ها بهره مند بود تا اینکه در سال ۱۹۹۸ یعنی در زمان نخست وزیری نواز شریف و در آغاز فرماندهی ارتشبد پرویز مشرف بر ارتش پاکستان، روابط این گروه با دولت مرکزی به تیرگی گرایید و نظامیان پاکستان شروع به سرکوب نیروهای آن کردند.
در ادامه، اعضای لشکر جهنگوی با ترور نافرجام نواز شریف و ارتشبد مشرف، به تغییر موضع دولت نسبت به خود واکنش نشان دادند و خشونت های آنها کار را به جایی رساند که در سال ۲۰۰۱ پرویز مشرف که دیگر رئیس جمهور پاکستان شده بود، لشکر جهنگوی را در لیست گروههای تروریستی قرار دهد؛ لیستی که یک سال بعد نام سپاه صحابه هم به آن اضافه شد.
از سال ۲۰۰۸ و پس از به قدرت رسیدن رئیس جمهور آصف علی زرداری که یک سیاستمدار شیعه مذهب است، شبه نظامیان لشکر جهنگوی بر شدت فعالیت های خود افزودند و حملات بیشتری را بر علیه وابستگان دولت ترتیب دادند.
ارتباط لشکر جهنگوی با سایر گروههای تروریستی فعال در پاکستان و افغانستان
هنوز هم برخی از کارشناسان سیاسی شک دارند که آیا یک جدایی واقعی بین لشکر جهنگوی و سپاه صحابه رخ داده است یا خیر. اعضای لشکر جهنگوی به آرمان های ضدشیعی رهبر سپاه صحابه کاملاً وفادارند و حتی نام وی را بر گروه خود نهاده اند. دیدگاههای مذهبی لشکر جهنگوی با سپاه صحابه کاملاً یکسان است و تنها تفاوت آنها شاید گرایش شدیدتر لشکر جنهگوی به خشونت باشد.
لشکر جهنگوی و والد آن یعنی سپاه صحابه، طی دهه ۱۹۹۰ میلادی ارتباط تنگاتنگی نیز با طالبان داشته اند. طالبان نیز به مانند این دو گروه به فرقه دیوبندیه تعلق دارد و از نظام آموزش مذهبی مشابهی پیروی می کند. همه آنها در دشمنی با شیعیان و حکومت شیعی ایران با یکدیگر اتفاق نظر دارند.
شبه نظامیان لشکر جهنگوی، طالبان را در قتل عام مردم قوم هزار افغانستان در سال ۱۹۹۸ یاری کردند و حتی گفته می شود که ملا عمر، رهبر نامرئی گونه طالبان، در آن زمان نیروهای مورد نیاز خود را به واسطه لشکر جهنگوی و سپاه صحابه، از مدارس مذهبی دیوبندیه در پاکستان تأمین می کرده است.
بسیاری از رهبران گروه تروریستی القاعده نیز زنده ماندنشان در قائله حمله امریکا به افغانستان را مدیون چریک های لشکر جهنگوی هستند. شیخ احمد سلیم، یکی از رهبران القاعده که بعدها به دست نیروهای آمریکایی اسیر شد، در بازجویی های خود اعتراف کرده بود که اعضای لشکر جهنگوی برای نیروهای القاعده پاسپورت، بلیت جعلی و پول تهیه کرده و حتی آنها را در خارج کردن مقادیر زیادی طلا از مرزهای افغانستان یاری نموده اند.
مهمترین فعالیت های تروریستی لشکر جهنگوی
اکثر فعالیت های تروریستی لشکر جهنگوی بر روی شیعیان پاکستان متمرکز بوده است اما در سال های اولیه تأسیس این گروه، سایرین نیز گاهی قربانی خشونت این گروه شده اند. اهم فعالیت های تروریستی این گروه بنیادگرا را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
۱۹۹۷: به قتل رساندن ۴ کارگر امریکایی شاغل در تأسیسات نفتی بندر کراچی
۱۹۹۹: تلاش نافرجام برای ترور نواز شریف، نخست وزیر و پرویز مشرف، فرمانده وقت ارتش پاکستان
۲۰۰۲: بمب گذاری در یک اتوبوس حامل شهروندان اروپایی که به کشته شدن ۱۵ نفر از جمله ۱۱ تبعه فرانسه انجامید.
۲۰۰۲: بمب گذاری در کلیسای پروتستان اسلام آباد که به کشته و زخمی شدن ۴۵ نفر منجر شد.
۲۰۰۷: اتهام دست داشتن در ترور بی نظیر بوتو، نخست وزیر سابق و سیاستمدار برجسته شیعی مذهب پاکستان در شهر راولپندی و قتل ۱۵ شهروند دیگر ظرف چند دقیقه پس از ترور
سپتامبر ۲۰۱۱: دزدیدن یک بس حامل تعدادی از شیعیان پاکستانی که برای زیارت عازم ایران بودند، در نزدیکی شهر موستونگ در ایالت بلوچستان و کشتن ۲۶ نفر از سرنشینان بس.
دسامبر ۲۰۱۱: اتهام دست داشتن در انفجار بقعه متبرکه ابوفاضل در کابل افغانستان که به کشته شدن ۵۹ تن از شیعیانی که برای عزاداری روز عاشورا در آنجا جمع شده بودند، انجامید.
ژوئن ۲۰۱۲: قتل عام ۱۳ نفر از شیعیانی که از سفر زیارتی مشهد مقدس در ایران بازمی گشتند. حداقل ۲۰ نفر نیز در این حادثه زخمی شدند.
ژانویه ۲۰۱۳: چندین فقره بمب گذاری در مناطق پرجمعیت شیعه نشین شهر کویته در استان بلوچستان پاکستان که ۱۳۰ کشته و بیش از ۲۶۰ زخمی بر جای گذاشت.
فبروری ۲۰۱۳: بمب گذاری در بازار اصلی منطقه شیعه نشین هزاره در حومه کویته که بر اساس آمارهای اولیه بیش از ۸۰ کشته و ۲۰۰ زخمی بر جای گذاشته است.
منابع:
سایت شفقنا
مرکز مطالعات گروههای شبه نظامی دانشگاه استنفورد امریکا (منبع اصلی)
پایگاه اینترنتی شبکه خبری بی بی سی
پایگاه خبری انگلیسی زبان «داون» پاکستان
پورتال مطالعات تروریسم در جنوب آسیا (SATP)
پایگاه اینترنتی آژانس امنیت ملی استرالیا
پایگاه اینترنتی روزنامه نیویورک تایمز امریکا
پایگاه اینترنتی شبکه خبری سی ان ان