روسها از عصر تزارها گرفته تا دوره اتحاد جماهیر شوروی، سالهای سال در رؤیای دستیابی به خاک افغانستان بودند و به همین منظور مداخلات، توطئهها و دسایس فراوانی به خرج دادند.
چرایی اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی (قسمت دوم)
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- مشهد مقدس , 5 جدی 1390 ساعت 12:13
روسها از عصر تزارها گرفته تا دوره اتحاد جماهیر شوروی، سالهای سال در رؤیای دستیابی به خاک افغانستان بودند و به همین منظور مداخلات، توطئهها و دسایس فراوانی به خرج دادند.
ششم جدی ماه 1358 آغاز تجاوز نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان بود که در این روز هزاران نظامی مسلح ارتش سرخ نقاط مهم شهر کابل را به تسخیر خود در آوردند.
روسها از عصر تزارها گرفته تا دوره اتحاد جماهیر شوروی، سالهای سال در رؤیای دستیابی به خاک افغانستان بودند و به همین منظور مداخلات، توطئهها و دسایس فراوانی به خرج دادند.
این انگیزه بعد از استقلال افغانستان شدت گرفت و اوج تبارز آن در زمان حکومت کمونیستی دست نشانده خود آنها بود.
در قسمت نخست این مطلب، پیشینه تمایل روسها و انگیزههای از زمان "احمدشاه ابدالی" تا عصر سردار محمد داوود خان بررسی شد.
افزایش نفوذ شوروی با کودتای سردار محمد داوودخان
"محمد داوودخان" یکی از اعضای خانواده سلطنتی ظاهرشاه، مهمترین چهره کودتای 26 سرطان 1352 (ژوئیه1973) و یکی از شخصیت های مورد هدف شوروی در افغانستان بود.
در دوران ظاهرشاه، روسها فرصت یافتند که فعالیتهای نفوذی خود برای تسلط بر افغانستان را در ابعاد گسترده سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی آغاز کنند.
آنان با توجه به نفوذناپذیری اجتماعی و فرهنگی مردم مسلمان افغانستان، دستگاه حاکمه و خانواده سلطنتی را بهترین راه نفوذ در صحنه سیاسی و به تبع آن اقتصادی، فرهنگی و نظامی تشخیص دادند و با به دام انداختن داوودخان، اهرم فشاری علیه دستگاه سلطنت ایجاد کردند".
داوودخان پیشتر تجربه سمت نخست وزیری را داشت اما در 19 حوت 1341 بر خلاف میل خود، به منظور به کار بستن حیلهای برای ماندن بیشتر بر مسند قدرت، از مقام خود استعفا داد، اما حیله وی کارساز نشد و تا سرطان 1352 خانهنشین شد.
سرانجام وی در تاریخ 26 سرطان با حمایت پنهانی شوروی در حالی که ظاهر شاه چند روز قبل از آن به ایتالیا رفته بود، به رهبری تانکها و نظامیان روس که از شوروی آمده بودند، مراکز مهم شهر را تحت تسلط خود درآورد و عصر همان روز از رادیو کابل سرنگونی رژیم شاهنشاهی گذشته واستقرار جمهوریت را اعلام کرد.
آن روز نقش شوروی در این کودتا بر هیچ کس مخفی نماند. با توجه به اهداف بلندمدت روسیه در منطقه، روسها از ابتدا متوجه ارتش و پروژههای اقتصادی افغانستان بودند و با تربیت افسران نظامی و مزدوران کا.گ.ب (سازمان جاسوسی شوروی) در ارتش نفوذ کردند.
با توجه به وجود مستشاران روسی در ارتش به هبچ وجه تحرکات ناشی از کودتا نمیتوانست از چشم آنان مخفی بماند.
علاوه بر این میتوان به 2 مورد زیر در اثبات این که کودتای مذکور با دخالت شوروی رخ داده است، اشاره کرد:
الف- ورود 120 متخصص آموزش تانک از کشور روسیه به تاریخ 11 سرطان 52 و جابجایی آن در میان نیروهای زرهی به بهانه آموزش نیروهای افغان.
ب-عضویت افراد نظامی و غیر نظامی جناح "پرچم" از حزب دموکراتیک خلق افغانستان، در کابینه و شرکت فعال افسران نظامی حزب مذکور در کودتا.
لازم به ذکر است که حزب دموکراتیک خلق افغانستان، حزبی با تمایلات شوروی گرایانه و دارای دو جناح پرچم (به رهبری ببرک کارمل) و خلق (به رهبری نورمحمد ترهکی) بود که پایههای آن در سال 1342 با حمایت مخفیانه برخی اعضای خاندان سلطنتی نهاده شد.
این حزب دارای افکار و عقاید کمونیستی بوده و از این تاریخ به بعد مهمترین حزب سیاسی افغانستان و نماینده تام روسها در این کشور تا زمان جهاد مقدس ملت افغانستان بود.
از این گذشته اظهارات برژنف که پیروزی کودتای 26 سرطان را پیروزی حزب کمونیست دانسته و اظهارات داوودخان که شوروی را به عنوان دوست مردم افغانستان و متحد طبیعی آن کشور ابراز کرد، دلایل دیگری بر حمایت شوروی از کودتای 26 تیر افغانستان است.
داوود با به قدرت رسیدن دست به فعالیتهای وسیع تخریبی بر ضد اسلام و ارزشهای اسلامی توسط گماشتگان مسکو زد.
او نشریات اسلامگرا را توقیف کرد، از به کار بردن واژه اسلامی در کنار کلمه جمهوری ممانعت ورزید، آرم "محراب و منبر" پرچم را جایگزین عقاب کرد، اذان و برنامههای مذهبی دیگر از رادیو پخش نمیشد و تعداد حجاج بیتالله الحرام به میزان قابل توجهی کاهش یافت.
در این دوران فحشا و منکرات اشاعه یافت، علما و خطبا از امر به معروف و نهی از منکر منع شدند و تبلیغ به نفع نظام سیاسی سوسیالیستی علنی شد.
علت حمایت روسها از این کودتا تحت عنوان داوودخان، به خطر افتادن منافع آنها در افغانستان بود.
از این رو آنان که نمیخواستند اهداف دراز مدتشان در افغانستان با شکست مواجه شود، به دنبال تغییر ساختار سیاسی بر آمدند.
از مهمترین دلایل این اقدام میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف- بستن قراردادهای اقتصادی و فرهنگی با غرب، افزایش نفوذ غرب در افغانستان در زمان ظاهرشاه
ب-نزدیکی افغانستان به ایران و حل مسئله آب هیرمند در زمان آخرین نخست وزیر ظاهرشاه (موسی شفیق) (بهبود مناسبات افغانستان با پاکستان و کم رنگ شدن مسئله پشتونستان نیز خواست روسها نبود زیرا از زمان نخست وزیری داوودخان با توطئه شوروی، تلاش میشد این مسائل دامن زده شود تا با درگیر کردن افغانستان با همسایهها، این کشور تحت حمایت شوروی در آید.)
ج-رشد بیداری اسلامی و نفرت از مارکسیسم و باندهای مارکسیستی مهمترین خطری بود که روسها را تهدید می کرد.
در دو مورد قبلی روسها با دولت افغانستان درگیر بودند و با نفوذی که در دولت، ارتش، و نظام اقتصادی داشتند، میتوانستند این گونه حرکات را به نحوی کنترل کنند، اما در این مورد با مردم طرف بودند.
کودتای هفت ثور و سالهای بعد از آن: اوج نفوذ شوروی
داوودخان در سالهای اخیر قدرت خود در حالی که نمکگیر شورویها شده بودند، نمکدان آنها را شکست و تمایل به کشورهای غربی به خصوص آمریکا پیدا کرد.
مهمترین دلیل این تمایلات را میتوان در نفرت مردم از کمونیستها و شخص داوود به دلیل روش استبدادی و همکاریاش با آنها، رشد نهضت اسلامی، عدم توفیق در حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و اعمال فشار از سوی شوروی عنوان کرد.
داوود آرام ننشست و برای باقی ماندن در قدرت، کابینه را از طرفداران کمونیستها تصفیه کرد و برای حمایت سیاسی-اقتصادی، دست به دامن ایران و کشورهای عربی متحد غرب شد تا جایی که آمریکا در "سند 29" اسناد لانه جاسوسی، رضایت خود را از داوودخان اعلام میکند.
به طور قطع این اقدامات روسها را نسبت به برنامهریزی دیرینه آنان در افغانستان نگران میکرد.
از این رو در فکر ایجاد کودتایی به مراتب عظیمتر، گستردهتر و تأثیرگذار تر در جهت اهداف کمونیستی شوروری در افغانستان افتادند.
داوود در راستای اقدامات غرب گرایانه سران حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( که وابستگی شدیدبه کمونیستها داشتند) را دستگیر و زندانی کرد، اما به دلایل خاص، نتوانست یکی از آنها به نام "حفیظ الله امین" را دستگیر کند.
نقشه کودتا به اذعان بسیاری از شخصیتهای این حزب از سالها قبل آماده شده بود و امین که فرصت را مناسب دید، دستور آغاز کودتا را صادر کرد.
ساعت 11 صبح روز هفت ثور سال 1357( 27آوریل 1987) در حالی که داوود خان در جلسه فوقالعاده خود در کاخ ریاست جمهوری افغانستان در حال بررسی نحوه مجازات زندانیان سیاسی بود، تانکهای تیپ 4 زرهی و هواپیماهای نیروی هوایی شروع به تصاحب و بمباران کاخ ریاست جمهوری و نقاط حساس شهر کابل کردند.
در کمتر از هفت ساعت همه مراکز مهم شهر به جز کاخ که با 2000 سرباز همچنان مقاومت میکرد، تسخیر شد.
سران حزب دموکراتیک خلق از زندان آزاد شده و به رادیو کابل و از آنجا به پادگان نیروی هوایی انتقال داده شدند تا در صورت شکست کودتایی که خود آنها هنوز باور نداشتند با موفقیت انجام شده، با هواپیما به شوروی انتقال داده شوند.
ساعت هفت شب، صدای حفیظ الله امین، از رادیو کابل پخش شد و در حالی که داوود هنوز در ارگ به مقاومت ادامه میداد، خبر مرگ او و پیروزی کودتا اعلام شد.
تحلیلها و ادعاهای فراوانی در مورد نقش شوروی در کودتای هفت اردیبهشت وجود دارد.
عدهای که بیشتر روسی و آمریکایی هستند، ادعا میکنند که شوروی در کودتای هفت ثور هیچ نقشی نداشته، اما بر خلاف این نظریات مردم افغانستان و خبرگان این کشور فکر میکنند که کودتا به طور مستقیم به وسیله روسها طراحی و اجرا شده است.
"آنتونی هی من" نویسنده انگلیسی که پس از کودتا از کابل دیدن کرد، مینویسد: «به نظر بسیاری از مردم، شوروی به وسیله عامل سوسیالیست خود بر کشور مسلط شده بود، زیرا اولین دولت که حکومت جدید را به رسمیت شناخت شوروی بود.
در کابل بسیاری از مردم مدعی بودند که کودتای هفت ثو به وسیله روسها طرحریزی و اجرا شده است و میتوانستند، برای اثبات این ادعا توضیحاتی کافی و مفصل بدهند.»
همچنین مرحوم "فرهنگ" در کتاب خود در این باره مینویسد:«نظریه پذیرفته شده در افغانستان این است که روسها به طور مستقیم در کودتا نقش داشتهاند».
سپس دلایل فراوان و مستحکمی برای این نظریه ارائه میدهد که عمدهترین آنها عبارتند از، مشاهدات عینی مردم، اعترافات دست اندرکاران کودتا و اعتراف "کازی چکین" مأمور "ک.گ.ب" که در مصاحبه با "مجله نیویورک تایمز" گفته بود: چون دولت محمد داوودخان پس از قتل "میر اکبر خیبر"، به دستگیری رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان اقدام کرد، آنها در تماس با سفارت شوروی در کابل خواهان همکاری آنها شدند.
سفارت در جواب ایشان به آنها اطمینان داد که اگر به کودتا دست بزنند، مسکو از آنها پشتیبانی خواهد کرد.
گفتنی است میر اکبر خیبر از بزرگان و تئوری پردازان حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود که در راستای سیاستهای غرب گرایانه داوود، به طور حتم به دستور خود وی به قتل رسید.
دکتر "حق شناس" نیز در کتاب "دسایس و جنایات روس در افغانستان" با دلایل به نسبت محکمی دخالت مستقیم روسها در کودتای هفت اردیبهشتثور را قطعی و مسلم میداند.
به دنبال این کودتا، "نور محمد ترهکی"، رئیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان و رهبر جناح خلق به سِمت نخست وزیر و رئیس شورای انقلابی برگزیده شد.
البته این انتخاب توأم با تشدید اختلافات دو جناح خلق و پرچم بود که به ادعای برخی منابع با مداخله روسها( توسط هیئتی به ریاست "ولادیمر تریچف" رئیس اطلاعات خارجی ک.گ.ب)، سمتهای حکومتی بین این دو جناح به صورت مساوی تقسیم شد.
به این ترتیب "ببرک کارمل" رهبر جناح پرچم، به عنوان معاون صدر اعظم، حفیظ الله امین از جناح خلق، به سمت وزیر خارجه و نور احمد نور از جناح پرچم به عنوان وزیر داخله افغانستان مقرر شدند.
همچنین ساختار سیاسی افغانستان از این تاریخ به بعد از جمهوری به "جمهوری دموکراتیک افغانستان" تغییر کرد.
ادامه دارد......
منبع: خبرگزاری فارس ایران
کد مطلب: 34246