در بخش دیگری از اعلامیه همکاری های استراتژیک افغانستان و ایالات متحده بر همان ادبیات کلی، تکراری و بدون هیچ گونه مکانیزم اجرایی مشخص و تعریف شده تاکید شده است. ادبیاتی که تنها در دو سه سال نخست حضور خارجی ها در افغانستان، روی بورس سیاست و رسانه قرار داشت؛ اما با قدرت گرفتن روزافزون نیروهای شورشی و تروریستی، این ادبیات به کنار گذاشته شد و جای خود را به مبارزه با تروریزم با تکیه بر ادبیات میلیتاریستی و کاملا سخت افزاری داد.
تامین دموکراسی، احترام و حراست از ارزش های حقوق بشری، حمایت و رعایت همه جانبه حقوق زنان، توسعه نهادهای دموکراتیک، توسعه اجتماعی، ایجاد نهادهای حکومتی مشروع، مردمی و کثرت گرا، توسعه اقتصادی و ایجاد یک چرخه اقتصادی سالم مبتنی بر منابع مشروع درآمد ملی، مبارزه ثمربخش با کشت و تولید و ترافیک مواد مخدر، مشارکت حداکثری، رعایت ماده به ماده مفاد قانون اساسی و... از عمده ترین محورهای مورد تاکید این نوع ادبیات است که در سال های اولیه حضور نیروهای خارجی به میزان گسترده ای به خورد خرد جمعی داده می شد؛ اما اندک اندک با توسعه دامنه قدرت تروریزم بین المللی، شکل گرفتن موج های پنهان و البته منظم و سیستماتیک جنگ منافع قدرت های رقیب در درون جامعه افغانستان، حضور ملموس و اثرگذار نیروهای وابسته به شورشگران در مناطق و نواحی استراتژیک،‌ حساس و کاملا حفاظت شده پایتخت و... این ادبیات با تغییری 180 درجه ای جایش را به مبارزه دوام دار با تروریزم و‌ هدف قرار دادن خاستگاه ها و پرورشگاه های تروریزم داد.
اما اکنون در بخشی از سند همکاری های استراتژیک یکبار دیگر به آن پرداخته می شود، بدون آنکه به واقعیت های موجود و دستاوردهای ده ساله پسین و نیز مکانیزم ها و ضمانت انجام و تحقق آن، در نظر گرفته شده و به روشنی تعریف شده باشد:
"از نظر سياسي، در سال 2015 افغانستان به تاسي از قانون اساسي خويش كه انعكاس دهنده يك جامعه كثرت گرا مي باشد، باقي مانده و توسعه نهادهاي دموكراتيك افغانستان كماكان ادامه خواهد داشت. رقابت احزاب و گروه هاي عمده براي رسيدن به قدرت دولتي، ديگر از طريق استفاده از شورشيان مسلح صورت نگرفته، تعدادي از آنها از طريق ادغام مجدد در سطوح محلي و تعداد ديگر از طريق مصالحه در سطوح بالا شامل پروسه سياسي افغاني خواهند شد. نهادهاي حكومتي افغانستان در تمام سطوح، پاسخگوي نيازمندي هاي اقتصادي و ملكي مردم افغانستان به طور فزاينده بوده و خدمات عمده را به آنها عرضه مي دارند.
اين تلاش ها مستلزم سعي دوامدار مبني بر ارتقای ظرفيت تحت رهبري حكومت افغانستان با همكاري ملل متحد، همكاران دو جانبه و نهادهاي افغاني مي باشد. نهادهاي حكومتي افغان فعالانه از حقوق تمام شهروندان خويش به شمول زنان، در مطابقت با قانون اساسي افغانستان و مكلفيت هاي بين المللي و حقوق بشري، حراست و احترام مي نمايد."
این شعارهای کلی و تکراری در حالی یکبار دیگر مطرح می شوند که هیچ اشاره ای به آنچه موازی با این تغییر، در حال رشد روزافزون است نشده است؛ مواردی نظیر میزان سرخوردگی و نارضایی در صفوف سربازان خارجی حاضر در افغانستان، زمزمه هایی مبنی بر شکست و زمینگیرشدن جبهه ضد تروریزم در افغانستان و ناکامی ماموریت ناتو و آمریکا در جنگ افغانستان، شکل گیری جنبش های ضد جنگ در جوامع غربی دارای نیروی نظامی در افغانستان، انتشار آمارهای مایوس کننده و رو به افزایش از میزان تلفات نظامیان خارجی، نیروهای داخلی و غیرنظامیان افغان به گونه ای که هر ماه نسبت به ماه پیش، خونین تر گزارش می شود، اعتراضات فزاینده و خشم آلود مردم افغانستان نسبت به قانون شکنی ها، حملات هوایی خونین به جان غیر نظامیان، اهانت به مقدسات و معتقدات مردم مسلمان افغانستان و بازرسی های سرزده و بدون هماهنگی با مردم و دولت افغانستان از حریم خانواده های افغان و همزمان با این،‌ افزایش موضع گیری های آشکار دولت افغانستان نسبت به خودسری های بی رویه نیروهای خارجی در کشور و...
اینهمه موضوعاتی است که اندک اندک به صورت موجی عظیم و مهارناپذیر درخواهد آمد و آمریکا و هم پیمانانش را یکبار دیگر به موضوعی برای تکرار یک تجربه تاریخی از سنخ و جنس روحیه بیگانه ستیزانه ملی و آفرینش افتخاری دیگر در تاریخ مبارزات سیاسی مردم افغانستان خواهد کشاند.