کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

حسینی مزاری در مراسم عزاداری پنجمین شب ماه محرم در حسینیه شهید مصباح(ره)؛

تقوامحوری یکی از درس‌های نهضت عاشورا؛ افراد غیرمتقی و بی بصیر نمی توانند حق را از باطل تشخیص دهند

خبرگزاری صدای افغان(آوا) مشهد مقدس , 21 سرطان 1403 ساعت 20:28

رئیس مرکز تبیان طی سخنانی در پنجمین شب مراسم عزاداری ماه محرم در حسینیه شهید مصباح(ره) مشهد، با اشاره به این‌که تقوامحوری یکی از درس‌های نهضت عاشوراست، تقوا را زمینه‌ساز بصیرت افراد دانست و تأکید کرد: کسانی که متقی نباشند، بصیر نیز نخواهند بود و نمی توانند حق را از باطل تشخیص بدهند، زیرا در زمان حرکت امام حسین علیه السلام آدم‌ها و بزرگانی زیادی بودند که حتی سعی می‌کردند امام را از مسیری که انتخاب کرده، باز بدارند. حسینی مزاری تأکید کرد که اگر در دنیا و در زندگی فردی و اجتماعی، و یا در کل کشور مشکلاتی مختلفی وجود دارد، اکثراً به خاطر وجود معاصی و مسائلی است که از ناحیه خود به وجود می‌آید.


خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ مشهد مقدس: در ادامه شب های گذشته، مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در پنجمین شب ماه محرم‌الحرام با حضور گرم عزاداران حسینی در حسینیه شهید مصباح(ره) دفتر مرکز تبیان در مشهد مقدس برگزار شد.
 
حجت الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری در سخنانی در این مراسم، به تبیین درس تقوا محوری در نهضت عاشورا پرداخت و گفت: یکی از درس هایی که نهضت عاشورا به مسلمان‌ها می‌دهد، بحث تقواست؛ تقوا در زندگی، روند کار فرد و همچنان در اجتماع و کل انسان‌ها و بشریت.
وی در ادامه، با بیان این که در نهضت عاشورا، کسانی که در کاروان امام حسین حضور پیدا کردند، حقیقتا متقی بودند، خاطرنشان کرد: وقتی در وجود افراد تقوا نهادینه گشت، انسان بصیر می شود و می‌داند حق و باطل کیست؟ و کجاست؟ به همین دلیل، یاران امام حسین علیه السلام چون افراد متقی و پرهیزگار بودند، این بصیرت در دلشان نهفته بود و به محض اینکه احساس کردند امام راهی را برگزیده، می‌خواهد حرکت بکند و در برابر دستگاه یزید قیام نماید، بدون معطلی در کنار ایشان قرار می‌گیرند و در روز عاشورا نیز در جنگی نمایان جان خود را فدای امام خویش می‌کنند.
 
اما به گفته این عالم برجسته دینی، کسانی که متقی نباشند، بصیر نیز نخواهند بود و نمی توانند حق را از باطل تشخیص بدهند، زیرا در زمان حرکت امام حسین علیه السلام آدم‌ها و بزرگانی زیادی بودند که حتی سعی می‌کردند امام را از مسیری که انتخاب کرده، باز بدارند، و امام را توصیه و نصیحت به انتحاب راه دیگری به جز قیام می‌کردند.
 
این در حالی است که به گفته وی، متأسفانه آدم‌های بی بصیرت، آدم هایی که ظاهرشان مسلمان است، در اذهان عمومی نیز تاثیرگذار اند و مردم فکر می‌کنند وقتی این همه آدم طرف آنها ایستاده، حق به جانب اند.
حسینی مزاری با بیان این که افراد یا مجموعه های متقی در دور و بر خود، در اجتماع و حتی در دنیای بشریت تحول می‌آفرینند، تأکید کرد که در آن طرف، از ابتدای تاریخ بشریت تا حالا هرقدر مشکل وجود داشته، ناشی از کسانی است که تقوا نداشتند، مخالف اوامر خدا و اسیر نفس اماره خود و افراد و جریان‌های طاغوت بیرون از خود بودند؛ اینها بودند که برای دنیای بشریت معضل آفریدند و بازهم می‌آفرینند.
 
وی در ادامه در مورد تأثیر بی تقوایی در زندگی افراد تصریح نمود: در زندگی افراد غیر متقی که گناه وجود دارد، یک تا بن‌بست نه، بلکه صد تا بن بست وجود دارد. ما اگر در دنیا و در زندگی فردی و اجتماعی، و در کل کشور گره‌های مختلفی می بینیم، اکثراً به خاطر وجود معاصی و مسائلی است که از ناحیه خود ما و توسط دستان خود ما به وجود می‌آید.
 
رییس مرکز تبیان با اشاره به روایتی از پیامبر اسلام(ص) و سایر ائمه معصومین(ع) گفت که حتی اگر یک چوب در دست شما، خراش کوچکی وارد می‌کند، به خاطر یک عمل منفی شماست.
 
وی تأکید کرد که امام حسین علیه السلام به خاطری مبارزه را شروع کرد که در زمان خودش، گناه و معاصی خیلی افزایش پیدا کرده بود، تقوا وجود نداشت و هرگونه گناه از مجلس یزید گرفته تا اکثر محافل اجتماعی آن روز وجود داشت، لذا امام به خاطر امر به معروف و نهی از منکر بلند شد و قیام کرد.
 
از این‌رو، حسینی مزاری تأکید کرد که اگر در شرایط موجود می‌خواهیم در زندگی فردی، خانوادگی، قومی و اجتماعی تحول ایجاد بکنیم، و حتی در سطح کشور تاثیرگذار باشیم، باید در وجود خود تقوا را نهادینه نماییم.
وی در ادامه در مورد اهمیت نماز اول وقت گفت: در بحث تقوا، محور نماز است.
 
البته این عالم دینی تذکر داد؛ متقی شدن به این معنا نیست که فقط حول زندگی خود بچرخیم و مشغول زن و بچه خود باشیم، خیر! بلکه ما علاوه بر وظایف فردی، وظایف اجتماعی هم داریم.
 
به گفته وی، یاران امام حسین علیه السلام علاوه بر اینکه در زندگی شخصی خود متقی و بصیر بودند، برای متقی و بصیر ساختن دیگران و برای ایجاد تحول در جامعه بشری نیز کار جمعی و تشکیلاتی کردند، راه طولانی را تا کربلا پیمودند، در کربلا درخشیدند و در نهایت با فدا کردن جانهای خود، تحول ایجاد کردند تا اسلام زنده بماند، زیرا اگر امام حسین(ع) قیام نمی کرد، از اسلام خبری نبود و اگر خون ایشان در سرزمین کربلا ریختانده نمی شد، از دین و مذهب و مکتب و انسانیت خبری نبود.
 
متن کامل سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری در مراسم عزاداری شب پنجم ماه محرم در حسینیه شهید مصباح(ره) به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
نهضت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حاوی درس‌های مختلفی است، نه یکی و دو تا، نه صد تا، بلکه صدها درس در دل این نهضت نهفته است و چه بهتر که ما به عنوان پیروان و دوستداران امام حسین علیه السلام و تجلیل کنندگان نهضت عاشورا برای بهبودی وضع و ارتقای زندگی، خوب شدن دنیا و سعادتمندی آخرت از این درس‌ها بهره ببریم.
 
در چند شبی که خدمت شما خواهم بود، سعی می‌کنم در رابطه با درس‌های محرم یا نهضت عاشورا مطالبی را خدمت شما ارائه کنم.
 
تقوامحوری
درس امشب درس تقوامحوری است.
یکی از درس هایی که نهضت عاشورا به مسلمان‌ها می‌دهد، بحث تقواست؛ تقوا در زندگی، روند کار فرد و همچنان در اجتماع و کل انسان‌ها و بشریت.
 
تقوا، زمینه‌ساز بصیرت
در نهضت عاشورا بحث تقوا بسیار برجسته است و کسانی که در کاروان امام حسین علیه السلام حضور پیدا کردند، حقیقتا افراد متقی بودند. چون وقتی در وجود افراد تقوا نهادینه گردد، بصیرت به وجود می آید و وقتی انسان بصیر شد، می‌داند حق و باطل کیست؟ حق و باطل کجاست؟ یاران امام حسین علیه السلام چون افراد متقی و پرهیزگار بودند، این بصیرت در دلشان نهفته بود و به محض اینکه احساس کردند امام راهی را برگزیده، می‌خواهد حرکت بکند و در برابر دستگاه یزید قیام نماید، بدون معطلی در کنار ایشان قرار می‌گیرند؛ به عنوان یاران امام از مدینه حرکت می‌کنند و مسیر طولانی را می‌پیمایند تا به سرزمین کربلا می‌رسند، تا روز عاشورا در کنار امام خود هستند و در روز عاشورا نیز در جنگی نمایان جان های خود را فدای امام خویش می‌کنند.
 
افراد متقی افراد جالبی هستند؛ لغزشی در کارشان نیست، لرزشی در مسیر حرکتشان وجود ندارد، تردید و دو دلی دیگر وجود ندارد و اگر تمام دنیا هم علیه این فرد متقی و بصیر حرف بزند و موضع بگیرد، خیالش نیست و در خیال شان هم نخواهد بود، چون بصیر بوده و می دانند راهی را که انتخاب کردند، راه درست، دقیق و راه خداست، مسیری که خدا از از رفتن در آن راضی است و لذا از رضایت خدا، اینها هم راضی هستند و تا پایان کار می روند.
 
ویژگی افراد بی‌بصیرت
اما کسانی که متقی نباشند، بصیر نیز نخواهند بود و نمی توانند حق را از باطل تشخیص بدهند. در زمان حرکت امام حسین علیه السلام آدم‌ها و بزرگانی زیادی بودند که حتی سعی می‌کردند امام را از مسیری که انتخاب کرده، باز بدارند، و به امام توصیه و نصیحت می‌کردند که "آقا شرایط، شرایط خوبی نیست، مخالفان شما خیلی زیاد هستند، دستگاه یزید، یک دستگاه بسیار قدرتمند و دارای نیروهای بسیار زیاد و امکانات خیلی زیاد است. شما می‌خواهی در برابر یزید ایستاد شوی؟! آقا نمی‌خواهی حرف یزید را بپذیری، نمی‌خواهی تسلیم شوی و بیعت بکنی، خب برو یک جایی مهاجرت بکن، از مدینه به یک دشتی، بیابانی یا کوهی برو و پنهان شو". اینها اینطور در برابر امام قرار گرفتند.
 
شما فکر می‌کنید که اینها آدم‌های کوچکی بودند، نه، بلکه آدم‌‌های بزرگی بودند، وقتی طرف قیافه شان نگاه می‌کردی، پیشانی های شان پینه بسته، فکر می‌کردی که نماز و عبادت و خدایی بودن تنها در وجود اینها تجسم پیدا کرده، اما ببینید چون بصیر نیستند، نمی‌توانند تشخیص بدهند که حقیقتاً راه امام راه حق است، و باید آن را انتخاب بکنند. اینجا دو راه بیشتر وجود ندارد؛ یا راه، حق است یا باطل. انسان وقتی در چنین شرایطی، در شرایط فتنه قرار گرفت، باید انتخاب دقیق بکند و در کنار حق قرار بگیرد، در برابر باطل بایستد و دیگر تردید و شبهه در دل انسان مسلمان معنایی ندارد.
 
وقتی کسی که نمی‌تواند در شرایط فتنه و در شرایطی مثل دوران امام حسین علیه السلام تصمیم بگیرد، و در کنار حق بایستد، طبعاً بصیر نیست، اما چرا بصیر نیست؟ معنایش این است که تقوا ندارد. حالا حضرت مثلاً آیت الله العظمی است، شش سیر عمامه به سر خود بسته، پیشانی اش پینه بسته و جا نماز آب می‌کشد، اما این آدم بصیر نیست، چون تقوا ندارد، وقتی تقوای ما مشکل داشت، اصل ریشه مشکل دارد. بنابراین نه تنها در انتخاب حق اقدام نمی‌کند، بلکه یک عده را از رفتن در مسیر حق باز می‌دارد، عناصری که در مسیر حق هستند را سرزنش می‌کند و حتی توهین و تحقیر می‌کند.
 
اما وقتی آدم های بصیر و متقی، مبارز و مجاهد در صحنه و عرصه آسیب دیدند، زخمی و دستگیر شدند، یا کشته شدند، این انسان های بی بصیرت و بی تقوا به عنوان آدم‌های حق به جانب می آیند و می گویند: "ما گفتیم، ما نصیحت کردیم، اما از حرف ما نکردند".
بنابر این، این سمت، آدم‌های بی بصیرت حضور دارند؛ آدم هایی که ظاهرشان مسلمان است و شما فکر می‌کنید آدم‌های خوبی اند. روند کار یک چنین اشخاصی در افکار و اذهان عمومی تاثیرگذار است و مردم فکر می‌کنند وقتی این همه آدم این طرف ایستاده، حق به جانب اند.
اینجاست برادران بحث تقوا در زندگی خیلی مهم است، تقوا یعنی پروا داشتن از خدا، دست برداشتن از مخالفت با خدا، تقوا یعنی سر گذاشتن در برابر تمام فرامین خدا، یعنی هر آنچه که خدا راضی است، فرد هم باید راضی باشد و در مسیر خاص خدای متعال عمل کند.
 
افراد متقی، تحول آفرینند
وقتی فرد، افراد یا مجموعه ها متقی بودند، اینها در دور و بر خود، در اجتماع خود، و حتی در دنیای بشریت تحول می‌آفرینند. شما از ابتدای تاریخ بررسی بکنید و ببینید که تحول آفرینان چه شخصیت‌هایی بودند؟! از پیامبران الهی بگیرید تا ائمه معصومین علیهم الصلاة و السلام، و بعد از آنها، بزرگان دین، فقها و...  ببینید این هایی که در جامعه بشری تحول آفریدند، چه کسانی بودند؟!
این‌ها قطعاً عناصر متقی بودند که سر به فرمان خدا گذاشته، مطیع فرمان او بودند و از خدای متعال ابا و ترس داشتند. ترس به این معنا که در مخالفت با خدا قرار نداشته، هرچه خدا بخواهد، راضی هستند، اما در برابر غیر خدا، نه ملاحظه ندارند و نه پروا. حالا این غیر خدا چه نفسانیات باشد، مثل نفس اماره، و چه افراد بیرونی، حلقات و حکومت‌هایی از جنس طاغوت باشند، از جنس کسانی که مخالف خدا، دین و برنامه‌های ائمه معصومین علیهم السلام. این عناصر در طول تاریخ تحول آفریدند و امروز هم اگر می بینید تحول آفرینان در نقطه نقطه دنیا حضور دارند، اینها در حقیقت کسانی هستند که متقی بوده و بصیرت دارند. امروز شما در برابر استکبار ببینید در کجاها جنگ است؟ در کجاها مقاومت، ایستادگی، صبر و پایداری است؟ در هر جایی که عناصر متقی، پرهیزگار و بابصیرت حضور دارند.
 
مگر کسانی که امروز در غزه در برابر کل دنیای غرب و استکبار می‌رزمند، مثل بقیه زندگی را دوست ندارند؟ اینها علاقه ندارند که در کنار زن و بچه‌شان خوش باشند؟ چرا! یا جریان حزب اللهی که امروز در برابر اسرائیل می‌جنگد، جریانی که امروز در یمن در برابر استکبار مبارزه می‌کند، کسانی که در سوریه و عراق هستند، کسانی که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور مقاومت در صحنه حضور جدی دارند، و یا کسانی که در افغانستان، پاکستان، کشمیر و... در شرق و غرب عالم حضور جدی داشته، پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله را بلند نگه داشته و جریان ضد استکباری را راه می‌اندازند، نمی خواهند آسوده زندگی کنند؟! چرا! اما این‌ها کسانی هستند که تقوا دارند، به دنبال خواست خدا بوده، خواست خودشان را فراموش می کنند و به دنبال زندگی فردی و جمعی نیستند، اینها کسانی اند که دنیای زیبایی را برای بشریت می آفرینند و زمینه های ظهور را فراهم می‌نمایند.
 
افراد بی‌تقوا، معضل آفرینند
اما از آن طرف، از ابتدای تاریخ بشریت تا حالا شما هرقدر مشکل می‌بینید، ناشی از کسانی است که تقوا ندارند، مخالف اوامر خدا بوده، اسیر نفس اماره خود، و افراد و جریان‌های طاغوت بیرون از خود اند. اینها هستند که برای دنیای بشریت معضل آفریدند و باز هم می‌آفرینند.
 
بنابر این است که بحث تقوا و مبارزه با نفسانیت انسان در زندگی خیلی نقش دارد؛ چه در زندگی فردی و چه اجتماعی. اگر ما فرد متقی باشیم، اصلاً در زندگی انسان متقی بن‌بست وجود ندارد، نه در عرصه اقتصادی، و نه در عرصه های فرهنگی، نظامی، اقتصادی و...، هیچ عرصه‌ای، اصلاً بن‌بستی وجود ندارد. خدای متعال می‌فرماید: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»، راه خروج و بیرون رفت و راه رشد و ترقی در عرصه زندگی عناصر متقی وجود دارد.
 
وجود اکثر مشکلات ناشی از معاصی و بی تقوایی ماست!
اما آدم های غیرمتقی این گونه نیست؛ در زندگی افراد غیرمتقی که گناه وجود دارد، یک تا بن‌بست نه، بلکه صد تا بن بست وجود دارد. ما اگر در دنیا و در زندگی فردی و اجتماعی، و در کل کشور گره‌های مختلفی می بینیم، اکثراً به خاطر وجود معاصی و مسائلی است که از ناحیه خود ما و توسط دستان خود ما به وجود می‌آید. قرآن مجید می‌فرماید: "وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ"؛ آنچه از مصیبت به شما می رسد، به خاطر دست آورد خودتان است، بنابر این هر مصیبت و مشکلی داریم، حتی درد و مرضی که در وجود ما ایجاد می شود، به خاطر وجود گناهان و معاصی است، به خاطر این است که تقوا در وجود ما نهادینه نشده است.
 
اگر در زندگی ما مشکل ایجاد شد، اختلافات خانوادگی وجود داشت، درد و مرض ایجاد شد و مشکلات به وجود آمد، تصادف کردیم، پای ما شکست، سر ما به دیوار خورد و صدها مشکل دیگر، سریع به اصطلاح به جان خدا می‌رویم، و انتقاد می کنیم که خدایا این چه روزگاری است؟ این چه مصیبتی است؟ چرا ما با این اوضاع مواجه هستیم؟ نه آقا! بسیاری از تحولات در زندگی و بسیاری از مسائل و مشکلات ما به خاطر معاصی، مشکلات و معضلات فکری و فرهنگی، دینی و مذهبی است که در وجود ماست! باور بکنید که ما از پیامبر اسلام(ص) و سایر ائمه معصومین(ع) روایت داریم که حتی اگر یک چوب در دست شما، خراش کوچکی وارد می‌کند، به خاطر یک عمل منفی شماست. بنابراین باید در مورد این موضوع متوجه باشیم.
 
همچنان حضرت امام صادق(ع) می‌فرماید: " مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ"؛ حتی مرگ هایی که در جامعه بشری وجود دارد، و آمارش خیلی بیشتر از مرگ‌های طبیعی است، به خاطر وجود گناهان است. مثلا یکی از عوامل سکته ها و مرگ های مفاجات، بحث زناست. در جامعه هرقدر زنا افزایش پیدا می‌کند، به همان اندازه مرگ‌های مفاجات به وجود می‌آید، سکته‌های ناگهانی مغزی و قلبی، تصادف ها و.... یک ساعت قبل با یک نفر نشسته و صحبت می کنید، اما یک ساعت بعد خبرش می‌آید که طرف فوت کرده است!. نمی‌گویم همه، یک وقت باز ما را متهم نکنید که آقای مزاری هرچه درد و مرض و مشکل را به گناهان نسبت داد، نه، اما اکثر این معضلات و مشکلات ناشی از گناهان است.
 
البته برخی از مشکلات برای این است که ما رشد بکنیم، بعضی از بلاها برای این است که ما قوی شویم، بعضی از گره ها در زندگی ما به وجود می‌آید که ما بیدار شویم، و هشداری برای ما است، اما خیلی از معضلات و مشکلات به خاطر گناهان و معاصی است.
 
بنابر این است که ما اگر در دنیا زندگی داریم و ادعا می کنیم که پیرو ائمه معصومین علیهم الصلاة و السلام هستیم، پیرو امام حسین علیه السلام هستیم، و در مجالس و مراسم محرم شرکت می‌کنیم، پای منابر می‌نشینیم، به سر و سینه خود می زنیم و عزاداری می کنیم، بایستی از این مجالس و از این محافل بهره ببریم و سعی کنیم که خود را به امام خویش نزدیک نماییم و ببینیم که امام برای چه قیام کرد؟ برای چه مبارزه کرد؟
 
امام حسین(ع) برای چه قیام کرد؟
امام ما به خاطر این مبارزه را شروع کرد که در زمان خودش گناه و معاصی خیلی افزایش پیدا کرده بود، تقوا وجود نداشت و هرگونه گناه از مجلس یزید گرفته تا اکثر محافل اجتماعی آن روز وجود داشت، لذا امام به خاطر امر به معروف و نهی از منکر بلند شد و قیام کرد.
 
بعضی‌ها می‌گویند که امام حسین(ع) به خاطر اینکه به قدرت برسد، قیام کرد و وقتی به قدرت نرسید، کشته شد. برخی دیگر می‌گویند که امام حسین از اول می دانست که این مسیر، مسیر شهادت است، اما رفت و خود را به کشتن داد. این هر دو دیدگاه در رابطه با امام حسین علیه السلام اشتباه است، هدف امام حسین نه قدرت بود و نه هم خود را عمدا به کشتن داد! هدف امام حسین از مبارزه، امر به معروف و نهی از منکر بود. در این بین، اگر پیروز می‌شد، قطعاً حکومتی تشکیل می داد و مقتدر می شد و جامعه اسلامی از عظمت و اقتدار برخوردار می‌شد، اما اگر در جنگ و مبارزه و قیام خود پیروز نشد و شهادت نصیبش گردید، هر دو برای امام خوب، و به نفع جامعه بشری بود. این قیام برای این بود که جامعه آلوده را پاک بکند.
 
این را هم باید برادران توجه داشته باشند که قیام امام حسین تنها برای زمان خودش نبود، تنها برای این نبود تا جامعه ای که خودش در آن زندگی می‌کند را مدینه فاضله بسازد و به دیگران ربطی نداشت، خیر! حرکت امام یک حرکت الگو و مقتداست و ما بایستی این حرکت را الگوی زندگی خود قرار بدهیم. ما باید امام حسین(ع) را در زندگی خود مقتدا قرار بدهیم و ببینیم که امام ما چه کار کرد و چه مسیری را انتخاب نمود تا ما به عنوان پیروان آن حضرت نیز همان کار را بکنیم.
 
تقوا را در وجود خود نهادینه کنیم!
بنابراین است که اگر در شرایط موجود می‌خواهیم در زندگی فردی، خانوادگی، قومی و اجتماعی خود تحول ایجاد بکنیم، و حتی در سطح کشور تاثیرگذار عمل بکنیم، باید در وجود خود تقوا را نهادینه نماییم. ببینیم که از چه مسیری متقی می‌شویم، دستورات خدای متعال و فرامین او را می پذیریم و خدا از چه عملکرد ما راضی می شود؟ ما باید مطالعه بکنیم! ما بالاخره باید با امام خود تعهد بکنیم که اگر در گذشته هرچه بودیم، بودیم، ولی از این محرم با تو تعهد می‌کنیم که مثل تو باشیم، مثل امام بودن که محال است، بلکه شبیه امام و سربازان ایشان در سرزمین کربلا باشیم! همین قدر هم کافی است! همین قدر هم که ما تلاش کنیم شبیه آنها باشیم، باور بکنید که در زندگی ما به خصوص در بحث اقتصاد تحول ایجاد می شود، گره های زندگی ما آهسته آهسته باز شده و مسیر هموار می گردد.
 
نمی گویم مشکلات هرگز وجود ندارد، نه در برابر عناصر متقی هزاران مشکل وجود دارد، اما مشکل در برابر عناصر متقی توان ایستادگی ندارد.
 
من بارها به دوستان در داخل و در خارج، در سخنرانی‌های مختلف و در صحبت‌های شخصی گفتم که آقا مشکل مثل یک سراب است، وقتی شما سراب را می‌بینید، چگونه است که وقتی جلو می‌روید، سراب هم عقب می‌رود! مشکل این گونه است! اما اگر فرد، متقی باشد و در برابر مشکل بایستد، مشکل فرو می‌افتد، شیرازه آن از هم می گسلد و از بین می رود. در برابر فرد متقی هیچ مشکلی تاب مقاومت ندارد.
 
برادران! از همین امشب همه ما و شما با خدای خود تعهد بکنیم، با امام خود تعهد بکنیم که ما می خواهیم مثل تو باشیم، تقوا داشته و پرهیزگار باشیم، نماز اول وقت بخوانیم، روزه خود را سر وقت بگیریم، خمس و زکات بدهیم، جهاد داشته باشیم و تمام اصول و فروع دین را به موقع و سر جایش عمل کنیم.
 
نماز، محور تقواست
برادران در بحث تقوا، محور نماز است، اگر کسی به نماز خود بی اهتمامی بکند، چه برسد به اینکه مثلا نخواند، نه اصلا نماز بخواند، اما سر وقت نخواند، نماز بی حال بخواند، جسمش سر جانماز باشد، اما روحش جای دیگر باشد، این نماز فایده ندارد! این نماز ما را به تقوا نمی‌رساند.
 
ما سعی کنیم که در بحث تقوا، در اولین مرحله بحث نماز را جدی بگیریم، زیرا اولین مرحله رسیدن به تقوا، نماز خواندن، و نماز به موقع خواندن است، نماز خوب خواندن است، نمازی که وقتی ما می‌ایستیم، بدانیم در برابر چه کسی است، از او چه می‌خواهیم و او از ما چه می‌خواهد؟! و این تعامل جدی را با خدای متعال حال برقرار بکنیم تا اینکه به عنوان پیروان راستین و اصیل امام حسین علیه السلام، اول در زندگی خود تحول ایجاد بکنیم، و بعد به عنوان عنصر مسلمان و شیعه، در زندگی دیگران تحول آفرین باشیم.
 
تقواخواهی؛ یک وظیفه اجتماعی
البته به این معنا نیست که ما متقی شدیم، فقط حول زندگی خود بچرخیم و مخصوص زن و بچه خود باشیم، خیر! ما علاوه بر وظایف فردی، وظایف اجتماعی هم داریم. یاران امام حسین علیه السلام اگر آدم های با تقوا بودند، میتوانستند در خانه های خود بنشینند و چه ربطی دارد که همراه امام حسین می‌روند و قیام می‌کنند؟! آنها علاوه بر اینکه در زندگی شخصی خود متقی و بصیر بودند، برای متقی و بصیر ساختن دیگران و برای ایجاد تحول در جامعه بشری نیز کار جمعی و تشکیلاتی کردند. این است که یک مشت عناصر محدود متقی بصیر از مدینه حرکت می‌کنند، راه طولانی را تا کربلا می پیمایند و در کربلا درخشش پیدا می‌کنند و شمشیر می زنند و در نهایت با فدا کردن جانهای خود، تحول ایجاد می‌کنند تا اسلام زنده بماند. اگر امام حسین(ع) قیام نمی کرد، از اسلام خبری نبود و اگر خون ایشان در سرزمین کربلا ریختانده نمی شد، از دین و مذهب و مکتب و انسانیت خبری نبود.
 
بنابراین است که می بینید یک حرکت عناصر متقی چه حالی ایجاد کرده، چه روند و حرکتی که ما امشب از چه ساعتی نشستیم و تا چه ساعتی حضور داریم؟ این عشق، ارتباط و این متاثر بودن به خاطر آن مجموعه ای است که در سال ۶۱ هجری در سرزمین کربلا، علاوه بر زندگی خودشان، سعی کردند در زندگی دیگر افراد نیز تاثیرگذار باشند، بنابراین اگر ما هم می‌خواهیم که اول در زندگی خود و سپس در زندگی اطرافیان و در صورت توان در زندگی کل کشور، تاثیرگذار باشیم و جریان دین و مذهب را رهبری بکنیم، در برابر استکبار برزمیم و بجنگیم، و احکام الهی را در دنیا و در کشور خود محقق و اجرا نماییم، بایستی مسیر امام حسین(ع) را بگیریم و با آن امام از امشب تعهد بدهیم.
بیش از این مزاحم عزیزان نمی شوم.
ااسلام علیکم و رحمه الله


کد مطلب: 293396

آدرس مطلب :
https://www.avapress.com/fa/report/293396/تقوامحوری-یکی-درس-های-نهضت-عاشورا-افراد-غیرمتقی-بی-بصیر-نمی-توانند-حق-باطل-تشخیص-دهند

آوا
  https://www.avapress.com