حکومت باید نگاه فراگیر داشته باشد/ فراگیریِ نگاه مهمتر از فراگیری قومی و مذهبی است/ از فعالیت براندازان افغانستان در خارج جلوگیری شود
حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در بخشی از مشروح سخنان خود در نشست سازمانی مرکز تبیان در کابل گفت: مهمترین بحث فراگیری، فراگیریِ نگاه است. هر فردی که در کابینه حکومت حضور دارد بایستی نگاه فراگیر داشته باشد. نگاه او باید متوازن و عدالتمحور و نسبت به همه مردم یکسان باشد و تبعیض نداشته باشد و نگوید که این هزاره است، این پشتون است، این تاجیک است. اگر چه مرکز تبیان خواهان این است که آدمهای دانشمند و متدین و دلسوز از هر قوم و مذهبی در چارچوب قواعد حکومتی حضور داشته باشند، اما مهمتر از همه، این نکته است که هر کسی که در دوایر دولتی حضور پیدا میکند نگاه فراگیر و همگانی داشته باشد.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) –کابل: نشست سازمانی «وحدت اسلامی بنمایه استحکام ملی و اقتدار بینالمللی» روز جمعه ۱۴ میزان، با حضور جمعی از مسئولین و کارمندان مرکز تبیان و خبرنگاران خبرگزاری صدای افغان (آوا) و نیز تعدادی از اعضای فعال این مرکز، در سالن بیتالشهدای دفتر مرکزی تبیان در کابل برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری طی سخنانی در این نشست به مهمترین مسایل روز و سیاستهای مرکز تبیان پرداخت. عوامل ایجاد وحدت و اختلافات در جامعه، مقایسه عملکرد حاکمیت کنونی و جمهوریت، انتقاد شدید از ساکتان در برابر معضلات جمهوریت که اکنون ندای اسلام و شیعه سر میدهند، لزوم پایان دادن به حکومت سرپرست و تبعات آن، انتقاد از برخوردهای نامناسب منسوبین حکومتی با مردم و لزوم نظارت بر عملکرد آنان، تشریح مفهوم درست فراگیری حکومت و توصیههایی به جامعه جهانی بویژه همسایگان از محورهای سخنان رئیس مرکز تبیان در این نشست است.
در ادامه متن کامل سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری را در این نشست مطالعه میکنید:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و به نستعین. و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد. اما بعد قال الله تعالی فی کتابه الکریم: «یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین»
ابتدا سالروز میلاد پیغمبر بزرگوار اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) و فرزند برومندش ششمین ستاره آسمان ولایت و امامت حضرت امام صادق(ع) را به محضر شما تبریک و تهنیت میگویم. این نشست، نشست سازمانی است با حضور جمعی از اعضای مرکز تبیان. این نشستها بایستی هر ازچندگاه و به نظرم هر ماه یک نشست شکل بگیرد و در آن آخرین مطالب و نکات و موضعگیریهای سازمانی مطرح شود تا به عنوان دستورالعمل کاری قرار بگیرد. بنابراین صحبتهای امروز اینجانب یک سخنرانی معمولی نیست بلکه عنوان کردن نکات دستورالعمل فعالیتهای سازمانی و تشکیلاتی است.
برقراری وحدت در کشور موجب رفاه و اقتدار آن میشود
موضوع امروز در رابطه با بحث وحدت اسلامی است. خوب طبیعی است که اگر در کشور اسلامی افغانستان وحدت وجود داشته باشد، استحکام در تمام عرصههای زندگی وجود خواهد داشت و به دنبالش رفاه و آسایش و رشد و ترقی و تعالی در تمام عرصهها اتفاق خواهد افتاد و کشور از نگاه بینالمللی نیز ابهت و صلابت و اقتدار پیدا میکند. این جاست که در شرایط فعلی که بیش از هر زمانی به وحدت نیاز داریم، لازم است مردم افغانستان روی بحث وحدت بسیار بسیار زیاد تاکید بکنند و مسیری را بروند که منجر به ایجاد وحدت شود.
بنابراین توصیه من ابتدا به همکاران مرکز تبیان است که حتما و حتما وحدت و انسجام خودشان را حفظ بکنند و بدانند که با وحدت است که ما اقتدار پیدا خواهیم کرد. چه مسئولین دفاتر و چه اعضای تشکیلات در هر ولایت و در داخل و خارج از کشور با هم انسجام و وحدت داشته باشند و با این نگاه دستورات تشکیلاتی و سازمانی خود را به درستی انجام بدهند و سپس عموم مردم که صدای این جانب را میشنوند یا صحبتهایم را میخوانند خواهشمندم که در بحث وحدت توجه داشته باشند.
متاسفانه ما مردم افغانستان در طول ۴۵ سال گذشته مشکل عدم وحدت داشتیم و به همین خاطر معضلات زیادی در کشور به وجود آمد. لذا سعی کنیم که از این به بعد در مسیر ایجاد وحدت در جامعه گام بگذاریم.
اما عامل وحدت در جامعه کیست و یا چیست؟
خود مردم مهمترین عامل وحدت هستند. عامل دیگری از بیرون مردم وجود ندارد که بین ما وحدت ایجاد بکند. منتها کدام مردم؟ آیا هر مردمی توان ایجاد وحدت را در میان خودشان خواهند داشت؟ خیر. همگان این امکان و توفیق را پیدا نمیتوانند، بلکه تنها مردمی میتوانند در مسیر ایجاد وحدت و انسجام گام بگذارند که مومن باشند. اگر در دل انسانها ایمان و باور قلبی به دین و روز آخرت وجود داشته باشد قطعا چنین انسانهایی در زندگی روزمره خود از اختلاف دوری خواهند کرد و وحدت خواهند داشت. اگر ۱۲۴ هزار پیغمبر و یا چهارده معصوم(علیهم السلام) در یک محیط و در یک زمان و مکان حضور میداشتند حتی یک هزارم درصد نیز در میانشان اختلاف وجود نمیداشت! چرا؟ به خاطر آنکه همه آنها مومن به احکام الهی بودند و مطابق دستورات دین عمل میکردند لذا هوای نفس و خواستههای شخصی و منیّتها اصلا دخالتی نداشت تا اختلاف پیش بیاید.
ضعف ایمان شخصیتها و مردم کشور ریشه اصلی مشکلات چند دهه گذشته ماست
لذا اگر مردم افغانستان علاقه دارند وحدت و انسجام داشته باشند و در همه زمینهها مستحکم بوده و زندگی رو به رشد و عظمت و عزت داخلی و خارجی داشته باشند، بایستی در بحث ایمانداری توجه بکنند. اگر تنها در ظاهر مومن تلقی شویم و یا خود را مومن تلقی کنیم اما در عمل هیچ به مفاد ایمان وجود نداشته باشد فایدهای ندارد. ایمان ما قطعا در طول ۴۵ سال گذشته مشکل داشته است. چون اگر مشکل نمیداشت چرا در جهاد ۱۴ ساله ما، جنگ داخلی جریان داشت؟ جنگ بر سر چه؟ و برای چه؟ چرا اینهمه جوانان مردم به دم گلولههای کین قرار گرفته و قرار داده شدند؟ چرا خانههای ما آتش زده شد؟ چرا مزارع مردم از بین رفت؟ چرا کشور به مخروبه تبدیل شد؟ چرا در طول بیست سال گذشته همه ما دستبسته در اختیار غرب و کشورهای کفر قرار داشتیم؟ چرا هر سیاستی که آنها بر ما اِعمال کردند فقط نظاره کردیم؟ چرا؟
شخصیتهای ما با یک نیم نگاهِ مقامات پایینرتبه آمریکایی خوشحال میشدند!
به خاطر اینکه ایمانها ضعیف بود و بخصوص در سطح نخبگان و شخصیتها و علما و آیات عظام ما ضعف ایمان وجود داشت. اگر ضعف ایمان وجود نمیداشت چطور آمریکایی که دشمن دین است در فلسطین جنایت میآفریند و مقدسترین خانهای را که مورد احترام مسلمانان است مورد تجاوز و تعدی قرار میدهد، باز ما به یک چنین حکومت و نظامی با دید مثبت نگاه میکردیم و با او رفیق بودیم بگونهای که اگر سفیر آمریکا یا یگان آدم خیلی پاییندست آمریکایی به ما یک نیم نگاه میکرد خیلی خوشحال میشدیم و افتخار میکردیم که بلی غرب با ما ارتباط و فلان و بهمان دارد. این از ضعف ایمان شخصیتهای ما بود و همین ضعف ایمان باعث شد که متاسفانه کشور ما اشغال شود و بیش از بیست سال هم تحت اشغال بماند. اینجاست که اگر ما علاقه داریم صاحب کشور خود باشیم و اقتدار و عزت داشته باشیم باید ایماندار واقعی باشیم و به آنچه که قرآن دستور داده و به آنچه که پیغمبر خدا از قرآن برای ما تفسیر فرموده و به آنچه که ائمه معصومین(ع) به ما هدایت دادهاند عمل بکنیم و به سفارش و دستورات و اوامر امام زمانمان(عج) سر بگذاریم و سربازان واقعی آن حضرت باشیم.
اما عامل اختلاف در جامعه کیست و یا چیست؟
طبعا عوامل متعددی در برابر جامعه اسلامی وجود دارد تا وحدت و انسجام آن را از بین ببرد.
اولین و مهمترین و عمدهترین عامل اختلاف جامعه نیز خود مردم آن جامعه هستند. بنابراین مردم میتوانند هم عامل وحدت و هم عامل اختلاف جامعه ما باشند. اما آیا همه مردم عامل اختلاف هستند؟ خیر! تنها مردمی عامل اختلاف هستند که ضعف ایمان داشته و به جای باور به خدا، باور به غیر خدا دارند و به جای عمل به احکام اسلام، به دستورات کسان دیگری عمل میکنند و در عمل بریده از خدا هستند.
یکی از مصادیق ضعف ایمان عمل به سلایق و خواستههای شخصی است
ممکن است ما ظاهرمان مسلمان باشد و عبا و قبا و عمامه هم داشته باشیم اما به جای اینکه طابق النعل بالنعل به دستورات خدا عمل بکنیم، به خواستههای شخصی خودمان عمل نماییم. مثلا برخی از ما در گذشته به خاطر اینکه از یک جایگاهی برخوردار باشیم و یک تعداد مردم را دور خود داشته باشیم، شعارهای قومی سر میدادیم؛ البته دوست داشتنِ قوم و قومگرایی به معنای احترام به یک قوم بد نیست و اسلام با آن مشکلی ندارد. مشکل این است که ما قوم را به عنوان یک هدف اصلی ابزار قرار بدهیم برای رسیدن به خواستههای شخصی خودمان.
قرآن هیچگاه علایق شخصی ما را که بر خلاف دستورات خدا باشد تایید نکرده است
در طول ۴۵ سال گذشته و بخصوص بعد از پیروزی جهاد، شخصیتهای بزرگ ما به مباحث قومی دامن زدند و در آخر هم دیدیم که بیشترین ضربات را متوجه همان قومی ساختند که آن را مطرح میکردند؛ چون شما هرچقدر از مظلوم بگویید و هرچقدر مظلومنمایی کنید و مظلومیت خود و حزب و جریان خود را سر بدهید، همان قدر در کانون دشمن و ضربات سهمگین او قرار گرفته و تحقیر و توهین میشوید. یا مثلا مسایل منطقه و زبان و عصبیتهای مذهبی مطرح شد و برخی افرادی که منتسب به اهل سنت بودند معتقد بودند کسانی که دستبسته نماز میخوانند و پیرو امام ابوحنیفه باشند مسلماناند و دیگران بخصوص شیعهها رافضی بوده و همه کافرند. این عمل به سلیقه است. در کجای قرآن یک چنین چیزی آمده است؟ کجای قرآن گفته است اگر تو دستبسته نماز خواندی مسلمانی و کسی که دستباز نماز بخواند کافر است؟ اسلام در کجا مباحث شخصیای که شما دارید مطرح میکنید را امضا و تایید کرده است؟ اینها خواسته و سلیقه شخصی شماست.
اعمال و خواستههای سلیقهایِ شخصیتها در جامعه ما اختلاف ایجاد کرد
حالا بگذریم از بحث دشمن! در درون جامعه ی ما این اَعمال و خواستههای سلیقهای بر سر مردم ما بلا آورد. نباید کسی انتقاد کند که اسلام این بلا را سر ما آورد، چون هم در رأس احزاب تشیع علما بودند و هم در رأس احزاب تسنن مولویها و علما و روحانیت حضور داشتند. اما آیا اسلام این بلا را سر ما آورد؟ نخیر آقا! ممکن است روحانیت در رأس احزاب تشیع و مولویها و علمای بزرگ در رأس احزاب تسنن بوده باشند اما این دلیل نمیشود که اعمال اینها ربطی به اسلام داشته باشد. نخیر! اشتباه از افراد و شخصیتهاست. اینجاست که میبینیم خواستههای شخصی و سلیقهای باعث میشود که در میان جوامع اختلاف ایجاد شود. متاسفانه در طول ۴۵ سال گذشته بخصوص در طول ۲۰ سال گذشته اختلافاتی که در بین مردم ما و شما جریان داشت ناشی از اعمال سلیقهای افراد بود.
اگر اقامه نماز دستور خداست، وحدت و اتحاد هم دستور خداست
لذا اولین عامل بروز اختلاف در جامعه، مردم ضعیفالایمان هستند. کسانی که اینگونه عمل بکنند دین ندارند و بلکه ضد دین و ضد اسلاماند چون از قانون اسلام و قرآن چیزی نمیگیرند و طبق سلیقه شخصی خودشان عمل میکنند که حتی بر خلاف دین است. قرآن در رابطه با وحدت میگوید «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» ما آیات مختلفی در مورد وحدت داریم و تنها یک آیه نیست. از شما میپرسند چرا نماز میخوانید؟ میگویید که خدا دستور داده است «اقیموا الصلاة» اما آیا وحدت دستور خدا نیست؟ اگر نماز دستور خداوند متعال است وحدت هم دستور خداوند متعال است، چرا عمل نمیکنید؟ در حالی که عمل نکردن به این آیه خودش خلاف و عملی بر ضد دین است.
عناوین دنیوی معیار تشخیص حق نیست، معیار ما قرآن و اهلبیت(ع) است
بنابراین هر فرد و هر جریان و هر حکومتی که در برابر وحدت جامعه قرار بگیرد و در مسیر ایجاد اختلاف عمل نماید شما یقین بدانید که او مسلمان نیست. به عبا و قبا و آیت الله العظمی و حجتالاسلام و حجتالامسال و امثال آن اصلا توجه نکنید و باور نداشته باشید و رد بکنید. معیار ما قرآن و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) است، نه افراد و اشخاص و عمامههای بزرگ و سیاه و سفید و پروفیسور و دوکتور! عناوین دنیوی معیار ما نیستند، بلکه معیار ما قرآن و اهلبیت(ع) است.
اشتباه بزرگ ما در گذشته معیار حق قرار دادن افراد بود
لذا آقای محترم! اگر فلان آیتالله حرفی زد، سریع بهبه و چهچه نکنید که عجب موضعی گرفت و عجب آدم شجاعی است! ببینید که قرآن و ائمه معصومین(ع) در رابطه با صحبتهای آن فرد چه میگوید. ما باید دین و احکام اسلام را معیار خود قرار بدهیم. افراد معیارِ حق نیستند که ما حق را با افراد بسنجیم. مهمترین اشتباه ما در طول دهههای گذشته همین بوده که افراد را معیار حق قرار دادیم. مثلا فلان آقا اگر حرفی میگفت انگار بالاتر از خدا سخن میگفت ولو حرف او بر خلاف فرمان خدا میبود. متاسفانه طی مدت گذشته بسیار شده است که به خاطر گفته و یا موضعگیری فلان آقا برخلاف دین عمل کردیم. چون میگفتیم آن آقایان بالاخره سردار و محور قوماند و برای قوم ما نام و عنوان آوردهاند، در حالی که نه تنها نام و عنوانی کسب نکردند بلکه قوم را به زمین زدند و در سطح جامعۀ تشیع تفرقه و نفاقی ایجاد کردند که حالا جمع کردنش ممکن نیست.
دشمن دومین عامل اختلاف و تفرقه در جامعه است
البته باید دقت شود که عامل اول در بحث ایجاد اختلاف و شکستاندن وحدت جامعه خود ما مردم هستیم و عامل دوم دشمن است که از این بسترِ ضعف سوءاستفاده میکند و بعد در راستای تشدید گسلهای قومی و مذهبی و زبانی و منطقهای وارد شده و کار میکند. چنانچه شما در گذشته دیدید که غربیها در افغانستان چه کار کردند و مشخصا آمریکاییها چقدر پولها مصرف کردند تا اینکه اختلافات را در کشور به وجود بیاورند. وضعیت به جایی رسیده بود که گذشته از دو تا حزب و دو تا حوزه علمیه و دو تا آیتالله و فلان و فلان، حتی در سطح اجتماع و در یک خانواده دو تا برادر و دو تا خواهر با هم اختلاف داشتند. این کار، کار دشمن بود که از ضعف درونی ما و ضعف داخلی کشور بهره برد و این روزگار و مصیبت را به وجود آورد. خوب در این رابطه همین مقدار کافی است.
در ادامه سه نکته خطاب به سه مخاطب دارم
مخاطب اول من مردم هستند:
با تحقیق و بدون مصلحتگرایی میگویم حکومت فعلی به مراتب بهتر از جمهوریت است
مردم ما هوشیار باشند. مردم ما بایستی بیدار باشند. فریب توطئههای دشمن را نخورند. امروز در افغانستان یک حاکمیت و ساختاری به وجود آمده است که نسبت به گذشته به مراتب بهتر است. این را که من میگویم بر اساس تحقیق است. خدا شاهد است که تاکتیک نیست. خدا شاهد است که بر اساس مصلحتگرایی و مقام و فلان و بهمان نیست. من با شخصیتهای مقامبالای امارت صحبت کردم و اعلام کردم که هرگز به دنبال مسئولیت حضور در چوکاتهای حکومت نیستم و شما شاهد باشید هر زمان دیدید بنده در یک مقام حکومتی جای گرفتم همان زمان لعنت بفرستید. این صحبت من جدی و بر اساس یک مطالعه است که نشان میدهد شرایط موجود به مراتب بهتر از شرایط گذشته است. البته من نمیگویم که اصلا مشکلی در افغانستان و در ساختار امارت و سیاستها و برخوردهای حکومت با مردم وجود ندارد، قطعا هزار تا مشکل وجود دارد، اما با وصف همین هزار تا مشکل، شرایط کنونی و ساختار و حاکمیت کنونی هزار برابر از زمان جمهوریت بهتر است. خوب ما بایستی در مسیر اصلاحات حرکت بکنیم. اگر امارت مشکل دارد باید تبادل نظر و انتقاد بکنیم. انتقاد ما انتقاد براندازانه نباشد، انتقاد اسلامی و کمککننده باشد تا این وضعیت رو به پیشرفت تداوم پیدا بکند.
دشمن نمیخواهد وضعیت مطلوب فعلی ادامه یابد
دشمنان ما و شما در بیرون گارد گرفتهاند و با تمام تلاش و سعی خودشان میخواهند این نظام و این مردم را بشکنانند. آخر آمریکاییها شعارشان این بود که اگر ما در افغانستان نباشیم این کشور بر میگردد به دهه هفتاد و جنگهای داخلی شروع میشود. آنان میگفتند افغانیها این عُرضه را ندارند که خود و جامعه را مدیریت بکنند. اما حالا که شکست مفتضحانه خوردند و از افغانستان بیرون شدند، دیدید که افغانستان آرامشش صد برابر گذشته شده و یک ساختار بدون دخالت غربیها ایجاد گردیده و مدیریتها بدون دخالت خارجیها صورت میگیرد و در همه زمینهها و عرصهها زندگی راحت دارد پیش میرود. طبیعتا این امر برای غربیها و مدعیان دموکراسی بخصوص آمریکا خیلی سنگین است. اینکه امروز افغانستان بدون دخالت خارجی و بدون حضور مستشاران غربی و آمریکایی با این وضعیت به پیش برود و اقتصادش رو به رشد و تورمش رو به منفی باشد و امیدواری در بین مردم نسبت به زندگی و آینده موجود داشته باشد، این خیلی برایشان سنگین است.
تمرکز غرب طی دو دهه گذشته بر روی زنان و دختران ما بود
به همین خاطر است که شما میبینید غربیها با تمام توان علیه افغانستان کار میکنند، گاهی شعار زن را روی دست میگیرند و گاهی بحث حقوق بشر را مطرح میکنند. خوب شماهایی که بحث حقوق زن را مطرح میکنید، ما حقوق زن بیست سال گذشته شما را دیدیم و میفهمیم که وقتی حقوق زن میگویید یعنی چه؟ شما میخواهید که زنان ما فاحشه باشند. چیز دیگری نیست. حقوقی که شما در طول بیست سال گذشته به زنان ما دادید را هم دیدیم. خانم رولا غنی در راس یک نهاد تحت عنوان «توانمندسازی زنان» تنها در سال آخر مسئولیت خودش۱۷۹ میلیون دالر هزینه گرفت و در مسیر تخریب بنیادهای خانواده ما کار میکرد. من بارها گفتهام اگر حکومت جمهوریت ۱۰ سال دیگر ادامه پیدا میکرد چیزی به نام هویت زن افغانی در افغانستان باقی نمیماند و خانواده از هم میپاشید. هدف و فعالیت و تمرکز غرب و کار غرب بر روی زنان خانواده و دختران ما بود.
باید هوشیار بود، مشکلات پراکنده در کشور ناراحتکننده اما طبیعی است
ما مطالعه دقیق داریم. خبرگزاری و خبرنگار داریم و اخبار و اطلاعات ما کاملا مستند است و هوایی هم حرف نمیزنیم. بنابراین است که دشمن در تلاش است اما مردم افغانستان کجا هستند؟ تا به کی ما مردم بیهوش باشیم و هر چه از غربیها و رسانههای غرب مثل افغانستان اینترنشنال را شنیدیم فردایش بیاییم در جلسات خود پیشنهاد بکنیم که والله فلانی عجب خوب مصاحبه کرد و عجب خوب گپ زد که در دایکندی یک پدر و پسر سرش بریده شده و در دایمیرداد فلان شد، در فلان جا فلان شد! بابا اینها توطئههای دشمن است. بله در یک کشوری به این بزرگی اتفاقاتی در گوشه و کنار وطن میافتد که البته ما خوش نیستیم از اینکه مشکلاتی در جامعه وجود دارد و اتفاقاتی میافتد و آدمهای ما کشته میشوند و در برخی از ولایات بر مردم تجاوزاتی صورت میگیرد، قطعا ما خوش نیستیم؛ اما خوب در یک کشور پهناور با نزدیک به ۴۰ میلیون نفوس و یک حکومت نوپا، باید هم این مشکلات به وجود بیاید.
آنان که اکنون ندای وا اسلاما و وا شیعهها سر میدهند، دوران جمهوریت کجا بودند؟
شما مشکلات کنونی را با زمان جمهوریت مقایسه کنید. اگر حالا دو نفر در دایکندی سر بریده میشوند، آن زمان روزی سیصد نفر و دو صد نفر کشته میشدند، در هر راهگیری ۱۵ نفر، ۲۰ نفر، ۳۰ نفر سر بریده میشدند. شما چرا به اصطلاح آمدید یک نقطه کوچک از یک گوشه کشور را بزرگ میکنید و تمام دستاوردهای یک حکومت و مملکت را زیر سوال میبرید؟ مردم باید هوشیار و بیدار باشند و بخصوص به زوزههای افراد داخلی چه آنهایی که در داخل هستند و چه آنهایی که در خارج هستند گوش فرا ندهند. تازه دو سال است که این افراد وا شیعهها و وا اسلامها سر میدهند که آی حقوق شیعه در معرض خطر است و به رسمیت شناخته نمیشود، که آی در فلان منطقه در برابر حق و حقوق شیعهها این کار شد و در محرم آن کار شد. بابای من! برادر من! خواهر من! شما در زمان جمهوریت کجا بودید که آن زمان وا اسلاما و وا شیعهها سر میدادید؟ آن زمان که ساکت بودید و راحت در کنار حکومت آمریکایی زندگی میکردید و با تمام توطئههایی که آمریکا داشت در کنارش بودید و توجیهگر جنایات او بودید.
دوران جمهوریت، در تمام عرصهها معضل وجود داشت
شما خودتان شاهدید که در بحث مفاسد اخلاقی کشور در چه وضعیتی بود. علمای ما آن زمان کجا بودند؟ چرا یک بیانیه ندادند؟ چرا حرف نزدند؟ بزرگان احزاب و سازمانها و شخصیتها که خود را مدعی رهبری جامعه میدانستند چرا آن زمان حرف نزدند؟ من رسما پشت همین تریبون اعلام میکنم که بر اساس منابع مستند تنها در همین دشت برچی ۹۶۰ فاحشهخانۀ ثبتشده وجود داشت! آقایان روحانیت و حوزات علمیه و شخصیتهای محترم! آن زمان کجا بودید که حرف میزدید و موضع میگرفتید و بیانیه میدادید؟ در همین غرب کابل فاجعه وجود داشت، آقایانی که شما در غرب کابل زندگی میکردید و حضور داشتید و حالا رفتید در خارج وا شیعهها سر میدهید، کار فرهنگی شما چه بود؟ شما حاضران در جلسه آیا میتوانید یک کار فرهنگی از احزاب به من نشان بدهید که در راستای تهذیب و ساختن انسان به کار گرفته شده باشد؟
نه عالم حوزوی و نه عالم دانشگاهی ما در دوران جمهوریت کار فرهنگی دارای خروجی انجام ندادند
دوران جمهوریت در برابر توطئههای آمریکا هیچ صحبتی نمیشد. در همین کابل یک کنسرت کاملا مفتضح دایر شد که شاید مثل آن در خود آمریکا هم دایر نشده باشد، با این وجود اما حتی یک حرف بر ضد آن از زبان علمای ما خارج نشد. در جشن ملی یکی از سفارتخانههای خارجی در زمان جمهوریت تعدادی از رهبران جهادی حضور داشتند و در مقابلشان دختران خوشگل جوان میرقصیدند و دامنشان بالا میشد و زیر نافشان کاملا معلوم میشد! آن زمان کجا بودید؟ چرا وا اسلاما و وا شیعهها نگفتید؟ حالا به یاد اسلام و شیعه افتادهاید؟ هزاران فاحشهخانه در کابل برپا بود که حتی برخی از آنها با سوبسید آمریکا فعالیت میکردند و به آنها میگفتند شما از مردم پول نگیرید. ظاهرش رستورانت و آرایشگاه و باطنش فاحشهخانه بود. ما اطلاع کافی داریم که در گیست هوس (مهمانخانهها) یی که در کابل وجود داشت از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا میشد. وضعیت کشور از نظر مفاسد اخلاقی فاجعهبار بود. سایر ولایات نیز علی هذا القیاس.
وضعیت مذهبی بامیان در دوران جمهوریت شدیدا افول کرد
یک زمانی در بامیان کسی نمیتوانست شنگ (گوشه)ی چادر دختر بامیانی را ببیند اما در زمان جمهوریت چگونه شد؟ با یک سوت والی (اشپلاق)، بیست هزار دختر و پسر در پای بتهای بامیان جمع میشدند و شب تا صبح رقص مختلط جریان داشت، آن زمان کجا بودید؟ آن زمان وای اسلام و وای شیعه نبود؟ چرا آن زمان حرف نزدید؟ آن زمان شما مسجد و نماز جمعه و حوزه علمیه داشتید و در رأس حزب و رهبری احزاب بودید، آن زمان کجا بودید که وای اسلام و وای شیعه سر میدادید؟! من سال ۸۶ تا یکاولنگ رفتم. بعد از آن که خودم رفتم و وضعیت را دیدم برگشتم یک گروه تحقیقاتی فرستادم و متن و صوت و اسناد تهیه شد و با مقامات دولتی آنجا مصاحبه انجام گرفت و برای ما گزارش شد که چه فاجعهای در بامیان وجود دارد. تمام ۲۰۰ موسسه خارجی که در بامیان فعالیت میکردند تمرکزشان روی بیچاره کردن زنان و دختران این ولایت بود. آن زمان شما احساس مسئولیت نکردید؟
پروژه مسیحیسازی در ولایات شیعهنشین در دوران جمهوریت
در بحث اعتقادی نیز پروژه مسیحیسازی جریان داشت، آقای ملا و دانشگاهی! آن زمان چرا موضع نگرفتید؟ یکی از ولسوالیهای شیعهنشین ما و شما خاستگاه مسیحیت شده بود و رهبر کلیساهای خانگی افغانستان یک جوان از همین منطقه و شیعه بود که اینجا فعالیت میکرد. اصولا سیاست و تمام تمرکز و توجه غرب روی ساختار و جامعه و بافت اجتماعی تشیع افغانستان بود که این جمعیت و این مردم را به زمین بزند و از میان بردارد. آقایان! آن زمان کجا بودید که وای اسلام نمیگفتید؟ این در حالی است که همان آدمهای غربنشین که در این مسیر کار میکردند زیر عبا و چپن شما پنهان شده و فعالیت میکردند! حالا شما آمدهاید به اصطلاح اسلامشناس و شیعهشناس شدید؟! نه آقا شما در حق شیعه جنایت و خیانت کردید.
انفعال شخصیتهای تشیع در قبال مشکلات سیاسی و امنیتی شیعیان در دوران جمهوریت
شما در دوران جمهوریت که در عرصه سیاسی و امنیتی نیز مشکلات فراوان وجود داشت کجا بودید؟ در همین غرب کابل هر روز جوان شیعه را دستگیر میکردند و به زندان میبردند. امنیت ملیِ حکومت جمهوریت همین مرحوم حیدری را که یک جوان شیعه بود و موسسه قرآنی داشت و کار دیگری هم نمیکرد، کاملا ناحق و به جرم جاسوسی برای ایران دستگیر کرده بود. من رفتم با مسئولین امر صحبت کردم، با آقای خلیلی صحبت کردم، با آقای حجت صحبت کردم، با آقای صالحی صحبت کردم، با احمدضیاء مسعود صحبت کردم و آخر رفتم با آقای ابراهیمی رییس مجلس صحبت کردم که بابا چه وضع است هر روز یک جوان ما را دستگیر و تحقیر میکنند؟ آقای خلیلی گفت کاری از دست ما بر نمیآید، آقای حجت سر یکی دیگر انداخت، به آن یکی گفتم به دیگری پاسکاری کرد، آقایان هیچ کدامشان کاری نکردند فقط آقای ابراهیمی گفت که شما یک نامه بنویسید که من پیگیری و مطرح بکنم. کسی به فکر این جوان شیعه نبود و در نهایت نیز آقای حیدری در زندان امنیت ملی کشته شد. مثل ایشان جوانهای زیادی بودند که دستگیر میشدند و از یک ساعت تا سی ساعت و یک ماه و سه ماه زندانی میشدند که این مسئله دو تا پیامد داشت: اولا طی حضور در زندان روی اینها کار میشد تا همکار امنیت ملی شوند و ثانیا این جوانها وقتی میدیدند که هیچ کس سراغ اینها را نمیگیرد عقده میکردند و بعد از رهایی از زندان بر ضد این شخصیتها و همکار امنیت ملی میشدند. در آن زمان هیچ کسی به فکر مسائل امنیتی نبود.
اگر علما و شخصیتهای ما در مقابل جنایات دوران جمهوریت موضع میگرفتند به نفع خودشان هم بود
آن همه قتل و ترور شد. دفتر ما انفجار صورت گرفت اما آقایان به گفته ایرانیها ککشان هم نگزید و حتی یک تماس نگرفتند که تسلیت بگویند. ما در انفجار دفتر مرکز تبیان کابل ۵۲ نفر از بهترین نخبگان شیعه را از دست دادیم. ما در طول ۴۵ سال گذشته این قسم شهدا را در افغانستان نداشتیم که در یک لحظه ۳۱ نفر طلبه و روحانی شهید بشوند. حتی در طول جهاد موردی نداشتیم که ۱۰ تا طلبه یکجا شهید شوند اما در دفتر ما ۳۱ تا طلبه به همراه بقیه که همگی به جز یک متنفذ اجتماعی، دانشگاهی و دانشآموز و دانشجو و استاد دانشگاه بودند به شهادت رسیدند. شخصیتها و علمای شیعه به خاطر خودتان هم که شده بود باید میآمدید اظهار ترحم و غمشریکی میکردید و آن حادثه را بهانه قرار میدادید و علیه دولت حرف میزدید که بایستی برای امنیت شیعیان کاری بکند. همین رقم مراکز و جاهای دیگر را زدند و شخصیتهای بسیاری ترور شدند، شما کجا بودید؟ آیا کدام اعتصاب و تحصنی کردید و آیا کدام موضعگیری جدی کردید؟ در حالی که اگر کاری میکردید به نفع خودتان بود.
ساکتان در برابر معضلات جمهوریت، اکنون از تریبونها سوءاستفاده میکنند و آله دست دشمن میشوند
ما در دوران جمهوریت معضلات متعددی نیز در عرصه اجتماعی داشتیم. مثلا یکی از معضلات اجتماعی ما بحث مواد مخدر بود. شما در همین پل سوخته دیده بودید که هزاران معتاد و هروئینی زیر آن افتاده بودند. معتادها از پیش سیلو در وسط بلوار که سه سه نفر، چهار چهار نفر نشسته بودند تا میدان مزاری و از آنجا تا ایستادگاه نزدیک تلگراف همه جا را قرق کرده بودند. وقتی از سر پل سوخته رد میشدید بوی تعفن حالتان را میگرفت و نمیتوانستید شیشه موتر را پایین بکنید. شما یک بار صبح میرفتید سر کار این وضعیت را میدیدید و یک بار دیگر هم از سر کار میآمدید سمت خانهتان باز میدیدید. آقایان مدعی آیا نمیدیدید که چه فاجعهای وجود دارد؟ این هزاران جوان کی بودند؟ اینها همه از مردم جامعه شیعه بودند که حتی دختران هم در بینشان وجود داشت! همه ی شما که شاهد بودید چرا کاری نکردید؟ چرا آن زمان حرف نزدید؟ چرا آن زمان وای اسلام و وای شیعه سر ندادید؟ آن زمان صدها نه بلکه هزاران فاجعه اجتماعی در داخل کشور وجود داشت اما یکیتان به اصطلاح حرف نزدید حالا میآیید از اجتماعات و تریبونهای نمازهای جمعهتان سوءاستفاده میکنید و اسیر دست دشمن میشوید و در دام دشمنان این وطن و این مردم و حکومت میافتید و بر ضد آن تبلیغات میکنید!
مردم شرایط فعلی را با شرایط گذشته مقایسه بکنند
بنابراین مردم ما باید حداقل این موضوعات را به یاد داشته باشند و توجه بکنند که ما در چه موقعیتی قرار داشتیم و شرایط فعلی چه شرایطی است. حالا شما بیایید از ۹۶۰ تا فاحشهخانه یکیشان را برای من نشان بدهید. همه ریشهکن شده است. ببینید که زیر پل سوخته و بالای آن را چطوری ساخته و سامان دادهاند. برخی از آقایان گفتهاند که این کار نمایشی طالبان است، خیلی خب همین کار نمایشی را چرا شما نکردید و نمیگذاشتید که طالبان این کار نمایشی را میکرد. به یاد دارید که شهر کابل چقدر گدا داشت، حالا چند دانه گدا وجود دارد؟ شهر کابل چقدر معتاد داشت حالا کو آن معتادها در کجا هستند؟ مگر یگان تا به اصطلاح اشتباهی کدام جای حضور داشته باشد و الّا به صورت سازمانیافته وجود ندارد. اینها همه کار و فعالیت حکومت است.
مردم سخنان بدون دلیل و منطق مخالفان را گوش نکنند
همچنین است ساخت و سازها و کارهایی که در عرصه اقتصادی و عرصههای دیگر صورت میگیرد. ما امروز شاهد دستاوردهای بزرگ در عرصههای مختلف هستیم که باید این دستاوردها را قدر بدانیم و مردم ما هوشیار و زرنگ باشند و حرف مخالفی را که بدون منطق و دلیل و تحلیل مناسب ارایه میشود نپذیرند. امروز هر فرد و جریان و هر حکومتی که بر خلاف مردم و حاکمیت این سرزمین حرف میزند، یا دشمن است و یا مزدور و دستپرورده دشمن و یا آدم جاهل بیخبر حسود که تحت تاثیر دشمنان ما قرار گرفته است و به هیچ وجه دلسوز ما نخواهد بود. لذا وقتی دوستان کلیپ و یا سخنرانی شنیدند ناخودآگاه بدون تحلیل و تحقیق بهبه و چهچه نکنند که عجب صحبت و عجب گپی زده است، بلی عجب گپ است اما در مسیر کوبیدن ما و در مسیر تخریب و تضعیف ما.
مخاطب دوم من حکومت است:
حکومت به حالت سرپرستی کابینه خاتمه دهد، این مسئله ناامنیِ روانی میآورد
بحث اول اینکه حکومت باید حالت سرپرستی خود را تمام کند. این سرپرست بودن برای مردم یک حالت روانی منفی ایجاد کرده است. از آن طرف هم دشمن تبلیغات میکند که خب این حاکمیت موقت است و امروز یا فردا از بین میرود و طالبان توان ایجاد حاکمیت باثبات را ندارد. این جوّ روانی در سطح مردم مستولی شده است و سرمایهگذاران ما دست خود را گرفتهاند باش که ببینیم بلاخره چه میشود. تجار ما با احتیاط عمل میکنند و حتی چه بسا خیلی از مردم سرمایهها و پولهای هنگفت خود را از کشور بیرون کردند و سرمایهگذاری در ایران و ترکیه و قطر و قزاقستان و کشورهای دیگر را شروع کردند و از افغانستان رو گرداندهاند. درست است که حکومت سرپرست کارهای خیلی بزرگی روی دست دارد و انصافا هم خیلی دارد کار میکند اما عنوان سرپرست یک جوّ روانی منفی در سطح جامعه ایجاد کرده است و این جوّ روانی نمیگذارد که حس امنیت به وجود بیاید. فعلا امنیت حقیقتا وجود دارد اما حس امنیت نیست. وقتی که در جامعه در درون انسانها این حس پدیدار نشود خدا کند در کشور حتی یک گلوله فیر نشود، باز این آدم احساس ناامنی میکند و میهراسد.
وجود حس ناامنی مشکلساز است/حکومت مقدمات یک حاکمیت مطلوب را فراهم کند
من در زمان جمهوریت در همین سالن صحبت داشتم و رسانههای زیادی هم بودند. گفتم آقایان تلاش بکنید که حس امنیت به وجود بیاید. این کشتههایی که امروز در افغانستان صورت میگیرد شاید در ایران ده برابرش در تصادفات و جنایات و سکتههای قلبی و غیره شکل بگیرد اما چون آنجا حس امنیت وجود دارد آب از آب تکان نمیخورد، اما اینجا چون حس امنیت وجود ندارد همه نگران هستند. درست است که وضعیت امنیت در جمهوریت خیلی خراب بود و حالا امنیت خوب است، ولی ما باید این حس امنیت را در درون اجتماع به وجود بیاوریم. چاره کار هم این است که سران و دستاندرکاران نظام و حاکمیت هرچهزودتر اقدامات لازم و مقدمهساز را انجام بدهند و به عمر حاکمیتِ سرپرست خاتمه بدهند و حکومت و دولت مطلوب و مقبول و مشروع و مردمدوست را در افغانستان ایجاد بکنند و سپس به دنبال سایر کارهای بزرگ دیگر باشند.
معضلات اداری حکومت با گماردن افراد باسواد، باتجربه و دلسوز برطرف میشود
بحث دوم در رابطه با حکومت، وجود معضلات اداری در سطح امارت اسلامی است. این معضلات با گماردن افراد باسواد و با تجربه و دلسوز برطرف خواهد شد. اگر افرادی که در مسئولیتها حضور دارند بیسواد باشند و یا تجربه نداشته و یا دلسوز نباشند، اینها مردم را از حاکمیت دور و دلزده میکنند و در درون مردم تنفر ایجاد میشود. من شاهد برخورد بعضی از افراد و اشخاص منتسب به بعضی از ارگانها هستم که در برابر مردم چگونه رفتار میکنند و با اندک مواجهه سریع سیلیکاری را شروع میکنند. خب چرا به چه دلیل سیلی میزنید؟ آیا این سیلی که شما به روی جوان میزنید فراموشش میشود؟ نخیر! قطعا این داغ در دلش میماند و تلاش میکند در یک فرصت مناسب انتقام بگیرد. چرا شما اینچنین آتش زیر خاکستر ایجاد میکنید؟
رفتارهای سلیقهای برخی از منسوبین حکومت حس امنیت را از جامعه میگیرد
چرا باید مردمی که به دنبال امنیت و آسایش هستند و خوشحالاند که چنین حاکمیت و ساختاری به وجود آمده است، به وسیله افراد نابکار و خودسر و بیسوادی که مدیریت و تعامل با مردم را بلد نیستند، از حکومت فاصله بگیرند؟ باید نسبت به حوزههای پولیس نظارت درست صورت بگیرد. آقا یک نفر بدون دلیل و مدرک علیه یکی از شخصیتها شکایت میکند که فلانی مرا زد و یا حقم را خورد، ناگهان چهار تا پولیس مویدراز پشت در خانه نفر میروند که بفرمایید حوزه که فلانی از تو شکایت کرده است! خب این چه وضعیتی است؟ این رفتارها آسایش و حس امنیت را از جامعه میگیرد. من با بعضی از شخصیتها در خارج صحبت کردم و دعوت کردم بیایید در داخل. گفتند آقا جان ما با حکومت هیچ گپ و مشکلی نداریم ولی آنجا یک وضع است که میروی یک نفر ناحق یخن تو را میگیرد که آقا تو از من در زمان جمهوریت اینقدر قرضدار بودی و طلب مرا پس بده و بعد کش کرده میبرد حوزه پولیس آبروی ما میرود! خب این حس چرا در سطح مردم وجود داشته باشد؟
باید بر عملکرد حوزات پولیس و حوزات استخبارات و هر نهادی که با مردم تعامل دارد نظارت شود
باید مدیریت جدی صورت گیرد و افراد کاردان و کارشناس و باسواد باتجربه گذاشته شوند تا اینها به جای اینکه حس تنفر و مشکلات ایجاد کنند، هم کار مردم را انجام بدهند و هم دل مردم را بدست بیاورند. آقا شما بایستی این فضا را ایجاد بکنید که اگر کسی علیه فلان فرد و شخصیت شکایت کرد اگر شکایتش ساختگی و دروغ بود، خود متشاکی مجازات شود. باید فضایی به وجود بیاید که هر کس این جرأت را نکند که به همین راحتی و بدون داشتن مدرک و سند بیاید علیه فلان آقا و فلان شخص شکایت بکند و کلی معضلات و مشکلات را به وجود بیاورد و با آبرو و حیثیت شخصیتها بازی شود. حالا من که شخصیتها میگویم منظورم صرفا آیتالله فلان و بهمان نیست بلکه هر آدمی چه دانشجو و دانشآموز و کارگر باشد و چه نوجوان و جوان و پیر باشد، از خود شخصیت دارد و نباید به همین راحتی از در خانه خودش در محضر در و همسایه و مردم کش کرده برده شود به حوزه مثل اینکه یک تروریست را گیر آورده باشند او را زنجیر بکنند و مورد زحمت واقع گردد. بنابراین این معضلات اداری باید حل شود.
مسئولین حکومت در مورد توانمندیها و چالشهای موجود روشنگری کنند
بحث سوم در رابطه با حکومت نیز لزوم تعامل نیکو با مردم است. حکومت باید با مردم به خوبی تعامل کند و توجه آنان را جلب نماید و به حیثیت و شخصیتشان احترام گذاشته شود. حکومت باید به خواست مردم رسیدگی کند. طبعا مردم خواستههایی دارند، اگر از توان حکومت خارج است توجیه صورت بگیرد و مسئولین مربوطه بیایند در رسانهها و مجامع عمومی گپ بزنند و در مورد کارهایی که میتوانند انجام بدهند و کارهایی که از توانشان خارج است روشنگری نمایند. مسئولان حکومتی باید در سطح جامعه و مجالس مردم حضور جدی پیدا بکنند تا رابطه حکومت و مردم خیلی نزدیک شود. حکومت در صورتی میتواند بقا پیدا بکند که پایگاه اجتماعی داشته باشد و مردم از آن حمایت بکنند و خوشدار حکومت باشند.
دشمن بر روی ناراحتیِ مردم سرمایهگذاری میکند
اگر حکومت دائما رفتاری را در پیش بگیرد که باعث جدایی و فاصله از مردم بشود، چنین حکومتی باقی نخواهد ماند و هیچ تضمینی برای بقای آن وجود نخواهد داشت. مردم آهسته آهسته از حکومت فاصله میگیرند و ناراضی و ناراحت میشوند و دشمن روی این مردمِ ناراحت سرمایهگذاری میکند و آن زمان دیگر هیچ کسی نمیتواند در برابر یک اقدام عمومی مردمی قرار بگیرد. فعلا برای امارت اسلامی فرصت خیلی خوب و مغتنمی فراهم است چون مردم ما زخمهای زیادی از زمان جمهوریت دیدهاند و حالا به دنبال التیام و مهربانی و دلجویی و عزت و احترام هستند. امروز مردم ما اگر از یک طالب و یا فرد مرتبط با امارت اسلامی خوبی و نیکویی ببینند با آغوش گرم استقبال میکنند و با او در کنار حکومت یکی میشوند و از آن حمایت خواهند کرد.
حکومت باید نگاه فراگیر داشته باشد/ فراگیریِ مدنظر غربیها غلط است
بحث چهارم در رابطه با حکومت، فراگیر نگاه کردن حکومت است. ما قبل از اینکه به دنبال فراگیری ابدان و اجسام باشیم، به دنبال فراگیری نگاه هستیم. شما میبینید در رسانهها مدام از حکومت فراگیر صحبت میشود، اما حکومت فراگیر یعنی چه؟ حتما از نظر غربیها فراگیری حکومت یعنی همان آدمهایی که از افغانستان فرار کردند باز پس در ساختار حکومت بیایند. وگرنه به گفته یکی از شخصیتهای امارت، اگر فراگیر میگویید من ازبک هستم و او تاجیک است و او هزاره است و او فلان است. آقای حنفی در یکی از سخنرانیهای خود میگفت که اگر دوستم که ازبک است بیاید حکومت فراگیر میشود ولی منِ حنفی که ازبک هستم اگر باشم فراگیر نیست!
فراگیریِ نگاه مهمتر از فراگیری قومی و مذهبی است
اما به نظر من مهمترین بحث فراگیری، فراگیریِ نگاه است. هر فردی که در کابینه حکومت حضور دارد چه پشتون باشد و چه غیرپشتون و چه شیعه و یا سنی باشد، بایستی نگاه فراگیر داشته باشد. نگاه او باید متوازن و عدالتمحور و نسبت به همه مردم یکسان باشد و تبعیض وجود نداشته باشد و نگوید که این هزاره است، این پشتون است، این تاجیک است، این منطقه فلان است و آن منطقه فلان است! ما به دنبال یک چنین نگاهی هستیم. ما به دنبال یک چنین فراگیری هستیم. یعنی سیاست مرکز تبیان به دنبال یک چنین فراگیری است. اگر چه ما خواهان این هستیم و خوشحال از این هستیم که آدمهای دانشمند و متدین و دلسوز از هر قوم و هر مذهبی در چارچوب قواعد حکومتی از کابینه به پایین حضور داشته باشند، اما مهمتر از همه ما خواهان این هستیم که هر کسی که در دوایر دولتی حضور پیدا میکند نگاه فراگیر و همگانی داشته باشد.
مخاطب سوم من جامعه جهانی است:
کشورهای جهان بویژه همسایگان نگاه منفیشان را نسبت به افغانستان کنار بگذارند
اما صحبت با جامعه جهانی که آخرین مطلب من است، لذا اگر کمی طول کشید عزیزان تحمل بفرمایند چون جلسه سازمانی است و سخنرانی تشریفاتی نیست. صحبت اول من با دنیا این است که از کشورهای دنیا بخصوص کشورهای همسایه جدّا متقاضی هستم که نسبت به افغانستان نگاه مثبت پیدا بکنند، نگاه منفیشان را کنار بگذارند و به دنبال بهانهگیری و پیدا کردن نقطه ضعف نباشند. افغانستان فعلی خیلی بدرد شما میخورد تا افغانستان بیست سال گذشته. افغانستان فعلی افغانستان قدرتمند است. افغانستان فعلی افغانستان اسلامی است. افغانستان فعلی افغانستان مستقل است. افغانستان فعلی افغانستان ضد استکبار و استثمار و استعمار است. افغانستان فعلی ضد اشغالگران قدس شریف است. افغانستان فعلی ضد تکفیر است. افغانستان فعلی ضد وهابیت و ضد سلفیت است. افغانستان فعلی ضد ترور و ناامنی و بی بندوباری و ضد مفاسد اخلاقی و اعتقادی و سیاسی است. افغانستان فعلی شرایط و شاخصهها و صفتهایی به مراتب مثبتتر از گذشته دارد و این افغانستان است که به درد امثال شماها میخورد.
اگر جهان حکومت کنونی افغانستان را به رسمیت نشناسد، خواستههایشان ارزشی ندارد
لذا به ایران و ازبکستان و ترکمنستان و تاجیکستان و چین و پاکستان و به همه شما میگویم که از یک چنین افغانستانی استقبال کنید و به سرعت به داد این مردم و این حکومت برسید و در راستای تقویت و تداوم کارش کمک بکنید. همینطور به سایر کشورهای دنیا بخصوص کشورهای آزادیطلب و آزادیبخش میگویم که افغانستانِ امروز کاملا متفاوت از افغانستان گذشته است. بنابراین اولین اقدام شما این است که افغانستان و حکومت آن را به رسمیت بشناسید. تا شما افغانستان و حکومت افغانستان را به رسمیت نشناسید، خواستههای شما به جُوی نمیارزد. شما هر چه حکومت فراگیر و حقوق بشر و حقوق زنان و فلان بهمان بگویید، این حکومت میگوید شما که ما را به رسمیت نمیشناسید ما هم صحبتهای شما را به رسمیت نمیشناسیم. لذا هیچ تعامل رسمی بین شما و افغانستان وجود ندارد. چه گفته از افغانستان چیزی میخواهید و چه گفته خواستههای خود را برای مقامات افغانستان مطرح میکنید؟!
اگر حکومت افغانستان به رسمیت شناخته شود بسیاری از مسایلش با دنیا حل میشود
اگر شما علاقه دارید خواستههایتان پذیرفته شود که البته ما هم معتقدیم هر کشوری باید منافع استراتژیک ملی و امنیتی دیگر کشورها را رعایت بکند و عمق استراتژیک کشورها را در نظر بگیرد، بلاخره ما هم چنین دیدگاهی را قبول داریم، اما باید بحث رسمیت باشد و حکومت کنونی به رسمیت شناخته شود و امروز افغانستان بشنود که ایران چه میگوید، بشنود که چین چه میگوید، ازبکستان چه میگوید، اجلاس فرمت مسکو چه مسئلهای را مطرح میکند. بنابراین تعامل باید دوجانبه ایجاد شود. شما وقتی افغانستان را به رسمیت نمیشناسید معنا ندارد که این همه خواسته خودتان را مطرح بکنید بعد معتقد هم باشید که افغانستان حتما میپذیرد! نه آقا جان! شما دیدید که آقای متقی در فرمت مسکو به صراحت گفت نسخهای که خارجیها مثلا به عنوان حکومت فراگیر برای افغانستان میپیچند برای کشورمان قابل اجرا نیست و ما در داخل خود بلاخره حکومت و برنامههای خود را درست میکنیم و لزومی ندارد که هی خارج برای ما بگوید که حقوق بشر و حقوق زن و حقوق فلان و حقوق بهمان. اما با همه اینها من معتقدم که اگر افغانستان به رسمیت شناخته شود خیلی از مسائل افغانستان با دنیا حل میشود.
لزوم آزادی داراییهای بلوکهشده افغانستان و ادامه ارسال کمکهای بشردوستانه
نکته بعدی بحث انسداد پولهای بلوکهشده افغانستان توسط آمریکای غاصب است. ما خواهان این هستیم که هر چه زودتر این پولها آزاد شود تا به نفع مردم افغانستان و شکوفایی اقتصاد کشور تمام شود. نکته بعدی هم این است که جهان باید به ارسال کمکهای بشردوستانه خود اقدام بکند. شما در زمان جمهوریت خیلی پولها را واریز کردید اینجا که به یغما برده شد اما حالا الحمدلله آدمهای دزد و گرگ وجود ندارد و یا اگر هم باشد آنقدر ناچیز است که هیچ دیده نمیشود، پس بنابراین کمکهای بشردوستانه را در همه عرصهها سازمان بدهید که افغانستان رو به رشد و ارتقا برود و مردم ما از این حالت ضعف و بیچارگی اقتصادی رهایی پیدا بکنند و رشد اقتصادی ایجاد شود. همچنین در رابطه با اقتصاد ملی باید کار شود. متاسفانه در طول سالهای گذشته در سطح اقتصاد ملی کار نشده است. در سطح اقتصاد خانوادهها کار نشده است و کارآفرینی صورت نگرفته است در حالی که ما این همه منابع عظیم داریم، لذا باید جهان به حکومت افغانستان کمک کند تا حکومت بتواند به این مباحث بپردازد.
درخواست دیگر ما از جهان، جلوگیری از فعالیت مخربان برانداز افغان در کشورهای خارجی است
من از کشورهای خارجی جدّا تقاضا میکنم جلوی افرادی که در کشورهای شما هستند و بیش از بیست سال امتحان خودشان را پس دادهاند و جز خیانت و شرارت و بیبندوباری کار دیگری نکردند و حالا در آنجا حضور دارند و علیه مردم و حاکمیت ما پروپاگندا و تبلیغات منفی میکنند را بگیرید. به این افراد دل نبندید چرا که بیست سال آزمایش خیلی زیاد است. شما فکر نکنید که این آدمهایی که در کشور شما هستند و علیه حاکمیت ما تبلیغات دارند به درد شما میخورند نخیر، اگر یک شبکه استخباراتی دیگر نیمنگاهی به آنان بکند و گوشه دالر را نشان بدهد اینها با او خواهند شد و حتی علیه منافع ملی خود شما اقدام میکنند. اگر فردا در کشورهای خارجی یک مجموعه افغانی یک عملیات تروریستی علیه حاکمیت ملی کشورهای دیگر انجام دادند نگویید که افغانستان و حاکمیت آن مقصر است، نه آقا اینها مامور شبکه استخباراتی دشمن شما شدهاند و پول گرفتهاند تا علیه امنیت ملی شما اقدام بکنند. این ربطی به مردم افغانستان و حاکمیت آن ندارد. بلکه این اشتباه استراتژیک شما کشورهای خارجی در رابطه با افغانستان است.
باید سازمانیافته و منسجم و با نیت الهی در فضای حقیقی و مجازی فعالیت کنیم
به هر حال مطالب دیگری هم است که انشاءالله سر هر ماه به نوبت سعی میکنیم نکات مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را مطرح بکنیم و همکاران ما موظف هستند که براساس این سیاستها در فضای حقیقی و مجازی عمل بکنند. اگر قرار است ما سازمانیافته عمل بکنیم، باید از نظر فکری و اجرائی متشکل عمل نماییم.
برادران! تا هنوز اگر افغانستان روی خوشی را ندیده است به خاطر این بوده که کار سازمانیافته صورت نگرفته است. اگر افغانستان در طول این همه مدت تحت اشغال آمریکا و غرب بود به خاطر این بود که مردم ما متحد و منسجم نبودند، لذا یک جامعه گسسته و از هم دریده و از هم پاره شده در اختیار غربیها قرار گرفت.
بنابراین ما سعی بکنیم که از این به بعد انشاءالله سازمانیافته عمل بکنیم و در فضای حقیقی و بخصوص در فضای مجازی که همه ما و شما موظفایم و بر همه ما و شما واجب است که در فضای مجازی حضور داشته باشیم و جامعه را روشن بکنیم. ما به عنوان یک نهاد فرهنگی و اجتماعی و رسانهای رسالت بسیار خطیری داریم. عزیزان باید توجه داشته باشند اگر هر ذره از فعالیت ما بر اساس نیت خدایی و نیت دینی باشد خدای متعال ما را کمک خواهد کرد. «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و اگر کمک خدا نصیب ما شد «ان ینصرکم الله فلا غالب لکم» هیچ غلبهکنندهای بر ما غالب نخواهد شد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!