اداره بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) در گزارش اخیر خود، دلایل ناکارآمدی پولیس حکومت پیشین را بررسی کرده است. بر مبنای این گزارش، سیگار نیروهای پولیس حکومت پیشین را بیشتر جمعآوریکنندگان مالیات دانسته تا محافظان مردم. این نهاد همچنین رویکرد ایالات متحده امریکا در قبال کمک به پولیس افغانستان را شبیه تلاشهای شکستخورده اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان دانسته است.
خبرگزاری صدای افغان (آوا): این گزارش که زیر عنوان "پولیس در درگیری: درسهایی از تجربه ایالات متحده در افغانستان" تهیه شده، از کاستیها در صفوف پولیس حکومت پیشین افغانستان و نقش چشمگیر جامعه جهانی در آن پرده برداشته است.
به گفته این نهاد، به دلیل نیازهای فوری و آموزشهای عجولانه سازمانهای بینالمللی، تشکیل پولیس ضعیف بوده و جامعه جهانی نیز در کمکهایش از گذشته درس نگرفته است.
سیگار تایید کرده که جامعه جهانی در جریان کار با پولیس در افغانستان، اشتباه شوروی سابق را تکرار کرده است.
شرارد کوپر، سفیر پیشین بریتانیا در کابل، قصهای از گفتگویش با ضمیر کابلوف، نماینده روسیه در افغانستان را در کتاب «نامههایی از کابل» روایت کرده است.
به گفته او، ضمیر کابلوف در آن زمان با لهجه روسی برایش گفته بود که احساساتی گرمی نسبت به وی دارد، زیرا آنان [امریکا و جامعه جهانی] همه اشتباهاتی را میکنند که شوروی در افغانستان انجام داده بود. اکنون پس از 14 سال، سیگار با ارزیابی از کار پولیس حکومت پیشین افغانستان، گفتههای آن زمان نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان را تایید کرده است.
این گزارش در حدود 310 صفحه نشر شده و سیگار در پایان آن، یافتهها، آموختهها و پیشنهاداتش را با کنگره و برخی دیگر از نهادهای امریکایی در میان گذاشته است.
در این گزارش در کنار سایر موارد، بیشتر بر نقش ناکارآمد جامعه جهانی در آموزش و بلند بردن ظرفیت پولیس افغانستان تمرکز شده است.
به گفته سیگار، پولیس افغان هیچگاه به دلیل فساد و استفاده سوء، موثر نبوده است؛ زیرا به باور این نهاد، پولیس در حالی که باید محافظ شهروندان باشد، در افغانستان تنها از حکومت محافظت کرده است. در کنار این، سهم جامعه جهانی در سقوط حکومت پیشین افغانستان نیز به دلایل مختلف، از جمله درس نگرفتن از گذشته، چشمگیر خوانده شده است.
براساس یافتههای سیگار که حضور مشاوران بینالمللی در کنار پولیس افغانستان را بررسی کرده، رویکرد ایالات متحده امریکا در قبال کمک به پولیس افغانستان، شبیه تلاشهای شکستخورده اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است؛ زیرا ادارههای حکومت به پولیس بیش از حد نظامی منجر شد که نمیتوانست از شهروندان عادی در قبال تهدیدهای داخلی و خارجی محافظت کند.
به گفته سیگار، افغانستان کشوری تقسیم شده میان قومیتهای متفرق و گیرمانده در میان قدرتهای جنگی است. به این ترتیب، به باور این نهاد، به پولیس افغانستان همواره به چشم مجریان قوت دولت و جمعآوریکنندگان مالیات دیده شده است، تا محافظان مردم.
به باور سیگار، در طراحی پولیس ملی در نظر گرفته نشده بود که یکی از اولین گامها در اصلاح این نیروها، ایجاد یک قرارداد اجتماعی جدید بین پولیس و شهروندان افغان است تا نقشها و مسوولیتهای پولیس تازهتاسیس افغانستان را در رابطه با جامعه مشخص کند.
سیگار تصریح کرده است که برخی از فرماندهان پولیس افغانستان به دلیل موثریت و نفوذشان به کارهای خلافکارانه دست زدند و مشاوران آنان با دوراهی روبهرو بودند که چگونه اهداف کوتاهمدت امریکا را با اهداف بلندمدت ایجاد پولیس قانونمند و حرفهای منطبق بسازند. در کنار این موارد، ایجاد صدها پوسته متفرق نیز بخشی از اشتباهاتی خوانده شده که تلفات ناپایدار پولیس حکومت پیشین افغانستان و از دست رفتن تجهیزات ایالات متحده را به دنبال داشته است.
به باور سیگار، کارشناسان ایالات متحده و ناتو بارها اهمیت کاهش شکافها میان مردم محل و دولت و تعامل میان شهروندان و پولیس را مورد بحث قرار دادند، اما در ادامه فساد و سوءاستفادهها سبب شد که بیباوریها افزایش یابد و مردم محل با حضور پولیس هنگام عملیاتها مخالفت کنند.
در دیگر مورد، از بیسوادی بهعنوان یک عامل منفی نام برده شده است؛ زیرا به باور این نهاد، پولیس بیسواد نهتنها وظایف قانونیاش را انجام داده نمیتواند، بلکه میزان و کیفیت شواهد را در پیگرد قانونی محدود میسازد. همچنین سیگار از افزایش سریع نیروهای پولیس انتقاد کرده است و گفته که این کار سبب آموزش عجولانه و سرانجام ضعف در دستگاه امنیتی شده است.
با این حال، سیگار در بخش آموختههای این گزارش از قضیه سقوط افغانستان، تذکر داده است که امریکا و جامعه جهانی فاقد توانایی اعزام کارشناسان پولیس واجد شرایط و آموزشدیده برای بیشتر ماموریتهای تثبیت و بازسازی کشورهایی هستند که از خشونت بالا رنج میبرند.
همچنین به باور این نهاد، آموزش و اعزام مشاوران باید شامل درک سنتی از حقوق کشور میزبان، رابطه تاریخی بین پولیس و مردم، میزان فساد و سایر چهارچوبها باشد تا پولیس را در قبال حاکمیت قانون و سیاست کشور میزبان پاسخگو بداند. به گفته سیگار، افزون بر بخش بازسازی پولیس، باید برنامههای راهبردی کمک به پولیس در سطح امنیتی، حکومتداری و حاکمیت قانون اجرا شود.
سرانجام بر اصلاح موثر بخش عدالت کیفری همزمان با مشورت دادن به پولیس، توظیف طولانیمدت مشاوران، بررسی عملی شدن آموزشها، ارزیابی جرایم سازمانیافته سیاسی توسط پولیس بینالمللی، تماس بیشتر پولیس با مردم، برگشت پولیس به وظیفه اصلی بهعنوان مجری قانون و عدم حمایت از فرماندهانی که به حقوق بشری پابند نیستند، بهعنوان آموختهها در افغانستان تأکید شده است.