کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

حسینی مزاری:

نیاز به تربیت مدیران عاشورایی داریم/ مجالس حسینی باید جامعه‌ساز و تاریخ‌ساز باشد/کل دنیا حرفی بزند مهم نیست، مهم این است که گوش‌مان به دهان ولی امرمان باشد

خبرگزاری صدای افغان(آوا) مشهد مقدس , 25 سنبله 1399 ساعت 13:05

حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری طی سخنانی در مراسم عزاداری شب دوازدهم محرم که با حضور عزاداران حسینی در دفتر مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در مشهد مقدس برگزار شده بود، در رابطه با شفاعت و شروط و زمینه‌های شفاعت حضرت امام حسین علیه‌السلام به ایراد سخنرانی پرداخت.


حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری طی سخنانی در مراسم عزاداری شب دوازدهم محرم که با حضور عزاداران حسینی در دفتر مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در مشهد مقدس برگزار شده بود، در رابطه با شفاعت و شروط و زمینه‌های شفاعت حضرت امام حسین علیه‌السلام به ایراد سخنرانی پرداخت.

خبرگزاری صدای افغان (آوا) -مشهد مقدس: رئیس مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در ابتدای سخنان خود، با بیان اینکه شفاعت از واژه‌ی شفع گرفته شده و به معنای کنار هم قرار گرفتن دو چیز و یا دو نفر می‌باشد، عنوان داشت که شفاعت در اصطلاح به دو معنا معروف و مطرح است. معنای اول این است که یک فرد یا یک شخص از یک شخصیت بانفوذِ باموقعیت و مطرح استفاده می‌کند تا در رأی و نظر یک صاحب ‌قدرت دیگر در مجازات افراد زیر دستش تغییر ایجاد بکند.

وی ادامه داد: در معنای اول؛ گویا مورد رضایت خداوند این است که بندگانش عبد مطلق باشند و کارهای نیکو انجام بدهند، یعنی هم در بُعد عبادت و هم در بعد عقاید و هم در بعد اخلاق عناصری متدین و جامع باشند، حالا ممکن است در ادامه زندگی خود دچار لغزش‌هایی هم شده باشند، این مورد پسند خدای متعال است. اما مورد پسند امام حسین چیز دیگری است، امام حسین می‌گوید من کاری به نماز ندارم، کاری به روزه ندارم، کاری به وجوهات و امثال آن نیز ندارم؛ کار من این است که اگر عزادارانم برای من یک قطره اشک بریزند باید آن فرد وارد بهشت شود. اینجا خواست و مورد پسند امام حسین علیه‌السلام یک چیز می‌شود و خواست و مورد پسند خدای متعال هم چیز دیگری. این معنای اولی است که متاسفانه اکثرا بر این باور هستند.

حسینی مزاری خاطرنشان کرد: عزاداران در طول سال ممکن است هر کار غلطی بکنند و هر اشتباه و هر گناهی هم انجام بدهند، بعد به هوای اینکه مراسم عزا و تعزیه برگزار می‌کنند و برای امام حسین علیه‌السلام گریه نموده و اشک می‌ریزند و سینه می‌زنند دیگر تمام است و مورد شفاعت امام حسین(ع) قرار می‌گیرند. یعنی مسلمانان نیز همانند دیدگاه مسیحیت بر این فکر باشند که امام حسین (ع) کشته شد تا امت پیامبر اسلام را از آتش جهنم نجات بدهد.

این عالم دین با بیان اینکه اگر دیدگاه فوق در درون جامعه‌ی اسلامی نهادینه شود، ما یک جامعه‌ی فعال و رو به رشد و قدرتمند نخواهیم داشت، گفت: ما از درون یک چنین جماعتی، نمی‌توانیم سرباز برای خدا آماده کنیم. این در حالی است که مراسم و مجالس حسینی باید خروجی داشته باشد. خروجی عمده مجالس حسینی این است که سرباز و کادر رهبری‌کننده تربیت کند، باید مدیری تربیت کند که بتواند در جامعه برای هدایت مردم تاثیر‌گذار باشد و مردم را برای رشد و تعالی در همه عرصه‌ها هدایت کند. تنها عرصه‌ی معنوی مطرح نیست، ما مدیرِ تنها حرکت‌دهنده‌ی مردم به سمت معنویت و مباحث مذهبی نیاز نداریم؛ ما در همه عرصه‌ها مدیر نیاز داریم، ما در عرصه اقتصاد، در عرصه‌ی نظامی و امنیتی، در عرصه فرهنگ و همچنین در عرصه اجتماع و فعالیت‌های اجتماعی به مدیران عاشورایی نیاز داریم.

حسینی مزاری در توضیح معنای دوم شفاعت نیز اظهار داشت: در این تفسیر از شفاعت، آدم گناهکار سعی می‌کند که خود را با آدم پاک و مقدس و بزرگ نزدیک کند، وی ابتدا سعی می‌کند خودش را پاک کند. او برای قرار گرفتن در کنار این نور سعی می‌کند از گناهان فاصله بگیرد و پای در جای پای صاحب نور بگذارد تا از این طریق زمینه‌ی شفاعت و بهره‌برداری از آن نور فراهم شود و او بتواند به آن نور نزدیک شود، چرا که تا زمانی که نزدیک نشود نمی‌تواند بهره ‌برداری کند، وقتی نزدیک شد و با توبه از گناهان و معاصی قبلی پاک گردید و در این مسیر قرار گرفت، آن زمان است که شفاعت امام حسین (ع) شامل حالش خواهد شد.

رئیس مرکز تبیان در ادامه‌ی سخنان خود با طرح این پرسش که شرایط شفاعت چیست و ما باید چه شرایطی داشته باشیم که این شفاعت شامل حال ما شود؟، به تشریح چهار شرط از شرایط شفاعت پرداخت.



متن کامل سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری را در ادامه مطالعه می‌کنید:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین. ثم الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و علی آله الطیبین. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی. اما بعد قال الله فی کتابه الکریم "يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحْمَنُ وَ رَضِىَ لَهُۥ قَوْلًا"

بحث امشب در رابطه با شفاعت حضرت امام حسین علیه‌السلام است. شاید موضوعی مبتلابهی برای جامعه است و شاید خیلی از مردم و برادران به این فکر باشند که حضرت امام حسین علیه‌السلام به طور مطلق شفیع خواهد بود. قبل از اینکه به اصل بحث بپردازم، اول باید معنای شفاعت مشخص شود.
شفاعت از شفع گرفته شده و به معنای کنار هم قرار گرفتن دو چیز و یا دو نفر می‌باشد، منتها در اصطلاح به دو معنا معروف و مطرح است. معنای اول این است که یک فرد یا یک شخص از یک شخصیت بانفوذِ باموقعیت و مطرح استفاده می‌کند تا در رأی و نظر یک صاحب‌قدرت دیگر در مجازات افراد زیر دستش تغییر ایجاد بکند. مثلا امام حسین علیه‌السلام از نفوذ و موقعیت خودش استفاده نماید و در رأی و نظر خدای متعال نسبت به مجازات عزاداران تغییر ایجاد بکند. این معنا در سطح عوام مردم معروف و مطرح است.

معنای اول به این شکل تعریف و تفسیر خواهد شد که گویا مورد رضایت خداوند این است که بندگانش عبد مطلق باشند و کارهای نیکو انجام بدهند، نماز بخوانند، روزه بگیرند، وجوهات بپردازند و کلا هم در بُعد عبادت و هم در بعد عقاید و هم در بعد اخلاق عناصری متدین و فردی جامع باشند؛ حالا ممکن است در ادامه زندگی خود دچار لغزش‌هایی هم شده باشند، این مورد پسند خدای متعال است. اما مورد پسند امام حسین علیه السلام چیز دیگری است، امام حسین می‌گوید من کاری به نماز ندارم، کاری به روزه ندارم، کاری به وجوهات و امثال آن نیز ندارم؛ کار من این است که اگر عزادارانم برای من یک قطره اشک بریزند باید آن فرد وارد بهشت شود. اینجا خواست و مورد پسند امام حسین علیه‌السلام یک چیز می‌شود و خواست و مورد پسند خدای متعال هم چیز دیگری. این معنای اولی است که متاسفانه اکثرا بر این باور هستند.

عزاداران در طول سال ممکن است هر کار غلطی بکنند و هر اشتباه و هر گناهی هم انجام بدهند، بعد به هوای اینکه مراسم عزا و تعزیه برگزار می‌کنند و برای امام حسین علیه‌السلام گریه نموده و اشک می‌ریزند و سینه می‌زنند دیگر تمام است و مورد شفاعت امام حسین(ع) قرار می‌گیرند. یعنی مسلمانان نیز همانند دیدگاه مسیحیت بر این فکر باشند که امام حسین(ع) کشته شد تا امت پیامبر اسلام را از آتش جهنم نجات بدهد. مسیحی‌ها هم همین نظر را دارند، حضرت مسیح به صلیب کشیده شد تا اینکه امت خودش مورد عفو و بخشش قرار بگیرند و در روز قیامت وارد بهشت شوند، لذا هر گناه و جنایتی بکنند اشکال ندارد. یکی از ویرانگری‌های مسیحیت همین اعتقادشان است. آنان معتقدند که حضرت مسیح پیشاپیش شفاعت ما را کرده و به خاطر گناهان ما کشته شده و به صلیب کشیده شده و دیگر برای ما سختی و حرجی نیست، لذا دنیای مسیحیت دنیایی افسارگسیخته و لجام‌گسیخته است. در دنیای آنان هرگونه ظلم و جنایت و تعدی وجود دارد بدون اینکه کمترین لرزه‌ای به قلب‌شان ایجاد شود و کمترین ناراحتی در چهره‌شان ظاهر شود. به همین خاطر است که امروز شما می‌بینید آمریکایی‌های مسیحی چقدر در فسق و فجور و فجایع داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی غرق‌اند و همین‌طور اروپایی‌ها از انگلیس گرفته تا آلمان تا فرانسه و یا اسرائیلی‌ها که یهودی‌اند و البته به فکر برتری‌جویی هستند و احساس می‌کنند که خداوند آنها را برتر آفریده و بقیه‌ی مردم برده و بارکش ‌آنها بوده و باید هر آنچه که آنها می‌گویند عمل کنند.

در مجموع دنیای کفر که با این دیدگاه غرق در جنایت‌ و خیانت‌اند راحت می‌آیند در افغانستان صدها هزار نفر را به کشتن می‌دهند. در عراق بیش از یک میلیون نفر را کشته و زخمی می‌کنند، در سوریه چه جنایاتی انجام می‌دهند، در یمن چه مشکلاتی می‌آفرینند؛ بعد متاسفانه با این دیدگاه که خوب حرجی بر اینها نیست و اینها بخشیده شده هستند و در روز قیامت با مشکلی مواجه نخواهند بود، جهنمی برای اینها در کار نخواهد بود؛ البته آن‌هایی که به فکر و برنامه مکتب مسیحیت انحرافی معتقد هستند. در جوامع اسلامی هم متاسفانه یک چنین تفکری در سطح شیعیان شکل گرفته و اصولا نهادینه شده است. به همین خاطر است که شما می‌بینید هر سال مجالس و محافل محرم در هر محله و شهر و کشوری باشکوه‌تر می‌شود، اما در روند زندگی و رفتار و گفتار آدم‌ها تغییرات زیادی احساس نمی‌شود؛ آدمی که قبلاً دروغگو بود حالا هم هست! آدمی که قبلاً غیبت می‌کرد حالا هم غیبت می‌کند! آدمی که قبلاً دزدی می‌کرد حالا هم دزد است! فرقی نکرده‌اند. از محرم سال گذشته آدم‌ها را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهید تا حالا، می‌بینید که تفاوتی ایجاد نکرده است! در سطح جوامع اسلامی که معتقد به امام حسین (ع) و معتقد به عزاداری هستند و سینه می‌زنند و حتی قمه می‌زنند و حاضرند روی خار و شیشه و آتش راه بروند، باز می‌بینیم که تغییری در اندیشه اینها ایجاد نشده است.

خوب این تفکر، تفکری است که در زندگی ما انسان‌ها معضل ایجاد می‌کند. متاسفانه برخی از سخنران‌ها و روضه‌خوان‌ها هم دارند با این تفکر زندگی و آن را اصولاً ترویج می‌کنند. مردم عوام که مشکلی ندارند، بندگان خدا در محافل و مجالس پای منبری‌ها می‌نشینند و صحبت‌ها را گوش می‌کنند و می‌بینند که سخنرانها چقدر قشنگ صحبت می‌کنند. در این میان برخی روایات نیز از زبان ائمه معصومین علیهم‌السلام خوانده و ذکر می‌شود. من در اینجا دو روایت را یادداشت کرده‌ام؛ که یکی از زبان امام رضا علیه‌السلام است. ایشان می‌فرمایند "ان بَکَیتَ عَلَى الحُسَینِ حَتّى تَصیرَ دُموعُکَ عَلى خدَّیکَ غَفَرَاللّه ُ. لَکَ کُلَّ ذَنبٍ أذنَبتَهُ صغیرا کان... همین که شما برای امام حسین اشک ریختید به محض آنکه اشک بر گونه‌های شما جاری شد گناهان شما بخشیده می‌شود، گناهانی که کوچک و یا بزرگ باشد و یا کم باشد یا زیاد باشد" و یا روایت دیگری که امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند؛ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عِنْدَهُ، فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاح ذُبَابٍ... اگر اندازه پر مگس اشک از چشمان شما هنگام یاد امام حسین بیرون می‌شود... کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّه... خداوند برای یک چنین آدمی، بدون وارد کردن او به بهشت راضی نمی‌شود.

خوب اینها روایات جالبی هستند. اما وقتی ما این روایات را می‌گذاریم در کنار آیات قرآن، می‌بینیم که واقعا در تضاد است از نظر ظاهر، اما اگر واقعا متن درست تفسیر شود، این روایت نیز یک چنین چیزی را برای ما مطرح نمی‌کند! بله حالا در رابطه با معنای دوم شفاعت این موضوع را عرض خواهم کرد. به هر حال این دیدگاه، دیدگاه انحرافی است، دیدگاهی است که دشمن هم در راستای ترویج این دیدگاه کوشش می‌کند، چون در این صورت ما فقط به نام، شیعه داریم، شیعیان لاابالی، شیعیان بی بندوبار، شیعیان کلک‌باز، شیعیان دروغگو، شیعیان تهمت‌زننده و سخن‌چین و اختلاف انداز و هر صفت بد دیگری که شما در دنیا بتوانید پیدا کنید، در وجود چنین شیعیانی خواهد بود!

لذا اگر این دیدگاه در درون جامعه‌ی اهل تشیع نهادینه شود، ما یک جامعه‌ی فعال و اکتیو نخواهیم داشت، یک جامعه رو به رشد نخواهیم داشت، یک جامعه قوی و قدرتمند نخواهیم داشت، ما از درون یک چنین جماعتی نمی‌توانیم سرباز برای خدا آماده کنیم. من دیشب عرض کردم که مراسم و مجالس حسینی باید خروجی داشته باشد. خروجی عمده مجالس حسینی این است که باید سرباز تربیت کند، باید کادر رهبری‌کننده تربیت کند، باید مدیر تربیت کند که بتوانند در جامعه برای هدایت مردم تاثیر‌گذار باشند و مردم را برای رشد و تعالی در همه عرصه‌ها هدایت نمایند. تنها عرصه معنوی نیست، ما مدیرِ تنها حرکت‌دهنده‌ی مردم به سمت معنویت و مباحث مذهبی نیاز نداریم؛ ما در همه عرصه‌ها مدیر نیاز داریم، ما در عرصه اقتصاد، در عرصه‌ی نظامی و امنیتی، در عرصه فرهنگ و همچنین در عرصه اجتماع و فعالیت‌های اجتماعی به مدیران عاشورایی نیاز داریم.

اما امروز چرا در جامعه ما مشکلات وجود دارد؟ حالا کسانی که رشوه می‌گیرند، دزدی می‌کنند، قتل می‌کنند، غارت می‌کنند، انتحاری می‌کنند و هر غلطی می‌کنند؛ ولی به خط حسینی اعتقادی ندارند، راه ‌شان جدا است؛ اما عناصری که منتسب به مکتب و مذهب شیعه هستند و در ادارات دولتی افغانستان حضور دارند، در رسانه‌ها حضور دارند، در مراسم مختلف حضور دارند، این‌ها چرا همرنگ آنها شدند؟ اینها چرا مثل آنها دزدی می‌کنند؟ اینها چرا مثل آنها رشوه می‌خورند؟ اینها چرا مثل آنها قتل و غارت می‌کنند؟ چرا دست این‌ها با آنها در یک کاسه است؟ پاسخ مشخص است، به این خاطر که این تفکر بسترساز برای تربیت این چنین آدم‌هایی است و دشمن می‌تواند از درون این چنین آدم‌هایی در جامعه برای خود سرباز تربیت کند و از درون این چنین مردمی است که شبکه‌های استخباراتی دشمن می‌تواند نیرو بردارد و تربیت بکند.

ممکن است شخصیتی که آیت‌الله باشد، با قیافه و عمامه آیت‌اللهی خودش رأسا نرفته باشد فرم شبکه‌های استخباراتی را پر کند، اما بالاخره در مسیر دشمن دارند کار می‌کنند. ما شخصیت‌های بزرگی در قم داریم که در مسیر اهداف دشمن کار می‌کنند. ما امروز در عراق شخصیت‌های بزرگی داریم که در مسیر اهداف دشمن کار می‌کنند. در مشهد ما امروز کسانی با کسوت علمایی داریم که در جبهه دشمن عمل می‌کنند، در افغانستان همین‌طور، در پاکستان همین‌طور، در جای‌جای کشورهای اسلامی؛ قیافه‌شان قیافه حزب‌اللهی و نمازخوان و روزه‌بگیر و به هر حال شعارهای داغ دهنده‌تر از ما در صحنه ظهور و بروز دارند، پول هم خرج می‌کنند، پولدار هستند، امکانات هم دارند، هزاران طلبه هم از ایشان شهریه می‌گیرند، به صدها مسجد و حسینیه کمک می‌کنند، شما در افغانستان بروید ببینید که حضراتی که مسیرشان با مسیر آمریکا یکی است، حضراتی که فکرشان با فکر انگلیس یکی است و اصولا در همان خط دارند حرکت می‌کنند، به چند هزار مسجد و حسینیه موکت کمک می‌کنند، در زمستان مواد سوختی کمک می‌کنند، وسایل خانه‌شان را تجهیز می‌کنند، مدارس مختلف می‌سازند، حسینیه می‌سازند، مسجد می‌سازند، چاه هم برای مردم حفر می‌کنند، برای مردم اعانه و کمک‌هایی می‌کنند. خیلی از مردم هم فریفته و شیفته و گرفتار چنین عناصری هستند.

خوب وقتی جامعه‌ی ما یک چنین بستری داشت، آماده می‌شود برای اینکه دشمن بتواند از درون این بستر و جامعه برای خود سرباز تهیه کند، همین جامعه است که از او سرباز برای دشمن استخدام می‌شود تا در کنار شهید سلیمانی مسیر رفت و آمدش را گزارش دهد، از همین مردم انتخاب می‌شود تا فلان فرمانده یا شخصیت ترور شود. در این جا در افغانستان، در پاکستان در نقاط مختلف، عناصر شیعه به جان شیعه انداخته می‌شود، عناصر شیعه به جان اهل سنت انداخته می‌شود.

گاهی هم برخی‌ها در درون چنین جامعه ای، حرکت‌های تحقیرکننده انجام می‌دهند، مراسم‌های عزاداری پشت سر هم ایجاد می‌کنند، دهه‌های مختلف ایجاد می‌کنند، در حالی که محرم از اولش تا نهایتاً روز عاشورا و یک شب هم بعدش شام غریبان، حالا دوستان تا سیزدهم می‌گیرند به خاطر شب شهادت حضرت امام سجاد(ع) باز هم اشکال ندارد. اما چه خبر است که محرم دهه اول گرفته شود، باز دهه‌ی دوم گرفته شود، باز دهه سوم و باز دهه محسنیه بگیرند و دهه کاظمیه و فلان دهه و بهمان دهه، آنقدر دهه دهه می‌سازند که مردم اصلاً از عزا و از حسین و از ائمه معصومین و از هر چیز دیگری دلزده و گریزان می‌شوند.

مهمترین دهه عزاداری دهه عاشورا است، در میان تمام عزاداری‌های ائمه معصومین علیهم‌السلام مهمترین آنها دهه محرم است. شما وقتی دهه محرم را درست برگزار کردید، بالاخره بقیه مباحث زنده خواهد بود و حیات دارد و ادامه پیدا خواهد کرد. حالا برای هر امام یک روز یا یک شب مراسم گرفته شود کار خیلی عالی است، چه در اعیاد یا میلادهای شان و چه در شهادت های شان، اما این دهه سازی‌ها یعنی چه؟ خوب این تفکر باعث می‌شود که یک چنین حرکاتی در سطح جامعه به وجود بیاید. این تفکر باید اصلاح شود، این تفکر باید از میان جامعه و به خصوص جوانان برداشته شود که آقا امام حسین (ع) شفیع مطلق است. بنده در ادامه‌ی بحث شرایط شفاعت را خواهم گفت که امام حسین با چه شرایطی آمادگی شفاعت دارند؟ تا اینجا معنای اول شفاعت مطرح شد.

توضیح معنای دوم شفاعت
در رابطه با معنای دوم شفاعت، همانطور که در ابتدا گفتم، به کنار هم قرار گرفتن دو چیز یا دو نفر گفته می‌شود؛ حالا آدم گناهکار سعی می‌کند که خود را با آدم پاک و مقدس و بزرگ نزدیک کند، خوب چطوری نزدیک می‌شود؟ امام حسین(ع) نور است و شما می‌خواهید هم در این دنیا و هم در آخرت در کنار این نور قرار بگیرید. اما آیا امکان دارد كه منِ گناهکاری که سر تا پا تاریکی و ظلمت هستم، در کنار نور قرار بگیرم؟ نخیر! پس چکار کنم که در کنار اين نور قرار بگیرم؟ باید سعی کنم خودم را پاک کنم. ما برای قرار گرفتن در کنار این نور سعی می‌کنیم خود را پاک نموده و از گناهان فاصله بگیریم و پای در جای پای صاحب نور بگذاریم تا از این طریق زمینه‌ی شفاعت و بهره‌برداری از آن نور فراهم شود و ما بتوانیم به آن نور نزدیک شویم، تا زمانی که نزدیک نشویم نمی‌توانیم بهره ‌برداری کنیم و بایستی نزدیک شویم. وقتی نزدیک شدیم و با توبه از گناهان و معاصی قبلی پاک شدیم و در این مسیر قرار گرفتیم، آن زمان است که شفاعت امام حسین(ع) شامل حال ما خواهد شد.

این روندِ مکتب، عالی و انسان‌ساز است، اگر مجالس حسینی با این دید دایر شود خروجی مناسبی خواهد داشت، انسان تربيت می‌کند و جامعه‌ساز و تاریخ ‌ساز می‌شود. در غیر این صورت امکان ندارد که ما غرق گناه باشیم و تمام زندگی ما مملوء از فساد و تباهی باشد، بعد هم توقع داشته باشیم که حضرت امام حسین(ع) ما را شفاعت کند.


اما شرایط شفاعت چیست و ما باید چه شرایطی داشته باشیم که این شفاعت شامل حال ما شود؟

اولین شرط شفاعت: باید مورد رضا و پسند خداوند باشد
اولین شرط این است که شفاعت مورد رضای خدا و مورد پسند خدا باشد. شفیع اصلی خداست و این فیض عظمای الهی است که از طریق واسطه شامل حال شفاعت ‌شونده می‌شود. بین خدا و منِ گناهکار یک واسطه‌ای قرار دارد، این واسطه به خدا می‌گوید که خدایا این آقا در همه امور سعی‌اش بر این بوده تا کارهایی انجام بدهد که برای رضایت تو بوده باشد، حالا در مسیر کار لغزش‌هایی داشته و گناهانی هم انجام داده، هرچند گناهان و لغزش‌هایی در مسیر زندگی چنین فردی وجود داشته‌، اما ممکن است مورد عفو و بخشش و شفاعت خداوند متعال قرار بگیرد. این اولین شرط شفاعت است.

دومین شرط شفاعت: اصل ایمان شفاعت‌شونده از بین نرفته باشد
دومین شرط شفاعت این است که اصل ایمان طرف خراب نشده و آدم با ایمانی باشد. اگر قرار بر این باشد که اصل ایمان ما بر اثر گناهان و معاصی خراب شود و به سوی کفر و شرک رفته باشد، به هیج وجه مورد شفاعت امام حسین(ع) قرار نخواهیم گرفت. به همین دلیل خاطر جمع باشید اگر مبنای ایمان‌مان خراب شود و با این وجود به اصلاح خود امید داشته باشیم که بله اشکال ندارد ما حسین(ع) را داریم، و یا از اول عمر تا آخر نماز نخوانیم و توبه نکنیم و بعد بگوییم ما حسین را داریم، نخیر! ما در مجالس حسینی یک چنین بحث شفاعتی در رابطه با امام حسین(ع) نداریم.

سومین شرط شفاعت: مبنای عمل ما بر اساس احکام خدا، پیامبر و ائمه باشد
شرط سوم این است که مبنای عمل ما بر اساس احکام خدا، پیامبر و ائمه معصومین(ع) باشد. مثلا ممکن است در صحنه ای عمل اشتباهاتی داشته و گناهانی کرده باشیم، اما در برابر خدا قد علم نکردیم و طاغی نیستیم، ما مبنا و مبانی و همه چیز را قبول داریم، اما در زندگی خود اشتباهاتی کرده‌ایم و مشکلاتی در گفتار و کردار ما وجود داشته است؛ خوب در این صورت ما بالآخره مورد شفاعتِ شفیعان خود قرار می‌گیریم.

بله! گریه کردن برای امام حسین(ع)، صددرصد خوب است، برگزاری مجالس عزاداری خوب است و مورد تاکید ائمه معصومین نیز می‌باشد، اما آن اشکی ارزش دارد که در دل ما محبت ایجاد کند و این محبت ما را از طریق ترک گناهان و معاصی و عادات بد و زشت، به امام حسین(ع) نزدیک کند. وقتی این اشک، محبت ایجاد کرد، موجب می شود توبه کنیم و پاک شویم، آنگاه ما را به امام حسین(ع) نزدیک می‌کند و این نزدیکی است که ما را در روز قیامت شامل حال شفاعت امام حسین(ع) خواهد کرد و در کنار امامان بزرگوار محشور خواهیم شد. البته بحث شفاعت بحث سنگینی است و مباحث تفسیری و تحقیقی طولانی دارد که از حوصله‌ی این جلسه خارج است. امام خمینی(ره) در یکی از نامه‌های عرفانی خویش به فرزند خود می‌نویسد که دل بستن به شفاعت اولیا و تجلی در معاصی - اینکه هرگناه و معصیتی را بکنیم به این امید که بله شفاعت ائمه را داریم- از خطوه ‌های شیطان لعین و از دام‌های اوست.

چهارمین شرط شفاعت: حق‌الناس به گردن شفاعت‌شونده نباشد
شرط چهارم شفاعت این است که حق‌الناس به گردن ما نباشد، کسی که حق‌الناس به گردنش باشد مورد شفاعت قرار نمی‌گیرد، مگر شما نشنیدید که امام حسین(ع) در شب عاشورا به اصحابش می‌گوید که اگر به گردن کسی حق‌الناسی است مرخص شود!. وقتی که فردی که حق‌الناس بر عهده‌اش است نتواند در رکاب امام حسین (ع) باشد و با کشته شدن در کنار آن حضرت بخشیده شود، آیا با برگزاری مجالس عزا بخشیده می‌شود؟ نخواهد شد هرگز! بنابراین است که ما تا زمانی که زنده هستیم در جهت رفع حقوق مردم که بر گردن ماست بايد تلاش کنیم. ما باید از امشب به بعد در جهت نادیده گرفتن حقوق مردم عمل نکنیم و در گذشته نیز اگر حقی را ضایع کردیم در صدد رضایت گرفتن از طرف باشیم. اگر این کار را نکنیم کلاه ما پس معرکه است و در آن صورت حتی خدای متعال هم حاضر نیست بدون تلاش ما کاری بکند و برای شفاعت ما اقدامی کند. بله یک وقت خدای متعال می‌بیند که تلاش می‌کنید ولی دیگر به افراد دسترسی ندارید، چنانچه در دعای روز دوشنبه در این رابطه متن داریم که در بخشی از آن در مفاتیح الجنان آمده است: ...اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ، وَكُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ، وَكُلِّ عَهْدِ عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ، وَأَسْأَلُكَ فِى مَظَالِمِ عِبَادِكَ عِنْدِى، فَأَيُّما عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِكَ، كَانَتْ لَهُ قِبَلِى مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِيَّاهُ، فِى نَفْسِهِ، أَوْ فِى عِرْضِهِ، أَوْ فِى مَالِهِ، أَوْ فِى أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ، أَوْ غِيبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا، أَوْ تَحَامُلٌ عَلَيْهِ بِمَيْلٍ أَوْ هَوَىً، أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِيَّةٍ أَوْ رِيَاءٍ أَوْ عَصَبِيَّةٍ، غَائِباً كَانَ أَوْ شَاهِداً، وَ حَيّاً كَانَ أَوْ مَيِّتاً، فَقَصُرَتْ يَدِى، وَضَاقَ وُسْعِى عَنْ رَدِّهَا إِلَيْهِ وَالتَّحَلُّلِ مِنْهُ؛ فَأَسْأَلُكَ يَا مَنْ يَمْلِكُ الْحَاجَاتِ، وَهِىَ مُسْتَجِيبَةٌ لِمَشِيَّتِهِ، وَمُسْرِعَةٌ إِلَىٰ إِرادَتِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُرْضِيَهُ عَنِّى بِمَا شِئْتَ، وَتَهَبَ لِى مِنْ عِنْدِكَ رَحْمَةً، إِنَّهُ لَاتَنْقُصُكَ الْمَغْفِرَةُ، وَلَا تَضُرُّكَ الْمَوْهِبَةُ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ...
خدایا! از تو آمرزش می‌طلبم برای هر نذری که کردم و هر وعده‌ای که دادم و هر پیمانی که بستم سپس به آن وفا نکردم و ادای حقوق بندگانت را که بر عهده دارم از تو درخواست می‌کنم، پس هر بنده‌ای از بندگانت و هر کنیزی از کنیزانت که او را نزد من حقی پایمال شده باشد که در آن به جان یا آبرو یا مال یا خانواده‌اش یا فرزندش ستم روا داشته‌ام یا غیبتی از او کرده‌ام یا بر اثر میل خود یا خواهش دل یا تکبّر یا غضب یا خودنمایی یا تعصّب بر او باری نهاده‌ام، این بنده یا کنیزت غایب باشد یا حاضر، زنده باشد یا مرده و دستم کوتاه شده و وسعم نمی‌رسد از پرداخت آن حق یا طلب حلالیت از او؛ از تو می‌خواهم ای کسی که رفع نیازها در اختیار اوست و آن حاجات در مقابل مشیت او اجابت ‌پذیر و به‌جانب اراده‌اش شتابانند که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و آن بنده را که بر او ستمی کردم هرگونه که خواهی از من راضی گردانی و از جانب خود مرا رحمت عطا نمایی، چه آمرزیدن از تو نکاهد و بخشیدن به تو زیان نرساند.
این دعا در رابطه با كسی است که زحمت کشیده و برای ادای دین مردم كار کرده است، اما ديگر دستش نمی‌رسد و کار دیگر نمی‌تواند انجام دهد، در چنین حالتی ممکن است مورد کمک و مغفرت الهی قرار بگیرد. به هر حال ما در حیات خود و در حدی که توان داریم بایستی در این راستا عمل کنیم.

حتما دوستانی که در این جلسه حضور دارند همه مؤمن و اهل طاعات و عبادات هستند و ان‌شاءالله هیچ حقی از مردم به گردن‌شان نخواهد بود، اما کسی که بالای منبر می‌رود وظیفه‌اش گوشزد کردن به مردم است. ما باید در خصوص ادای دین مردم و در قسمت رعایت حقوق مردم کار کنیم. البته بدانید که ادای دِین صرفا مختص به پول گرفتن و باز پس ستاندن آن نیست، بلکه ادای دین مختلف است در همه‌ی عرصه‌ها. برای مثال کارمند یک اداره اگر مطابق با دستورات و قوانینی که آن اداره دارد عمل نکند و یا کم‌کاری کند، نه حق یک نفر بلکه حق صدها نفر به گردن اوست و روز قیامت باید جوابگو باشد. حتی در درون خانه و حقوق خانواده، پدر و مادر، همسر، فرزندان، همسایه، اقوام، خویشاوندان و... باید رعایت شود.

اگر ما در ادای حق مردم بکوشیم برنده هستیم. حتی در برخی از گناهان کبیره هم حقوقی داریم که اگر بتوانیم و تلاش نمائیم ممکن است خداوند ببخشد و رحم کند، مثلا قتل؛ شما اگر در دنیا بتوانید برای شخصی که به قتل رسانده‌اید و کسی جز خود شما و خداوند از آن خبر ندارد، در حق آن مقتول باید خیرات کنید، نماز بخوانید، قرآن بخوانید، و هر آنچه از توان شما بر می‌آید برای او انجام دهید؛ زیرا وقتی در روز قیامت نامه اعمال در دست طرف داده می‌شود و می‌بیند متعجب می‌شود و می‌گوید که من این همه اعمال نیک انجام ندادم اینها از کجا آمده است؟
فرشته ای  ظاهر می‌شود و به او پاسخ می‌دهد که اینها همه از طرف کسی است که تو را به قتل رسانده، آنجا او شاید از خون خود بگذرد و قاتل را ببخشد، این بحث در کتاب اخلاقی معراج‌السعاده‌ی ملا احمد نراقی آمده است. اینکه خدای نخواسته زنای محصنه صورت بگیرد و مردی با زنی شوهردار وارد رابطه‌ی نامشروع شود اینجا هم حق‌الناس است و هم حق‌ الله است. حق الله که با توبه و استغفار بسیار بخشیده می‌شود، اما حق‌الناس حق شوهر می‌شود که آن بخشیده نمی‌شود. حال باید چه کار کرد که از حق الناس خلاص شویم؛ اگر طرف زنده است باید از لحاظ مادی و معنوی آنقدر برایش خدمت کنی که طرف در قیامت ببیند که در ازای چنین جنایتی که در حق همسرش کردی، اما آن همه برایش زحمت کشیدی، ممکن است از گناه شما چشم‌پوشی کند و از شما بگذرد. یا نه ممکن است شوهرش فوت کرده باشد، شما باز هم موظف هستی که برای متوفی نماز و قرآن بخوانی و خیرات کنی و هر کار که می‌توانی باید برایش انجام بدهی، بعد آن شخص در روز قیامت متوجه می‌شود که این همه خیرات و برکات از کجا وارد نامه اعمالش شده است، لذا حاضر می‌شود تا شما را ببخشد. البته این گفته‌ها صرفا شاید است و تشویق نیست که گفته شود بله بخشش و عفو وجود دارد لذا بیاییم و از این غلط‌ها بکنیم و آدم بکشیم و بعد انتظار بخشش حتمی داشته باشیم.
 
دربیان اهمیت حق الناس
حق‌الناس خیلی خیلی مهم است و مشکل است و اکثر ما گرفتار حق‌الناس هستیم. شاید کمتر آدمی باشد که گرفتار حق‌الناس نباشد، غیبت حق‌الناس است، تهمت زدن حق‌الناس است، سخن‌چینی حق‌الناس است، دو به هم زنی حق‌الناس است، کسی را مسخره کردن حق‌الناس است و هرگونه مزاحمتی خارج از محدوده‌ی خود ما که باعث آزار و اذیت بقیه‌ی اشخاص شود حق‌الناس است. بنابراین ما باید در این قسمت تلاش بکنیم و زحمت بکشیم و اگر دیدیم کسانی که در حق آنها توطئه و بدی کردیم را پیدا نمی‌کنیم، باید یکی با دادن رد مظالم و صدقه دادن و دعا در حق آنها و دیگر بعد از آن با دست به دعا شدن از خدا بخواهیم که به ما کمک کند تا در راستای تادیه حقوق‌الناس خود وارد عمل شود و او به ما رحم کند و دست به دامن امام حسین(ع) بشویم و از ائمه‌ی معصومین علیهم السلام بخواهیم که وساطت ما را بکنند، زیرا ما متوجه اشتباهات و گناهان خود شده‌ایم و حالا توبه کردیم و می‌خواهیم در مسیر درست و در راهی که ائمه و پیامبرمان فرموده‌اند و در راهی که خدواند در قرآن مجید یاد‌آوری کرده است حرکت بکنیم. ما دیگر سعی بر زندگی پاک داریم، سعی بر حرکت در مسیر رشد و تعالی داریم. وقتی با این ذهنیت و تفکر و نگرش از خدا طلب مغفرت کنیم و از امام حسین(ع) طلب شفاعت کرده و توسل ببریم به ائمه معصومین(ع)، آنگاه این خاندان به فریاد ما خواهند رسید و ما را هدایت خواهند کرد و دست ما را در دنیا و آخرت خواهند گرفت و چنین جامعه‌ای است که نسلی انقلابی و سرباز امام زمان تربیت خواهد کرد. در آن هنگام ما در مسیر ولایت قرار خواهیم گرفت و مؤثر در فراهم ساختن شرایط ظهور آقا امام زمان(عج) خواهیم بود.

ما امروز ولی امری داریم که شبیه‌ترین و نزدیک‌ترین شخص به ائمه معصومین علیهم‌السلام است. من نمی‌گویم که حضرت امام خامنه ای امام معصوم است، بلکه امام به معنای رهبر و پیشوای یک امت است؛ ایشان امروز ولی امر ما می‌باشد. کسانی به شفاعت امام حسین علیه السلام باور درست دارند باید گوششان به دهان رهبرشان باشد. ممکن است کل دنیا حرف دیگری و مغایر با حرف ولی امر بزند، ولی برای پیرو مهم نیست بلکه مهم حرف و بیان ولی امرشان است و در هر شرایطی گوش به دهان ایشان هستند که ببینند ایشان چه می‌گویند. در آن صورت ما دیگر به فکر اینکه ببینیم علیه هم‌وطن ما چه شد و فلان چه شد و برای ما کارت نداد، مدرک نداد،  گرفتار شدیم و دستگیر شدیم و اردوگاه برده شدیم و حتی رنج‌های دیگری از دست آدم‌های بی‌تدبیر ایرانی، از دست بی‌فکری و پیش پای بینی ایرانی‌ها دیدیم، دیگر نسبت به ولی امر خود تردید ایجاد نمی‌کنیم و گوش ما به آن سمت است،  هر زحمتی، هر فشاری، هر چیزی که می‌بینیم، ما دیگر در این مسیر حرکت می‌کنیم و دید ما هم در رابطه با ولایت این است و ما بخاطر این دید از این مسیر تبعیت می‌کنیم. ضمن اینکه مطالبات خود را هم داریم، ضمن اینکه در مسیر احقاق حقوق مهاجرین مردانه و جدی در صحنه هستیم، در جلسات، در سخنرانی‌ها و چه در نشست‌های خصوصی و عمومی در هیچ زمانی هیچ‌گاه از دفاع از حقوق مهاجرین دریغ نکردیم و کار کردیم و افتخار هم می‌کنیم و مسئولیت خود می‌دانیم.

مشکلات در ادارات ایرانی هست، مشکلات در برخورد ایرانی‌ها با افغانستانی‌های ما هست، قوانین مشکل دارد و جای خجالت است که یک نیروی انقلابی و مکتبی و ضد استکبار و مدافع این نظام، در ابعاد مختلف مشکل داشته باشد، من این را بارها گفتم و در صحبت های رسانه ای گفتم و در جلسات خصوصی هم کفتم و در رابطه با مطالبات مهاجرین بحث جدی داریم.

صحبت در اینجاست که وقتی در خط حسینی قرار گرفتیم،  باید از این خط حمایت کنیم و هم از حسین زمان و هم از شبیه‌ترین فرد نزدیک به ائمه معصومین و خط او و اطرافیان او حمایت کنیم. سیاست مرکز تبیان در این راستاست و ان شاءالله خدای متعال به حق خون گلوی بریده امام حسین (ع) و خون گلوی بریده حضرت علی اصغر و مصائب حضرت زینب (س) همه ما و شما را ببخشاید و مورد شفاعت امام حسین علیه السلام و از یاران او و امام زمان(عج) و مرگ مارا شهادت در راه خودش قرار بدهد.

والسلام علیکم و رحمة الله
 


کد مطلب: 218921

آدرس مطلب :
https://www.avapress.net/fa/report/218921/نیاز-تربیت-مدیران-عاشورایی-داریم-مجالس-حسینی-باید-جامعه-ساز-تاریخ-ساز-باشد-کل-دنیا-حرفی-بزند-مهم-نیست-این-گوش-مان-دهان-ولی-امرمان

آوا
  https://www.avapress.net