متن پیش رو سخنان حجت الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری است که در سومین روز درگذشت مرحوم مغفور حاج نجیب الله یوسفی قندهاری ایراد گردید.
با توجه به طرح نکات بسیار مهم و به روز، شما را نیز به مطالعه دقیق و انتشار گسترده آن دعوت می کنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین.
اما بعد؛ قال الله تبارک و تعالی فی کتابه الکریم: انا لله و انا الیه راجعون.
در سومین روز درگذشت مرحوم مغفور حاج نجیب الله یوسفی قرار داریم، این مصیبت را به خاندان این مرحوم به خصوص فرزندان ایشان آقایان مصطفی، مرتضی، مجتبی و حبیب یوسفی و همچنان برادر بزرگوار و مجاهدشان الحاج عزیزالله یوسفی و برادرزاده ایشان جناب آقای فدایوسفی و همه بستگان و فامیل مربوطه تسلیت می گویم.انشاءالله که خداوند متعال غفران خود را شامل ایشان بگرداند و جنت برین را ارزانی ایشان کند و عمر بابرکت به برادر مجاهد و همکار جناب حاج عزیزالله یوسفی و فرزندان این عزیز عنایت کند.
قطعاً در رابطه با شخصیت جناب آقای یوسفی صحبت کردن شاید وقت زیادی را بگیرد و اگرچه برادر بزرگوارم مداح خوش الحانِ حضرت امام حسین(ع)و چهره برجسته مداحی در میان هموطنان مان در مشهد جناب حمیدالله کریمی در لابلای صحبت های خود در رابطه با شخصیت یوسفی مطالبی را عنوان کرد، اما ذکر این نکته در رابطه با ایشان لازم است که علاوه بر اینکه ایشان عنصر الهی بود، علاوه بر اینکه شخصیت دینی و مذهبی و مکتبی داشت، شخصیت اجتماعی بود و در بسیاری از ابعاد زندگی برجستگی هایی داشت که اورا فرد متمایز ساخته بود.
مرحوم یوسفی در بخش تقویت جهاد و مجاهدین فعال بود
مرحوم حاج یوسفی، بخشی از عمر خود را در راه جهاد و خدمت به مجاهدین گذراند، به خصوص زمانی که منزل ایشان در زاهدان بود، تقریباً مرکزی بود جهت پذیرایی برای افراد و اشخاص و مجاهدینی که از افغانستان و پاکستان می آمدند به سمت جمهوری اسلامی ایران و یا ازین کشور عازم پاکستان و افغانستان و بخصوص قندهار می شدند و آن مرحوم در این حوزه هم وقت می گذاشت و هم امکانات مصرف می کرد و این خودش برای امر جهاد کار خیلی بزرگ و اثرگذاری بود، چرا که مجاهدین ما در آن زمان به شخصیتهای متنفذ و خیر به شدت احتیاج داشتند.ایشان یک چنین سِمتی در آن زمان داشت و بعد از آن هم همچنان در مسیر مبارزات دینی بود، با شخصیت ها و جریانهای دینیِ مبارز همکار و همرزم و همسفر بود و سعی داشت که این شخصیت ها و مراکز تقویت شوند و تشویق شوند، معمولاً ما هم در خدمت این عزیز بزرگوار بودیم.بعد از اینکه خبر فوت ایشان از طریق حاج عزیزالله یوسفی به بنده رسید خیلی متاثر و محزون شدم و از روزی که در تشییع و تدفین ایشان شرکت کردم تا حالا دلم به خنده های ملیح و پیشانی باز و اخلاق خوش ایشان تنگ شده است.از خداوند متعال می خواهم که ثواب این مجلس، ثواب قرآن هایی که خوانده شد و صلوات هایی که فرستاده شد و روضه هایی که ذکر گردید و صحبت هایی که در آن می شود، به روح پرفتوح این شخصیت مومن و متدین نثار بگرداند.
خب طبعاً در یک چنین جلسه ای، مناسب است که در رابطه با مقام پدر صحبت شود، ولی با توجه به اینکه شخصیت های فرهیخته ای در مجلس ما هستند و قطعاً مقام پدر و حقوق پدر و مسائلی که در رابطه با یک چنین شخصیتهایی هست را می دانند، بنابراین من چند تا نکته دیگر که مرتبط با این مناسبت هست خدمت شما عرض می کنم:
- قبل از مردن، ضرورت انجام وظایف اسلامی
نکته اول این است که باید متوجه بود که عمر یک روزی پایان می یابد، چه دیر یا زود مثل حاج نجیب الله یوسفی این دنیا را ترک می کنیم و به سوی معبود خود می شتابیم، پس چه بهتر که تا زنده هستیم و توان داریم به وظایف خود یعنی وظایفی که به عهده ی یک فرد مسلمان است عمل کنیم.خب ما اگر بخواهیم به وظایف خود عمل نمائیم ابتدا به درک چند مطلب نیاز داریم:
خب طبیعتاً برای درک هر سه موضوع فوق، ما نیاز به دو کار داریم:
کار اول؛ بالا بردن معرفت دینی توأم با تهذیب است، چون تنها معرفت دینی ما را به جایی نمی رساند.به گفته حضرت امام خمینی(ره)حتی اگر علم توحید در قلب شما انباشته شود و در ذهن شما فشرده جای بگیرد اما تهذیب وجود نداشته باشد انسان کاری نمی تواند و نه تنها کاری نمی تواند بلکه به سمت سقوط پیش خواهد رفت و طرفدار جریان و حکومت طاغوت خواهد شد. بنابراین علاوه بر کسب معارف دینی بحث تهذیب بسیار مهم است.
اهمیت کسب معارف دینی همراه با تهذیب
بنابراین برادران عزیز! ما بایستی در عرصه کسب معرفت دینی تلاش کنیم.ما شاهد این هستیم که در اجتماع ما در رابطه با کسب معارف دینی تلاش آنچنانی صورت نمی گیرد، شاید در رابطه با علوم آکادمیک کارهایی صورت بگیرد و تلاشهایی شود، برای دریافت مدارک دیپلم و لیسانس و فوق لیسانس و دکترا تلاش هایی صورت بگیرد اما در رابطه با کسب معارف دینی آنچنان تلاشِ در خوری که باید صورت بگیرد صورت نمی گیرد، در حالی که اگر ما معارف الهی و دینی را کسب نکنیم و در کنارش تهذیب نداشته باشیم هیچ علمی و هیچ ثروتی به درد ما نخواهد خورد و هیچ یک از مقامات و امکانات، ما را به جایی نخواهد رساند و نه تنها به جایی نخواهد رساند بلکه به قهقرا خواهد کشاند و به سمت سقوط پیش خواهد برد.اینجاست که کسب معرفت دینی همراه با تهذیب خیلی مهم است.
خب اگر ما معارف دین را کسب کردیم، آنگاه این توانایی برای ما ایجاد خواهد شد که برای شناخت خدا و شناخت پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام ظرفیت پیدا بکنیم. آن زمان می دانیم که این وظیفه ای که بایستی انجام دهیم باید برای خدا انجام بدهیم.وظایف فردی و وظایف اجتماعی باید برای خدا باشد.باید مطابق با هدایات پیامبر اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام باشد. وقتی ما به این شکل در این مسیر قرار گرفتیم، به سمت انجام واجبات الهی رفته و محرمات را ترک می کنیم.حتی گاهی انسان به مقام و مراحلی می رسد که مکروهات را هم ترک می کند و مستحبات را نیز انجام می دهد.خب وقتی ما همه ی واجبات را انجام دادیم و تمام منهیّات را ترک کردیم، می شویم یک آدم متقی و پرهیزگار، وقتی یک آدم متقی و پرهیزگار شدیم اینجا در ما قدرت بصیرت بوجود می آید، انسان با بصیرت در مقاطع مختلف وظایف خودرا تشخیص می دهد که چیست و چه کاری در چه زمانی باید انجام بدهد. چون کسانی که تقوا نداشته باشند بصیرت ندارند.وقتی ما بصیرت نداشته باشیم، نمی توانیم در هیچ یک از مراحل زندگی راه درست را انتخاب نمائیم و وظایفمان را در موقعیت و مکان درستش انجام بدهیم.
• عنصر تقوا کمک میکند که در شرایط فتنه سرگردان نمانیم
این تقوا است که ما را هدایت می کند تا در مسیر انجام درست و به موقع وظایف عمل کنیم و به خصوص در موقعیت هایی که فتنه بوجود آمد حیران و سرگردان نمانیم.کسانی که متقی هستند در موقعیت فتنه سرگردان و حیران نمی مانند، بلافاصله وظایف خود را درک می کنند و بر اساس آن می کنند؛ چون تنها بحث وظایف فردی مثل نماز خواندن و روزه گرفتن و زکات دادن و امثال اینها نیست، تازه اینها هم گاهی وجهه های اجتماعی و جمعی و عمومی پیدا می کند.ما در مباحث کلان وظایفی داریم که این وظایف دینی و اسلامی و الهی خود را باید انجام بدهیم، اما اگر متقی و پرهیزگار نباشیم نمی توانیم. بنابراین وقتی که ما معارف دینی را با تهذیب فرا گرفتیم، کسی را که برایش انجام وظیفه بکنیم یعنی خدا را می شناسیم؛ کسانی را که از طریق آنها و بر اساس هدایات آنان به خدا می رسیم یعنی پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را می شناسیم. بعد وظایف خود را می فهمیم و می شناسیم که چه وظایفی را در کجا و برای چه کسی انجام بدهیم.
- کار جمعی؛ ضرورت انجام درست وظایف
در رابطه با چگونگی انجام وظایف نیز باید گفت که؛ بایستی کار جمعی انجام بدهیم، وظایف الهی و حرکت در مسیر تحقق خواست خدا با کار انفرادی انجام شدنی نیست.مشکل جامعه اسلامی ما این است.مشکل افغانستان امروز این است که هنوز مردم درک نکرده اند که حرکت اجتماعی یک حرکت دینی و خدایی و یک ضرورت معنوی است.حرکت های تشکیلاتی در قالب حرکت یک چوکات مشخص، بحثی دینی و خدایی است.اینگونه نیست که تا بحث تشکیلات مطرح شد بگویید رها کن بابا این تشکلات فلان کرد و بهمان کرد.نه آقا!امروز دنیا، دنیای سازمان یافتگی است.امروز هر فرد و جریان و قدرتی در دنیا چه کار مثبتِ اثرگذار و چه حرکت های منفی انجام دهد، به وسیله یک حرکت سازمانی است.کسانی که حرکت سازمان یافته ندارند و کارهای جمعی را ترجیح نمی دهند، عمله ها و مزدوران کسانی هستند که کارهای سازمانی انجام می دهند.
این افراد شاید خوش هستند که ما به بند فلانی نیستیم و یا خوش هستند که ما وابسته به فلان سازمان نیستیم؛ آقاجان خوش نباش!شما مزدوری، شما عمله ای، شما بارکشی! کسی که کار انفرادی می کند و به فکر خود و خانواده خود و به فکر شکم و زیر شکم خودش است، عمله ای بیش نیست.چنین افرادی ضرورت کار جمعی که یک ضرورت دینی بوده و براساس آیات قرآن و سنت پیامبر اسلام و ائمه معصومین میباشد را درک نکرده اند.
لزوم موفقیت در امور، کار سازمانی است
اصولا پیامبران خدا آمدند تا انسان ها را متوجه این نکته کنند که اگر می خواهید به جایی برسید کار جمعی بکنید، اگر می خواهید قدرتمند شوید کار جمعی کنید، اگر می خواهید به دنیا برسید کار جمعی نمایید و اگر می خواهید به خدا برسید کار جمعی بکنید.در این زمیه آیات و روایات متعددی وجود دارد که اگر بخواهم اقدام به قرائت بکنم وقت زیادی خواهد گرفت. باز اگر فرصتی پیش آمد با آیات قران و روایات ائمه معصومین علیهم السلام ثابت می کنم که اگر حرکت سازمان یافته وجود نمی داشت پیامبراسلام(ص) موفق نمی شد و اسلامی باقی نمی ماند.
حکومت اسلامی نمونه ی اعلای یک حرکت سازمان یافته است
ائمه معصومین علیهم السلام هرکدام در راستای تمرکز روی کار سازمانیافته، با برنامه حرکت کردند.شما زندگانی ائمه معصومین را یک به یک مطالعه بکنید و ببینید که اینها چقدر کار سازمانی کردند.اگر کار سازمانی نکرده بودند وصایت و امامت از پیامبر اسلام به امام علی(ع)نمی رسید اگر امام علی سازمانیافته حرکت نمی کرد منصب امامت به امام حسن (ع)نمی رسید، اگر امام حسن(ع) کار سازمانی نمی کرد، امامت به امام حسین(ع)نمی رسید و همینطور سلسله وار تا به امام زمان(عج)نمی آمد و ما امروز بدون امام زمان می بودیم.خب درست است که خواست خدا بوده که اینگونه باید اتفاق می افتاد اما به هرحال تلاش ائمه معصومین علیهم السلام با خواست خدا در این مسیر، الگو برای ماست که آقایان و خانم ها! شما اگر ائمه معصومین تان را دوست دارید تنها برای مظلومیت آنها گریه نکنید ویا در سالروز میلادشان کف نزنید، بلکه ببینید که آنها از نظر سیاسی چه کار کردند، همان کار را انجام بدهید، ببینید که از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی چه کاری انجام دادند همان کارها را انجام بدهید.
ما اگر در مسیر ائمه معصومین خود قرار نگیریم و به احکام خدا و احکام الهی و قرآن در رابطه با بحث سازمان و تشکیلات عمل نکنیم، طعمه خواهیم بود و خورده می شویم. ما تا چند روزی که زنده هستیم زندگی معمولی و برده صفتانه خواهیم داشت، بعد هم که رفتیم بالاخره هیچی به هیچی. اینجاست که این مهم برای ما روشن میشود که اگر ما خواسته باشیم وظایف خود را بر اساس درک معارف دینی و تهذیب نفس انجام بدهیم بایستی در قالب حرکت جمعی اجرا بکنیم.تا زمانی که حرکت جمعی اجرا نشود هیچ کاری نمی شود.سازمان ها و احزاب و تشکّلاتی که در افغانستان، یا در ایران، یا در جهان اسلام دچار اشتباهات و گرفتاری شدند، به خاطر این بوده است که معارف دینی درستی نداشتند.اگر هم معارف دینی درستی داشتند و با عمامه و عبا و قبا وارد صحنه شدند، حجت الاسلام و المسلمین و آیت الله بودند و یا هر عنوان علمی و معنوی دیگری داشتند ولی تهذیب نداشتند و آدم های ساخته شده نبودند، به این خاطر جهان اسلام را با گرفتاری هایی مواجه کردند.
امروز نیز عناصر و شخصیتهایی هستند که شاید پیشانی شان از اثر مهر نماز پینه بسته باشد اما چون ساخته شده نیستند دنیای اسلام را با گرفتاری مواجه میکنند، دنیای شیعه را با گرفتاری مواجه می کنند، امروز کسانی در افغانستان و ایران هستند و با عناوین خیلی برجسته و بزرگی در قم حضور دارند اما با نساخته شدنشان ضربات مهلکی را به بدنه ی تشیع و اسلام وارد می کنند.کسانی هم در نجف و در کربلا هستند که خیانت می کنند و در مسیر اهداف دشمن قرار دارند، چرا؟ چون معرف دینی که توأم با تهذیب نفس باشد فرانگرفته اند. اگر دینداری همراه با تهذیب بود و شخصیت دینی بر اساس روال کار خدا و پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام عمل کرد، میشود امام خمینی رحمت الله علیه، یعنی شخصیتی که در رأس یک حرکت انقلابی ناب به صورت صریح و آشکار در برابر استکبار قرار گرفته و حکومت خدایی را تاسیس می کند، و می شود شخصیتی مثل حضرت امام خامنهای که امروز پا جای پای ائمه معصومین علیهم السلام گذاشته و به صراحت در برابر دنیای استکبار قرار دارد و در مسیر خدا و ائمه معصومین کار میکند. اینجاست که وظایف ما و شما مشخص می شود که باید اینگونه عمل کنیم عزیزان.اگر ما اینگونه عمل نکنیم باختیم و نه دنیا داریم و نه آخرت.کو دنیای ما؟ چه دنیایی داریم؟ این پولها و ثروت ها و این خانه ها و این ماشین هایی که در اختیار دسته ای از مؤمنین است، این ها امکانات قابل قبول است؟ اینها ثروت است؟ اینها زندگی است؟ خانه های ما و شما و حتی زندگی میلیاردرهای ما و شما در برابر پول هایی که در آمریکا و اسرائیل و فرانسه است به اندازه یک خس هم نیست!
بنابراین ما نباید به این زندگی و به این داشته های مادی خود افتخار کنیم.آخرت ما هم که معلوم نیست. چرا که دنیای ما خراب است.اگر دنیا اینگونه بود معلوم است که آخرت ما نیز خراب خواهد بود.ما اگر میخواهیم آخرتمان درست شود باید از دنیا شروع کنیم تا معلوم شود که آخرت ما خوب است.ما باید در این دنیا برای آخرت خود کار و عمل کنیم.
شهید مولوی نیازی سرمایهی بزرگی برای مردم بود
نکته دوم؛ در مورد شهید نیازی است. شما مطلع شدید که اخیرا یکی از شخصیت های بزرگ ما در شهر کابل به شهادت رسید.شاید شما نام شهید مولوی نیازی را شنیده باشید ولی خیلی از شخصیت ایشان اطلاعات و آگاهی نداشته باشید.شهید ایاز نیازی ثروت و سرمایه ای بود برای مردم ما که متاسفانه دشمن آمد و او را ترور کرد.چرا ترور کرد؟ خب دلیلش مشخص است.دشمن به دنبال تخریب کشور ما، تخریب دین ما و مذهب و مکتب ماست و طبیعی است که برای رسیدن به این هدف باید شخصیتهایی را از میان بردارد که در راستای روشنگری و بالا بردن فرهنگ و ارتقای دانش عمومی مردم عمل می کنند.چنانچه قبل از ترور آقای نیازی، تلاشهای اینچنینی در افغانستان وجود داشته است.طی ۴۰ سال یا ۴ دهه بحران، شخصیتهای شخیص زیادی را از ما گرفتند.طی ده سال اخیر هم هرچه مورد هجمه قرار گرفته، شخصیتهای علمی و روحانیت و مراکز فکری و فرهنگی و مراکز آموزشی و مساجد و حسینیه ها بوده است. بارزترین و مشخص ترین کاری که دشمن برای زدن فرهنگ و دین و مذهب و مکتب انجام داد انفجار دفتر مرکز تبیان بود که بیش از 50 نفر از بهترین شخصیت های ما در آنجا شهید شدند.پس هدف دشمن کاملا مشخص است، اما ما باید برای جلوگیری از ادامه ی این روند کاری کنیم.
لزوم پرهیز از قوم گرایی و منطقه گرایی
مردم ما بایستی به سمت افغانستان متمرکز شوند و برای ساختن افغانستان توجه کنند به خصوص مهاجرین ما که در عالم هجرت حضور دارند، کار در قالب گروههای کوچک و کارهای محدود را در پیش نگیرند، از این حرکت ها کاری ساخته نمی شود.نباید حرکت های قوم گرایانه و منطقه گرایانه صورت بگیرد.قندهاری دور خود، مزاری دور خود، هراتی دور خود، حسینیه هراتی ها و حسینیه قندهاری ها و حسینیه مزاری ها و فلان و بهمان به صورت پراکنده. بعد خیلی از ثروت ها و امکانات هم اینجا خرج میشود و توجهی به مسائل داخل وجود ندارد.خب این در حالی است که سه میلیون مهاجری که در اینجا حضور دارند قطعاً برجسته تر از افرادی و مردمی هستند که در افغانستان اند. آنجا خیلی ها شاید دستشان به دهانشان نمی رسید ولی اینجا آمدند جای گرفتند، جایگاه گرفتند، اقامت گرفتند، خانه گرفتند و امکانات دارند.خب وقتی نخبه های کشور و توانمندان کشور بیایند اینجا و یا به اروپا و جاهای دیگر بروند و یا سرمایههای خود را به کشورهای عربی برده و از افغانستان خارج کنند، طبیعی است که افغانستان برای دشمن خالی می ماند و دو دستی تقدیم آنها می شود.
بنابراین مهاجرین ما اگر هم در اینجا سکونت و کار دارند حداقل بخشی از توجهات خودشان را به مسائل افغانستان معطوف کنند.
مهمترین کار، کارفرهنگی
دشمن تلاش میکند دوست ما را دشمن و دشمن را دوست معرفی کند
مهمترین کاری که عزیزان ما در رابطه با افغانستان میتوانند انجام بدهند، کار فرهنگی در راستای بالا بردن فکر و اندیشه مردم است.مردم باید درک کنند که دشمنان شان چه کسانی و دوستان شان چه کسانی هستند.امروز دشمن با کار وسیع فرهنگی خود در جهت تغییر سبک زندگی مردم برنامه دارد و به ویژه جای دوست و دشمن را برای ما عوض کرده است.دشمنان به جای دوستان و در لباس دوستان در میان ما آمده و ما را تخریب می کنند و دوستان را برای ما به عنوان دشمن نشان می دهند.دوستان داخلی و خارجی که طی چهارده سال جهاد همکاران ما بودند.یکی از دوستان و حامیان و همکاران خارجی ما و شما جمهوری اسلامی ایران است.شما ببینید که چقدر کار منسجم و گسترده و جدی در افغانستان وجود دارد تا این نظام را به عنوان دشمن مردم افغانستان جای بیندازند.حتی در بین مهاجرین تلاش دارند که این نظام را به عنوان نظامی مطرح نمایند که خلاف مصالح مردم افغانستان بوده و از جمله دشمنان مهاجرین است.
مردم باید دوست و دشمن واقعی خود را بشناسند
متاسفانه در مجالس و محافل و در نشست های خصوصی و عمومی می بینیم که مهاجرین چقدر دارند اشتباه می کنند و چقدر نگاه نادرست و منفی نسبت به این نظام مقدس دارند، نظامی که خدمات خیلی زیادی در داخل افغانستان کرده است.اگر جمهوری اسلامی ایران در رابطه با افغانستان و مسایل داخلی آن کاری نمی کرد، ما همین مقدار اسلام و دین و فرهنگ و مذهب و مکتبی که داریم نداشتیم، همین مقدار حقوقی که در دولت و ساحات مختلف داریم نداشتیم. بنابراین ما بایستی روشنگری بکنیم، ما باید تلاش کنیم که دوستان واقعی ما به عنوان دوست به ما معرفی شوند و دشمنان ما به عنوان دشمن شناخته شوند تا مردم اشتباه نکنند و فریب نخورند.
امروز دسته هایی از مردم ما و برخی از جریانها و شخصیت های ما در حال فریب خوردن و در کنار دشمن قرارگرفتن و در برابر دوست موضع گرفتن هستند.زبان شان، قلم شان و قدم شان به حمایت از طاغوت و در مخالفت و مقابله با دین و مذهب و مکتب و نمادِ دین و مذهب و مکتب که امروز در دنیا جمهوری اسلامی ایران است به کار می افتد.
وظیفۀ اولِ علما و دانشگاهیان و عموم مردم ما این است که امروز بایستی در رابطه با کار فرهنگی در میان جامعه -چه مهاجرین و چه مردم داخل- کار جدی و فعال و پویا و فراگیر صورت دهند.
وظیفۀ دوم هم در رابطه با بحث اقتصاد است. باید به وضعیت اقتصادی مردم داخل کشور رسیدگی شود. رسیدگی به اقتصاد مردم نیز دادن یک وعده غذای گرم و یا یک بسته غذایی پشت در بردن و بعد عکس گرفتن و صورت کمک شونده را نشان دادن نیست، اینگونه برای آبرو بردن و تخریب شخصیت مردم خودمان کار خواهیم کرد. آقا این حرکت گداپروری است.آقایان باید کاری بکنید که برای مردم ماهی گرفتن را یاد بدهید نه ماهی دادن و ماهی خوردن را. اگر شما همین پول غذای گرمی که مرتب به هرمناسبت و بی مناسبت توزیع می کنید را سرمایه گذاری کنید و داخل کشور کارخانه بسازید و یا بین مهاجرین اشتغال ایجاد نمائید تا مردم بیکار نباشند کار مفیدی انجام خواهید داد.
موسسات خیریه بایستی دست از گدا پروری بردارند
تا جایی که من در جریان هستم مجموع مؤسسات خیریه ی ما شروع کرده اند به گدا پروری.حالا از هر طرف و هر جایی که پولی پیدا می کنند شروع می کنند به توزیع غذای گرم، و یا ارائه کمک های مقطعی حالا چه در قالب بسته های غذایی و یا دارو و درمان و سوخت زمستان و امثال آن. بابا این چارهی کار نیست.بایستی عناصر اقتصادی و شخصیت های علمی در این نهادها و مجموعه ها و موسسات خیریه و فرهنگی بنشینند و در رابطه با نهادینه کردن حرکت های اقتصادی کار بکنند.اگر امروز اسرائیل اینقدر قدرتمند شده، به خاطر نهادینه کردن حرکت اقتصادی و فکر اقتصادی در درون مردم خودش است، امریکایی ها و آلمانی ها و سایر کشور های غربی همینطور.اما کشورهای اسلامی اکثرا به دنبال دادن و گرفتن آن یک وعده هستند.حالا چه آنهایی که می گیرند هم منتظرند برایشان داده شود و چه آنهایی که می دهند نیز خوش هستند. اینگونه مردم را به کمک مقطعی عادت می دهند.چنین حرکتی چه در جمهوری اسلامی و در بین خود ایرانی ها وجود داشته باشد و چه در افغانستان و پاکستان و کشمیر باشد کار غلطی است. امروز دنیای اسلام باید برود به سمت تقویت کردن بنیه های اقتصادی و ایجاد کارخانه های تولیدی و نهادینه کردن فکر اقتصادی در نهاد افراد و خانواده ها و جامعه، این راه چاره است.
وظیفۀ سوم ما این است که باید در بین مردم افغانستان زمینه اخراج خارجی ها را فراهم کنیم.تا زمانی که خارجی ها در افغانستان حضور دارند وضعیت کشور ما اینگونه است، تا زمانی که امریکا در افغانستان باشد ترور و کشتار و جنگ ادامه خواهد داشت، مردم باید برای اخراج آمریکایی ها و تمام نیروهای خارجی شرور از افغانستان نهضت ملی و اسلامی شکل بدهند.این نیروها برای ساختن کشور ما به افغانستان نیامده اند بلکه برای تخریب افغانستان و برای تامین منافع خودشان آمده اند و می خواهند از افغانستان علیه کشورهای منطقه مانند روسیه و چین و ایران و هند سوءاستفاده کنند.آنان حتی می خواهند علیه خود پاکستان حرکت انجام دهند.پاکستانی ها نمی فهمند و درک نکردند که آمریکا دوستشان نیست.آمریکا دشمن کشورهای اسلامی است. حالا شاید در ظاهر چند روزی به عنوان دوستان پاکستانی ها مطرح باشند.
مردم ما باید اقدام ضد حضور خارجی ها را روی دست بگیرند.این حرکت باید به عنوان یک حرکت دینی و مذهبی و مکتبی و سیاسی و فرهنگی روی دست مردم گرفته شود. مردم باید به ضرورت این کار بیش از ضرورت غذا خوردن فکر کنند.چون اگر اینها باشند ما را زنده نمی گذارند تا غذا بخوریم، ما را زنده نمی گذارند تا معنویت کسب کنیم، ما را زنده نمی گذارند تا در مسیر خدا گام بگذاریم، نمی گذارند تا ما عبادت خدا را انجام دهیم. لذا ما اگر خدا را می خواهیم، ما اگر پیامر را می خواهیم، ما اگر ائمه معصومین را می خواهیم، ما اگر دنیا می خواهیم، ما اگر آخرت می خواهیم، بایستی در برابر امریکایی ها و کشورهای غربی قیام فکری و فرهنگی و سیاسی نمائیم.بحث من بحث نظامی نیست، بحث فکری و سیاسی و اجتماعی و گسترش اعتراضات مدنی در سرتاسر افغانستان است.
وظیفه چهارم نیز این است که باید از دولت افغانستان حمایت کنیم.مردم باید این دید ملی را پیدا کنند که از نظام مرکزی خودشان حمایت نمایند.اگر حکومت اشکالات و مشکلات مختلفی دارد، داشته باشد اما از یک طرف بایستی برای اصلاح امور آن گام بگذاریم و انتقاد و اعتراض کنیم و پیشنهاد و طرح بدهیم تا این دولت و حکومت خود را اصلاح کند و از طرف دیگر باید نظام مرکزی را حمایت و تقویت کنیم.اگر جاکمیت را تقویت نکنیم و نظام متمرکز قوی نداشته باشیم وضع ما از این بدتر می شود.حالا که تفاهمی هم بین جبهه ها صورت گرفته است و همه در یک مسیر روان هستند، مردم عزیزمان از هر جریان و از هر قوم و ولایتی بایستی در این مسیر حرکت کنند و در راستای حمایت از دولت افغانستان قدم بردارند.
سخنانی در مورد جوسازی های اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران
نکته سوم هم در رابطه با موضوعات مرتبط با مهاجرین است. عده ای با سوءاستفاده از موقعیت مهاجرین افغانستانی گاهی بحث غرق کردن چهل و چند نفر در هریرود را مطرح می کنند و گاهی هم از آتش گرفتن ماشین حامل مهاجرینی که قاچاقی وارد ایران شده بودند سوءاستفاده می کنند.خب بعضی از جریانات ممکن است توسط دشمن بوجود آمده باشد. بعد از اینکه توسط دشمن بوجود آورده شد رسانه ای و تبلیغ گردد.گاهی هم برخی حوادث مشکوک مثل هریرود شکل میگیرد که در بحث هریرود ما یقین نداریم که حادثه طبیعی و معمولی باشد.حالا در این حادثه معمولی چه خود افغانستانی ها اشتباه کرده و وارد آب گردیده و غرق شده باشند و چه توسط به اصطلاح نیروهای خودسر پاسگاه جمهوری اسلامی غرق ساخته شده باشند در هر دو صورت اینها از نظر ما مشکوک است.ممکن است بلاخره دست هایی در کار باشد و این شرایط و این جریان را بوجود آورده باشد.بعد هو می کنند علیه جمهوری اسلامی و فضای تنش آلود در سطح دنیا ایجاد می کنند و رابطه دو ملت ایران و افغانستان را خراب می کنند و ذهنیت مهاجرین را متاسفانه تخریب می کنند.
همچنان بحث مهریز یزد که چند روز پیش اتفاق افتاد. خب حالا موتر کوچکی که چهارده نفر مهاجر افغانستانی را داخل خود جای داده به ایستِ بازرسی توجه نکرده و فرار می کند. پولیس این موتر را تعقیب می کند و آن را گیر نمی تواند و هرچه صدای ایست می دهد این موتر نمی ایستد.پولیس در نهایت به تایر ماشین تیر می زند و پنچر می شود ولی راننده موتر در عین پنچری هشت کیلومتر راه می رود! خب اگر ماشینی روی ویل هشت کیلومتر راه برود آتش نمی گیرد؟ طبیعی است که لاستیک آتش می گیرد.ما موتر داریم و راننده هستیم و می دانیم و بلدیم.بعد بلاخره آمده به گارد ریل زده و کامل آتش گرفته است.این یک اتفاق و یک حادثه است.اینجا پلیس و نهادهای انتظامی ایران اصلا مقصر نیستند.مقصر اول آن قاچاقچی است، مقصر دوم هم مردم خودمان هستند که بدون اجازه به صورت قاچاقی وارد می شویم. درست است که نیازمندی ها وجود دارد و نمی گویم در افغانستان مشکلات اقتصادی نیست، اما هر مشکلی که داشتیم قرار نیست بلای ما را دیگران تحمل کنند.هر مشکل و معضلی که داشتیم قرار نیست که برای بقیه همسایه ها هم همین طور بوجود بیاید.حالا افغانستان روزی مثلا ده تا انتحاری می شود و در چهار گوشه ی آن نا آرامی است، آیا این وضعیت باید به ایران هم تسری پیدا کند؟ خب بابا مردم نسبت به امنیت خودشان حساس هستند.اگر جمهوری اسلامی ایران و نهادهای امنیتی این کشور نسبت به امنیت خود حساس نمی بودند این امنیتی که ما و شما امروز داشتیم این امنیت نیز وجود نداشت.اگر در ایران نسبت به بحث امنیت بی توجهی صورت بگیرد شما مطمئن باشید که اوضاع ایران بدتر از افغانستان خواهد شد.
متاسفانه دشمنان از این حوادث علیه نظام سؤاستفاده می کنند.بعد جای تاسف این است که مهاجرین ما هم فریب می خورند، حتی بعضی از شخصیت ها نه بلکه بسیاری از شخصیت ها و آدم های کله گنده ای که در مشهد و قم و تهران نشسته اند و بیشترین موهبت های این نظام را استفاده می کنند، می بینیم که فریب می خورند و در مسیر سیاست دشمن قرارگرفته، علیه جمهوری اسلامی اظهار نظر کرده و یا مطالب چرتی سیاهه می کنند و فکر می کنند با گفتن و نوشتن چنین اراجیفی به نفع مهاجرین گام می گذارند، این فریب خوردن ها بخاطر چیست؟
نظام اسلامی در ایران تنها نظام و حکومت اسلامی در تمام دنیا است
برادران!اینجا همان جایی است که ما باید درک کنیم وظیفه ی ما چیست و باید چکار بکنیم، کدام طرف را بگیریم و چگونه تحلیل داشته باشیم.خب وقتی که معرفت دینی نبود و یا معرفت دینی بود ولی تهذیب نبود، تقوایی وجود ندارد، وقتی تقوا نداشتیم بصیرت هم نداریم و وقتی بصیرت نداشتیم نمی دانیم چکار باید بکنیم، لذا فریب دشمن و تبلیغات او را می خوریم.این در حالی است که ما باید توجه داشته باشیم که اگر در کل دنیا نظام و حکومت اسلامی است تنها همین حاکمیت اسلامی ایران است و تنها همین نظام است.ما نباید اشتباه کنیم و نباید فریب بخوریم.امریکا به درد ما نمی خورد.اسرائیل و انگلیس و روسیه و فرانسه و سایر کشورهای غربی و شرقی به درد ما نمی خورند و نه تنها به درد ما نمی خورند بلکه دشمنان ما هستند. از آن طرف آنها ما را نمی پذیرند و نه تنها نمی پذیرند بلکه اگر گیرشان بیاییم می کشند و بی آبرو و بی ناموس مان می کنند، از این طرف هم این کشوری که دوست ماست و حامی ما و عقبه ی حمایتی ماست را بگیریم تضعیف نموده و تخریب بکنیم! ما کجای کاریم برادران؟ عقل اقتصادی ما کجا شد؟ عقل سیاسی ما کجا شد؟ عقل فرهنگی ما کجا شد؟ حتی اگر ما دنیاگرا باشیم و به دنبال زندگی پست این دنیا باشیم باز هم نباید این اشتباه را بکنیم.آقا در ایران نشسته و از موهبت های ایران استفاده می کند، اقامت نیروی انتظامی در جیبش است و به اصطلاح موقعیت و احترام هم دارد باز می بینیم که از دهن نحس و نجسش حرف های پست و پلشت علیه جمهوری اسلامی ایران بیرون می شود.
دشمنان نظام اسلامی تلاش میکنند گندکاریهای خود را پشت این ماجراها پنهان کنند
در این خصوص من حرف را خلاصه کنم. برادران! امروز دشمن در منطقه ما شکست خورده است و محور این شکست های خود را هم از جمهوری اسلامی می داند، اما چون در عرصه های میدانی کاری از دست شان بر نمی آید تلاش می کنند که ذهنیت سازی کنند، تلاش می کنند که شیرازه های ارتباط و دوستی سایر ملت ها و ملیت ها را با این ملت قطع کنند و نه تنها قطع بکنند بلکه در تضاد با این ها قرار بدهند.از طرف دیگر فضا ایجاد می کنند که گندکاری های خودشان پنهان بماند تا وضعیتی که امروز در آمریکا و انگلیس و سایر کشورها به خصوص در آمریکا در جریان است پنهان بماند و ما نفهمیم آنجا چه اتفاقاتی می افتد و ما نفهمیم که امروز آمریکایی های مظلومِ در بند، چه انقلابی را برپا کرده اند و ما از آنها یاد نگیریم و حرکت نکنیم و خود را سرزنش نکنیم که ای بدبخت مسلمان! تویی که الگوهای متعدد قوی در زندگی و دنیا داری اینجا نشسته ای و برده آمریکا هستی! در حالی که آمریکایی انقلابی امروز در آمریکا در برابر ترامپ و دست اندرکاران نظام لیبرالیستی آمریکا ایستاده و قیام کرده است.دشمن می خواهد این ذهنیت و این فهم و این تاثیرگذاری روی جامعه ما و ایران ایجاد نشود، لذاست که می بینیم این حرکت و این وضعیت و این فضا را در سطح ایران و افغانستان بوجود می آورند.
نظام اسلامی در ایران متعلق به هر مسلمان متدینی در هر جای عالم است
آقایان! جمهوری اسلامی و نظام اسلامی نظامی است که هر مرد و زنی علیه این نظام به گونه ای حرکت بکند و به گونه ای حرف بزند که باعث تضیف آن شود حرکتی است که باعث تضعیف خدا می شود، حرکتی است که باعث تخریب وجهه پیامبر اسلام و تمام ائمه معصومین علیهم السلام می شود. امروز این نظام و این حکومت عصاره تلاش های پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام است. امروز این نظام ثمره ی خون های پاک کربلا و بعد از کربلا است. ما چرا متوجه نیستیم که این نظام مال خود ماست، هر کسی که امروز مسلمان و متدین است و در هر کجای دنیا حضور دارد، این نظام مال آن فرد و آن جریان است. اگر در این رابطه اشتباه بکنیم و انتخاب نادرست انجام بدهیم خسر الدنیا و الآخرة خواهیم شد.برادران ما نباید اشتباه کنیم، ما نباید این فرصت را از دست بدهیم.فتنه آخرالزمان است و ما باید هشیار باشیم و در زمانی که فتنه وجود دارد راه درست را انتخاب کنیم.اگر راه درست را انتخاب کردیم برنده هستیم در غیر این صورت بازنده خواهیم بود.
آبروی لیبرال دموکراسی غرب رفته است؛ از امریکا نترسید!
شما امروز آمریکا را مشاهده میکنید که در چه وضعیتی قرار دارد.آبروی لیبرال دموکراسی غرب رفت. آن هم توسط خود آمریکایی ها و افشاگری نیروهای مبارز آمریکایی!عزیزان از این ببر پیرِ پلشت به هیچ وجه نترسید، چون از درون به کلی در حال پوسیده شدن است.اخباری منتشر می شود که آمریکا رو به تجزیه است، کالیفرنیا به دنبال خودمختاری است.اگر این ایالت خودمختار شود -چناچه که جنبش خودمختاری در آن تاسیس شده و رهبر آن جنبش از جمهوری اسلامی ایران خواسته که از آنها حمایت بکند- و سایر حرکت هایی که امروز در سرزمین آمریکاست، آمریکا را به لبه سقوط و پرتگاه پیش برده است.
بنابراین کسانی که تاکنون به آمریکا اعتماد داشتند و کسانی که تا هنوز غرب را بهشت آرزوهای خود می دانستند باید متوجه باشند که آمریکا و کل غرب امروز آن بهشتی که ما تصور می کردیم نیست.آن سیستم منظم جدی ای که ما فکر می کردیم نیست.مبتذل ترین سیستم امروز در آمریکا و در کل غرب است، بخصوص شروع مشکل کرونا بسیاری از پرده ها از چهره غرب کنار زده شد.
با بودن در مسیر ولایت، دنیا و آخرت ما تضمین است
برادران! ما بایستی به احکام دین خود عمل کنیم، بیاییم به فرامین قرآن سر بگذاریم و به دساتیر پیامبر و ائمه معصومین (ع)عمل کنیم و مسیری را که مطابق خواست امام زمان (عج)است بپیماییم و گوش به فرمان امام خامنه ای نائب برحق حضرت امام زمان(عج)باشیم و در رابطه با حمایت از این شخصیت و ترویج مرجعیت این شخصیت که مرجع اعلم در کل دنیا و افتخار جهان اسلام است فعالیت نمائیم.ما بایستی از این آقا حساب ببریم و در پشت سر این آقا باشیم و در مسیر ایشان قرار بگیریم . مطمئن باشید اگر ما این راه را انتخاب کنیم، هم دنیای ما و هم آخرت ما تضمین است. در این صورت ما در دنیا اشتباه نکرده و حرکت بدی نکردهایم به خاطر اینکه بر اساس وظایف خود عمل کردیم و وقتی براساس تکلیف و تحت امر یک رهبر فرزانهای مثل امام خامنهای حرکت کردیم، قطعا در آخرت هم حساب ما پاک خواهد بود.
برای شادی ارواح طیبه ائمه معصومین(ع)شهدا، صلحا، فقها بخصوص حضرت امام خمینی و نیز آیت الله العظمی محقق کابلی که امروز سالروز ارتحال ایشان است و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) و سلامتی ایشان و سلامتی نایب برحق ایشان حضرت امام خامنه ای و شادی ارواح طیبه شهدای اسلام، شهدای افغانستان به ویژه شهدای ترور و اخصا شهید سید علی اکبر مصباح و یارانش، شهدای هفتم جدی و درگذشتگان این جمع حاضر بخصوص روح پرفتوح حاج نجیب الله یوسفی رحم الله من قرء الفاتحه مع الاخلاص والصلواه.
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
روز سه شنبه 20 جوزا/خرداد 1399
مشهد مقدس، مرکزفرهنگی باقرالعلوم(ع)