سکولاریزم مرز میان انسان و حیوان را برمیدارد/ تنها دین مبین اسلام است که راهگشا است
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، گفتمان دانشجویی این هفته دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل تحت عنوان "سکولاریزم و جامعه انسانی" برگزار شد.
رحمت علی ناصری، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس این گفتمان گفت: "سکولاریزم در حقیقت ریشه در اختلافات میان اربابان کلیسا و دانشمندان نوگرای غربی دارد، اما در فارسی به معنی دینزدایی، غیردینی کردن، دنیویسازی یا دنیاگرایی، منهای همه مقدسات و معنویات آمده است".
به گفته ناصری، امروزه بیشتر معنی اصطلاحی سکولاریزم مورد توجه قرار دارد که همان مدیرنیته یا مدیرنیزم است، یا به عبارت دیگر، تبدیل شدن تمام اوضاع و احوال اجتماعی به عرف، قطع نظر از شرع و احکام دین، به معنی دیگر سکولاریزم یعنی جدایی دین از سیاست و حکومت.
وی در پاسخ به اینکه سکولاریزم معمولا چه هدفی را در جامعه دنبال میکند؟، گفت: "سکولاریزم به عنوان منادی ترقی و پیشرفت، ارزشهای معنوی را نفی میکند و سعادت بشر را تنها در قالب مادیات جستجو میکند. این در حالی است که دینمداران این نوع روش زندگی را خلاف میل اصلی و فطرت بشر میدانند و تاکید میکنند که انسان باید از نظر مادی و معنوی اشباع شود، همانگونه که مادیات به جسم انسان و زندگی مادی انرژی میدهد، معنویات و ارزشها به روح و روان انسان انرژی میبخشد و تا زمانی که این دو قوه موازی هم در وجود انسان تقویت نشود، به کمال مطلوب نخواهد رسید.
به باور این استاد دانشگاه، دین اسلام مصلحت دین و دنیا را به عهده دارد که توسط مرشد یا راهنما که همان پیامبران یا اوصیای اوست، به سوی هدف رهنمایی میشود؛ این در حالی است که سکولاریزیشن تنها به یک بعد زندگی توجه دارد و دنیاگرایی را همه چیز میداند.
وی اظهار داشت: سکولاریزم البته به دلیل ناکارآمدی دین تحریف شده مسیح و ضعف اربابان کلیسا در زمانش در غرب جواب داد، اما در دنیای اسلام که دین پاسخگوی تمام نیازمندیهای بشر درهر شرایطی میباشد، جایی نخواهد داشت و کسانی که در این مسیر تلاش دارند و میخواهند به صورت یکجانبه دنیاگرایی را برجسته کنند، و یا دین را از سیاست جدا سازند، هدفی جز اخلال نظم در جامعه ندارند؛ زیرا یک عده به اثر این سعی و تلاش ممکن است به شیوه زندگی سکولاریستی تمایل پیدا کنند و فریفته زرق و برق مادی شوند، اما از آن طرف، با عدهای دینگرا با منطق بسیار قوی و روشن مواجه خواهد شد که در برابرشان توان استدلال را هم نخواهند داشت.
پس ناصری خاطرنشان کرد: اندیشه سکولاریزم میتواند در جامعه تشتت و پراکندگی را ایجاد کند و حتی اعضای خانوادهها را از هم دور کند و ممکن است تنش میان پدری که دینی میاندیشد و پسری که مادی میاندیشد، ایجاد شود، زیرا این روش و گونه زندگی با اهداف خلقت در تضاد و خشونتآفرین است.
به عقیده وی، اگر در غرب سکولاریزم جا افتاد و برخی از مشکلات را از سر راه زندگی مردم برداشت، به دلیل این بود که دین تحریف شده مسحیت در آن زمان نه با علم سازگار بود و نه با عقل، دانشمندان غربی دیدند که چسبیدن به این دین، با این روشهای نامعقول زندگی را نابود میکند، لذا رو آوردن به عقلگرایی و وضع قانون و برنامههای ساخته شده خود برای تنظیم امور زندگی، بخش مهمی از زندگی که همانا حیات معنوی میباشد را فلج کرد؛ اما اسلام که برای تمام عرصههای زندگی برنامه دارد، دین را جایگزین سکولاریزم کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به اینکه چرا امروز یک عده از جوانان مسلمانان به خصوص در افغانستان به سکولاریزم گرایش پیدا کردهاند؟، گفت: "بسیار واضح است که یک عده برای رسیدن به اهداف دنیایی و مادی به این راه امید بستهاند و برخی هم نفهمیده آموزههای حیات بخش اسلام را رها کرده و گمان میکنند در سایه این ایده و آرمان به سعادت میرسند، اما راه اشتباه را میپیمایند، زیرا اندیشه سکولاریزم در کشورهای اسلامی فاقد اثر است و با وجود حاکمیت دین، هرگز زندگی را رونق نمیبخشد، لذا در نهایت این گونه افراد ممکن است دین و دنیا را از دست بدهند و در نهایت دستشان از همه جا کوتاه شود.
ناصری تصریح کرد: ترویج اندیشه مکتب سکولاریزم و اهداف غیردینی در ابتدای امر میتواند اذهان عدهای از جوانان را مخدوش کند و با نشان دادن زیباییهای ظاهری، یک عده را به طرف خود بکشاند، اما از آنجایی که با فطرت وعقل سلیم سازگار نیست، بعد معنوی زندگی را فلج میکند و خلایی در حیات انسانی ایجاد میکند، آسیبهای زیادی را متوجه انسان میسازد که قابل پذیرش نیست.
او از جوانان خواست که مانند حضرت امام خمینی(ره) از راه معقول و منطقی به احیاگری دین دست بزنند و پدیدههای غربی را از زندگی خود دور کنند، زیرا هرچند زیباییهای ظاهری دارد، اما سعادت آفرین نیست. این تنها دین مبین اسلام است که راهگشا است و اگر درست عمل شود، انسان در پرتو آن به خوشبختی میرسد.
به گفته ناصری، سکولار که مدیرنیته را مطرح میکند، هدفش جایگزین کردن عرف به جای سنتها است و دقیقا باورها را نشانه میرود، در حالی که اسلام با حفظ سنتها، باورها و اعتقادات، با ترقی و پیشرفت، صنعت و اقتصاد هرگز مخالفت ندارد و هیچ منافاتی هم ندارد که یک مسلمان هم دیندار باشد و هم در علم و صنعت پیشرفت کند.
به گفته وی، هدف نهایی سکولاریزم شبیه ساختن جامعه به جنگل و برداشتن مرز میان انسان و حیوان، همجنسگرایی و دهها موارد غیراخلاقی و غیرانسانی است که با فطرت و حتی طبعیت و اصل خلقت انسان در تضاد قرار دارد و متأسفانه این اهداف به صورت سازمان یافته در برخی از کشورهای اسلامی در حال توسعه است.