به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، حجتالاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری که همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت امام سجاد(ع)، در جمع صدها مهاجر افغانستانی در حسینیه هراتیهای شهر مشهد مقدس سخن میگفت، خاطرنشان کرد که در سرزمین کربلا دو سازمان با هم درگیر شدند؛ یکی سازمانی به رهبری یزید و دیگری هم حضرت امام حسین(ع).
حرکتهای سازمانیافته امام حسین(ع) و یزد
وی با انتقاد از این که اینکه همواره در برخی مجالس صحبت میشود که یزید یک انسان میمونباز، شراب خوار، زنباره، فاسق و فاجر بود و به جز هوسبازی کار دیگری نداشت، تصریح کرد، در اینکه یزید آدمی فاسق و فاجر بود، جای شکی نیست؛ اما یزید شخصی بود که با برنامه حرکت کرد و وارد عرصه شد و حرکتش، یک حرکت سازمانی بود.
رییس مرکز تبیان خاطرنشان کرد که حرکت حضرت امام حسین(ع) هم یک حرکت سازمان یافته بود و این امام به یکباره تحت فشار قرار نگرفت تا سراسیمه وارد میدان شود، خیر! امام حسین از ابتدا در این راستا برنامه داشت و بسیار حساب شده و دقیق گام گذاشت.
دو رکن کار سازمانی
وی با اشاره به ماهیت این دو حرکت سازمانی، اولین رکن کار سازمانی را داشتن هداف خواند و گفت: "هدف امام حسین(ع) اقامه امر به معروف و نهی از منکر بود، اما نه آن امر به معروف و نهی از منکری که معمولا برای ما و شما تشریح و توضیح داده شده؛ نکته اصلی امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین(ع)، بحث کلان سیاسی است که در محور این بحث کلان، ولایت قرار دارد".
حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری تأکید کرد که امام حسین برای این قیام کرد که خط ولایت از میان برداشته نشود.
وی دومین رکن کار سازمانی را بحث درک شرایط خواند و تأکید کرد که در کار سازمانی به خصوص سازمانی که در قالب آن حرکتی صورت بگیرد، مثل حرکت امام حسین(ع)، قطعا بحث درک شرایط خیلی مهم است و امام حسین نیز مطالعه جدی در رابطه با شرایط روزی که قرار داشت، انجام داده بود و در نهایت به این نتیجه رسید که به حق عمل نمیشود، ولی به منکرات عمل میگردد.
عناصر تأثیرگذار در قیام امام حسین(ع)
این فعال سیاسی دینی با بیان حوزههای کاری امام حسین(ع)، تصریح کرد که حوزه نظامی و امنیتی، آخرین حوزهای است که امام حسین به آن ورود پیدا میکند و سعی مینماید از این طریق اوضاع را تغییر بدهد و تأثیرگذار شود، و الا امام حسین اول دست به قبضه شمشیر نبرد، و وارد خشونت هم که شد؛ وادار شد.
وی در ادامه در مورد عناصر تأثیرگذار برای کار سازمان امام حسین(ع) در حوزههای مختلف گفت، یکی از این عناصر، وجود نیروی انسانی منسجم و سازمانیافته است. عنصر دیگر داشتن امکانات فنی و مالی بود و آخرین عنصری که لازم است، داشتن برنامه است و امام حسین(ع) برنامه خیلی منسجم کوتاهمدت، میان مدت و درازمدت داشت تا از این حرکت سازمانی خود، به نحو مطلوب استفاده کند.
حجتالاسلام والسملین حسینی مزاری در مورد حرکت سازمانی یزید هم گفت که او بالاخره شرایط را درک کرده بود و میدانست که شرایط برای یک حکومت کاملا سکولار، بیدین و لامذهب آماده است، ولی یک مانع همچنان در برابر او؛ با اینکه ضعیف شده، وجود دارد و این مانع، امام حسین(ع) است؛ اینجاست که با تمام ساز و کار، آن هم سازمانی و سازمان یافته، وارد عرصه میشود.
دو کمبود در حرکت امام حسین(ع)
وی در ادامه با بیان این سوال که چرا امام حسین(ع) علیالظاهر در برابر یزید شکست خورد؟ کمبود دو عنصر را در این زمینه مهم دانست و گفت، یکی در بحث نیروی انسانی، ضعیف بود و هرچه تلاش کرد، نتوانست بیش از 72 نفر را سازمان بدهد و دوم، کمبود امکانات فنی، مالی و اقتصادی بود. اگر این کمبودها نبود، میتوانست در برابر یزید به پیروزی برسد.
دو درس از حرکت سازمانی امام حسین(ع) و یزد
رییس مرکز تبیان در ادامه به بیان دو درس عمده از حرکتهای سازمانی امام حسین(ع) و یزید پرداخت و گفت: درس اول اینکه، کسانی که پیرو امام حسین هستید؛ تشکیلاتی و سازمان یافته حرکت کنید و اگر سازمان یافته حرکت نکنید، نمیتوانید از حق و حقوق خود دفاع نمایید و صدای مظلومیت خود را به بیرون منتقل نمایید.
وی با انتقاد شرایط امروز شیعیان و مسلمان به عنوان پیروان امام حسین(ع) تأکید کرد: "شبهای محرم برنامه میگیریم، سینه میزنیم، اگر ما واقعا امام حسین را دوست داریم، بایستی به همه خصوصیتهای کاری امام حسین تأسی بکنیم! امام حسین بزرگترین شخصیت سیاسی، مدیر و مدبر تاریخ بود".
حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری با بیان اینکه دشمن امروز تلاش جدی دارد که مسلمانان از کار سازمان یافته فاصله بگیرند، مهمترین نمونه حرکت سازمانی متأسی از حرکت امام حسین(ع) را انقلاب امام خمینی(ره) خواند و گفت: "شما فکر میکنید مردم ناآگاهانه و سرخود دنبال سر امام خمینی حرکت کردند، نه! امام خمینی آدم ساخت، کادرسازی کرد، زیرساختهای سازمان حرکت خود را درست کرد، ارتباطات خود را توسعه داد، در راستای بیدارگری جامعه حرکت کرد و با یک حرکت سازمان یافته متأسی به امام حسین(ع)، انقلابی برپا کرد که امروز همه مسلمین، به خصوص همه شیعیان دنیا از برکات آن با سر و گردن افراشته زندگی میکنند".
مهاجرین نباید از انقلاب اسلامی ببرند
وی در ادامه خطاب به مهاجرین گفت که نباید به خاطر مشکلات خود در ایران سریع از این انقلاب دلگیر و ناراحت شوند و این انقلاب ببرند؛ در حالی که این انقلاب، انقلاب جهانی است که انشالله به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) وصل خواهد شد.
این فعال امور مهاجرین در ایران، با بیان اینکه اگر مهاجرین مشکلی در اینجا دارند، فکر نکنید که این مشکل تنها برای آنهاست، بلکه این مشکل برای خود ایرانیها هم هست و انقلابیها و ولاییهای این نظام و ملت، خون جگر و خون دل اند، تأکید کرد که بارها از معضلات و مشکلات برادران و خواهران افغانستانی خود در محضر مسئولان ایرانی، در داخل و خارج و در رسانههای بینالمللی صحبت کرده، و نسبت به مشکلاتی که امروز در سطح مهاجرین است، انتقاد دارد، اما تأکید کرد که حمایت دنیای اسلام از این نظام و از رهبری این نظام که به جز تکیه گاهی غیر از خدا ندارد، ربطی به این مشکلات و معضلات ندارد.
وی تصریح نمود: "اگر تمام مشکلات و معضلات دنیا توسط دستان ایرانی و از آستین ایرانی به سرمان بریزد، بازهم باید مدافع این نظام باشیم، ما بازهم از این نظام و از این حکومت دفاع کنیم که تنها و مستقلترین نظام اسلامی در سطح دنیاست و مستقلترین رهبر دنیا امروز در تهران مستقر است و به وجود ایشان و تک تک یاوران و رهبران این آقا در ایران، افغانستان، پاکستان، کشمیر، سوریه، عراق، لبنان، یمن و در جای جای کشورهای اسلامی که امروز پرچم امام حسین(ع) توسط دستان آنها بلند است، و برای تشیع افتخار میآفرینند، افتخار میکنیم".
درس دوم از حرکت سازمانیافته امام حسین(ع)
رییس مرکز تبیان در مورد درس دوم از کار سازمانیافته امام حسین و همچنین یزد گفت: "درس دوم این است که اگر خواستید کار سازمانیافته انجام بدهید، سعی کنید از نظر نیروی انسانی، تکنولوژی، فنی، اقتصادی و... قدرتمند شوید".
وی با بیان اینکه دشمن امروز دقیقا این بخش از مسلمین را مورد هجمه قرار داده و میخواهد مسلمین به قوت نرسد، با اشاره به شرایط امروز جمهوری اسلامی ایران تأکید کرد: "اگر جمهوری اسلامی این قدرت را نمیداشت، عاشورا باز تکرار میشد و هر زمانی ایرانیها فریب بخورند، با غربیها سر میز مذاکره بنشینند، دست سازش با امریکا بدهند، بحث برجام را آنگونه که آنها میخواهند، اجرا کنند، و بحث موشکیشان را به مذاکره بگذارند، شما یقین کنید که این نظام فرو خواهد پاشید و عاشورایی دیگر برای شیعیان تکرار خواهد شد".
خواص ما در خواب اند
این فعال سیاسی دینی با اشاره به شرایط امروز افغانستان تصریح نمود، با وجود اینکه 99 درصد مردم این مردم مسلمان، متعهد، انقلابی و در صحنه اند، اما متأسفانه خواص ما در خواب اند؛ خواص ما یا سکوت کردهاند، یا منفعل اند و یا متأسفانه وابسته هستند.
وی بر روی کار آمدن خواص جدید در افغانستان تأکید کرد و گفت: "بایستی خواص جدید در صحنه بروز کنند؛ جوانان دانشگاهی جدید که از دانشگاه فارغ میشوند، بایستی بیایند، روحانیت انقلابی که از خیر و برکت انقلاب رشد و نمود کردهاند، بایستی وارد صحنه شوند، مردم را روشن کنند، انقلابی بسازند و سازمان بدهند، تا هم از زندگی خودشان دفاع کنند و هم از دین خدا و خط امام حسین(ع)، ائمه معصومین و خط ولایت فقیه که امروز ادامه خط انبیا است".
حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری در بخش پایانی سخنان خود به بیان دو درس از سرنوشت انقلاب امام حسین(ع) و حرکت یزد پرداخت و گفت: درس اول اینکه باید کارهای ما برای خدا باشد و درس دوم اینکه از کمبود نیرو، امکانات، اقتصاد و نداشتن تکنولوژی نترسید، همان گونه که امام حسین نترسید.
افغانستانیها نباید از کاروان عقب بمانند
وی با اشاره به اینکه افغانستانیها نباید از کاروان عقب بمانند و امروز یمنیها، لبنانیها، سوریها و عراقیها جلو زدهاند، گفت: "ما افغانیهایی که یک روزی انگلیس را با آن قدرت بزرگش با شکست مواجه کردند، باعث فروپاشی بلوک شرق و به زبالهدان رفتن مکتب مارکسیسم و کمونیزم شدند، واماندهایم و گرفتار خیلی از موضوعات اندک و جزئی هستیم".
تبیان؛ یک تشکیلات ولایی
این فعال سیاسی دینی در مورد تشکیلات مرکز تبیان نیز خاطرنشان کرد که این تشکیلات، یک تشکیلات ولایی است و در سطح افغانستان عمل میکند، در ایران نیز دفاتری دارد و در سطح مهاجرین عمل میکند، و پرچمدار دین و ولایت است.
وی تأکید کرد که تبیان در خدمت همه برادران و خواهران مهاجر خود و همچنین مردم در داخل افغانستان است، تا اینکه با حرکت سازمانیافته در مسیر حضرت امام حسین عمل نماییم و اهداف و منویات امام حسین را در سرزمین افغانستان تحقق ببخشیم.
متن کامل سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری، رییس مرکز فعالیتهای مرکز تبیان در مراسم سالگرد شهادت امام سجاد(ع) در حسینیه هراتیهای شهر مشهد مقدس به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
الا ترون الحق لايعمل به و ان الباطل لايتناهي عنه
همزمان با سالروز شهادت امام زینالعابدین(ع) این مناسبت را به محضر ولی عصر(عج) و نائب برحقشان، امام خامنهای(حفظهالله) و شما عزیزان تسلیت میگویم.
امشب هم فرصت را مغتنم شمرده و نکاتی را حول موضوع تحلیل سازمانی واقع کربلا خدمت شما به عرض میرسانم. امیدوار هستم که خدای متعال به این جانب هم توفیق عنایت که نکات مهم و جدیدی را خدمت شما ارائه کنم و برای شما حاضرین هم انشالله توفیق عنایت کند که تمام حواستان در جلسه باشد و به دقت گوش بدهید و بهرهای از این مجلس و مراسم برده باشید.
درگیری دو سازمان در کربلا
قبلا در مجلسی که از طرف حاج محسن اکبرزاده برگزار شده بود، عنوان کردم که در سرزمین کربلا دو سازمان با هم درگیر شدند؛
ـ یکی سازمانی به رهبری یزید که با امکانات گسترده و نیروی زیاد در قالب یک حرکت سازمانی جدی حضور داشت،
ـ و یکی هم حضرت امام حسین(ع) در رأس یک حرکت سازمانی و تشکیلاتی دیگر.
اینکه همواره در برخی مجالس صحبت میشود یزید یک انسان میمونباز، شراب خوار، زنباره، فاسق و فاجر بود و به جز هوسبازی کار دیگری نداشت، به نظر من یک مقداری غیرواقعی میرسد. اینکه آدمی فاسق و فاجر بود، جای شکی نیست؛ آدمی که دین نداشت، داشتن فسق، فجور و رفتن به سمت منکرات برای او طبیعی است، اما یزید شخصی بود که با برنامه حرکت کرد و وارد عرصه شد، زیرا اگر با یک تشکیلات و سیاست جدی وارد عرصه نمیشد، نمیتوانست مبارزه کند و بعد علیالظاهر فرزند رسول خدا را شکست بدهد. بنابراین، قطعا حرکتش، یک حرکت سازمانی بود.
حرکت حضرت امام حسین(ع) هم حرکت سازمان یافته بود. امام حسین به یکباره تحت فشار قرار نگرفت تا سراسیمه وارد میدان شود و از حالت انفعال بیرون گردد، فعال شود و مجبور گردد در صحنه کربلا بیاید و بالاخره شهید شود؛ نه خیر! امام حسین از ابتدا در این راستا برنامه داشت و بسیار حساب شده و دقیق گام گذاشت.
هدف؛ اولین رکن کار سازمانی
من در رابطه با اولین رکن کار سازمانی در جلسه حاج محسن اکبرزاده صحبت کردم که اولین رکن داشتن هدف است؛ هدف امام حسین(ع) اقامه امر به معروف و نهی از منکر بود، اما نه آن امر به معروف و نهی از منکری که معمولا برای ما و شما تشریح و توضیح داده شده است؛ مباحث کوچک اجتماعی، مبارزه با بدحجابی، مبارزه با بینمازی و مبارزه با فسق و فجوری که در سطح اجتماع است. معمولا بحث امر به معروف و نهی از منکر در یک چنین راستایی تا هنوز تفسیر و تحلیل شده و مردم هم فکر میکنند اگر دوستدار امام حسین هستند، بایستی در این راستا جدی عمل نمایند؛ لذاست که دشمن بیشتر ما را در این عرصه درگیر میکند، تا آن نکته اصلی امر به معروف و نهی از منکر فراموشمان شود.
نکته اصلی امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین(ع)، بحث کلان سیاسی است که در محور این بحث کلان، بحث ولایت قرار دارد. امام حسین برای این قیام کرد که خط ولایت از میان برداشته نشود و اگر خط ولایت وجود داشت و بعد در رابطه با ترویج فرهنگ ولایت کار صورت میگرفت، طبعا بقیه معروفها نیز ترویج میشد و در برابر مابقی منکرات مبارزه میگردید، اما اگر ولایت و امامت نباشد، شما هرقدر میخواهید میتوانید نماز بخوانید و روزه بگیرید، یزید هم با نماز خواندن و روزه گرفتن مشکل نداشت، با صدقه، خیرات، ذکات و نماز شب، داشتن پیشانیهای پینه بسته و رفتن به حج مشکل نداشت؛ بلکه مشکل یزید ادامه ولایت بود و هدف او، کوبیدن ولایت بود.
در منزل حاج اکبرزاده در این رابطه مفصل صحبت کردم و امشب قصد ندارم در رابطه با موضوع هدف صحبت کنم.
اولین رکن کار سازمانی هدف است.
درک شرایط؛ دومین رکن کار سازمانی
دومین رکنی که امشب علاقه دارم خدمت دوستان عرض کنم، بحث درک شرایط است.
در یک حرکت سازمانی اگر شرایط ماحول درک نشود، قطعا حرکت این سازمان موفق نخواهد بود و پیشاپیش ما باید شکست خود را بپذیریم.
البته بحث درک شرایط تنها در حرکتهای سازمانی بزرگ رکن نیست، بلکه در زندگی فردی هم رکن است. من اگر به صورت شخصی بخواهم در زندگی برنامه داشته باشم، در عرصههای اقتصادی، فرهنگی و در همه امور، اول باید در بحث درک شرایط توجه داشته باشم، باید شرایط را درک کنم و بفهمم؛ بعد در رابطه با تغییر شرایط کار کنم و به هدف خود برسم. در عرصه خانواده، قوم، طایفه، ولسوالی، ولایت و کل یک کشور اینگونه است. اگر شخصیتها و جریانها، چه به صورت فردی و چه جمعی در رابطه به بحث درک شرایط توجه نداشته باشند، قطعا باید در زندگی شکست را بپذیرند. امروز اگر در زندگی افراد، خانوادهها، چند فامیل، یک طایفه و یک ملت مشکلات و معضلاتی وجود دارد، قطعا مسئولان آن خانواده، جمعیت و آن ملت، در بحث درک شرایط وامانده و نتوانستند شرایط را درک کنند.
کار سازمانی و حرکت امام حسین(ع)
خب، در کار سازمانی به خصوص سازمانی که در قالب آن حرکتی صورت بگیرد، مثل حرکت امام حسین(ع)، قطعا بحث درک شرایط خیلی مهم است. برای اینکه شرایط درک شود، قطعا باید قبلش مطالعه صورت بگیرد و طبیعی است که امام حسین(ع) مطالعه جدی در رابطه با شرایط روزی که قرار داشت، انجام داده بود، حتی این مطالعه در زمان حیات معاویه وجود داشت، بعد از مرگ معاویه هم این مطالعه وجود داشت، تا لحظهای که از ایشان بیعت خواسته میشود، و پس از آن تا روز عاشورا، این مطالعه مرتب صورت میگیرد و شرایط لحظه به لحظه با تغییراتی که وجود دارد، توسط امام حسین(ع) درک میشود، و فهم شرایط نیز برای این امام وجود دارد. خلاصه کلام، امام حسین به این درک و فهم رسیده بود که به حق عمل نمیشود، ولی به منکرات عمل میگردد. شرایط آن روز، اینگونه بود.
حالا حضرت امام حسین(ع) باید برای تغییر این شرایط چه کاری کند؟ طبعا برای تغییر شرایط باید حوزههای کاری خود را مشخص کند که در چه حوزهای باید عمل نماید؟ امام حسین(ع) حوزههای کاری خود را مشخص میکند و با اولویت وارد کارزار مبارزه میشود.
حوزههای کاری امام حسین(ع)
ـ اولین حوزه کار امام حسین، فرهنگی فکری است؛ امام حسین(ع) توقع داشت که با این حرکت بتواند شرایط را تغییر بدهد؛
ـ دومین حوزه کاری امام حسین(ع)، بحث اجتماعی است؛ ایشان تلاش داشت که از این طریق بتواند شرایط را عوض کند؛
ـ حوزه کاری دیگر امام حسین(ع)، سیاسی است؛
ـ حوزه بعدی کار امام(ع)، اقتصادی است.
امام حسین(ع) در همه این حوزهها به نوبت و به تدریج کار و عمل میکند، ولی نتیجه نمیگیرد.
ـ حوزه نظامی و امنیتی آخرین حوزهای است که امام حسین(ع) به آن ورود پیدا میکند و سعی مینماید از این طریق اوضاع را تغییر بدهد و تأثیرگذار شود، و الا امام حسین(ع) اول دست به قبضه شمشیر نبرد، از زور و خشونت استفاده نکرد و وارد خشونت هم که شد؛ وادار شد، یزید و یزیدیان امام حسین(ع) را وادار کردند در این عرصه وارد شود و مبارازت خود را انجام دهد.
عناصر تأثیرگذار برای کار در حوزهها
خب، حالا برای ورود و تأثیرگذاری در این حوزهها، عناصر دیگری هم باید وجود داشته باشد؛
یکی از این عناصر، وجود نیروی انسانی منسجم و سازمانیافته است. امام حسین(ع) در این رابطه به شدت کار میکند. امام حسین(ع) خیلی سعی و تلاش میکند که نیروی سازمان یافته در کنار خود داشته باشد؛ از لحظهای که حرکت میکند، مجموعه ای از خاندان و اهلبیت خود را جمع میکند و با خود برمیدارد، از مسیر تا مکه و از مکه تا کربلا نیز یک سره به دنبال این است که نیرو جذب کند، و قدرت نیروی انسانی خود را افزایش بدهد؛ تا اینکه از این طریق عمل کند.
عنصر دیگری که حضرت امام حسین(ع) در راستای ورود در پنج حوزهای که گفتم، نیاز داشت، داشتن امکانات فنی و مالی بود؛ قطعا امام حسین(ع) در این عرصه هم کار و تلاش کرد.
خب هر کدام این نکاتی که عنوان میکنم، خودش موضوع مستقلی برای چندین سخنرانی است، اما من به صورت فهرستوار بیان میکنم که انشالله بتوانیم از فرصتی که در اختیار من قرار داده شده، کمال بهرهبرداری را بکنیم.
آخرین عنصری که در رابطه با بحث تغییر شرایط لازم است، تا با ورود در حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی تأثیرگذار باشد، بحث داشتن برنامه است. اگر یک نیروی سازماندهنده و یا یک سازمان و تشکیلات برای کار خود برنامه نداشته باشد تا سازمان را مدیریت کند، نمیتواند از این عناصر و مولفههایی که بیان شد، بهرهبرداری بکند؛ بنابراین حضرت امام حسین(ع) برنامه خیلی منسجم کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت داشت تا از این حرکت سازمانی خود، به نحو مطلوب استفاده کند و در شرایطی که منکرات سراسر جامعه اسلامی را فرا گرفته بود، و در محور این منکرات، بحث ولایت مورد هجمه قرار گرفته و یزید میخواست سلسله تداوم حرکت ولایت را قطع کند و از میان بردارد، تأثیرگذار باشد و نتیجه ملموس و عینی بگیرد.
اینجاست که امام حسین(ع) با این ساز و کار، وارد مبارزه و جهاد میشود و در برابر سازمان قدرتمند یزید میایستد تا شرایط را به نفع خود که همان منافع اسلام ناب است تغییر دهد.
حرکت سازمانی یزید
یزید هم همین عناصر و مولفههایی را که یادآوری کردم، داشت. او هم بالاخره شرایط را درک کرده بود و میدانست که شرایط برای یک حکومت کاملا سکولار، بیدین و لامذهب آماده است، سطح جامعه را هم قبلا پدرش برای یک حکومت ضد دین و لائیک آماده کرده بود؛ جناب معاویه زمینه را آماده و بحث ولایت را به کلی تضعیف کرده بود. تضعیف ولایت بالاتر از اینچه میتواند باشد، وقتی که حضرت امیرالمومنین(ع)، این شخصیت بزرگ دنیای اسلام، در محراب عبادت به شهادت میرسد، مردم تعجب میکنند که این علی نماز هم میخوانده است؟ ببینید که معاویه چه مقدار روی شرایط موجود کار کرده و بستری را در جامعه آماده کرده بود که ولایت نباشد.
اما یزید متوجه بود که بقیه شرایط آماده است و مشکل خاصی وجود ندارد، افکار عامه سازماندهی و آماده شده و میتوان راحت حکومت تشکیل داد و حکومت هم، حکومت سکولار، ضد دین و در مسیر خاص ابولهب، ابوسفیان و امثال آنها، ولی یک مانع همچنان در برابر یزید وجود دارد؛ با اینکه ضعیف شده است، اما همچنان وجود دارد، و این مانع امام حسین(ع) است، و اگر این مانع را در اثر گرفتن بیعت یا کشتن از میان بردارد، دیگر کارش تمام است. به باور یزد، اسلام باشد، کسی به اسلام مردم کاری ندارد؛ مردم نماز بخوانند، خیرات کنند، قرآن بخوانند، روزه بگیرند، تمام موضوعات عبادی که در قرآن گفته شده، انجام بدهند، اما بحث ولایت نباشد.
شما متوجه هستید که ولایت آن قدر مهم است که در روز عید غدیر، 18 ذیالحجه در محله غدیر، خداوند برای پیامبر چه میگوید؟ بحث ولایت را چقدر مهم میپندارد؟ بعد خود پیامبر در رابطه با ولایت امیرالمومنین(ع) چه صحبتهایی میکند و دشمنان در رابطه با زدن این ولایت چه کارهایی انجام میدهند! بحثهای طولانی است.
اینجاست که یزید هم با تمام ساز و کار، آن هم سازمانی و سازمان یافته، وارد عرصه میشود.
عزیزان توجه داشته باشند، چون من گاهی که در برخی منابر و سخنرانیها حضور پیدا میکنم، از یزید یک آدم اوباش و ولگرد معرفی میکنند که تعجب میکنیم، که چنین آدمی چطور میتواند در برابر شخصیتی چون امام حسین بایستد؟ از نظر اینکه بیدین و ضد دین بود، بله، اما حول آن تفکر و خط شیطانی خود، عنصر با تدبیر بود، برنامه و مشاوران قوی داشت.
این دو تا سازمان در روز عاشورا با هم جنگیدند و در نهایت امام حسین(ع) شکست خورد. همه میدانیم که امام حسین(ع) در روز عاشورا علیالظاهر شکست خورد؛ خودش شهید شد و خانوادهاش به اسارت برده شدند، و داستان مفصل و طولانی که همه شما میدانید.
چرا امام حسین(ع) علیالظاهر شکست خورد؟ کمبود دو عنصر!
خب حالا چرا امام حسین(ع) در سرزمین کربلا شهید شد؟ اگر شهید نمیشد، در آن جنگ پیروز میگردید، دشمن خود را مغلوب میکرد و یک حکومت اسلامی تشکیل میداد، ما امروز این معضلات و مشکلات را نداشتیم. خیلی بهتر بود که امام حسین(ع) در روز عاشورا پیروز میشد، دشمنان خود را شکست میداد و سریع در کوفه حکومت اسلامی تشکیل میداد. در چنین شرایطی، امروز نه از ترامپی خبر بود، نه از مرکلی و نه از شیطان اسراییلی، از هیچ یک از این شیاطین خبری نبود؛ مسلمین در امن و امان زندگی می کردند و حکومت دلخواه الهی و اسلامی روی کار میبود؛ اما چرا شکست خورد؟ به دلیل اینکه امام حسین(ع) در دو عنصر نسبت به دشمن کم داشت؛
ـ یکی در بحث نیروی انسانی، ضعیف بود و هرچه تلاش کرد، نتوانست بیش از 72 نفر را سازمان بدهد؛ چون معاویه افکار جامعه را قبلا ساخته بود، بعد در ادامه هم یزید کار کرد و از امام حسین(ع) یک عنصر خارجی و خروج کرده تعریف نمود، یک کسی که در برابر خلیفه زمان قیام و خروج کرده است، کسی که به دنبال حکومت بوده و واجبالقتل است. یک چنین چیزی را در اذهان مردم جا انداخته بود و به هر حال مردم هم پذیرفته بودند. بنابراین امام حسین(ع) نتوانست بیش از 72 نفر در کنار خودش داشته باشد.
ـ کمبود دوم، کمبود امکانات فنی، مالی و اقتصادی بود.
این دو کمبود در نهضت امام حسین(ع) مشاهده میشد، و الا کمبود دیگری دیده نمیشد و اگر این کمبودها نبود، میتوانست در برابر یزید به پیروزی برسد.
درسهایی از حرکتهای سازمانی امام حسین(ع) و یزید
خب، حالا من میخواهم درسهای این کمبود را یادآوری کنم؛ این کمبود برای ما چه درسی میدهد؟ این دو حرکت سازمانی در روز عاشورا برای شرایط امروز من و شما چه درس و پیامی دارد؟
میتوان درسهای زیادی از این حوزه استخراج و مطرح کرد و حول این درسها تفسیر و تشریح نمود، اما من فقط دو درس را یادآوری میکنم.
1ـ تشکیلاتی عمل کنید
ـ درس اول اینکه، کسانی که پیروان امام حسین(ع) هستید؛ تشکیلاتی عمل کنید! کسانی که میگویید امام حسین(ع) را دوست دارید، سازمان یافته حرکت کنید! اگر بحث خانواده است، در سطح خانواده سازمان یافته عمل کنید، در اجتماع سازمانیافته حرکت نمایید، در سطح کل کشور سازمان یافته حرکت کنید و اگر سازمان یافته حرکت نکنید، نمیتوانید خود را جمع و جور کنید، از حق و حقوق خود دفاع نمایید و صدای مظلومیت خود را به بیرون منتقل کنید.
امروز اگر به واقعیت امر به این درس عمل شود، وضعیت مسلمین تغییر میکند. وقتی من اوضاع مسلمین و به ویژه وضعیت کشور و مردم خود را مطالعه می کنم، میبینم که این عنصر وجود ندارد. بعد ادعا میکنیم که پیرو امام حسین(ع) هستیم؛ شبهای محرم برنامه میگیریم، سینه میزنیم، آقایان و خانمها، اگر ما واقعا امام حسین(ع) را دوست داریم، بایستی به همه خصوصیتهای کاری امام حسین(ع) تأسی بکنیم! امام حسین(ع) بزرگترین شخصیت سیاسی، مدیر و مدبر تاریخ بود، ما چه مقدار از این خصوصیت امام حسین(ع) به عنوان پیرو برداشت کردیم؟ چه مقدار در کار خانواده خود سازمانیافته عمل میکنیم؟ چه مقدار در عرصههای سیاسی حضور داریم، در صحنه هستیم و حضور جدی داریم؟
دشمن امروز تلاش جدی دارد که مسلمانان از کار سازمان یافته فاصله بگیرند، دشمن امروز میلیاردها دالر از طریق فضای نرم و سخت و گرم و سرد مصرف میکند که ما از این اصل عقب و دور بمانیم؛ تازه ما را متنفر هم میکنند، به گونهای هم متنفر میکنند که برخی شخصیتهای ما افتخار میکنند که در هیچ گروه سیاسی نیستیم، به هیچ جریان سیاسی وابسته نیستم! تو غلط میکنی وابسته به هیچ جریان سیاسی نیستی، بعد ادعا میکنی که پیرو امام حسین(ع) هستی! این چگونه پیروی از امام حسین(ع) است؟ من نمیگویم که مسلمانان و شیعیان ما وابسته به جریانهای سیاسی منحطِ منحرفِ بیدین شوند، اما بایستی وارد سازمانهای انقلابیِ ولایی شوند، بایستی خود را سازمان یافته کرده، در برابر دشمنان دین آراسته بسازند و در حمایت از دین و خدا وارد عرصه و اقدام شوند؛ و اگر نشوند، شعار دادن ما مبنی بر اینکه پیرو امام حسین(ع) هستیم، شعار بیخودی خواهد بود!
علمای محترم هم باید در این زمینهها صحبت کنند و افکار مردم را روشن نمایند که عزاداری تنها به سر و سینه زدن نیست، گریاندن مردم نیست، زنجیر زدن، قمه زدن و لطمه زدن نیست، ما میخواهیم در ایام محرم و مجالس محرم حضور پیدا کنیم تا از فرهنگ حسینی برداشت کنیم، و بعد خود را در سایر ایام آماده نماییم، سازمان بدهیم و در صحنه حضور داشته باشیم.
الگوگیری از کار سازمانیافته امام خمینی(ره)
برادران و خواهران من! اگر میبینید که در افغانستان سازمانها و تشکلات سیاسی اسلامی طبع دل شما نیست، بایستی خود شما وارد عرصه شوید و این سازمان را تشکیل دهید، زیرا تا سازمان تشکیل ندهید و سازمان یافته عمل نکنید، پیروزی از آن ما نیست. ما امروز نمونههای بسیار واضحی از حرکتهای سازمان یافته داریم که براساس آن پیروز شدند. مهمترین نمونه حرکت سازمانی، حرکت امام خمینی(ره) است. ببینید امام خمینی با کار سازمان یافته خود چه کار کرد؟ شما فکر میکنید مردم ناآگاهانه و سرخود دنبال سر امام خمینی(ره) حرکت کردند، نه! امام خمینی(ره) آدم ساخت، کادرسازی کرد، زیرساختهای سازمان حرکت خود را درست کرد، ارتباطات خود را توسعه داد، در راستای بیدارگری جامعه حرکت کرد و با یک حرکت سازمان یافته متأسی به امام حسین(ع)، انقلاب اسلامی را برپا کرد. امام خمینی(ره) با حرکت سازمانی خود انقلابی را برپا کرد که امروز همه مسلمین، به خصوص همه شیعیان دنیا از برکات آن با سر و گردن افراشته زندگی میکنند و در عرصههای اجتماعی حضور دارند. در کشورهای مختلف از برکت انقلاب اسلامی، اذان علی ولیالله بلند است. اگر حرکت امام خمینی(ره) متأسی از حرکت امام حسین(ع) نمیبود، ما امروز این انقلاب را نمیداشتیم، این حسینیه هراتیها هم نبود، امروز شخصیتها هم جرأت حرف زدن نداشتند و من حسینی مزاری اینگونه که اینجا در این حسینیه حرف میزنم و یا در کابل در محضر رسانههای بیش از 46 کشور دشمن، نمیتوانستم سخن بگویم. این قدرت و عظمت از کجاست؟ این عظمت و قدرت از سایه سازمانی است که امام خمینی(ره) درست کرد و بر مبنای این سازمان، انقلاب برپا شد، و این انقلاب امروز برای مسلمین عزت است، این انقلاب امروز برای مسلمین نعمت است، ما همگی باید قدر این انقلاب را بدانیم، باید قدر این عزتی که این انقلاب برای همه ما داده است، بدانیم.
سریع از این انقلاب دلگیر نشویم
برادران و خواهران، نباید به خاطر یک نامه تردد سریع از این انقلاب دلگیر شویم، به خاطر تمدید نشدن یک پاسپورت سریع ناراحت نشویم، به خاطر مشکلات اندک و ناچیزی که در پیش روی ما در عرصه مهاجرت به وجود میآید، از این انقلاب نبریم؛ این انقلاب، انقلاب جهانی است که انشالله به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) وصل خواهد شد.
متأسفم از بعضی مردمی که نق میزنند، بعضی شخصیتهایی که ناراحت اند، روحانیتی که بالای منبر میروند و سخنرانی میکنند، اما گریزی در رابطه به این انقلاب و تحلیل و تفسیر آن، و جا انداختن ویژگیها و خصوصیتهای انقلاب سخن نمیزنند و کار نمیکنند. این شکر نعمت نیست، کفران نعمت است و به خاطر کفران این نعمت، خداوند این عزتی که به من روحانی داده، خواهد گرفت. خداوند با هیچ کسی خویشخوردگی ندارد، اگر ما به موقع شکر نعمت نکردیم و شکر نعمت عمل در مسیر آن نعمت است، قطعا این نعمت از ما گرفته خواهد شد.
اجتماعات ما کوچک و کوچکتر میشود
سایر جریانهایی که ما امروز در دنیا داریم و با عظمت و قدرت عمل میکنند، اینها نیز قطعا متأسی از نهضت امام حسین(ع) است. امروز حرکتی که در لبنان است، متأسی از حضرت امام حسین(ع) و حرکت سازمان یافته مستحکم امام حسین(ع) است. شما امروز ببینید مردم پابرهنه یمن چه افتخاراتی برای دنیای اسلام آوردهاند، و چه مقدار برای من و شمایی که اینجا نشستهایم، عظمت میدهد و ما را مسرور میکند؛ وقتی بحث دفاع از دین میشود، میلیونها نفر در صحنه حضور پیدا میکنند، اما متأسفم از مردم خودم که در کابل و در سایر شهرها، از ترس اینکه مبادا انتحاری وارد جمعیتشان شود، جمعیت مساجد کوچکتر و کوچکتر میشود، جمعیت اجتماعات و محافل ما کوچکتر میشود. نه تنها در داخل افغانستان، در اینجا، در جایی که امن و امان است! کجاست آن شعور سیاسی در سطح مردم ما که در محافل سیاسی که به سرنوشت ملت بستگی دارد، صدها هزار نفر مهاجر بلند شوند و حضور پیدا کنند، زور میزنید و زحمت میکشید، نان آماده میکنید، 500 نفر آماده نمیشوند و کار خود را رها نمیکنند!.
بنابراین برادران و خواهران اگر ما علاقمندیم در زندگی خود موفق باشیم، بایستی کار سازمانیافته انجام بدهیم، اگر میخواهیم در کنار رسول خدا(ص) محشور شویم، بایستی در این دنیا کار سازمانیافته انجام بدهیم، چون کار سازمانیافته کاری است که خداوند می فرماید: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى و َفُرَادَى، در این آیه خداوند به صراحت دستور میدهد که کار جمعی بکنید، و این کار جمعی شما برای خدا باشد.
این یک درس از قسمتی که در صدر صحبتم عرض کردم.
2ـ قدرتمند شوید
درس دوم این است که اگر خواستید کار سازمانیافته انجام بدهید، سعی کنید از نظر نیروی انسانی، تکنولوژی، فنی، اقتصادی و... قدرتمند شوید. دشمن امروز دقیقا این بخش از مسلمین را مورد هجمه قرار داده و میخواهد مسلمین به قوت نرسد. نمونه بارزش امروز جمهوری اسلامی ایران است. بعضی دوستان گلایه میکنند که آقای مزاری در صحبتهای خود هی میگوید جمهوری اسلامی، آقا! شما بفرمایید غیر از جمهوری اسلامی، کدام قدرت، نهضت و کدام سازمان دیگر را مثال بزنم؟ در کدام کشور؟ در افغانستان؟ در پاکستان است؟ در سایر کشورهای اسلامی یک چنین قدرت و عظمتی است؟ بفرمایید من در رابطه به آنها صحبت میکنم. من عاشق چشم و ابروی شخص ایرانی نیستم، من عشق به دین و تدین اینها دارم، من عشق به ولایت مداربودن اینها دارم، من سرباز رهبری مثل حضرت امام خمینی(ره) هستم، من پیرو جدی و سر از پا نشناخته شخصیتی مثل حضرت امام خامنهای(حفظه الله) هستم؛ شخصیتی که امروز نظیرش در کل دنیای بشریت نیست.
چرا دشمن از قدرت جمهوری اسلامی ناراحت است؟
چرا امروز دشمن از قدرت جمهوری اسلامی ناراحت است؟ چرا امروز کل قدرتهای جهانی جمع شدهاند که ایران قدرت هستهای نداشته باشد، و اگر موفق شد این قدرت را بگیرند، خواهند گفت که قدرت موشکی نداشته باشد، بعد قدرت نانو و امثال اینها را نداشته باشد، تولید داخلی و کارخانجات هم نداشته باشد، بعد بشود مثل زمان شاه که تمام تولیدات خارج در این کشور مصرف شود و در نتیجه از نظر سیاسی و تشکیلاتی هم فرو بپاشد و در اختیار غرب قرار بگیرد؛ هدف استکبار این است.
امروز رهبر انقلاب اسلامی درک کرده است که نهضت امام حسین(ع) از این کمبود شکست خورد، ما اگر پیرو امام حسین(ع) هستیم، بایستی این کمبود و نقیصه را جبران کنیم؛ لذاست که امروز جمهوری اسلامی ایران با تمام توان در جهت تقویت بنیههای اقتصادی، نظامی، تکنولوژی و فنی خود اقدام کرده و امروز الحمدالله دست برتر دارد. شما میبینید که اگر جمهوری اسلامی این قدرت را نمیداشت، عاشورا باز تکرار میشد و هر زمانی ایرانیها فریب بخورند، با غربیها سر میز مذاکره بنشینند، دست سازش با امریکا بدهند، بحث برجام را آنگونه که آنها میخواهند، اجرا کنند، و بحث موشکیشان را به مذاکره بگذارند، شما یقین کنید که این نظام فرو خواهد پاشید و عاشورایی دیگر برای شیعیان تکرار خواهد شد.
بنابراین من مطئنم هم امام خمینی(ره) این موضوع را درک کرده بود و به شدت علاقه داشت در این عرصه کار شود تا نظام تقویت شود و هم امروز حضرت امام خامنهای(حفظه الله) جدا در این عرصه در حال کار است. این است که امروز انقلاب اسلامی که ادامه انقلاب پیامبر(ص) است، ادامه حرکت و انقلاب امام علی(ع) و 5 تن آل عبا و ادامه قیام حضرت امام حسین(ع) است، موفق، سرپا و سرحال است؛ میغرد و پیش میرود و در عرصه های مختلف حرکت جدی دارد. با آنکه جمهوری اسلامی در اثر کمبوداتی که در تناسب با دنیا داشت، آسیبهایی زیادی هم دید.
امروز آسیبی که عراقیها و سوریها دید، به خاطر این کمبود بود، و آسیبی که یمنیها امروز میبینند، به خاطر این کمبود است؛ نداشتن امکانات و تکنولوژی، ولی با آنهم شما میبینید که سعی میکنند خود را در این عرصه نگه دارند، تقویت کنند و مقاومت نمایند؛ اینجاست که ما متوجه اهمیت این بحث میشویم.
کار در افغانستان؛ ابتدا حضور در سازمانها و احزاب اسلامی سالم
بنابراین عزیزان، ماهایی که میخواهیم در افغانستان کار کنیم، اولا بایستی در صدد حضور در چارچوب سازمانها و احزاب اسلامی سالم باشیم، و در برنامههای تشکیلاتی آنها حضور جدی داشته باشیم، و اگر یقین ندارید که سازمان سالمی داریم، بایستی خودتان وارد عرصه شوید. ما امروز جوانان فرهیخته، توانمند و باسواد زیادی در افغانستان داریم که از لیسانس تا فوق لیسانس و دکترا و از حجتالاسلام گرفته تا آیتاللهها، و در بحث بازار، کسبه، سرمایهگذار و تجار، عناصر فرهیخته زیادی داریم که باید بنشینند و سازمانی را به وجود بیاورند که حداقل از حقوق حقه ما در افغانستان دفاع کند. امروز حقوق شیعیان زیر پاست، امروز حقوق اهل سنت زیر پاست، امروز حقوق تمام مردم افغانستان زیر پاست، امروز تمام تار و پود کشور در اختیار امریکاییها و عوامل این کشور است، و ما هیچ اختیاری نداریم و اگر زندگی را به همین منوال و شرایط ادامه بدهیم؛ اولا پیروان امام حسین(ع) عملا نیستیم، پیروی ما در حد شعار خواهد بود، و ثانیا به گفته یکی از برادران هراتی، که در داخل هواپیما سمت آلمان میرفتیم، من از وضعیت مهاجرین در استرالیا صحبت کردم، چون ایشان مهاجر استرالیا بود، گفت، وقتی شما وارد کشورهای غربی میشوید، باید 10 انگشت خود را بزنید و تعهد بدهید هر غلطی که کشور میزبان میخواهد، آماده هستید.
خواص ما در خواب اند
امروز در افغانستان یک چنین شرایطی است، در حالی که بدنه مردم، مسلمان اند، 99 درصد مردم افغانستان مردم مسلمان، متعهد، انقلابی و در صحنه اند، اما متأسفانه خواص ما در خواب اند. خواص ما یا سکوت کرده اند، یا منفعل اند و یا متأسفانه وابسته هستند. طبیعی است که با وجود این خواص یک چنین کشوری داشته باشیم. بایستی خواص جدید در صحنه بروز کنند؛ جوانان دانشگاهی جدید که از دانشگاه فارغ میشوند، بایستی بیایند، روحانیت انقلابی که از خیر و برکت انقلاب رشد و نمود کردهاند، بایستی وارد صحنه شوند، مردم را روشن کنند، انقلابی بسازند و سازمان بدهند، تا اینکه هم از زندگی خودشان دفاع کنند و هم از دین خدا و خط امام حسین(ع)، ائمه معصومین و خط ولایت فقیه که امروز ادامه خط انبیا است.
چرا یزید به زودی مضمحل شد و انقلاب امام حسین(ع)، جهانی؟
خب، حالا سوال دیگر مطرح می شود که چرا در این جنگ با وصف این که علی الظاهر یزید پیروز شد، اما طولی نکشید که مضمحل شد، اما امام حسین(ع) گرچند در سرزمین کربلا شهید شد، طولی نکشید که توابین حرکت کردند، بعد مختار حرکت کرد و این خط و این انقلاب امروز جهانی شده است، و به برکت اربعین حسینی، جهانیتر میشود و آهسته آهسته زمینههای ظهور را فراهم میکند و ظهور حضرت امام زمان(عج) تحقق پیدا میکند؟
پاسخ این است که چون حرکت یزید، حرکت شیطانی بود، ادامه پیدا نکرد، اما چون حرکت امام حسین(ع) در محور احیای ولایت بود، جهانی شد. وقتی ما میگوییم ولایت، یعنی ولایت خدا، ولایت قرآن، ولایت رسول خدا، ولایت علی و ولایت همه ائمه معصومین بر روی کره زمین؛ پس میبینید که امام حسین از خود هیچ چیزی نداشت، اما کار سازمانی خدایی داشت و تمام مولفههای سازمانش برای خدا بود: رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبید! امام حسین یک چنین شخصیتی بود و چون حرکت ایشان خدایی بود، ما امروز میبینیم که این وضعیت به جود آمده است.
دو درس از سرنوشت انقلاب امام حسین و حرکت یزد
خب، ما از این سوال و این پاسخ چه درسهایی میتوانیم بیاموزیم؟ درسهای زیادی است، اما من دو نکته را مطرح میکنم؛
درس اول: در راه خدا کار کنیم
درس اول اینکه برادران و خواهران، باید کارهای من و شما هم برای خدا باشد. بحث کار در راه خدا آنقدر مهم است که خداوند در قرآن کریم میگوید: "انما اعظم بواحده"، من شما را به یک چیز وعظ میکنم، "ان تقومو لله" قیام برای خدا باشد و وقتی قیام برای خدا بود، همه کارها درست میشود؛ سازمان میتواند درست عمل کند، انسانها میتوانند درست و قدرتمند عمل کنند و در برابر دشمن بایستند.
بازهم مثالی بزنم، ببینید شخصیت الهی حضرت امام خامنه ای چه کار میکند؟ چقدر با قدرت و عظمت در برابر دشمن حرف میزند که یک لحظه و یک ثانیه هم احساس نمیکنید این آقا از کسی بترسد و لغزشی و لرزشی در حرکت و صحبتهایش باشد! چرا؟ به خاطر اینکه تکیهاش خداست، کارش برای خداست و امروز هم اگر جمهوری اسلامی موفق است، به خاطر حرکت خدایی یک عده معدود در یک مسیر مشخص است. اگر تمام ایرانیها مثل امام خامنهای فکر میکردند و در خط ولایت میبودند، بعد میدیدید که چه کار میشد، این ایرانیها چه انقلابی را برپا میکردند! نه، متأسفانه ایرانیهای ناسپاس هم زیاد است، ایرانیهایی که کار خود را با فریب بیبیسی پیش میبرند، به تلویزیون من و تو گوش میدهند و چشمشان را بستهاند، ایرانیهایی که گوششان به حرف ترامپ است و به حرفهای خوش او، خوش میشوند و با تهدیدهای او، میترسند؛ اینها هستند که امروز در این نظام و مملکت معضل به وجود آوردند.
مشکل تنها برای مهاجر نیست، ایرانیها هم مشکل دارند
عزیزان من، مهاجرین عزیز، خانمها و آقایان، اگر مشکلی در ایران دارید، فکر نکنید که این مشکل تنها برای شماست، این مشکل برای خود برادران و خواهران ایرانی هم هست. انقلابیها و ولاییهای این نظام و ملت، خون جگر و خون دل اند، شما ناراحت نباشید، شما هم تنها نیستید. شما خیلی مشکل دارید، من بارها از معضلات و مشکلات برادران و خواهران افغانستانی خود در محضر مسئولان ایرانی، در داخل و خارج و در رسانههای بینالمللی صحبت کردم، همهجا صحبت کرده و مطالب را رساندهام، من نسبت به مشکلاتی که امروز در سطح مهاجرین است، انتقاد دارم، من به همه دستاندرکاران جمهوری اسلامی ایران، نسبت به معضلاتی که امروز در سطح سرمایهگذاران، تجار، کسبه و بازاریان و در سطح مهاجرین ما است، اعتراض دارم. این همه معضلات و گرفتاریهایی که برای مهاجرین درست کردهاند؛ یک روز پاسپورت میدهند، یک روز نمیدهند؛ یک روز اقامه میدهند، یک روز نمیدهند؛ یک روز سیم کارت به نام افغانی میشود، یک روز نمیشود؛ یک روز حساب بانکی به نام افغانی باز میشود، یک روز نمیشود؛ اگر بعد از 40 سال ما هنوز گرفتار بحث اقامه باشیم، این برای یک نظام قدرتمند دینی مثل ایران خجالتآور است، واقعا خجالتآور است؛ بایستی سران و مسئولین دولتی جمهوری اسلامی ایران به فکر مهاجرین ما باشند و مشکلات و معضلات اینها را حل بکنند.
باید مدافع این نظام باشیم
اما عزیزان من، برادران و خواهران من، حمایت دنیای اسلام از این نظام و از رهبری این نظام که تکیه گاهی غیر از خدا ندارد، ربطی به این مشکلات و معضلات ندارد. اگر تمام مشکلات و معضلات دنیا توسط دستان ایرانی و از آستین ایرانی به سرمان بریزد، بازهم باید مدافع این نظام باشیم، ما بازهم از این نظام و از این حکومت دفاع کنیم که تنها نظام اسلامی و مستقلترین نظام اسلامی در سطح دنیاست و مستقلترین رهبر دنیا امروز در تهران مستقر است و افتخار میکنیم به وجود ایشان و تک تک یاوران و رهروان این آقا در ایران، افغانستان، پاکستان، کشمیر، سوریه، عراق، لبنان، یمن و در جای جای کشورهای اسلامی که امروز پرچم امام حسین(ع) توسط دستان و یاوران این پیروان بلند است و برای تشیع افتخار میآفرینند.
بنابراین اگر کار ما برای خدا بود، آن زمان است که ما در حرکت خود موفق خواهیم شد و مشکلات آهسته آهسته پس میرود. آقایان و خانمها، تنها در حرکتهای سیاسی نه، در حرکتهای فردی، خانوادگی و اجتماعی، در همه عرصهها ما بایستی با این دید کار کنیم که حرکت ما، حرکت خدایی باشد.
درس دوم؛ از کمبود نیرو و امکانات نترسیم
و درس دوم این است که آقایان و خانمها! شما موظف به قیام برای خدا هستید، از کمبود نیرو نترسید، همان گونه که امام حسین(ع) نترسید. از کمبود امکانات و اقتصاد و از نداشتن تکنولوژی نترسید! ما موظف به انجام تکلیفیم، ما اگر در مسیر حرکت در راه خدا کشته شویم، مهم نیست، دین خدا مهم است، امروز بایستی دین خدا در دنیا جریان پیدا کند، امروز باید خط امام حسین(ع) در دنیا جریان پیدا کند.
خواهران و برادران، خدای متعال به کمک من و شما نیاز ندارد، به کار خدایی من و شما نیاز ندارد، این ما هستیم که نیاز داریم کار ما خدایی باشد، این ما هستیم که بایستی امتحان بدهیم که بنده مخلص خدا هستیم، مثل امام حسین(ع)، اگرچه ما به امام حسین(ع) نمیرسیم، اما باید یاد بگیریم، باید از پیروان امام حسین(ع) که در روز عاشورا جان دادند، یاد بگیریم که دین مهم است. زندگی صحنه آزمایش است، من حسینی مزاری بایستی آزمایش بدهم و از این آزمایش سربلند بیرون بیایم، تک تک شیعیان و مسلمانان ما این وظیفه را دارند که باید ثابت کنیم که بنده خداییم.
وظیفه داریم تلاش کنیم تا قدرتمند شویم، اما این به آن معنا نیست که اگر قدرتمند نشدیم، حرکت نکنیم، حرف نزنیم و اعلام موضع نکنیم، نخیر! تا هر محدودهای که امکانات ایجاب میکند، بایستی در صحنه حضور پیدا کنیم و هر کدام ما، هر مقدار که توان داریم، در مسیر خدا حرکت کنیم و عمل نماییم.
گوشمان به زبان ولی خدا باشد
امروز همه این موضوعات تأمین شدنی و دست یافتنی است، به شرطی که گوشمان به زبان ولی خدا باشد، گوش ما به دهان نائب ولی خدا باشد. ولی و حجت خدا، حضرت امام زمان(عج) امروز ناظر اعمال تک تک ما و شما است؛ امروز نائبش در تهران نشسته و دقیقا آنچه را که امام زمان(عج) مد نظر دارد، و دلش میخواهد، پیاده میکند و دنیای اسلام را رهبری مینماید.
از کاروان عقب نمانیم
برادران و خواهران و به خصوص افغانستانیهای عزیز، ما از این کاروان عقب نمانیم، امروز یمنیها جلو زدند، امروز لبنانیها جلو زدند، امروز سوریها و عراقیها جلو زدند، اما افغانستانیهایی که یک روزی انگلیس را با آن قدرت بزرگش با شکست مواجه کردند و باعث فروپاشی بلوک شرق و به زبالهدان رفتن مکتب مارکسیسم و کمونیزم شدند، واماندهایم و گرفتار خیلی از موضوعات اندک و جزئی هستیم.
تشکیلات مرکز تبیان؛ یک تشکیلات ولایی
بنابراین، برادران و خواهران من، امشب اتمام حجت میکنم، در افغانستان، تشکیلات مرکز تبیان، یک تشکیلات ولایی است و در سطح افغانستان عمل میکند، در ایران دفاتری دارد و در سطح مهاجرین عمل میکند، و پرچمدار دین و ولایت است. البته من سایر تشکلات را نفی نمیکنم، الحمدالله تشکلات زیادی در افغانستان فعال اند، اما من به عنوان مسئول مرکز تبیان اعلام میکنم که در خدمت همه برادران و خواهران مهاجر خود و همه برادران و خواهران خود در داخل افغانستان هستیم، تا اینکه با حرکت سازمانیافته در مسیر حضرت امام حسین(ع) عمل کنیم و اهداف و منویات امام حسین(ع) را در سرزمین افغانستان تحقق ببخشیم. باید در این مسیر حرکت کنیم و حداقل وظایف خود را انجام بدهیم. شما میبینید که مرگ چقدر راحت به سراغ آدم میآید، یک نفر نشسته، کسی به یک بیماری گرفتار میشود، یک کسی جور دیگر، هر کس دارد راحت از این دنیا میرود، ولی ما سعی کنیم که از امکانات زندگی خود استفاده کنیم و توشه به دست بیاوریم تا هم در این دنیا عزتمندانه زندگی کنیم و هم در آخرت سعادتمند باشیم.
برادران و خواهران، مبادا به این فکر باشیم وقتی این دنیای ما از دست رفت، امیدوار باشیم که حضرت رسول(ص) در آخرت ما را شفاعت کند! حتما حضرت رسول خواهد گفت که شما در دنیا چه کردید تا حالا من در آخرت برای شما کاری کنم! اگر شما میخواهید در روز قیامت حسینی باشید، امروز حسینی باشید! اگر می خواهید در روز قیامت در کنار حضرت رسول(ص) محشور شوید، امروز عملا در مسیر حضرت رسول گام بگذارید که خط ولایت فقیه است! بایستی ما امروز در این چارچوب سازمان پیدا کنیم و در راستای حمایت از دین خدا و مبارزه با استکبار جهانی در صحنه حضور جدی داشته باشیم.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ، و َعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ و َبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، و َعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَع َلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
3-7-1398
حسینیه هراتیها ـ مشهد مقدس