جانشین ریاست خبرگزاری صدای افغان(آوا) در همایش «حادثه تروریستی 7 جدی؛ علتها و پیامدها» در شهر مقدس قم، رویداد تروریستی ۷ جدی را خونینترین صفحه در تاریخ خبرنگاری در افغانستان خواند و با بیان اینکه هیچ سپر حفاظتی برای پاسداری از حریم رسانه ها و تأمین مطمئن امنیت جانی اصحاب رسانه در کشور وجود ندارد و بدتر از آن اینکه گستره حضور و دامنه نفوذ لشکر جور و جهل و جمود و جنون داعش و طالبان روز به روز گستردهتر و وسیعتر میشود، تأکید کرد: هیچ راهی جز وحدت و همبستگی رسانه ها صرف نظر از هر سلیقه و گرایشی که دارند، وجود ندارد.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، همایش «حادثه تروریستی 7 جدی؛ علتها و پیامدها» به مناسبت تجلیل از مقام شامخ شهدای حادثه تروریستی 7 جدی 1396 علیه دفاتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا)، با حضور صدها تن از نخبگان، علما و چهرههای فرهنگی مهاجر، رییس، مسئولین و کادرهای مرکز تبیان و خبرگزاری آوا و همچنین شخصیتهایی علمی، دینی و فرهنگی از جمهوری اسلامی ایران، در مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره) شهر مقدس قم در حال برگزاری است.
سید حبیب سادات، جانشین ریاست خبرگزاری صدای افغان(آوا) در این همایش با انتقاد از رویکردهای رسانهای در داخل کشور در مورد حادثه تروریستی 7 جدی علیه مرکز تبیان و خبرگزاری صدای افغان گفت: برخی رسانه های مزدور و وابسته و غیر وارسته ای که عملا در خدمت ایدئولوژي تکفیر و ترور و تفرقه قرار دارند، پس از هر رویداد تروریستی بر علیه مردم و رسانه های افغانستان، با پخش و اشاعه نسبت های کذب و نادرست به ارباب رسانه، اقدام قبیح و زننده تروریست ها را توجیه می کنند. آنها نیروهای تروریزم بین المللی و نمایندگان ایدئولوژي افراط و تکفیر و ترور در عرصه جنگ نرم اند.
وی افزود: شماری از رسانه های مزدور و معارض تحت تأثیر خط و نشان حلقات خاص و تبلیغات هدفمند و مغرضانه برخی از مراجع، تلاش فراوانی کردند تا مسؤولان و مدیران آوا و تبیان را مسؤول بروز فاجعه قلمداد کنند، با این استدلال که محل وقوع رویداد به اندازه کافی، از تدابیر و تمهیدات امنیتی برخوردار نبوده است.
با این حال آقای سادات تأکید کرد: خبرگزاری آوا مسؤولیت خود می داند که با تمام توان و با تعهد و تلاش همدلانه همکاران این مجموعه، برای بهبود شرایط زندگی، امنیت، معیشت، کار و آینده فعالان رسانه ای و بالا بردن حقوق، امتیازات و مصونیت های مشروع و قانونی آنها در دولت و سازمان های خصوصی، مبارزه کند.
متن کامل سخنان آقای سادات به شرح زیر است:
قبل از ظهر روز پنجشنبه هفتم جدی ۹۶، حمله ای انتحاری در حوزه ششم امنیتی در غرب کابل، دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان (آوا) و مرکز فعالیت های فرهنگی- اجتماعی تبیان را هدف قرار داد.
در آن رویداد ۵۳ نفر شهید و بیش از ۹۰ نفر دیگر، زخم برداشتند.
در میان شهدا ۹ کارمند و خبرنگار خبرگزاری صدای افغان و یک خبرنگار خبرگزاری جمهور شامل بودند.
۱۸ نفر هم از خبرنگاران و کارمندان خبرگزاری آوا زخمی شدند و ۲ نفر نیز از تلویزیون خصوصی شمشاد زخم برداشتند.
گروه تروریستی داعش، مسؤولیت آن حمله وحشیانه را بر عهده گرفت.
دشمن قسی القلب جریان آزاد اطلاعات و رسانه های افشاگر و آگاهی بخش، با این حمله، نهایت قساوت و خشونت را برای بروز نفرت و خشم اش از آزادی و آگاهی به نمایش گذاشت.
داعش در آن حمله به آنچه می خواست رسید؛ نیرویی جهنمی و خون ریز که تنها هدف اش، ایجاد حد اکثر وحشت و خشونت و برانگیختن بالاترین میزان نفرت و محکومیت است.
بنابراین «محکومیت» این اعمال جنایتکارانه، از سوی هر مرجع دولتی یا غیر دولتی که صورت گرفت، نه تنها آسیبی به داعش و عزم آن برای ادامه راهی که در پیش گرفته، ایجاد نکرد و نخواهد کرد؛ بلکه تقلیل «محکومیت» به تنها حربه و کارابزار دولت و سایر نهادها و سازمان های هدف این گروه تروریستی، برای مقابله با اعمال و اقدامات خونین آن، نیروهای آن را در اجرا و ارتکاب حمله های خشن و خونین بیشتر، تشجیع خواهد کرد.
بنابراین، اگر در آن رویداد نیز همانند همه دیگر رویدادهای خونین تروریستی، رهبران دولتی، تنها به یک ابراز محکومیت ساده، اکتفا کردند، میزان رنج و محنت و مشقت و مصیبت ناشی از زخمی که تروریست های بی رحم بر پیکرهای زخمی و دردکشیده خبرنگاران و فعالان بی دفاع رسانه ای در افغانستان وارد آوردند و می آورند را دوبرابر می کند.
به همین دلیل است که حمله ۷ جدی بر خبرگزاری آوا و آمار بالای قربانیان این رویداد هولناک و غم انگیز، نشانگر راه خونین کار خطیر خبرنگاری در کشوری مانند افغانستان می باشد؛ کشوری که رهبران سیاسی آن، با یک اعلامیه ساده محکومیت، از کنار مرگبارترین جنایت های تروریستی می گذرند و در برابر، جامعه رسانه ای آن، همه ساله در رقم زدن خونین ترین سال برای خبرنگاران، رکوردهای بین المللی را جا به جا می کنند.
در چنین وضعیتی که هیچ سپر حفاظتی برای پاسداری از حریم رسانه ها و تأمین مطمئن امنیت جانی اصحاب رسانه وجود ندارد و بدتر از آن اینکه گستره حضور و دامنه نفوذ لشکر جور و جهل و جمود و جنون داعش و طالبان نیز روز به روز، گسترده تر و وسیع تر می شود، هیچ راهی جز وحدت و همبستگی رسانه ها صرف نظر از هر سلیقه و گرایشی که دارند، وجود ندارد.
رسانه هایی که به آزادی بیان به عنوان یک اصل اصیل و اساسی، اهمیت می دهند، رسانه هایی که نسبت به آینده ارزش هایی که سال ها برای تحقق و تأمین آن، مبارزه و تلاش و سرمایه گذاری کرده اند، رسانه هایی که در این مسیر سخت و جانکاه، با از دست دادن جان های عزیز نیروی کار جوان، نخبه و متخصص خود، هزینه داده اند، باید دست در دست هم دهند و سکوت سنگین و پرسش برانگیز و غیر مسؤولانه و ناموجه دستگاه های دولتی در برابر هجوم آشکار لشکر سیاهی و تباهی تروریزم تکفیری و حامیان و پشتیبانان پیدا و پنهان آن را بشکنند.
این رسالت جمعی و مشترک همه کسانی است که به رسانه و کار رسانه ای، به مثابه یک حق مشروع و ارزشی پایدار و ارجمند نگاه می کنند.
البته در این میان، حساب رسانه های مزدور و وابسته و غیر وارسته ای که عملا در خدمت ایدئولوژي تکفیر و ترور و تفرقه قرار دارند، جداست. آنها نه به کار رسانه ای، به عنوان یک اولویت استراتژيک و ارزشی غیر قابل جایگزین نگاه می کنند و نه حضور شان در میان اعضای خانواده مطبوعات و رسانه های افغانستان، برای تقویت و تحکیم پایه های این آزادی اساسی و ماندگار است.
آنها اینجا هستند تا پس از هر رویداد تروریستی بر علیه مردم و رسانه های افغانستان، با پخش و اشاعه نسبت های کذب و نادرست به ارباب رسانه، اقدام قبیح و زننده تروریست ها را توجیه کنند. آنها نیروهای تروریزم بین المللی و نمایندگان ایدئولوژي افراط و تکفیر و ترور در عرصه جنگ نرم اند.
بنابراین، دومین رسالت بزرگ رسانه های واقعی، مبارزه با این جریان خطرناک است.
کارمندان و خبرنگاران خبرگزاری آوا و نیز سایر همکارانی که از دیگر رسانه های جمعی کشور در آن روز سیاه و تلخ و غم انگیز، در آن حمله وحشیانه و بی رحمانه، پر کشیدند و آسمانی شدند، با رفتن خویش این مسؤولیت سنگین و خطیر را بر دوش ما نهادند تا هم اندوه بزرگ نبودن آنها را تحمل کنیم و هم با صبر و شکیبایی و تدبیر و خرد و مسؤولیت پذیری حرفه ای، آرمان های والا و ارجمند آنان را در این کارزار عظیم و پرخطر، دنبال نماییم.
خبرگزاری آوا مسؤولیت خود می داند که با تمام توان و با تعهد و تلاش همدلانه همکاران این مجموعه، برای بهبود شرایط زندگی، امنیت، معیشت، کار و آینده فعالان رسانه ای و بالا بردن حقوق، امتیازات و مصونیت های مشروع و قانونی آنها در دولت و سازمان های خصوصی، مبارزه کند.
آزادی بیان اگر از یکسو، حق خبرنگاران و رسانه هاست، از سوی دیگر، تکلیفی مسؤولیت آور برای دولت و دستگاه ها و سازمان های مدافع حقوق خبرنگاران و فعالیت های آزاد رسانه ای است. آنها مسؤولیت دارند تا عوامل آسیبزا برای آزادی بیان و فعالان رسانه ای را به خوبی شناسایی و در جهت حل و رفع آنها صادقانه کار کنند.
امنیت و معیشت دو عنصر مهم بهره وری بهینه خبرنگاران و رسانه ها از آزادی بیان است. آزادی بیان فاقد این دو ویژگی، به همان وضعیتی منتهی می شود که یکی از پیامدهای آن، بروز رویداد فاجعه بار ۷ جدی بود. خبرگزاری آوا برای آزادی بیان، بیشتر از هر رسانه و سازمان پرادعای دیگری، هزینه داد و آسیب دید.
شماری از رسانه های مزدور و معارض تحت تأثیر خط و نشان حلقات خاص و تبلیغات هدفمند و مغرضانه برخی از مراجع، تلاش فراوانی کردند تا مسؤولان و مدیران آوا و تبیان را مسؤول بروز فاجعه قلمداد کنند، با این استدلال که محل وقوع رویداد به اندازه کافی، از تدابیر و تمهیدات امنیتی برخوردار نبوده است.
حضار گرامی!
اجازه دهید این نکته را تصریح کنم که امنیت در افغانستان، به سبک برخی کشورهای غربی، یک مسؤولیت شخصی و خصوصی نیست. افراد و سازمان ها، حق حمل سلاح را ندارند. امنیت اختصاصا وظیفه دولت و ارگان های امنیتی است و آنها می توانند تعیین کنند که چه افراد یا سازمان هایی می توانند از حق حمل سلاح یا اتخاذ تدابیر امنیتی فردی و خصوصی برخوردار باشند.
با این وجود، خبرگزاری آوا و مرکز تبیان، در محدوده مجاز مشخص شده از سوی ارگان های امنیتی، تمامی تدابیر لازم برای امنیت را اتخاذ کرده بود؛ اما یک سازمان فرهنگی همزمان نمی تواند کار سازمان های کشفی و استخباراتی و ارگان های عریض و طویل امنیتی مسؤول تأمین امنیت پایتخت را نیز بر عهده داشته باشد.
رسانه های غرضمندی که خبرگزاری آوا و مرکز تبیان را متهم به بی مبالاتی در قبال امنیت خبرنگاران و شرکت کنندگان آن رویداد می کنند، ابتدا به این پرسش ساده، پاسخ دهند که تروریست منسوب به داعش، چگونه از بیرون از پایتخت یا نقطه ای در خود کابل، برای انجام آن مأموریت مرگبار، توجیه و تجهیز شد و مطالعات لازم برای تعیین روز و تاریخ و ساعت دقیق حمله را چگونه به دست آورد؟ این پرسش ها، صرفا متوجه مسؤولان نهادهای رسانه ای و فرهنگی اتهام زننده که در جبهه دشمن قرار دارند، نیست؛ بلکه در عین حال، متوجه مسؤولان ارشد امنیتی و دستگاه های تحت امر آنها هم هست.
از سوی دیگر، کابل در سال های اخیر، شاهد مرگبارترین حمله های انتحاری و انفجاری شبیه رویداد تکان دهنده ۷ جدی بوده است؛ هرچند هیچ مرکز رسانه ای، به اندازه خبرگزاری آوا، در این مسیر، قربانی نداده و آسیب ندیده است. پرسش این است که مسؤول قاصر یا مقصر دیگر حمله های انتحاری و انفجاری پایتخت، چه کسانی بوده اند؟ نمونه نزدیک به ذهن آن، همین هفته گذشته اتفاق افتاد که سه مهاجم انتحاری، دو مرکز مهم دولتی را در منطقه سبز کابل، آماج قرار دادند و جان دست ۴۳ را نفر شامل چند زن و کودک گرفتند. چرا در آن رویداد، انگشت اتهام به سمت هیچ نهاد و جریان و سازمانی نشانه نرفت؟
علیرغم همه تضادها و اختلاف دیدگاه هایی که وجود دارد، باید این واقعیت تلخ را بپذیریم و فروتنانه به آن گردن بگذاریم که خبرنگاران در افغانستان، مظلوم ترین، بی دفاع ترین و آسیب پذیرترین طیف اجتماعی و فرهنگی هستند. این قاعده غمانگیز البته در دیگر نقاط بحرانخیز و آشوبناک و جنگزده جهان ما هم صادق است.
بنابراین، همه مسؤول ایم تا برای بهبود شرایط زندگی، امنیت، مصونیت و معیشت خبرنگاران، مجدانه تلاش و مبارزه کنیم. این تنها سلاحی است که در اختیار داریم؛ همانگونه که برای آزادی می جنگیم، باید برای دفاع از جان و جستجوی آرمان مبارزان راه آزادی هم مبارزه کنیم.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، همایش «حادثه تروریستی 7 جدی؛ علتها و پیامدها» به مناسبت تجلیل از مقام شامخ شهدای حادثه تروریستی 7 جدی 1396 علیه دفاتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا)، با حضور صدها تن از نخبگان، علما و چهرههای فرهنگی مهاجر، رییس، مسئولین و کادرهای مرکز تبیان و خبرگزاری آوا و همچنین شخصیتهایی علمی، دینی و فرهنگی از جمهوری اسلامی ایران، در مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره) شهر مقدس قم در حال برگزاری است.
سید حبیب سادات، جانشین ریاست خبرگزاری صدای افغان(آوا) در این همایش با انتقاد از رویکردهای رسانهای در داخل کشور در مورد حادثه تروریستی 7 جدی علیه مرکز تبیان و خبرگزاری صدای افغان گفت: برخی رسانه های مزدور و وابسته و غیر وارسته ای که عملا در خدمت ایدئولوژي تکفیر و ترور و تفرقه قرار دارند، پس از هر رویداد تروریستی بر علیه مردم و رسانه های افغانستان، با پخش و اشاعه نسبت های کذب و نادرست به ارباب رسانه، اقدام قبیح و زننده تروریست ها را توجیه می کنند. آنها نیروهای تروریزم بین المللی و نمایندگان ایدئولوژي افراط و تکفیر و ترور در عرصه جنگ نرم اند.
وی افزود: شماری از رسانه های مزدور و معارض تحت تأثیر خط و نشان حلقات خاص و تبلیغات هدفمند و مغرضانه برخی از مراجع، تلاش فراوانی کردند تا مسؤولان و مدیران آوا و تبیان را مسؤول بروز فاجعه قلمداد کنند، با این استدلال که محل وقوع رویداد به اندازه کافی، از تدابیر و تمهیدات امنیتی برخوردار نبوده است.
با این حال آقای سادات تأکید کرد: خبرگزاری آوا مسؤولیت خود می داند که با تمام توان و با تعهد و تلاش همدلانه همکاران این مجموعه، برای بهبود شرایط زندگی، امنیت، معیشت، کار و آینده فعالان رسانه ای و بالا بردن حقوق، امتیازات و مصونیت های مشروع و قانونی آنها در دولت و سازمان های خصوصی، مبارزه کند.
متن کامل سخنان آقای سادات به شرح زیر است:
قبل از ظهر روز پنجشنبه هفتم جدی ۹۶، حمله ای انتحاری در حوزه ششم امنیتی در غرب کابل، دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان (آوا) و مرکز فعالیت های فرهنگی- اجتماعی تبیان را هدف قرار داد.
در آن رویداد ۵۳ نفر شهید و بیش از ۹۰ نفر دیگر، زخم برداشتند.
در میان شهدا ۹ کارمند و خبرنگار خبرگزاری صدای افغان و یک خبرنگار خبرگزاری جمهور شامل بودند.
۱۸ نفر هم از خبرنگاران و کارمندان خبرگزاری آوا زخمی شدند و ۲ نفر نیز از تلویزیون خصوصی شمشاد زخم برداشتند.
گروه تروریستی داعش، مسؤولیت آن حمله وحشیانه را بر عهده گرفت.
دشمن قسی القلب جریان آزاد اطلاعات و رسانه های افشاگر و آگاهی بخش، با این حمله، نهایت قساوت و خشونت را برای بروز نفرت و خشم اش از آزادی و آگاهی به نمایش گذاشت.
داعش در آن حمله به آنچه می خواست رسید؛ نیرویی جهنمی و خون ریز که تنها هدف اش، ایجاد حد اکثر وحشت و خشونت و برانگیختن بالاترین میزان نفرت و محکومیت است.
بنابراین «محکومیت» این اعمال جنایتکارانه، از سوی هر مرجع دولتی یا غیر دولتی که صورت گرفت، نه تنها آسیبی به داعش و عزم آن برای ادامه راهی که در پیش گرفته، ایجاد نکرد و نخواهد کرد؛ بلکه تقلیل «محکومیت» به تنها حربه و کارابزار دولت و سایر نهادها و سازمان های هدف این گروه تروریستی، برای مقابله با اعمال و اقدامات خونین آن، نیروهای آن را در اجرا و ارتکاب حمله های خشن و خونین بیشتر، تشجیع خواهد کرد.
بنابراین، اگر در آن رویداد نیز همانند همه دیگر رویدادهای خونین تروریستی، رهبران دولتی، تنها به یک ابراز محکومیت ساده، اکتفا کردند، میزان رنج و محنت و مشقت و مصیبت ناشی از زخمی که تروریست های بی رحم بر پیکرهای زخمی و دردکشیده خبرنگاران و فعالان بی دفاع رسانه ای در افغانستان وارد آوردند و می آورند را دوبرابر می کند.
به همین دلیل است که حمله ۷ جدی بر خبرگزاری آوا و آمار بالای قربانیان این رویداد هولناک و غم انگیز، نشانگر راه خونین کار خطیر خبرنگاری در کشوری مانند افغانستان می باشد؛ کشوری که رهبران سیاسی آن، با یک اعلامیه ساده محکومیت، از کنار مرگبارترین جنایت های تروریستی می گذرند و در برابر، جامعه رسانه ای آن، همه ساله در رقم زدن خونین ترین سال برای خبرنگاران، رکوردهای بین المللی را جا به جا می کنند.
در چنین وضعیتی که هیچ سپر حفاظتی برای پاسداری از حریم رسانه ها و تأمین مطمئن امنیت جانی اصحاب رسانه وجود ندارد و بدتر از آن اینکه گستره حضور و دامنه نفوذ لشکر جور و جهل و جمود و جنون داعش و طالبان نیز روز به روز، گسترده تر و وسیع تر می شود، هیچ راهی جز وحدت و همبستگی رسانه ها صرف نظر از هر سلیقه و گرایشی که دارند، وجود ندارد.
رسانه هایی که به آزادی بیان به عنوان یک اصل اصیل و اساسی، اهمیت می دهند، رسانه هایی که نسبت به آینده ارزش هایی که سال ها برای تحقق و تأمین آن، مبارزه و تلاش و سرمایه گذاری کرده اند، رسانه هایی که در این مسیر سخت و جانکاه، با از دست دادن جان های عزیز نیروی کار جوان، نخبه و متخصص خود، هزینه داده اند، باید دست در دست هم دهند و سکوت سنگین و پرسش برانگیز و غیر مسؤولانه و ناموجه دستگاه های دولتی در برابر هجوم آشکار لشکر سیاهی و تباهی تروریزم تکفیری و حامیان و پشتیبانان پیدا و پنهان آن را بشکنند.
این رسالت جمعی و مشترک همه کسانی است که به رسانه و کار رسانه ای، به مثابه یک حق مشروع و ارزشی پایدار و ارجمند نگاه می کنند.
البته در این میان، حساب رسانه های مزدور و وابسته و غیر وارسته ای که عملا در خدمت ایدئولوژي تکفیر و ترور و تفرقه قرار دارند، جداست. آنها نه به کار رسانه ای، به عنوان یک اولویت استراتژيک و ارزشی غیر قابل جایگزین نگاه می کنند و نه حضور شان در میان اعضای خانواده مطبوعات و رسانه های افغانستان، برای تقویت و تحکیم پایه های این آزادی اساسی و ماندگار است.
آنها اینجا هستند تا پس از هر رویداد تروریستی بر علیه مردم و رسانه های افغانستان، با پخش و اشاعه نسبت های کذب و نادرست به ارباب رسانه، اقدام قبیح و زننده تروریست ها را توجیه کنند. آنها نیروهای تروریزم بین المللی و نمایندگان ایدئولوژي افراط و تکفیر و ترور در عرصه جنگ نرم اند.
بنابراین، دومین رسالت بزرگ رسانه های واقعی، مبارزه با این جریان خطرناک است.
کارمندان و خبرنگاران خبرگزاری آوا و نیز سایر همکارانی که از دیگر رسانه های جمعی کشور در آن روز سیاه و تلخ و غم انگیز، در آن حمله وحشیانه و بی رحمانه، پر کشیدند و آسمانی شدند، با رفتن خویش این مسؤولیت سنگین و خطیر را بر دوش ما نهادند تا هم اندوه بزرگ نبودن آنها را تحمل کنیم و هم با صبر و شکیبایی و تدبیر و خرد و مسؤولیت پذیری حرفه ای، آرمان های والا و ارجمند آنان را در این کارزار عظیم و پرخطر، دنبال نماییم.
خبرگزاری آوا مسؤولیت خود می داند که با تمام توان و با تعهد و تلاش همدلانه همکاران این مجموعه، برای بهبود شرایط زندگی، امنیت، معیشت، کار و آینده فعالان رسانه ای و بالا بردن حقوق، امتیازات و مصونیت های مشروع و قانونی آنها در دولت و سازمان های خصوصی، مبارزه کند.
آزادی بیان اگر از یکسو، حق خبرنگاران و رسانه هاست، از سوی دیگر، تکلیفی مسؤولیت آور برای دولت و دستگاه ها و سازمان های مدافع حقوق خبرنگاران و فعالیت های آزاد رسانه ای است. آنها مسؤولیت دارند تا عوامل آسیبزا برای آزادی بیان و فعالان رسانه ای را به خوبی شناسایی و در جهت حل و رفع آنها صادقانه کار کنند.
امنیت و معیشت دو عنصر مهم بهره وری بهینه خبرنگاران و رسانه ها از آزادی بیان است. آزادی بیان فاقد این دو ویژگی، به همان وضعیتی منتهی می شود که یکی از پیامدهای آن، بروز رویداد فاجعه بار ۷ جدی بود. خبرگزاری آوا برای آزادی بیان، بیشتر از هر رسانه و سازمان پرادعای دیگری، هزینه داد و آسیب دید.
شماری از رسانه های مزدور و معارض تحت تأثیر خط و نشان حلقات خاص و تبلیغات هدفمند و مغرضانه برخی از مراجع، تلاش فراوانی کردند تا مسؤولان و مدیران آوا و تبیان را مسؤول بروز فاجعه قلمداد کنند، با این استدلال که محل وقوع رویداد به اندازه کافی، از تدابیر و تمهیدات امنیتی برخوردار نبوده است.
حضار گرامی!
اجازه دهید این نکته را تصریح کنم که امنیت در افغانستان، به سبک برخی کشورهای غربی، یک مسؤولیت شخصی و خصوصی نیست. افراد و سازمان ها، حق حمل سلاح را ندارند. امنیت اختصاصا وظیفه دولت و ارگان های امنیتی است و آنها می توانند تعیین کنند که چه افراد یا سازمان هایی می توانند از حق حمل سلاح یا اتخاذ تدابیر امنیتی فردی و خصوصی برخوردار باشند.
با این وجود، خبرگزاری آوا و مرکز تبیان، در محدوده مجاز مشخص شده از سوی ارگان های امنیتی، تمامی تدابیر لازم برای امنیت را اتخاذ کرده بود؛ اما یک سازمان فرهنگی همزمان نمی تواند کار سازمان های کشفی و استخباراتی و ارگان های عریض و طویل امنیتی مسؤول تأمین امنیت پایتخت را نیز بر عهده داشته باشد.
رسانه های غرضمندی که خبرگزاری آوا و مرکز تبیان را متهم به بی مبالاتی در قبال امنیت خبرنگاران و شرکت کنندگان آن رویداد می کنند، ابتدا به این پرسش ساده، پاسخ دهند که تروریست منسوب به داعش، چگونه از بیرون از پایتخت یا نقطه ای در خود کابل، برای انجام آن مأموریت مرگبار، توجیه و تجهیز شد و مطالعات لازم برای تعیین روز و تاریخ و ساعت دقیق حمله را چگونه به دست آورد؟ این پرسش ها، صرفا متوجه مسؤولان نهادهای رسانه ای و فرهنگی اتهام زننده که در جبهه دشمن قرار دارند، نیست؛ بلکه در عین حال، متوجه مسؤولان ارشد امنیتی و دستگاه های تحت امر آنها هم هست.
از سوی دیگر، کابل در سال های اخیر، شاهد مرگبارترین حمله های انتحاری و انفجاری شبیه رویداد تکان دهنده ۷ جدی بوده است؛ هرچند هیچ مرکز رسانه ای، به اندازه خبرگزاری آوا، در این مسیر، قربانی نداده و آسیب ندیده است. پرسش این است که مسؤول قاصر یا مقصر دیگر حمله های انتحاری و انفجاری پایتخت، چه کسانی بوده اند؟ نمونه نزدیک به ذهن آن، همین هفته گذشته اتفاق افتاد که سه مهاجم انتحاری، دو مرکز مهم دولتی را در منطقه سبز کابل، آماج قرار دادند و جان دست ۴۳ را نفر شامل چند زن و کودک گرفتند. چرا در آن رویداد، انگشت اتهام به سمت هیچ نهاد و جریان و سازمانی نشانه نرفت؟
علیرغم همه تضادها و اختلاف دیدگاه هایی که وجود دارد، باید این واقعیت تلخ را بپذیریم و فروتنانه به آن گردن بگذاریم که خبرنگاران در افغانستان، مظلوم ترین، بی دفاع ترین و آسیب پذیرترین طیف اجتماعی و فرهنگی هستند. این قاعده غمانگیز البته در دیگر نقاط بحرانخیز و آشوبناک و جنگزده جهان ما هم صادق است.
بنابراین، همه مسؤول ایم تا برای بهبود شرایط زندگی، امنیت، مصونیت و معیشت خبرنگاران، مجدانه تلاش و مبارزه کنیم. این تنها سلاحی است که در اختیار داریم؛ همانگونه که برای آزادی می جنگیم، باید برای دفاع از جان و جستجوی آرمان مبارزان راه آزادی هم مبارزه کنیم.