تمهید: پیادهروی عظیم اربعین به عنوان بزرگترین اجتماع دینی جهان، از چندسال به اینسو، از چند روز مانده به چهلمین روز سالگرد شهادت امام حسین و فرزندان و یاران آنحضرت علیهمالسلام، به سمت کربلای معلی، جریان مییابد.
بر بنیاد گزارشها، در این رویداد بزرگ و بیمانند بیش از ۲۰ میلیون زائر از سراسر سرزمینهای اسلامی و دیگر نقاط جهان در کربلا و سایر اماکن مذهبی شیعی در عراق گردهم میآیند و اربعین حسینی از این جهت به عنوان بزرگترین گردهمایی دینی در جهان، بینظیر و رکورددار است.
امسال در آستانه فرارسیدن اربعین حسینی، خبرنگار "آوا" با راهپیمایان از مرز ایران با عراق به سمت نجف و کربلا و سایر عتبات عالیات، همراه شده تا مشاهدات خود از این اتفاق عظیم معنوی را در قالب چند گزارش پیوسته، در اختیار مخاطبان قرار دهد.
آنچه در ادامه میخوانید، قسمتی دیگر از این سلسله گزارشها است:
پس از آنکه پاسپورتهای ما خروجی ایران و ورودی عراق خورد، وارد سرزمین عراق شدیم. حضور در اینجا کمی نامأنوس است؛ چرا که از یک کشور آباد و سرسبز وارد یک کشور خراب و بیابانی میشوید. این طرف مرز با آنطرف یعنی ایران، اصلا قابل مقایسه نیست؛ از زمین تا آسمان متفاوت است. وقتی باد میوزد، خاک به هوا برمیخیزد و فضا تاریک میشود.
از قضا امسال میزبان داشتیم و قرار بود زحمت هماهنگی با موتر را ایشان بکشد. دقایقی منتظر ماندیم تا مسئول مربوطه هماهنگی بیاید. ایشان پیش و ما از پشت ایشان به سمت ایستگاه موترها حرکت کردیم. امسال برخلاف سال قبل، ایستگاه موترها دورتر از گذشته در نظر گرفته شده و زائر باید این فاصله را پیاده و در میان گرد و غبار ناشی از جاده کاملا خاکی و در عین حال هوای گرم طی کند.
بعد از حدود نیم ساعت طی طریق به موتر رسیدیم.
در گزارش اول گفتم که ازدحام زائران در این مسیر خارج از تصور بود، یعنی نمیشد با سال قبل مقایسه کرد. وضعیت خرابی و بیابانی این قسمت مسیر را هم به این دلیل ذکر کردم تا دو نکته دیگر را برجسته کنم: یکی آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی در ایران و بردگی، وابستگی و حکومت ضد دینی را در عراق در زمان صدام؛ چون در آنطرف مرز سه عنصر یادشده به خوبی وجود داشت و دارد تا کشور نه تنها از تجاوز رها شده؛ بلکه مسیر رشد و ترقی و تأثیرگذاری منطقهای و جهانی را بپیماید؛ اما در طرف عراق، اگرچه پس از سقوط صدام تلاشهایی برای به دست آوردن آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی صورت گرفته است؛ اما تا رسیدن عراقیها به این سه عنصر، راه درازی باقی است. به همین دلیل هم است که با وصف سقوط حاکمیت صدام، حضور جریانهای اسلامی در عرصه قدرت، اما با نگاه و دخالت غربیها و حضور امریکا در عراق، هنوز توفیق ساختن یک نقطه مرزی را هم پیدا نکردهاند؛ کاری که برای صنعت گردشگری عراق سود سرشاری دارد.
گاهی ما از وضعیت نامساعد افغانستان از نظر ساخت و ساز و اقتصاد و بهداشت شکایت داریم؛ اما با دیدن آنطرف مرز شلمچه و خاک مربوط به عراق، گفتیم "خدا پدر و مادر افغانستان و افغانستانی هارا بیامرزد".
دوم اینکه زوار با هر موقعیت اجتماعی و اقتصادی و سر و وضع شیک و مرتب، نقطه صفر مرزی تا ایستگاه موترها را با طیب خاطر و بدون سر و صدا و اعتراض می پیمودند؛ به ویژه ایرانیها که از یکطرف شهرشان از هر نظر برجسته به نظر میرسد و نهایت سعی برای حفظ پاکی و بهداشت عمومی وجود دارد و از طرف دیگر، بسیار نقزن و معترض نسبت به کمترین کمبود و نارسایی هستند، با آنهم با حفظ سکوت و آرامش و ذکر صلوات و دعا تا رسیدن به موتر را میپیمودند و این خود نشانگر عشق والای تمام زوار به مولایشان امام علی(ع) و امام حسین(ع) و سایر امامان شهید علیهمالسلام در سرزمین عراق است.
به هر ترتیب سوار موتر شدیم و با فرد هماهنگکننده پس از اخذ آدرس هوتل و انجام سایر هماهنگیهای اسکان در نجف، خداحافظی نمودیم. موتر با ذکر صلوات راکبین حرکت کرد. از ایستگاه موترها تا نجف حدود ۶ ساعت راه است؛ اما این مسیر را تقریبا ۹ ساعته طی کردیم؛ چرا که از یکطرف در جاده محل حرکت ما ازدحام موترهای زوار زیاد بود و از سوی دیگر، موکب پشت موکب مشغول پذیرایی از زوار بودند و مأمور موظف هر موکب جلو موترها را گرفته، با اصرار سعی میکرد متاع مورد عرضه خود را به زوار اهدا کند، همین امر باعث کندی تردد موتر حامل ما میشد.
ساعت ۲ عصر از شلمچه راه افتادیم و ساعت ۱۱ شب به نجف اشرف مواصلت کردیم و تا به هوتل رسیدیم و مستقر شدیم، ساعت از ۱۲ شب گذشت.
فردای آن شب بعد از نماز صبح راهی زیارت شاه ولایتمآب حضرت علی(ع) شدیم. تصور این بود که چون سالهای قبل به راحتی وارد محوطه زیارت شده و به آرامی ضریح را زیارت میکنیم؛ اما همین که از محل اسکان خود حرکت کردیم و هرچه به خیابان منتهی به حرم نزدیک میشدیم ازدحام جمعیت افزایش پیدا میکرد و زمانی که در اولین ایستگاه بازرسی نزدیک حرم رسیدیم، احساس کردم که خیر، امسال تصورم غلط از آب درآمد؛ چون جمعیت سرسامآوری در مقابلم خودنمایی میکرد.
به هر تقدیر، پس از رعایت نوبت از این پست گذشتیم؛ اما وقتی چشمم به جمعیت انبوه اطراف حرم خورد، فهمیدم که امسال جمعیت متفاوتی را تجربه خواهیم کرد و پس از سپری کردن بازرسی درب حرم، وقتی وارد حرم شدیم، حرکت بسیار به آهستگی صورت میگرفت و در نهایت ما نتوانستیم وارد محوطهای شویم که ضریح مقدس در آنجا موقعیت دارد. از دور زیارتنامه قرائت نموده، سپس نماز زیارت به جا آوردیم.
طی سه سالی که در هر اربعین به عتبات عالیات مشرف میشوم، هر سال از سال قبل تفاوت چشمگیری مشاهده می شود و آنچه در این میان جالب به نظر میرسد، عدم احساس کمبود است که معمولا هر وعده غذایی دو تا سه بار صرف شده است، آب سرد، چای، قهوه، شیر، انواع و اقسام میوه و شیرینیجات محلی، هرچه دلت بخواهد و در هر مقطعی از روز و شب موجود است و می توانید استفاده کنید و معمولا با الزاماتی مواجه می شوید که مجبور به استفاده هستید.
بر بنیاد گزارشها، در این رویداد بزرگ و بیمانند بیش از ۲۰ میلیون زائر از سراسر سرزمینهای اسلامی و دیگر نقاط جهان در کربلا و سایر اماکن مذهبی شیعی در عراق گردهم میآیند و اربعین حسینی از این جهت به عنوان بزرگترین گردهمایی دینی در جهان، بینظیر و رکورددار است.
امسال در آستانه فرارسیدن اربعین حسینی، خبرنگار "آوا" با راهپیمایان از مرز ایران با عراق به سمت نجف و کربلا و سایر عتبات عالیات، همراه شده تا مشاهدات خود از این اتفاق عظیم معنوی را در قالب چند گزارش پیوسته، در اختیار مخاطبان قرار دهد.
آنچه در ادامه میخوانید، قسمتی دیگر از این سلسله گزارشها است:
پس از آنکه پاسپورتهای ما خروجی ایران و ورودی عراق خورد، وارد سرزمین عراق شدیم. حضور در اینجا کمی نامأنوس است؛ چرا که از یک کشور آباد و سرسبز وارد یک کشور خراب و بیابانی میشوید. این طرف مرز با آنطرف یعنی ایران، اصلا قابل مقایسه نیست؛ از زمین تا آسمان متفاوت است. وقتی باد میوزد، خاک به هوا برمیخیزد و فضا تاریک میشود.
از قضا امسال میزبان داشتیم و قرار بود زحمت هماهنگی با موتر را ایشان بکشد. دقایقی منتظر ماندیم تا مسئول مربوطه هماهنگی بیاید. ایشان پیش و ما از پشت ایشان به سمت ایستگاه موترها حرکت کردیم. امسال برخلاف سال قبل، ایستگاه موترها دورتر از گذشته در نظر گرفته شده و زائر باید این فاصله را پیاده و در میان گرد و غبار ناشی از جاده کاملا خاکی و در عین حال هوای گرم طی کند.
بعد از حدود نیم ساعت طی طریق به موتر رسیدیم.
در گزارش اول گفتم که ازدحام زائران در این مسیر خارج از تصور بود، یعنی نمیشد با سال قبل مقایسه کرد. وضعیت خرابی و بیابانی این قسمت مسیر را هم به این دلیل ذکر کردم تا دو نکته دیگر را برجسته کنم: یکی آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی در ایران و بردگی، وابستگی و حکومت ضد دینی را در عراق در زمان صدام؛ چون در آنطرف مرز سه عنصر یادشده به خوبی وجود داشت و دارد تا کشور نه تنها از تجاوز رها شده؛ بلکه مسیر رشد و ترقی و تأثیرگذاری منطقهای و جهانی را بپیماید؛ اما در طرف عراق، اگرچه پس از سقوط صدام تلاشهایی برای به دست آوردن آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی صورت گرفته است؛ اما تا رسیدن عراقیها به این سه عنصر، راه درازی باقی است. به همین دلیل هم است که با وصف سقوط حاکمیت صدام، حضور جریانهای اسلامی در عرصه قدرت، اما با نگاه و دخالت غربیها و حضور امریکا در عراق، هنوز توفیق ساختن یک نقطه مرزی را هم پیدا نکردهاند؛ کاری که برای صنعت گردشگری عراق سود سرشاری دارد.
گاهی ما از وضعیت نامساعد افغانستان از نظر ساخت و ساز و اقتصاد و بهداشت شکایت داریم؛ اما با دیدن آنطرف مرز شلمچه و خاک مربوط به عراق، گفتیم "خدا پدر و مادر افغانستان و افغانستانی هارا بیامرزد".
دوم اینکه زوار با هر موقعیت اجتماعی و اقتصادی و سر و وضع شیک و مرتب، نقطه صفر مرزی تا ایستگاه موترها را با طیب خاطر و بدون سر و صدا و اعتراض می پیمودند؛ به ویژه ایرانیها که از یکطرف شهرشان از هر نظر برجسته به نظر میرسد و نهایت سعی برای حفظ پاکی و بهداشت عمومی وجود دارد و از طرف دیگر، بسیار نقزن و معترض نسبت به کمترین کمبود و نارسایی هستند، با آنهم با حفظ سکوت و آرامش و ذکر صلوات و دعا تا رسیدن به موتر را میپیمودند و این خود نشانگر عشق والای تمام زوار به مولایشان امام علی(ع) و امام حسین(ع) و سایر امامان شهید علیهمالسلام در سرزمین عراق است.
به هر ترتیب سوار موتر شدیم و با فرد هماهنگکننده پس از اخذ آدرس هوتل و انجام سایر هماهنگیهای اسکان در نجف، خداحافظی نمودیم. موتر با ذکر صلوات راکبین حرکت کرد. از ایستگاه موترها تا نجف حدود ۶ ساعت راه است؛ اما این مسیر را تقریبا ۹ ساعته طی کردیم؛ چرا که از یکطرف در جاده محل حرکت ما ازدحام موترهای زوار زیاد بود و از سوی دیگر، موکب پشت موکب مشغول پذیرایی از زوار بودند و مأمور موظف هر موکب جلو موترها را گرفته، با اصرار سعی میکرد متاع مورد عرضه خود را به زوار اهدا کند، همین امر باعث کندی تردد موتر حامل ما میشد.
ساعت ۲ عصر از شلمچه راه افتادیم و ساعت ۱۱ شب به نجف اشرف مواصلت کردیم و تا به هوتل رسیدیم و مستقر شدیم، ساعت از ۱۲ شب گذشت.
فردای آن شب بعد از نماز صبح راهی زیارت شاه ولایتمآب حضرت علی(ع) شدیم. تصور این بود که چون سالهای قبل به راحتی وارد محوطه زیارت شده و به آرامی ضریح را زیارت میکنیم؛ اما همین که از محل اسکان خود حرکت کردیم و هرچه به خیابان منتهی به حرم نزدیک میشدیم ازدحام جمعیت افزایش پیدا میکرد و زمانی که در اولین ایستگاه بازرسی نزدیک حرم رسیدیم، احساس کردم که خیر، امسال تصورم غلط از آب درآمد؛ چون جمعیت سرسامآوری در مقابلم خودنمایی میکرد.
به هر تقدیر، پس از رعایت نوبت از این پست گذشتیم؛ اما وقتی چشمم به جمعیت انبوه اطراف حرم خورد، فهمیدم که امسال جمعیت متفاوتی را تجربه خواهیم کرد و پس از سپری کردن بازرسی درب حرم، وقتی وارد حرم شدیم، حرکت بسیار به آهستگی صورت میگرفت و در نهایت ما نتوانستیم وارد محوطهای شویم که ضریح مقدس در آنجا موقعیت دارد. از دور زیارتنامه قرائت نموده، سپس نماز زیارت به جا آوردیم.
طی سه سالی که در هر اربعین به عتبات عالیات مشرف میشوم، هر سال از سال قبل تفاوت چشمگیری مشاهده می شود و آنچه در این میان جالب به نظر میرسد، عدم احساس کمبود است که معمولا هر وعده غذایی دو تا سه بار صرف شده است، آب سرد، چای، قهوه، شیر، انواع و اقسام میوه و شیرینیجات محلی، هرچه دلت بخواهد و در هر مقطعی از روز و شب موجود است و می توانید استفاده کنید و معمولا با الزاماتی مواجه می شوید که مجبور به استفاده هستید.