تولد و تحصیل
شهید قاری علیالله احمدی فرزند اسدالله در سال 1381 شمسی در منطقه گولایی مهتابقلعه ناحیه سیزدهم شهر کابل در خانوادهای متدین و علمدوست دیده به جهان گشود.
وی در سن ۷ سالگی شامل مکتب قلعه واحد شد و تا صنف هشتم در مکتب مذکور ادامه تحصیل داد و در عین حال، او علاقه داشت که در مجالس بزرگان با پدر خود شرکت کند و بزرگ منشی در نهاد او بود.
شهید علیالله در سال 1396 در مدرسه امام امیرالمؤمنین شامل شد و به عنوان طلبهای مستعد و باهوش رسما درسهای علوم دینی را آغاز کرد.
ویژگیهای شهید قاری علیالله از زبان پدرش
او علاقه زیادی به درروس علوم دینی و مکتب داشت و در عین حال تلاش میکرد که در آینده قاری قرآن باشد و ۱۵ سوره را نیز حفظ کرده بود.
در این اواخر از پدر خواسته بود که برایش تذکره و پاسپورت بگیرد تا به کربلا برود. پدر هم زمینه را آماده کرد بود؛ اما اراده خداوند نبود و رفتناش در آن سال نشد.
اسدالله میگوید: به پسرم گفتم در سال آینده انشاءالله شما را همراه کاروانی به زیارت امام حسین(ع) زیارت عتبات عالیات می فرستم.
شهید علیالله به نماز خواندن و قرآنخواندن علاقه زیادی داشت و از سن ۱۳ سالگی به نماز و دعا رو آورد و همواره به خانواده دعاهای مختلف مأثوره را توصیه میکرد و از جمله میگفت: هرکس این دعای مخصوص را بخواند عذاب قبرش کم میشود.
از خصوصیات دیگر شهید علیالله با آنکه هنوز کودکی بیش نبود، دوری از غیبت، کینهتوزی و بدبینی نسبت به دیگران بود. او به پدر و مادر و همه بزرگان احترام میگذاشت و در برابر عصبانیت بزرگان صبر و تحمل پیشه میکرد.
او علاقهای فراوان به کتابخواندن و مطالعه داشت و گاهی میگفتم: پسرم زیاد مطالعه نکن، هنوز ذهنت ضعیف است و ظرفیت فکری تو پایین میباشد. در جواب میگفت: این دنیا زودگذر است پس باید به قدر توان تلاش کنیم تا از آن برای توشه آخرت، بهره ببریم.
او در عین حال، گاهی با مادرش از شهید و شهادت و مقام شهدا صحبت میکرد و روزی به مادرش گفت: هرکس در همین سن و سال من به شهادت برسد خیلی خوشبخت است.
قاری علیالله اهل خیانت نبود و به همسایهها اذیت و آزار نمیرساند. وقتی دنبال خرید به بازار میرفت میگفت: پدر این مقدار پول قرضدار ماندیم، زود باید پرداخت کنید؛ زیرا ممکن است تا فردا در این دنیا زنده نباشیم.
اسدالله؛ پدر شهید میگوید: وقتی علیالله به شهادت رسید، رفتم که از همسایه ها و دکانداران برای او بخشش طلب کنم تا حق خود را به عزیز از دست رفته ما ببخشند، در هر جا رفتیم، گفتند: ما از چشم خود بدی دیدیم؛ اما از علیالله نه و همه او را بخشیدیم و از او راضی هستیم.
شهید قاری علیالله در این اواخر از من خواست تا کتابخانه ای برایش درست کنم. من هم گفتم اگر خواست خدا بود یک کتابخانه برایت درست میکنم که مضامین مکتب و مدرسه را در آن مطالعه کنی.
او رفتن به مسجد و تکیهخانه را به خصوص در ایام عاشورای حسینی بسیار دوست داشت. وقتی همراه من به مراسم روضهخوانی می رفت زمانی که به خانه برمیگشت روضه امام حسین(ع) را با خود زمزمه میکرد.
وقت من نذر عاشورا میگرفتم میگفت: پدر جان اگر پول کم داری از پول من اخذ کن، من راضی هستم؛ زیرا نذر به نام امام حسین(ع) ثواب زیاد دارد.
در سال 1396 شهید قاری علیالله احمدی از ناحیه سر آسیب جدی دید و زخمی شد. مادرش روزی به او گفت: پسرم اگر نمیتوانی نماز بخوانی خیر است قضا کن، در جواب گفت: مادر جان انسان هر قدر مریض باشد نماز از سرش ساقط نمی شود، بگذار با تیمم هم اگر شده نمازم را بخوانم.
او در سن کودکی چیزهای عجیبی به خانواده اش میگفت. روزی به مادرش گفت: اگر کسی از اعضای خانواده از دنیا برود نباید دیگران برای او زیاد گریه کنند؛ چون در آن دنیا در عذاب می شود.
قاری شهید علیالله افزون بر اینکه علاقه شدیدی به قرائت و ختم قرآن داشت به کتابهای دینی به خصوص زندگینامه امام حسین(ع) و قهرمانیهای های حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) پس از حادثه عاشورا علاقه نشان میداد.
سرانجام این نوجوان مستعد و باهوش و امید آینده ملت و خانواده در هفتم جدی سال 1396 در مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان با جمعی از دوستانش توسط حمله کننده انتحاری منسوب به گروه داعش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
شهید علیالله در سال 1396 در مدرسه امام امیرالمؤمنین شامل شد و به عنوان طلبهای مستعد و باهوش رسما درسهای علوم دینی را آغاز کرد.
ویژگیهای شهید قاری علیالله از زبان پدرش
او علاقه زیادی به درروس علوم دینی و مکتب داشت و در عین حال تلاش میکرد که در آینده قاری قرآن باشد و ۱۵ سوره را نیز حفظ کرده بود.
در این اواخر از پدر خواسته بود که برایش تذکره و پاسپورت بگیرد تا به کربلا برود. پدر هم زمینه را آماده کرد بود؛ اما اراده خداوند نبود و رفتناش در آن سال نشد.
اسدالله میگوید: به پسرم گفتم در سال آینده انشاءالله شما را همراه کاروانی به زیارت امام حسین(ع) زیارت عتبات عالیات می فرستم.
شهید علیالله به نماز خواندن و قرآنخواندن علاقه زیادی داشت و از سن ۱۳ سالگی به نماز و دعا رو آورد و همواره به خانواده دعاهای مختلف مأثوره را توصیه میکرد و از جمله میگفت: هرکس این دعای مخصوص را بخواند عذاب قبرش کم میشود.
از خصوصیات دیگر شهید علیالله با آنکه هنوز کودکی بیش نبود، دوری از غیبت، کینهتوزی و بدبینی نسبت به دیگران بود. او به پدر و مادر و همه بزرگان احترام میگذاشت و در برابر عصبانیت بزرگان صبر و تحمل پیشه میکرد.
او علاقهای فراوان به کتابخواندن و مطالعه داشت و گاهی میگفتم: پسرم زیاد مطالعه نکن، هنوز ذهنت ضعیف است و ظرفیت فکری تو پایین میباشد. در جواب میگفت: این دنیا زودگذر است پس باید به قدر توان تلاش کنیم تا از آن برای توشه آخرت، بهره ببریم.
او در عین حال، گاهی با مادرش از شهید و شهادت و مقام شهدا صحبت میکرد و روزی به مادرش گفت: هرکس در همین سن و سال من به شهادت برسد خیلی خوشبخت است.
قاری علیالله اهل خیانت نبود و به همسایهها اذیت و آزار نمیرساند. وقتی دنبال خرید به بازار میرفت میگفت: پدر این مقدار پول قرضدار ماندیم، زود باید پرداخت کنید؛ زیرا ممکن است تا فردا در این دنیا زنده نباشیم.
اسدالله؛ پدر شهید میگوید: وقتی علیالله به شهادت رسید، رفتم که از همسایه ها و دکانداران برای او بخشش طلب کنم تا حق خود را به عزیز از دست رفته ما ببخشند، در هر جا رفتیم، گفتند: ما از چشم خود بدی دیدیم؛ اما از علیالله نه و همه او را بخشیدیم و از او راضی هستیم.
شهید قاری علیالله در این اواخر از من خواست تا کتابخانه ای برایش درست کنم. من هم گفتم اگر خواست خدا بود یک کتابخانه برایت درست میکنم که مضامین مکتب و مدرسه را در آن مطالعه کنی.
او رفتن به مسجد و تکیهخانه را به خصوص در ایام عاشورای حسینی بسیار دوست داشت. وقتی همراه من به مراسم روضهخوانی می رفت زمانی که به خانه برمیگشت روضه امام حسین(ع) را با خود زمزمه میکرد.
وقت من نذر عاشورا میگرفتم میگفت: پدر جان اگر پول کم داری از پول من اخذ کن، من راضی هستم؛ زیرا نذر به نام امام حسین(ع) ثواب زیاد دارد.
در سال 1396 شهید قاری علیالله احمدی از ناحیه سر آسیب جدی دید و زخمی شد. مادرش روزی به او گفت: پسرم اگر نمیتوانی نماز بخوانی خیر است قضا کن، در جواب گفت: مادر جان انسان هر قدر مریض باشد نماز از سرش ساقط نمی شود، بگذار با تیمم هم اگر شده نمازم را بخوانم.
او در سن کودکی چیزهای عجیبی به خانواده اش میگفت. روزی به مادرش گفت: اگر کسی از اعضای خانواده از دنیا برود نباید دیگران برای او زیاد گریه کنند؛ چون در آن دنیا در عذاب می شود.
قاری شهید علیالله افزون بر اینکه علاقه شدیدی به قرائت و ختم قرآن داشت به کتابهای دینی به خصوص زندگینامه امام حسین(ع) و قهرمانیهای های حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) پس از حادثه عاشورا علاقه نشان میداد.
سرانجام این نوجوان مستعد و باهوش و امید آینده ملت و خانواده در هفتم جدی سال 1396 در مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان با جمعی از دوستانش توسط حمله کننده انتحاری منسوب به گروه داعش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.