تولد و تحصیل
شهیده کامله کریمی فرزند عوضعلی، درسال 1374 هجری شمسی در قریه "مرک" از توابع ولسوالی مرکز بهسود ولایت میدان وردک در یک خانواده متدین و ولایی، دیده به جهان گشود.
کامله در دوران طفولیت، تحت تکفل و تربیت والدین قرار داشت و پدر و مادر عزیزش در جهت ساختار شخصیت آینده او از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکردند.
او در هفتسالگی به تشویق پدر و مادرش در لیسه عالی قریه "مرک" شامل میشود و تا صنف 12 در لیسه مذکور درس میخواند.
شهیده کریمی در سال 1393 در امتحانات سراسری کانکور در ولایت میدان وردک شرکت میکند که در رشته انجنیری برق کامیاب میشود.
ایشان این رشته را مورد علاقه خویش ندیده و سال بعد بار دیگر در امتحانات کانکور، شرکت میکند که به دانشکده حسابداری دانشگاه مرکزی کابل راه پیدا میکند و در رشته مذکور به ادامه تحصیل میپردازد.
خصوصیات فردی و فعالیتهای اجتماعی
شهیده کامله کریمی چهارمین فرزند خانواده بود و پدرش در کار زمینداری مشغول بود. از آنجایی که خانواده وی وضعیت اقتصادی مناسبی نداشت، ایشان نصف روز در مکتب درس میخواند و نصف دیگر آن را برای امرار معاش خانواده، قالین بافی میکرد تا اندکی بار عایله مندی از دوش پدر کم شود.
آخرین فرزند پدر پیر شهیده کریمی، پسر میباشد که فعلا ۱۲ ساله است. بههمین دلیل وی باید تمام مشکلات اقتصادی پدر را در نظر گرفته و خرج تحصیلی خویش را نیز از طریق قالینبافی تامین میکرد.
شهیده کریمی فرد خوش اخلاق و مقید به انجام واجبات و ترک محرمات بود. وی علاوه بر اینکه خود سعی در انجام عبادات الهی داشت باقی اعضای خانواده را نیز تشویق به سیر به سوی خدا از طریق انجام عبادات الهی داشت. با آنکه زمینه های گوناگون انحرافات اخلاقی و اجتماعی فراهم بود اما شهیده کریمی از میان این همه ناملایمات به درستی سربرآورد، رشد و نمو کرد و تنومند گردید و به عنوان یک انسان متدین و موثر ره به سوی ترقی و تعالی انسانی پیمود و به همین منظور بستر مرکز تبیان را مناسب دیده سعی کرد با حضور در برنامه های سازنده این تشکیلات به تربیت و جهت دهی فکری خود بپردازد و خویش را آماده خدمت بیشتر برای خانواده و اجتماع نماید.
ابعاد شخصیتی و اخلاقی
شهیده کامله کریمی در حد اعلای تدین و تقوا بود. او با آنکه دختر جوان بود و سناش به لحاظ طبیعی، اقتضا میکرد تا در محافل شادی و سرور اشتراک کند؛ اما در محافل و مجالس عروسی و مانند آن، زیاد شرکت نمیکرد و بیشتر در محامل معنوی مانند سخنرانیها، روضهخوانیها و کلاسهای قرآنی شرکت مینمود.
بعضیها بهخاطر به دستآوردن مادیات دنیا تن به هر ذلت و خواری میدهند تا پولی بهدست آورند و اکثر فعالیتهای شان نیز در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی، انگیزه مادی دارد؛ اما شهید کامله کریمی در طول دوسال با آنکه در دانشگاه کابل مصروف درس و تحصیل بود، در عین حال با اخلاصمندی و علاقه فراوان در محافل و مجالس مذهبی، دینی و فرهنگی بدون چشمداشت، شرکت میکرد که یکی از نمونههای آن، اشتراک مستمر وی در برنامه های مختلف مرکز تبیان از جمله گفتمانهای علمی - پژوهشی این تشکیلات در کابل بود؛ در حالیکه حضور وی در اینگونه محافل، هیچ بار و نتیجهای مادی را بهدنبال نداشت.
شهیده کریمی عضو فعال مرکز تبیان بود و در راه تاثیرگزاری، گسترش و رشد و نمو برنامه های مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل زحمت بیدریغ می کشید.
شهیده کامله کریمی سرانجام بهتاریخ هفتم جدی سال 1396روز پنجشنبه در حالی که در جلسه گفتمان علمی- پژوهشی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل شرکت داشت، در اثر حمله انتحاری توسط دشمنان دین و اهلبیت، شربت شهادت نوشید.
خاطره ای از زبان پدر شهیده کریمی
بعد از حادثه هفتم جدی، حجت الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری از خانواده شهدا سر می زند و از آنان دلجویی به عمل می آورد تا رسید نوبت به خانواده شهیده کریمی.
حسینی مزاری با ورود به منزل پدر شهیده کریمی خطاب به جناب آقای کریمی گفت: شهادت شهیده کریمی را به شما تبریک می گویم. چون رسم رئیس مرکز تبیان این بود و است که شهادت شهدا را تسلیت نمی گفت. به همین منظور به پدر شهیده کریمی هم تبریک گفت. توجیه تبریک گفتن ایشان داستان دارد و مفصل است که بماند در فرصت دیگر، اما از جهت این که ضرفیت و توانی را از دست داده و از وجود مبارک شهدا بی بهره شدیم کمی هم اظهار تاسف می کرد و می گفت یک وقت اگر تسلیتی هم بگوییم، از این بابت است.
ایشان به پدر شهیده کریمی گفت: امیدوارم که به خاطر علو درجات این شهیده و اینکه باعث افتخار شما و خانواده شما و جامعه اسلامی شده است راحت باشید و با توکل برخدا فقدان دختر مظلوم خود را تحمل بفرمایید.
معمولا صحبت اولیه حسینی مزاری با خانواده شهید 15 تا 20 دقیقه و گاهی هم بیشتر طول می کشید.
سپس نوبت به پدر شهیده کریمی رسید. ایشان خندید و گفت: آی آقا! من چرا ناراحت باشم. سرم بلند است و اگر در جایی از دلیل مرگ دخترانم سخنی به میان آید با افتخار خواهم گفت: دخترانم در محلی که رقص و پایکوبی بوده، کشته نشده اند. در جایی که فحشا و فسق و فجور بوده از بین نرفته اند. بلکه در محیطی به شهادت رسیده اند که همگی برای یادگیری معارف دینی جمع شده بودند. در مکانی دخترانم به ملاقات خدا شتافتند که برای حمایت دین کار وجود داشت و جهت پشتیبانی از مذهب برنامه اجرا می شد. کشته شدن در چنین مکانی ناراحتی ندارد بلکه خوشحالی دارد، سرشکستگی ندارد بلکه افتخار دارد.
از آقای عوض علی کریمی دو دخترش "کامله و شکیلا کریمی" شهید شدند و یک دخترش به شدت زخمی بود اما با این حال ناراحت به نظر نمی رسید و می گفت: دخترانم از چهارسال بدینسو با عشق و انگیزه جدی برنامه های مرکز تبیان را دنبال می کردند. خودشان جمعا در برنامه ها شرکت می کردند که هیچ بلکه به دنبال جذب و جهت دهی دیگران هم بودند. اعضای خانواده که در اولویت بودند. هر سه نفر خیلی عاشق بودند. ولی از همه جالب وضعیت روحی جناب آقای کریمی بود که همه حاضرین را تحت تاثیر قرار داده بود.
شهیده کامله کریمی و شهیده شکیلا کریمی خواهران خانم برادر مجاهد حجت الاسلام والمسلمین محمدامین زاهدی، مسؤل فعلی دفترمرکزی مرکز تبیان در کابل، بودند که در حادثه 7 جدی به فیض شهادت نایل گردیدند اما خواهرزن دیگرش به نام براربخت کریمی به شدت زخمی بود که به فضل الهی فعلا پس از تداوی در جمهوری اسلامی ایران از صحت کامل برخوردار است.
روحش شاد و یادش گرامی باد.