شهید سید حسین حسنی فرزند سید غلامحیدر از جوانان تحصیلکرده، روشنفکر و پرتلاش در سال 1368 هجری شمسی در قریه خربید منطقه کجاب حصه اول بهسود مربوط ولایت میدان وردک، در خانوادهای مؤمن و متدین چشم بهجهان گشود.
شهید سید حسین حسنی، دوران کودکی را تا سن هفت سالگی در سایه پرمهر پدر و مادر و تربیت مستقیم ایشان سپری کرد و از فیض این دو وجود نازنین، شالوده شخصیت آینده او ریخته شد.
دوران تحصیل و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی
وی در سن 7 سالگی شامل مکتب امام حسن مجتبی(ع) واقع در منطقه خربید کجاب بهسود شد و در سن 18 سالگی سند فراغت ۱۲ را از مکتب مذکور بهدست آورد.
خانواده سید حسین حسنی در دوران حکومت سیاه طالبانی پس از آن که اکثر مناطق مرکزی به دست این گروه سقوط کرد، به کابل نقل مکان کرده و در ناحیه سیزدهم این شهر مسکن گزیدند.
با آن که شهید سید حسین حسنی، علاقه زیادی به ادامه تحصیل داشت؛ اما به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی و امرار معاش خانواده، از ادامه درس به صورت موقت صرف نظر کرده و مشغول فعالیتهای فرهنگی و بعضاً کارهای فزیکی شد و مدتی را از تحصیل بازماند.
شهید سید حسین حسنی، بهمدت پنجسال در پروژه خاتمالانبیا همراه حجتالاسلام والمسلمین سید حسن فاضلزاده، فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و دینی انجام داد.
او در این مدت، صادقانه و موفقانه کارهای خود را انجام میداد و بهدلیل پایبندی بهوقت و نیز علاقمندی شدید به کارش، بارها مورد تشویق و تحسین بالادستان خود قرار گرفت.
شهید سید حسین حسنی، همچنین به مدت هفتسال در مؤسسه انکشافی مدیرا در زادگاهاش حصه اول بهسود فعالیت کرد و برای آبادانی و ایجاد زیربناها از جمله سرکسازی و پلچکسازی در این منطقه محروم، بینهایت تلاش نمود.
وی که تمام فعالیت را وسیلهای برای هدف عالی یعنی ادامه تحصیل میدانست بالاخره موفق شد که در سال 1390 شامل دانشگاه "خانه نور" کابل شود و توانست که چهار سال را در رشته حقوق تا مقطع لیسانس موفقانه سپری کند.
شهید سید حسین حسنی در ایام تحصیل نیز دست از فعالیتهای فرهنگی برنمیداشت و همواره با قلم یا قدم، در راه ترویج معارف اسلامی و مکتب اهلبیت(ع) مبارزه و تلاش میکرد.
شهید سید حسین در سال 1391 به عضویت مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان درآمد و دوران جدیدی از زندگی فرهنگی خویش را آغاز کرد.
وی طی مدت حضور در چوکات این تشکیلات مسؤلیت های متعددی را به عهده داشت. از عناصر فعال در برگزاری نشست گفتمان علمی پژوهشی روز های پنجشنبه دفتر مرکزی مرکز تبیان بود و نیز از افراد فعال در عرصه کار رسانه ای در قالب خبرگزاری صدای افغان(آوا) بود.
در مسایل اجتماعی بس فعال بود و در شناسایی، جذب و هدایت نیروهای فعال سهم ارزنده ای ایفا نمود.
تحرک و بیداری و همچنین سختکوشی وی سبب شد که از سوی رهبری مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان بهعنوان مسؤول شرکت سیاحتی - زیارتی جهانگشت که زیرمجموعه این مرکز بزرگ فرهنگی بود، تعیین شود.
شهید سید حسین حسنی در سال 1396 با فرارسیدن ایام اربعین سالار شهیدان حضرت حسین ابن علی(ع ) و یاراناش با مدیریت سالم توانست تعداد زیادی از علاقمندان و آرزوداران را به کربلای معلا و عتبات عالیات بفرستد و در این اواخر خود وی نیز برای انجام مسؤولیتها و پررونقساختن شرکت جهانگشت سفری به جمهوری اسلامی ایران داشت.
این شهید سرانجام در هفتم جدی 1396 در حالی که در نشست گفتمان علمی پژوهشی به مناسبت 6 جدی سالروز تجاوز ارتش سرخ شوروی به افغانستان، در سالن اجتماعات دفتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل حضور داشت در یک حمله تروریستی از سوی سیاهرویان مزدور و جلادان تاریخ، گروه تکفیری و منحط داعش، ساعت 10 پیش از ظهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاک این شهید توسط اقارب و بازماندگاناش تشییع و در مقبره کارته سخی کابل بهخاک سپرده شد.
از سید حسین حسنی شهید سه پسر و یک دختر بهجا مانده است.
روحاش شاد و یادش گرامی باد!
بریده هایی از دیدگاه حجت الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در رابطه با شخصیت شهید سیدحسین حسنی که در مراسم چهلم آن شهید در کابل در تاریخ 14 دلو 1396 مطرح گردیده است:
• آقای حسنی در عرصه اخلاق فردی یک شخص عالی بود، در عرصه عقاید قطعاً نسبت به همهی باورهای دینی متیقن بود و در عرصه عبادت هم تا جایی که من دیدم و از شخصیت ایشان برداشت داشتم کمبودی احساس نکردم.
• شخصیت سید حسین حسنی از نگاه داشتن امتیازات یک مرد مجاهد، مبارز فعال در عرصه های حمایت از دین، مکتب، ولایت و مبارزه با دشمنان دین، ایستادگی در برابر مستکبرین و سلطه گران، کاملا قابل تحسین بود.
• استحقاق غیر از شهادت، برای جوانان حادثه تروریستی ۷ جدی به خصوص شهید حسنی ظلم بزرگی بود و یک چنین شخصیتی می تواند لیاقت شهادت را پیدا کند، من در رابطه با تک تک شخصیت هایی که در حادثه هفتم جدی به شهادت رسیدند، مطالعه داشتم و به خصوص بعد از آن حادثه زوایای جدیدی از شخصیت این بزرگان برایم روشن شد که شهادت حد اقل مزد این عزیزان بود.
• برگزاری مراسم شهدا بایستی با برنامه ریزی دقیق صورت گیرد و در رابطه با شخصیت شهید روشنگری شود، ابهامی اگر در رابطه با این شهید و نحوه شهادت این شهید و سایر شهدا وجود دارد، زدوده شود. باید گفته شود که چرا این شهید در این مسیر گام گذاشت، آیا فریب خورده بود؟ آیا به خاطر نان رفته بود؟ آیا به خاطر نام رفته بود؟ به دنبال منصب و مسئولیت و مقام بود یا نه به دنبال یک تفکر و یک ارزش بود؟ بنابراین واقعیت این بود که شهید حسنی به دنبال تفکر دینی، حمایت از دین و دنبال این بود که در راه خدا سربازی و جانبازی کند و در این راه حاضر بود جان شیرینش را هم بگذارد و شهادت نصیبش شود که شد.
• شهید حسنی میدانست که در تشکیلات مرکز تبیان نه نانی است و نه نامی و نه موقعیت و نه قدرتی، صرفاً تشکیلات مرکز تبیان به دنبال بیدارگری و معرفی اسلام اصیل، زدودن ابهام ها و گرد و غبار از چهره دین و مذهب است و در راستای مبارزه با دشمنان دین برنامه دارد و در راستای مقابله با استکبار جهانی در صحنه است.
طبعاً وقتی یک فردی وارد یک چنین تشکلی میشود و به عنوان کادر و نیرو و حتی سرباز عمل میکند او جز به دنبال خدا، جز به دنبال ائمه معصومین(ع) به دنبال چیزی دیگری نمیتواند باشد.
• شهید حسنی هم با این روحیه وارد مبارزه و مجاهده شد. شهید سیدحسین حسنی روحیه شهادت طلبی داشت، شوق به شهادت داشت و همواره دعا می کرد که خدایا مرگ ما را در راه خود شهادت قرار بده.
• آقای حسنی وقتی وارد مبارزه و جهاد فکری و فرهنگی شد، متوجه بود که خطرات متعددی تهدیدش میکند، مجموع همکاران مرکز تبیان این احساس را دارند و این شناخت از راه و مسیری که در پیش گرفته اند داشتند و حالا هم دارند، ما امروز در برابر جبهه باطل قرار گرفته ایم.
آدرس گزرش کامل سخنرانی: https://www.avapress.net/fa/news/157619/