شهید اخترعلی نظری معروف به «شیر حیدر» فرزند شرافعلی در سال ۱۳۳۹ شمسی در ولایت لوگر در خانواده ی مؤمن و متدین دیده بهجهان گشود.
خانواده شهید نظری از لوگر به مزار شریف نقل مکان کرده و در دیار مولا علی(ع) مسکن گزیدند.
شهید نظری در مزار شریف تحت نظر پرمهر والدین، بهثمر جوانی رسیده و اوصاف حسنه، ایمانداری و وطندوستی را از پدر و مادرش بهارث برد.
شهید اخترعلی همزمان با کودتای کمونیستی و آغاز خیزش عمومی علیه حکومت کودتا، در دوران جوانی به سازمان «فداییان اسلام» تحت رهبری شهید سید علیاکبر مصباح(ره) در مزار شریف پیوست و کمر همت در جهت خدمت بهوطن بست.
شهید اخترعلی نظری، شب و روز برای آزادی افغانستان و رهایی نوامیس ملی از زیر سیطره ارتش سرخ و مزدوران داخلی شوروی سابق، تلاش و مبارزه میکرد و این جنگ از آغاز حاکمیت کمونیستی تا تاریخ ۱۳۶۳ همچنان بهشدت ادامه داشت.
شهید اخترعلی نظری بهتاریخ ۱۳۶۰ خورشیدی در جنگ با اشغالگران از ناحیه سینه، ترکش هاوان خورد؛ اما از پا ننشست و با صبر و بردباری، دوباره بهراهش ادامه داد تا آنکه بهتاریخ ۱۳۶۲ دوباره مجروح شد.
از هجرت به خارج تاعودت داخل
این شهید پس از مجروحیت به دست مزودران کمونیستی نیاز به درمان داشت که در داخلکشور امکان پذیر نبود این شد که از سوی سازمان برای درمان به ایران فرستاده شد و از شهر زاهدان، با همکاری حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری به شهر مشهد مقدس منتقل شد و جهت تداوی زخم کین دشمن تحت تداوی قرار گرفت.
او در مدتی که در جمهوری اسلامی ایران بود، علاوه بر مدیریت زندگی شخصی، مشغول فعالیت های فکری فرهنگی شد و مسؤولیت تکیه خانه امام حسین(ع) را بر عهده داشت و با یاد و نام مولایش شب و روز، آیینه جانش را صیقل میداد.
شهید نظری که مردی مؤمن و دارای اعتقاد راسخ به دین و خاندان اهلبیت(ع) بود، موفق شد که دوبار با تمام اهل و عیالش به زیارت امام حسین(ع) و سایر شهدای کربلا مشرف شود.
شهید نظری در سال 1394 از جمهوری اسلامی ایران، به وطن بازگشت و در همان سال به دیدار دوست دیرینه خود سید عیسی حسینی مزاری شتافت و در مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان، به عنوان مسؤول امور اجتماعی، نقش ارزندهای را در ترتیب و تنظیم برنامههای کاری ایفا کرد و بهدور از چشمداشت به مادیات دنیا، صادقانه خدمت نمود.
خدمات تشکیلاتی فکری فرهنگیو رسانه شهید
خدمات او در مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان بر اساس باورمندی بود؛ نه اغراض و علایق دیگر. بههمین دلیل، گاهی از هزینهکردن پول و امکانات شخصی خود در موقع ضرورت برای پیشبرد برنامهها نیز دریغ نمیکرد.
شهید نظری در بخش تامین امنیت دفتر مرکزی نیز مسؤلیت داشت و در این حوزه با استفاده از دغدغه مندی تلاش شبانه روزی ی را روی دست داشت.
شهید نظری همچنان از کادرهای فعال در عرصه رسانه بود و به عنوان یک عنصر دلسوز با اداره خبرگزاری صدای افغان(آوا) همکاری جدی داشت.
به هر حال این شهید از با سابقه ترین کادر ی بود که در تشکیلات مرکز تبیان زحمات زیادی کشید و اگرچه سابقه رفاقت و همکاری او با حسینی مزاری به سال 61 خورشیدی و سالها قبل از تاسیس مرکز تبیان برمیگردد اما درطول سالیانی که در قالب تشکیلات مرکز تبیان حضور داشت خالصانه ترین خدمات را ارائه کرد.
اخلاق و رفتار شهید نظری با مردم و خانواده
شهید اخترعلی نظری، انسانی خوشبرخورد، صبور و دارای همت بلند و شجاع بود. او که شجاعت و مردانگی را از خانواده و نیز رهبر شهیدش سید علیاکبر مصباح آموخته بود، در برابر پیشآمدهای ناگوار زندگی، مقاوم و شکستناپذیر بود.
بهگفته یحیی نظری؛ پسر شهید نظری، او نسبت به اعضای خانواده، فرزندان و دوستان خود، رؤوف و مهربان بود و مسایل بین فامیل و دوستان را صبورانه و از راه مسالمتآمیز، حل و فصل نموده و تلاش میکرد که فضایی صمیمی را در خانواده ایجاد کند.
او افزون بر تمام ویژگیهای فردی و اجتماعی که داشت به مسایل دینداری و بهخصوص نماز اول وقت نیز سخت پایبند بوده و باوری عمیق بهدعا و نیایش در پیشگاه خدا داشت.
افزون بر این، شهید نظری برای فرزندانش هیچ کمبودی نگذاشت و برای برادر و خواهرانش یک برادر مهربان و دلسوز بود. او با اخلاق و کردار خویش همه را مجذوب خود ساخته بود.
شهید نظری، فرزندان خود را به روزه و نماز تشویق میکرد و خانواده سادات را خیلی دوست داشته و احترام خاصی برای آنان قائل بود. او بسیار قلبی مهربان داشت؛ مخصوصا نسبت به یتیمان و درماندگان حساس بود و دست خود را بر سر شان میکشید.
شهادت مظلومانه
سرانجام این مجاهد نستوه و فولادین در هفتم جدی 1396 در حالی که مشغول انجام وظایف رسانه ای، اجتماعی و امنیتی بود، در یک حمله ددمنشانه توسط گروه تروریستی ی منتسب به داعش علیه دفاتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا)با جمعی از یارانش به گونه ای به شهادت رسید که چون الگو و سالارش امام حسین(ع) سر در بدن نداشت.
در ذیل، سوگسرود یحیی نظری فرزند شهید اخترعلی نظری که در رثای پدر، با خود زمزمه میکرد را از نظر می گذرانیم:
پدرجان غم مرگ تو زده آتش جگرم را
بشکست پدر، بار فراقت کمرم را
*
تنها نه قدم از غم مرگ تو شکسته
داغ تو شکسته کمر و بال و پرم را
*
غمهای دلم قاتل جانم بود آخر
آماده اجل ساخته بار سفرم را
*
از جور عدو رفت ز کف عز و جلالم
چون برد فلک، سایه لطف پدرم را
*
پدرم تاج سرم، چشم بهراهت بودم
همهدم عاشق لبخند نگاهت بودم
*
ای فلک از چه زدی آتش غم بر جگرم
کاش جای پدرم من سر راهت بودم
*
ای سفرکرده به معراج بهیادت هستیم
ای پدر ما همگی چشم بهراهت هستیم
*
تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران
همه ماتمزده هر لحظه بهیادت هستیم
***
غم مرگ پدر، کوچک غمی نیست
جگر میسوزد و درد کمی نیست
پدر زیباگل باغ وجود است
که بی او زندگی جز ماتمی نیست
روحاش شاد و یادش گرامی باد.