گفتمان علمی پژوهشی تحت عنوان "ملت شدن و مولفه ها، موانع و معضله ها" از سوی دفتر مرکزی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و با حضور علما، روحانیون، استادان دانشگاه، دانشجویان و اقشار مختلف مردم در کابل برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا) کارشناسان در این گفتمان پژوهشی حول محور این برنامه و سر فصلهای آن، "اقوام و هویت طلبی، چگونگی همگرایی و جلوگیری از اختلاف افگنی، باید ها و نباید ها"؛ " قومی یا منطقهای کردن حرکت ها و انگیزه ها، فواید ملی و زیان های عمومی" و "ملت شدن و وظایف حکومت، مسوولیت جریانها و شرایط عمل رعیت" صحبت کردند.
دکتر عزیز بختیاری، استاد دانشگاه و جهان شناس در این گفتمان پژوهشی؛ ملت شدن را یک موضوع مهم خواند و گفت: ملت شدن برای کشورهای عقب افتاده و در حال توسعه بهویژه کشورما که بعد از سه دهه جنگ، نزاع و ویرانی میخواهد به سمت ملت شدن برود و مردم پراگنده و اقوام دور افتاده را در یک واحد اجتماعی کلان به نام ملت جمع کند مهم و اساسی میباشد.
آقای بختیاری تصریح کرد که "ملت" مثل هر مفهوم اجتماعی دیگر تعریف واحد ندارد؛ اما به نظر خیلیها ملت عبارت است از گروهی از مردم که در یک سرزمین تحت یک حکومت واحد زندگی کنند و از تاریخ، فرهنگ، زبان، دین و عنعنات مشترک برخوردار باشند.
او اضافه کرد که بسیاری از این مولفهها مانند فرهنگ، دین، زبان و نژاد هر چند در بسیاری از ملت ها وجود دارد و کمک میکند که پروسه ملت شدن زود تر شکل بگیرد؛ اما جز عناصر لازم و ضروری ملت شدن نیست.
به باور بختیاری، در ملت شدن تنها کافیاست که گروهی از مردم در یک سرزمین مشخص با مرزهای مشخص تحت حکومت واحد زندگی کنند و با هم به توافق برسند که بر اساس قانون و مقررات خاص، یک حکومت واحد داشته باشند.
او اشاره کرد که امروز مردمان بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان از جمله ایالات متحده امریکا نیز همینگونه ملت شدهاند و تمام مردمانش بیش از ۲۵۰ سال نیست که آنجا جمع شده اند و این ملت را ساخته اند.
در همین حال حسن انصاری، استاد دانشگاه، تحلیل گر و نویسنده در این گفتمان پژوهشی به مسئله "هویت" اشاره کرد و گفت که هویت به مثابه یک امر اکتسابی است که پاسخ به سوالات "کیستی؟"، "کجایی هستی؟" و "چیستی" را برای انسانها از نظر فردی و جمعی مشخص میکند.
آقای انصاری اضافه کرد که هویت پدیدهی است که در بافتها و جریانهای اجتماعی شکل میگیرد و معنای خود را در رابطه انسان ها پیدا میکند.
او سپس به مسئله هویت جمعی و هویت فردی اشاره کرد و گفت که چیزی که هویت جمعی را از هویت فردی متمایز میسازد، مسئله تفاوتها و شباهت ها است. در هویتهای جمعی توجه روی شباهت ها و در هویت فردی توجه روی تفاوت ها میشوند.
او علاوه کرد که وقتی بحث هویت ها مطرح میشود در اینجا هویت های قومی، هویتهای ملی و هویت های فرا قومی مطرح میشوند.
به گفته انصاری؛ هویتهای قومی آن است که یک انسان و یک گروه قومی در یک جامعهای زندگی میکند و این جمع و جماعت از نظر تمدن، فرهنگ، نژاد، خون، تبار و مذهب دارای ویژگیهایی باشند که آن عوامل باعث امتیاز این قوم از قوم دیگر شوند.
پروسه ملت شدن و قومگرایی و انواع آن
آقای بختیاری در مورد ملت شدن و پروسه ملت سازی با توجه به مشترکاتی موجود (سرزمین مشترک، مردم مشخص و حکومت واحد) گفت که پروسه ملت شدن در واقع بر میگردد به اینکه بحث دولت - ملت مطرح میشود.
بختیاری اضافه کرد که جوامع بشری نهاد های متعددی مثل نهادهای خانواده و نهاد حکومت دارد؛ که این نهادها به تدریج در جامعه بشری پیدا شده و هر کدام کارکردهای مشخص دارد؛ اما کارکردهای این نهادها قطعی نبوده و در دورههای مختلف میتواند متفاوت باشد.
او به عنوان نمونه اشاره کرد که خانواده در تمام جوامع اکثر کارکردهای نهادهای دیگر و حتی نهاد دین را انجام میداد، یعنی مسایل دینی در خود خانواده آموزش داده میشد؛ اما امروز در کشورهای پیشترفته دنیا کارکردهای خانواده به شدت کاهش پیدا کرده و خانواده کارکردهای خود را به نهاد های دیگر از جمله حکومت واگذار کرده است.
براساس گفتههای بختیاری؛ مسئله قومیت نیز همینطور است؛ چون قومیت، روزگاری کارکردهای بسیاری زیاد داشت و یک زمان تمام مشکلات و مسایلی سیاسی را به عهده داشت؛ امروز ما به سمتی پیش آمدیم که یک حکومت سراسری و ملی به وجود می آوریم.
آقای بختیاری تاکید کرد که زمانی ما این حکومت را به وجود آوردیم همراه با حکومت باید قانون ایجاد شود و زمانیکه قانون در همه عرصه های سیاست و اقتصاد و آموزش و حتی مسایل خانواده ما وضع و تطبیق شد در واقع ملت به وجود آمده است.
او اضافه کرد: ملت وقتی به وجود آمد منافع مشترک ملی به وجود می آید تعلق و هویت ملی شکل میگیرد.
براساس گفتههای بختیاری، پس از اینکه ملت شکل گرفت، با وجود اینکه قومیت و خانواده در جامعه وجود دارد؛ اما در تعارض با حکومت نیست؛ آنها کارهای خود را میکند و به کارهای حکومت دخالت نمیکنند.
او تاکید کرد که به هیچ وجه در یک حکومت قانون مند مسایل قومی دخالت داده نمیشود. همچنین بعد از شکل گرفتن حکومتی که کارهای قوم و طایفه را کنار گذاشته و کارهای خود را انجام داد آن وقت منافع ملی شکل میگیرد و مردم به این سرزمین و این حکومت علاقه مند می شود.
آقای انصاری در ادامه سخنان خود اشاره کرد که علت اساسی اینکه امروز ما در افغانستان نمیتوانیم به ملت شدن دست پیدا کنیم، قومگرایی است که همجنبه حسنه دارد و هم جنبه مذموم.
او اضافه کرد که در جامعه شناسی و علوم سیاسی مدرن امروز با سه تا نگاه قوم گرایی "قوم گرایی قانون مدارانه"، "قوم گرایی قوم ستایی" و "قوم گرایی قوم مداری" بر میخوریم.
او خاطر نشان کرد که در قومگرایی قانون مدارانه علاوه بر عنصرهای نژاد، فرهنگ، تمدن، مذهب، تاریخ، اصول فرهنگی و مذهبی که این قوم را تشکیل میدهد؛ به نحوی عناصر تشکیل دهنده اقوام دیگر را به عنوان یک اصل می پندارند و رد نمی کنند.
او افزود که در این نوع قوم گرایی هویت قومی در راستای هویت ملی پیش میرود.
انصاری در ادامه افزود: در قوم گرایی قوم ستایی، مردمی که در جامعه ای زندگی میکند، فرهنگ، زبان، تبار، نژاد و مذهب خودش خیلی برایش قابل ارزش است اما نسبت به تبار و مذاهب و فرهنگ اقوام دیگر به دیده منفعلانه مینگرد و در این راستا هویت قومی در راستای هویت ملی پیش نمیرود، بلکه مرحله سکوت را اختیار میکند.
او همچنین خاطر نشان کرد که انسانهایی که در جامعه ای با دید "قوم گرایی قوم مدارانه" زندگی میکنند فرهنگ، نژاد، تبار، دین و تمدن خودشان را از یک اهمیت بالا برخوردار میدانند و نسبت به فرهنگ، تمدن، نژاد، تبار و مذاهب دیگر اقوام به دیدهی تحقیر مینگرند.
او اضافه کرد که در این صورت دید منفی منفی آور است و هیچ وقت نمیتواند روشنی را به ارمغان آورد.
دخالت دادن مسئله قومی به سیاست یکی از مشکلات فراروی ملت شدن است
در ادامه این گفتمان پژوهشی کارشناسان بهمشکلاتی فراروی پروسه ملت شدن نیز اشاره کرده و یادآور شدند که یکی از مشکلات عمده بهویژه در کشورما فراروی پروسه ملت شدن، دخالت دادن مسئله قومی به سیاست میباشد.
بهباور بختیاری؛ اگر سران حکومت بخواهند در افغانستان ملت سازی کنند باید قانون را به صورت درست اجرا کنند و در حین حالیکه قومیت خود را حفظ میکنند خود را متعلق به کُل کلانتر احساس کنند و مسایل قومی را به مسایل ملی دخالت ندهند. آن زمان آنان ملت را به وجود آورده و احساس هویت ملی شکل میگیرد.
افغانستان و ملت شدن
حسن انصاری به جایگاه افغانستان و پروسه ملت شدن اشاره کرد و گفت که در افغانستان سوگمندانه از آن روزی که دولت مرکزی شکل گرفته، یک عدهی خاصی متمرکزانه، تک قومی، تک زبانی و تک فرهنگی عمل میکنند.
آقای انصاری اشاره کرد که تئوری ی که در رابطه با ملت شدن مطرح است و در جامعه شناسی جایگاه ویژه دارد تئوریهای آلمانی و فرانسوی است.
او تصریح کرد که در تئوری آلمانی دولت و ملتی را امتیاز میدهند که از یک قوم و یک نژاد و یک فرهنگ باشند و ملتی از جایگاه ویژه ای برخوردار است که یک قوم گردانندگی سیاسی و اجتماعی آن را به عهده داشته باشد. انصاری به تئوری فرانسوی نیز اشاره کرد و گفت که در این تئوری اقوام و مذاهب دیگر نیز به رسمیت شناخته میشوند.
انصاری اما با اشاره به افغانستان گفت که در کشور ما برخی ها سنگ شرافت به سینه میزنند و تاکید دارند که ساختار سیاسی از یک قوم باشد تا به یک اقتداربرسیم؛ در حالیکه از مولفههای ملت شدن این است که همه اقوام را باید دخیل قدرت بدانیم.
به گفته انصاری از زمانیکه تاریخ بشر آغاز شده تاکنون زندگی ما با سه نوع ملت (سنتی، مدرن و فرا مدرن) شکل گرفته است.
او اضافه کرد که در ملت سنتی، سنت و عرف از جایگاه ویژه برخوردار است، مشروعیت نظام بر میگردد به اینکه سلطان، پادشاه و حاکم کیست؟ همچنین مشروعیت نظام میراثی است و از مردم گرفته نمیشود.
انصاری اضافه کرد که در ملت مدرن اما جایگاه تبدیل میشود و جای عرف و عنعنات را قانون میگیرد، دولت قانون مدار میشود، نیروی جلب و احضار وجود دارد، نظام وجود دارد، حاکمیت قانون وجود دارد، قانون اساسی وجود دارد، عدالت اجتماعی وجود دارد.
او به ملت فرامدرن نیز اشاره کرد و گفت که در اینجا یک سلسله چیزها تبدیل میشود، تعدد فرهنگ ها به رسمیت شناخته نمیشود و اینها میگویند که فرهنگ واحد وجود داشته باشد. همچنین دین و قانون پیش انسانهای فرا مدرن خیلی مطرح نیست بلکه رضایت مردم مطرح است.
انصاری اما به افغانستان اشاره کرد و گفت که سوگمندانه از آن روزی که دولت مرکزی شکل گرفته، یک عده ی خاصی متمرکزانه به گونه تک قومی، تک زبانی و تک فرهنگی عمل میکنند و همه چیز را از آن خود میشمارند با آنکه در افغانستان اقلیتهای دیگری نیز وجود دارد. در این صورت نه تنها پدیدههای ملت شکل نمیگیرد، بلکه پدیده جدیدی به نام ستم ملی به وجود میآید.
درج نام اقوام در شناسه الکترونیکی فرا راه پروسه ملت شدن نیست
بختیاری در پاسخ بهپُرسشی مبنی بر اینکه هویت طلبی برخی اقوام و تاکید بر درج نام شان در تذکره الکترونیکی مانعی در فراروی پروسه ملت شدن است یا خیر؟ گفت که هویت طلبی و حرکتهای مدنی هیچ تاثیری بر روی پروسه ملت شدن ندارد؛ چون ملت شدن به معنی نابودی اقوام، نابودی فرهنگها و یکسان سازی نیست.
آقای بختیاری اضافه کرد که در پروسه ملت شدن، ملت جایگاهی متمایز از اقوام دارد و درج نام اقوام در تذکره الکترونیکی حق مسلم یک قوم است و هیچ کسی نمیتواند جلو اینها را بگیرد و اعتراض کند.
او تاکید کرد که اگر در شناسنامه الکترونیکی بنا باشد که نام اقوام درج شود، باید نام همه اقوام (بزرگ و کوچک) درج شود.
بختیاری اما خاطر نشان کرد که زمانی مسئله قومیت مانع سر راه ملت شدن میشود که کارکردهای شان اشتباه گرفته شده و تداخل انجام مسؤلیت پیش بیاید.
او به عنوان نمونه یادآور شد که یک شخص بعد از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهوری فراموش میکند که رئیس جمهور ملت است و فکر میکند که رئیس جمهور قبیلهای خود است و قبیلوی عمل میکند.
به باور بختیاری، دولت شدن در کشور ما یک پدیده وارداتی است، چون سران کشور بیشتر قبیلوی عمل میکنند تا ملی.
او تاکید کرد که بهترین راه برای ملت شدن این است که اول حکومت تلاش کند که کارکردهای خود را بشناسد و برای جنبههای زندگی مردم قانون وضع کند و قانون را به عنوان دولت تطبیق کند نه رئیس قبیله. بنابراین اگر حکومت قانونمند شد به زودی ملت شکل میگیرد.
تعدد احزاب قومی چالش دیگری فراروی ملت شدن
انصاری در قسمت دیگر سخنان خود اشاره کرد که یکی از معضلات بزرگی که نمیتوانیم اقوام مختلف را در کشور زیر چتر ملت و دولت واحد به شکل اساسی جمع آوری کنیم موضوع احزاب قومی است.
آقای انصاری افزود که تعصب و قوم گرایی زمانی به وجود می آید که بازیگران سیاسی ما بد بازی میکنند و از دانش بلند سیاسی برخوردار نیستند و مسایل قومی و سمتی را به اوج آن میرسانند.
او اشاره کرد که زمانی یک تشکیلات و یک حزب در درون خود نتواند دموکراسی و اقوام دیگر را در نظر بگیرد؛ نمیتواند در سطح کلان سیاسی به عنوان رهبر سیاسی، آرمانهای مردم را تحقق ببخشد.
به گفته انصاری؛ قومگرایی یکی از مولفههایی است که منافع بازیگران سیاسی ما را تامین میکند؛ چون وقتی منافع اینها به خطر افتاد یگانه ابزاری را که باید شعله ور کند مسایل قومی و برانگیختن احساسات مردم است.
او اضافه کرد که با انگیختن احساسات تا زمانی توده مردم راه میروند که آن رئیس حزب سخن میزند؛ اما پس از اینکه وی اقناع شد، توده مردم نیز از حرکت باز میمانند.
او علاوه کرد که از همین رو تمام گرانندگی دولت به دست تیکه داران قومی و رهبران احزاب است.
دکتر بختیاری نیز در این مورد گفت: همان طوری که دولت ما مدرن نیست و کارکردهای قومی را به وجود میآورد احزاب ما نیز متاسفانه همانطوری است.
آقای بختیاری افزود که در درون حکومت مدرن باید احزاب ملی باشد و هواداران خود را از میان همه مردم جذب کند. همچنین دبیر کل آن باید دوره ای باشد، در حالیکه در کشور ما احزاب چهره دیگری از قوم است.
او تاکید کرد که باید احزاب قومی در حد خودش نگهداشته شود و در سیاست دخیل ساخته نشود؛ چون حزب قومی مانع و چالش فراروی ملت سازی است.
نقش مردم به ویژه روشن فکران در پروسه ملت شدن
انصاری گفت: جهت تطبیق پروسه ملت شدن، در ابتداء نیاز است که در ارتقای سطح دانایی و فرهنگی مردم کار صورت بگیرد؛ چون بعد از ارتقای سطح فرهنگی مردم مسئله خرد و شایسته سالاری مطرح میشود و سطح تعصب پایین میآید.
بختیاری نیز یادآور شد که دو روش برای ملت شدن وجود دارد، یکی اینکه ما از طریق حکومت و بالا بیاییم پایین و دیگر اینکه از پایین با آموزش و رشد فرهنگ بالا بیاییم وهر چند از طریق راه دوم پخته تر به مقصد میرسیم، اما این راه زمان بیشتری می برد. ولی جهت طی راه دوم، نقش روشنفکران، علما، قلم به دستان، مساجد، منابر خیلی مهم است.
براساس گفته های بختیاری متاسفانه حکومت در افغانستان تاکنون آماده ملت سازی نیست و میخواهد قبیله ای عمل کند. ما اگر ملت سازی را در مردم رشد هم بدهیم تا زمانیکه حکومت نخواهد ملت ساخته نخواهد شد. بنابراین آسان ترین راه این است که حکومت و دولت باید خودش را وادار سازد که در این زمینه کار کند.