کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

فساد در میدان هوایی کابل؛ مردم چه می‌گویند؟

خبرگزاری صدای افغان(آوا) کابل , 9 سرطان 1396 ساعت 11:28


مردم مدام از فساد، اخاذی و آزار و اذیت از سوی ماموران، در میدان هوایی بین‌المللی حامد کرزی شکایت کرده‌اند. در تازه‌ترین مورد، یکی از کاربران شبکه‌های اجتماعی تجربه‌ی شخصی‌اش از فساد و رشوه‌ستانی توسط کارمندان میدانی هوایی را در صفحه‌ی فس‌بوکش نوشت که در پی آن بسیاری از کاربران فیس‌بوک کمپاینی را زیر نام «فساد در میدان هوایی کابل» به راه انداخته‌اند و ده‌ها تن چشم‌دیدهای شخصی شان از فساد و اخاذی گسترده در میدان هوایی حامد کرزی را افشا کرده‌اند.

از میان ده‌ها تجربه فردی از (فساد، اخاذی، زورگویی، کارشکنی، اقدامات غیرقانونی) تکراری مأموران میدان هوایی کابل در این گزارش چند نمونه که نشان می‌دهد فساد و اخاذی به شکل‌های مختلف و به‌صورت گسترده در میدان هوایی کابل وجود دارد را گرد آوردام.

علی عادلی، کاربر فس‌بوک و نویسنده روز چهارشنبه چشم‌دیدش از فساد را زیر عنوان «فساد در میدان هوایی کابل» در صفحه‌ی فیس‌بوکش نوشت. این نوشته سر رشته‌یی شد که دیگران نیز تجربه‌های شخصی شان را بنویسند و همگانی کنند.

ممنوع‌الخروج هستی و ویزایت جعلی است

علی عادلی نوشته: «روز شنبه برای یک برنامه آموزشی عازم بلگراد، صربستان شدم. در میدان هوایی حامد کرزی/کابل بعد از اینکه کارت پرواز گرفتم، در دروازه ورودی جایی که خروجی می زنند دو نفر پاسپورت ها را بررسی می کردند تا مطمئن شوند که مسافرین در فهرست ممنوع الخروج ها نیستند. وقتی پاسپورتم را دادم، مسئول مربوطه به من گفت که من ممنوع الخروج هستم.

پرسیدم که چطور ممکن است که من ممنوع الخروج باشم ولی خودم از جرم خود خبر نداشته باشم. و در ضمن من هفته پیش به دهلی سفر داشتم و هیچ خبری از ممنوع الخروج بودن من نبود. گفت که تذکره خود را بده. من تذکره خود را خواستم. قبل از اینکه تذکره من برسد، نفر گفت که با آمر صاحب صحبت کنم. آمر صاحب در غرفه پهلویش نشسته بود.

وقتی پیش آمر صاحب رفتم، در آخرین روز ماه مبارک رمضان به من گفت که می خواهم به برنامه خود برسم یا به خانه و زندان بروم؟ در جواب گفتم من باید به برنامه خود برسم. به من گفت که “چند شیرینی” می‌دهی که تو را به برنامه‌ات برسانم؟ گفتم آمر صاحب من پول اضافی ندارم که برایت شیرینی بدهم و در ضمن من هیچگاه نمی‌توانم این کار را انجام دهم. پاسپورت مرا انداخت و گفت برو. آیا با شیرینی می شود از فهرست ممنوع الخروج ها خارج شد؟»

مأموران میدان هوایی بهانه‌ی دیگر می‌تراشند که ویزای صربستان عادلی جعلی است و از همین رو پرواز او را حدود سه ساعت به تأخیر می‌اندازند.

آقای عادلی می‌گوید اینکه مسئولان در جای مهمی چون فرودگاه در روز روشن از مردم رشوه می‌خواهند، نشان می‌دهد که سخنان رییس‌جمهور و دیگر مقامات حکومت وحدت ملی در مورد جدی بودن مبارزه با فساد یک «بلوف» بیش نیست؛ اگر این مسئولان اندکی ترس می‌داشتند، این‌قدر مردم را اذیت نمی‌کردند.

اذیت و آزار به‌خاطر حمل کتاب «مسیح باز مصلوب»

موسی ظفر، طنزنویس و روزنامه‌نگار پس از علی عادلی از تجربه‌ی شخصی‌اش نوشته که برای حمل کتاب «مسیح باز مصلوب»، مورد اذیت و آزار مأمور میدان هوایی کابل قرار گرفته است.

«از کابل به دوبی پرواز دارم. در تلاشی اول بیگ خود را روی دستگاه تلاشی گذاشتم، پولیس اشاره کرد تا بیگ‌ام را باز کنم. در بیگ من سه کتاب نیکوس کازانتیزاکیس با ترجمه محمد قاضی بود. عکس روی جلد دو کتاب دیگر که چندان جلب توجه نکرد ولی جلد کتاب «مسیح بازمصلوب» خشم پولیس را برانگیخت.»

پولیس به خاطر این کتاب به او گیر می‌دهد و او را تهدید به بازداشت و زندان می‌کند. پولیس به موسی می‌گوید: «بسیار زبان‌بازی می‌کنی. چطور است که همین حالا بندی کنمت؟ از پرواز می‌مانی باز عقل به‌سرت میاید.»

در نهایت با پادریمانی یک مسافر دیگر پولیس به آقای ظفر اجازه می‌دهد که برود؛ پولیس اما می‌گوید: «برو بچیم. شما هزاره‌ها کل‌تان بخاطر قبولی در خارج مسیحی شدین.»

آقای ظفر در ادامه‌ی شرح این تجربه‌اش نوشته است: «متأسفانه این فساد با تبعیض نژادی همراه است. باید جلو آن را گرفت.»

پول‌ها را گرفتند اما گفتند پیاده بروید

کاربری به نام جعفر احمدی نوشته: «من هم به نوع دیگری از فساد در میدان هوایی کابل روبرو شدم. زمانی‌که از سفر برگشتم در قسمت خروجی ترمینال جایی که مسافرین را تا سالون انتظار می‌رسانند، چند نفر مسافرین را دعوت می‌نمودند تا سوار بس‌ها شوند‌. ساعت هم ۲ بجه بعد از ظهر روز ۲۲ ماه رمضان و هوا هم بسیار گرم بود. خوب دعوت آن‌ها را پذیرفتیم. طبق معمول بس‌ها مسافرین را از یک نقطه میدان به نقطه‌ی دیگر انتقال می‌دهد. در این لحظه در قسمت بالا نمودن بکس‌ها چند نفر ما را کمک نمودند. زمانی‌که به بس بالا شدیم آن‌ها با کمال بی‌شرمی از مسافرین تقاضای پول نمودند و گفتند که پول افطاری ما را بدهید. زمانی‌که مسافرین مقدار پول که آن‌هم درهم یا دالر پیش شان بود دادند باز آن‌ها گفتند که حالا می‌توانید پیاده بروید. بسیار لحظه تأسف بار بود و همه ناامید ‌شدند از شرایط که در میدان جریان دارد.»

مرا معطل نگه داشت اما سه نفر بعد از من را خروجی زد

علی امیری، استاد دانشگاه از تجربه‌ی شخصی‌اش نوشت: «بعد از پست علی عادلی، همه از تجارب خود در فرودگاه کابل گفته اند. یک تجربه مختصر را من هم دارم. زمستان ۲۰۱۶ به فرانسه پرواز داشتم. مٲمور چک ویزا سه نفر را که بعد از من بودند و پرواز دوشنبه داشتند، خروجی زد، اما مرا همچنان معطل نگه داشته بود. فهمیدم که قصد اذیت دارد. از ره تکنیک سرش داد کشیدم که بیسواد وقتی ویزا را نمی فهمی اینجا چه می‌کنی؟ کی تو را معرفی کرده است؟ فکر کرد من کارمند دولت هستم. خودش را جمع کرد و تت پت کنان گفت قومندان گفته مٲمورین باید کارت نشان بدهد. از قضا یک کارت ویزیت تاریخ گذشته در جیبم بود. آن را نشان دادم. فورا خروجی زد و به احترام من از غرفه بیرون شد و معذرت خواهی کرد. تا یک و نیم ساعتی که در سالن بودم یک عده از سختی و آسانی مهر خروجی صحبت می کردند.»

۱۰ دالر گرفت و گفت از هر پرواز باید حق آمرین و رییس خود را بدهیم

کاربر دیگر به نام فريد پوپل نوشت: «پرواز وقتش كم مانده بود. در وقت خروجی زدن اول گفت ويزای امريكایی شما درست نيست. بعد تذكره خواست. هر بهانه‌یی که كرد من جواب دادم و پوليس داخل غرفه بالاخره نااميد شد كه چيزی گيرش نمی‌آيد با توهين پاسپورتم را طرفم انداخت. گفت برو. در وقت دپارچر دهن دروازه طياره يك پوليس ايستاده و پاسپورت‎ها را چك مي‎كرد. نوبت من كه رسيد پاسپورتم را گرفت و گفت منتظر بمان اين‌جا و از راه گوشه شو. گفتم چرا؟ گفت باز گب مي‌زنيم. چند لحظه ايستاد شدم، پوليس ديگر گفت برادر غمش را بخور. از يك طرف می‌شرميدم كه حالا ديگر مسافرين در مورد من چه فكر خواهد كردند. ده دالر دادم و با خوشحالی گرفت و گفت برادر از هر طياره ما بايد به رييس و امرين خود حق بتيم. چقه پول برای تكت و سفرتان مصرف می‌كنيد يك كم هم برای ميدان در نظر بگيريد.»

اتهام قاچاق مامور به دلیل سرباز زدن از فاش کردن مقدار پول نقدش

حسن‌زاده سیحون زیر مطلب موسی ظفر از تجربه‌ی شخصی‌اش نوشته است که او چون در پاسخ به این پرسش پولیس که چقدر پول دارد؟ گفته به تو چی؟ او را متهم به اعتیاد و قاچاق مواد مخدر کرده.

پولیس حسن‌زاده را نزد آمرش می‌برد و آمر به پولیس می‌گوید: «وقتی مشکوک است چرا اینجا می‌آورید، چرا مکتوب نمی‌نویسید و به طب عدلی برای معاینه روان نمی‌کنید.»

این کاربر نوشته که از اتهام که پولیس بر او وارده کرده به‌شدت ترسیده بوده «در ترس و لرز به سر می‌بردم که صدای آمر را شنیدم، بالای عسکرش قهر شده بود و فحش می‌داد. بعد از چند لحظه‌یی پولیس بیرون آمد، گفت بیا برویم. من دوباره از پشت دروازه از آمر سوال کردم که تکلیف من چی شد؟. گفت خلاص هستی.»

او نوشته که قصد داشته از پولیس شکایت کند، اما پولیس آدرس درج شکایت را به‌وی نداده «پولیس تهدیدم کرد. گفت بیا زیاد گپ نزن که همیالی شکم لگدات می‌کنم که گوه ات براید. من دیگر سکوت کردم.»

مهر خروجی به قیمت ۲۰۰ دالر

کاربری دیگر به نام بهار محمدی ضمن اشتراک‌گذاری نوشته‌ی علی عادلی تجربه‌ی شخصی‌اش را چنین نوشته: «مرده شور ميدان هوايی كابل را ببرند. می‌خواستيم طرف هند بياييم همين بهانه‌ها را برای ما آوردند و با زبان روزه ادعايی مسلمانی مي‎كردند. تقاضای ٢٠٠ دالر كردند تا مهر خروجی بزنند. در حالی‌که مخالف رشوت دادن بودم و از طرفی اگر نمي‎دادم هم از پرواز هند می‌مانديم و هم تمام پروازهای ديگر مان را بخاطر از دست دادن پرواز هند از دست می‎دادم از ٢٠٠ دالر بالاخره به ٢٠ دالر رساندم. متأسفم كه مسوولين كشورم هيچ وقت از رشوت‎خوری و حرام‌خوری دست برنمی‌دارند و حتی با زبان روزه مستقيماً تقاضای رشوت می‌كنند.»
برای انتقال دو کیلو میوه خشک باید پول بدهی

کاربری به نام سید عقیل موسوی نوشته: «۲۰۱۴ میدان هوای کابل در تلاشی اول پولیس امر کرد که بیگم را باز کنم. من حدود ۲۰ جلد کتاب داشتم همه را دید. پرسید این‎ها چیست؟ گفتم کتاب. دوباره پرسید محصل هستی؟ گفتم بلی. مرا به تلاشی دوم واگذار کرد. تمام بسته‌بندی‎ها و لایه کتاب‌ها را باز کردم. بعد گفت جمع کن. در مرحله بعد به دو کیلو میوه خشک گیر داد. گفت برای اینها باید پول بدهی در غیر آن اجازه نمی‌دم ببری. گفتم من طبق قانون حق دارم این مقدار را با خود ببرم. گفت تو میفامی یا پولیس؟ گفتم پولیس صاحب، میوه‌ها را جدا کردم برایش دادم گفتم کیلو ۸۰۰ خریدم. به تو کیلو ۶۰۰ میدم، پولم را بده. بخیر در این وقت یکی از قوماندان‌هایش رسید جویای احوال شد. شرح دادم. بعد گفت جمع کن برو.»

این‌ها نمونه‌های چند در میان صدها تجربه‌ی شخصی مردم از فساد و اخاذی در میدان‌ هوایی کابل است که در دو روز اخیر در شبکه‌ی اجتماعی فیس‌بوک نوشته و همرسانی شده است.

منبع: روزنامه اطلاعات


کد مطلب: 145550

آدرس مطلب :
https://www.avapress.net/fa/report/145550/فساد-میدان-هوایی-کابل-مردم-می-گویند

آوا
  https://www.avapress.net