اسلام و معارف اهل بیت(ع) مرهون مجاهدت و فداکاری های ائمه معصومین(علیهم السلام) است
یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهمالسّلام) - به قدر سالها اثر می گذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر می گذاشت. این بزرگواران دین را همینطور حفظ کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی بناکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده می شد؛ تمام می شد
همزمان با فرارسیدن سوم رجب، سالروز شهادت حضرت امام علی النقی(ع) سخنان حضرت امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) را از نظر می گذرانیم که بدیمناسبت ایراد شده است.
این سخنان در سیام اسد(مرداد) سال ۱۳۸۳ و پس از مراسم روضهخوانی به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقی علیهالسلام بیان شده است.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
بالاخره در نبرد بین امام هادی (علیهالسّلام) و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی (علیهالسّلام) بود؛ این باید در همهی بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکی پس از دیگری، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصلهی کوتاهی مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی بهدست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزادهاش و به همین ترتیب بنی عباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسگری (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبهروز وسعت پیدا کرد؛ قویتر شد.
حضرت هادی (علیهالسّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی می کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهای خودمان؛ ترکهای آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقهی مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمی شناختند و از اسلام سر در نمی آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم می شدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عدهی قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی (علیهالسّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیلهی آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام - با نامهنگاری و... - برساند. این شبکههای شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همهی اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبهروز تعداد افرادی را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادی همهی این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علیرغم آنها انجام داده است. حدیث معروفی دربارهی وفات حضرت هادی (علیهالسّلام) هست که از عبارت آن معلوم می شود که عدهی قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ بهگونهای که دستگاه خلافت هم آنها را نمیشناخت؛ چون اگر می شناخت، همهشان را تارومار می کرد؛ اما این عده چون شبکهی قوی ای بهوجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمیتوانست به آنها دسترسی پیدا کند.
یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهمالسّلام) - به قدر سالها اثر می گذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر می گذاشت. این بزرگواران دین را همینطور حفظ کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی بناکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده می شد؛ تمام می شد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهمالسّلام) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا. اگر اسلام انسانهای کمربسته نداشت، نمیتوانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی بهوجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین می رفت. اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند، باید از بین می رفت؛ تمام می شد و اصلاً هیچ چیزش نمیماند؛ اگر هم می ماند، از معارف چیزی باقی نمیماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از معارف اصلیشان تقریباً هیچچیز باقی نمانده است. اینکه قرآن سالم بماند، حدیث نبوی بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامی بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشری خودش را نشان دهد، کار طبیعی نبود؛ کار غیرطبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتکخوردن، زندانرفتن و کشتهشدن هم هست، که اینها برای این بزرگوارها چیزی نبود.
ائمهی ما در طول این دویستوپنجاه سال امامت - از روز رحلت نبی مکرم اسلام (صلّی اللَهعلیهوآله) تا روز وفات حضرت عسکری، دویستوپنجاه سال است - خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برای شان گریه کنیم؛ مظلومیتشان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلومها غلبه کردند؛ هم مقطعی غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان.
والسّلام علیکم و رحمةالله برکاته
خبرگزاری صدای افغان(آوا) به نقل از، پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی