حتما به یاد داریم که به دنبال چراغ سبز پاکستان به همکاری در زمینه سازی برای گفتگوهای مستقیم صلح میان افغانستان و گروه طالبان، مقامات سیاسی و نظامی اسلام آباد مستمرا بر یک پیش نیاز ضمنی اما ظاهرا مهم نیز تاکید می کرده اند و آن موافقت ملا عمر با آغاز روند گفتگوهای مستقیم صلح میان حکومت اشرف غنی و طالبان بوده است.
اکنون برخی رسانه ها از قول منابعی در گروه طالبان، گزارش داده اند که ملاعمر دستور داده که گفتگوهای صلح با حکومت افغانستان آغاز شود.
قاری دین محمد، از اعضای ارشد طالبان گفته است که ملاعمر دستور داده که گفتگوهای صلح با حکومت افغانستان آغاز شود.
سخنگوی طالبان اما این خبر را رد کرده است.
دو روز پیش، این خبرگزاری آناتولی ترکیه بود که از زبان قاری دین محمد؛ نماینده طالبان در دفتر قطر گزارش داد که این گروه حاضر شده با حکومت افغانستان پای میز گفتگوهای صلح بنشیند؛ گفتگوهایی که به گفته او هفته آینده آغاز خواهد شد و ملاعمر هم به زودی نماینده هایش را در این گفتگوها مشخص خواهد کرد.
قاری دین محمد گفت:"ملا محمد عمر به گفتگوهای صلح با حکومت افغانستان آماده است و این گفتگوها هفته آینده در کابل آغار خواهد شد."
این موضوع اما از سوی ذبیح الله مجاهد؛ سخنگوی طالبان رد شده است.
با این حساب و با توجه به نقل قول های دوگانه از موضع طالبان در خصوص موافقت ملاعمر با آغاز رسمی گفتگوهای صلح میان طرفین، پرسش این است که به راستی نقش ملاعمر و فرمان او به آغاز این گفتگوها چیست و این دستور، چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟
کارشناسان می گویند که در سال های اخیر، مرکزگریزی در میان فرماندهان ارشد گروه طالبان به یک اصل تبدیل شده است.
به باور ناظرانی که از نزدیک تحولات و رویکردهای مختلف گروه طالبان را دنبال کرده اند، ملاعمر –مرده یا زنده، واقعی یا غیر واقعی- دیگر آن حجیت، نفوذ معنوی و تاثیرگذاری کاریزماتیک یک رهبر تام الاختیار را از دست داده است.
کارشناسان در این خصوص به دسته بندی ها و انشعاباتی اشاره می کنند که در سطوح بالای فرماندهی طالبان طی سال های اخیر رخ داده است.
همچنین به باور آنان، تمایل برخی از عناصر طالبان به صلح و مخالفت شدید برخی دیگر از آنها با این مساله، که در سال های آخر حکومت کرزی بیشتر مشهود بود و بعضا به ترورهای خونین برخی مهره های ارشد این گروه نیز انجامید، ریشه در همین مرکزگریزی و کاهش شدید نفوذ و تاثیرگذاری معنوی و کاریزماتیک ملاعمر داشته است.
از سوی دیگر، قابل انکار نیست که ملاعمر نیز خود مستقلا رهبری دارای ایده و اراده و اداره کافی و وافی نیست؛ بلکه اجازه اش را از مراجع بالاتر استخباراتی در پاکستان و کشورهای غربی و عربی می گیرد.
با این حساب، موضع او در خصوص گفتگوهای صلح، اول اینکه واقعی نیست و ثانیا حتی اگر واقعی باشد، تاثیرگذار نخواهد بود.
به تعبیر دیگر، اگر پاکستان و امریکا و اعراب بخواهند، هم گفتگوهای مستقیم صلح آغاز می شود و هم صلح برقرار خواهد شد، در غیر آن صورت، همه چیز منتفی است.
همزمان با این، سرتاج عزیز؛ مشاور امنیت ملی پاکستان تایید کرده که گفتگوهای پنهانی میان طالبان و حکومت افغانستان در پاکستان انجام شده و ممکن است این گروه نقشی در قدرت سیاسی افغانستان داشته باشد.
سرتاج عزیز گفته است:"پاکستان در این گفتگوهای صلح نقش یک پشتیبان را دارد. سهم ما در این روند تنها به همین اندازه است. البته این گفتگوها در حال حاضر پنهانی است و من نمیتوانم بیشتر از این جزئیات بدهم. طالبان افغانستان سالها در جنگ بوده اند و من فکر میکنم که حالا آنان خسته شده اند. احتمال آن وجود دارد که نقش سیاسی برای شان داده شود."
این اظهارات سرتاج عزیز، هم واقعیت هایی را بیان می کند و هم واقعیت هایی را پنهان می دارد.
اینکه او می گوید گفتگوهای پنهانی میان افغانستان و طالبان در پاکستان صورت گرفته، با وجود آنکه همواره از سوی حکومت اشرف غنی، انکار شده، به نظر واقعی می آید؛ چه اگر چنین اتفاقی نیفتاده بود، حکومت تا این اندازه مطمئن سخن نمی گفت. از سوی دیگر، سهم گیری طالبان در قدرت سیاسی نیز همان خواسته ای است که پاکستان، در بدل میانجیگری اش برای صلح در پی آن است و به نظر می رسد با توافق ضمنی حکومت کابل نیز همراه شده است.
اما اینکه او مدعی می شود پاکستان، بیش از یک پشتیبانی، نقشی در این روند ندارد، یک دروغ آشکار است؛ زیرا طالبان خود عوامل و سخنگویان پاکستان اند و وجودی مستقل از پاکستان ندارند.
از سوی دیگر، سید اکبرآغا؛ از فرماندهان پیشین طالبان گفته است آنچنان که پیش زمینههای گفتگوهای صلح از سوی حکومت افغانستان گرم نمایش داده میشود، نیست و رهبری طالبان تا هنوز هیچ تصمیمی در این باره نگرفته است.
با وجود این موضع گیری های ضد و نقیض و غالبا حاوی رد و انکار از سوی طالبان، سفیر امریکا در کابل گفته است که در روزهای نزدیک گفتگوهای صلح به رهبری افغانها آغاز خواهد شد.
مایکل مککینلی همچنین بر حمایت کشورش از گفتگوهای صلح افغانستان تاکید کرده است.
او گفته است:"روند گفتگوهای صلح به رهبری افغانها آغاز خواهد شد. ما همیشه واضح ساخته ایم که امریکا از این گفتگوها و راه حل مسالمت آمیز برای مشکلات افغانستان، حمایت می کند."
سفیر امریکا افزوده است:"ما مطمئن هستیم که حکومت افغانستان در این گفتگوها قانون اساسی، حقوق زنان و دستاوردهای زنان در ۱۳ سال گذشته را به معامله نخواهد گرفت."
این موضع سفیر امریکا، در حالی صورت می گیرد که حامد کرزی چه در زمان ریاست جمهوری اش و چه پس از آن، بارها تاکید کرده است که راه صلح از اسلام آباد و واشنگتن می گذرد و تا زمانی که این دو کشور نخواهند، عملا صلحی شکل نخواهد گرفت.
با این حساب، به باور کرزی، مسؤول استمرار جنگ و تروریزم و دهشت افکنی در افغانستان نیز امریکا و پاکستان بوده اند و صلحی نیز اگر قرار است شکل بگیرد با اجازه و همکاری همین دو کشور، صورت خواهد گرفت و گروه طالبان، خود مستقلا دارای ایده و اراده نیست. با این حساب، موضع ملاعمر در خصوص آغاز یا عدم آغاز گفتگوهای صلح، اساسا اهمیت تعیین کننده ای ندارد.
اکنون برخی رسانه ها از قول منابعی در گروه طالبان، گزارش داده اند که ملاعمر دستور داده که گفتگوهای صلح با حکومت افغانستان آغاز شود.
قاری دین محمد، از اعضای ارشد طالبان گفته است که ملاعمر دستور داده که گفتگوهای صلح با حکومت افغانستان آغاز شود.
سخنگوی طالبان اما این خبر را رد کرده است.
دو روز پیش، این خبرگزاری آناتولی ترکیه بود که از زبان قاری دین محمد؛ نماینده طالبان در دفتر قطر گزارش داد که این گروه حاضر شده با حکومت افغانستان پای میز گفتگوهای صلح بنشیند؛ گفتگوهایی که به گفته او هفته آینده آغاز خواهد شد و ملاعمر هم به زودی نماینده هایش را در این گفتگوها مشخص خواهد کرد.
قاری دین محمد گفت:"ملا محمد عمر به گفتگوهای صلح با حکومت افغانستان آماده است و این گفتگوها هفته آینده در کابل آغار خواهد شد."
این موضوع اما از سوی ذبیح الله مجاهد؛ سخنگوی طالبان رد شده است.
با این حساب و با توجه به نقل قول های دوگانه از موضع طالبان در خصوص موافقت ملاعمر با آغاز رسمی گفتگوهای صلح میان طرفین، پرسش این است که به راستی نقش ملاعمر و فرمان او به آغاز این گفتگوها چیست و این دستور، چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟
کارشناسان می گویند که در سال های اخیر، مرکزگریزی در میان فرماندهان ارشد گروه طالبان به یک اصل تبدیل شده است.
به باور ناظرانی که از نزدیک تحولات و رویکردهای مختلف گروه طالبان را دنبال کرده اند، ملاعمر –مرده یا زنده، واقعی یا غیر واقعی- دیگر آن حجیت، نفوذ معنوی و تاثیرگذاری کاریزماتیک یک رهبر تام الاختیار را از دست داده است.
کارشناسان در این خصوص به دسته بندی ها و انشعاباتی اشاره می کنند که در سطوح بالای فرماندهی طالبان طی سال های اخیر رخ داده است.
همچنین به باور آنان، تمایل برخی از عناصر طالبان به صلح و مخالفت شدید برخی دیگر از آنها با این مساله، که در سال های آخر حکومت کرزی بیشتر مشهود بود و بعضا به ترورهای خونین برخی مهره های ارشد این گروه نیز انجامید، ریشه در همین مرکزگریزی و کاهش شدید نفوذ و تاثیرگذاری معنوی و کاریزماتیک ملاعمر داشته است.
از سوی دیگر، قابل انکار نیست که ملاعمر نیز خود مستقلا رهبری دارای ایده و اراده و اداره کافی و وافی نیست؛ بلکه اجازه اش را از مراجع بالاتر استخباراتی در پاکستان و کشورهای غربی و عربی می گیرد.
با این حساب، موضع او در خصوص گفتگوهای صلح، اول اینکه واقعی نیست و ثانیا حتی اگر واقعی باشد، تاثیرگذار نخواهد بود.
به تعبیر دیگر، اگر پاکستان و امریکا و اعراب بخواهند، هم گفتگوهای مستقیم صلح آغاز می شود و هم صلح برقرار خواهد شد، در غیر آن صورت، همه چیز منتفی است.
همزمان با این، سرتاج عزیز؛ مشاور امنیت ملی پاکستان تایید کرده که گفتگوهای پنهانی میان طالبان و حکومت افغانستان در پاکستان انجام شده و ممکن است این گروه نقشی در قدرت سیاسی افغانستان داشته باشد.
سرتاج عزیز گفته است:"پاکستان در این گفتگوهای صلح نقش یک پشتیبان را دارد. سهم ما در این روند تنها به همین اندازه است. البته این گفتگوها در حال حاضر پنهانی است و من نمیتوانم بیشتر از این جزئیات بدهم. طالبان افغانستان سالها در جنگ بوده اند و من فکر میکنم که حالا آنان خسته شده اند. احتمال آن وجود دارد که نقش سیاسی برای شان داده شود."
این اظهارات سرتاج عزیز، هم واقعیت هایی را بیان می کند و هم واقعیت هایی را پنهان می دارد.
اینکه او می گوید گفتگوهای پنهانی میان افغانستان و طالبان در پاکستان صورت گرفته، با وجود آنکه همواره از سوی حکومت اشرف غنی، انکار شده، به نظر واقعی می آید؛ چه اگر چنین اتفاقی نیفتاده بود، حکومت تا این اندازه مطمئن سخن نمی گفت. از سوی دیگر، سهم گیری طالبان در قدرت سیاسی نیز همان خواسته ای است که پاکستان، در بدل میانجیگری اش برای صلح در پی آن است و به نظر می رسد با توافق ضمنی حکومت کابل نیز همراه شده است.
اما اینکه او مدعی می شود پاکستان، بیش از یک پشتیبانی، نقشی در این روند ندارد، یک دروغ آشکار است؛ زیرا طالبان خود عوامل و سخنگویان پاکستان اند و وجودی مستقل از پاکستان ندارند.
از سوی دیگر، سید اکبرآغا؛ از فرماندهان پیشین طالبان گفته است آنچنان که پیش زمینههای گفتگوهای صلح از سوی حکومت افغانستان گرم نمایش داده میشود، نیست و رهبری طالبان تا هنوز هیچ تصمیمی در این باره نگرفته است.
با وجود این موضع گیری های ضد و نقیض و غالبا حاوی رد و انکار از سوی طالبان، سفیر امریکا در کابل گفته است که در روزهای نزدیک گفتگوهای صلح به رهبری افغانها آغاز خواهد شد.
مایکل مککینلی همچنین بر حمایت کشورش از گفتگوهای صلح افغانستان تاکید کرده است.
او گفته است:"روند گفتگوهای صلح به رهبری افغانها آغاز خواهد شد. ما همیشه واضح ساخته ایم که امریکا از این گفتگوها و راه حل مسالمت آمیز برای مشکلات افغانستان، حمایت می کند."
سفیر امریکا افزوده است:"ما مطمئن هستیم که حکومت افغانستان در این گفتگوها قانون اساسی، حقوق زنان و دستاوردهای زنان در ۱۳ سال گذشته را به معامله نخواهد گرفت."
این موضع سفیر امریکا، در حالی صورت می گیرد که حامد کرزی چه در زمان ریاست جمهوری اش و چه پس از آن، بارها تاکید کرده است که راه صلح از اسلام آباد و واشنگتن می گذرد و تا زمانی که این دو کشور نخواهند، عملا صلحی شکل نخواهد گرفت.
با این حساب، به باور کرزی، مسؤول استمرار جنگ و تروریزم و دهشت افکنی در افغانستان نیز امریکا و پاکستان بوده اند و صلحی نیز اگر قرار است شکل بگیرد با اجازه و همکاری همین دو کشور، صورت خواهد گرفت و گروه طالبان، خود مستقلا دارای ایده و اراده نیست. با این حساب، موضع ملاعمر در خصوص آغاز یا عدم آغاز گفتگوهای صلح، اساسا اهمیت تعیین کننده ای ندارد.