هنوز بیست و چهار ساعت از درخواست رئیس جمهور اشرف غنی از طالبان برای ورود به گفتگو های بین الافغانی نگذشته بود که یک پوسته امنیتی در ولایت لوگر هدف یک حمله انتحاری قرار گرفت.
در ولایت لوگر در جنوب کابل امروز یک فرد بمبگذار یک موتر مملو از مواد منفجره را در پوسته ی امنیتی در ولسوالی ازره این ولایت منفجر کرد که منجر به کشته و زخمی شدن بیست و نه نفر از جمله زنان، کودکان و نیروهای امنیتی شد.
رئیس جمهور اشرف غنی روز گذشته در مراسم گشایش چهارمین نشست وزرای کشورهای قلب آسیا(پروسه ی استانبول) با بیان اینکه صلح اصلیترین اولویت افغانستان است از مخالفان سیاسی، به خصوص گروه طالبان، دعوت کرد تا به گفتوگوهای بین الافغانی بپیوندد و از شرکای بینالمللی خود نیز خواست تا از روند صلح به رهبری افغانها حمایت کنند.
گفته های رئیس جمهور جدید، گپی نو نبود چرا که پیش از این به ویژه در دو سال اخیر به دفعات و با عناوین مختلف از سوی حامد کرزی، رئیس جمهور سابق کشورمان مطرح شد و هیچگاه از سوی مخالفان دولت به ویژه طالبان مورد استقبال قرار نگرفت و همیشه انفجار و حملات انتحاری پاسخ آنان به دعوت دولتمردان ما برای مذاکره و گفتگو بوده است.
گسترش خشونت ها به این فکر دامن زد که با قهر و زور نمیتوان بر شورشیان مسلح فائق آمد. بسیاری از مقامات دولت قبل و افراد جامعه نیز که از نا آرامیها به ستوه آمدهاند، مذاکره با شورشیان مسلح را تنها راه بازگرداندن ثبات و امنیت می دانستند، نسخه ای که دولت وحدت ملی نیز با مواضع اخیرش بر آن صحه گذاشته است.
همانطور که طرح مذاکره با طالبان از سوی دولت کرزی با مخالفت هایی مواجه شد، پیشنهاد این موضوع از سوی اشرف غنی نیز واکنش هایی را به همراه خواهد داشت.
استدلال بسیاری از مخالفان مذاکره با طالبان این است که به جای طالبان باید با پاکستان مذاکره کرد چرا که به باور آنها طالبان از استقلال کافی برخوردار نیستند، موضوعی که رئیس جمهور سابق نیز به آن رسیده بود.
در اینکه پاکستان نفوذ زیادی بر طالبان دارد شکی نیست اما برای برقراری صلح نیاز است تا این گروه مستقل از پاکستان عمل نماید اما به نتیجه مثبت این امر هم نمی توان زیاد امیدوار بود، چرا که در صورت نادیده گرفتن اسلام آباد، هیچ تضمینی وجود ندارد که این همسایه شرقی گروهی دیگر ایجاد نکند.
و از سوی دیگر در شرایط کنونی، کشورهای غربی و به خصوص امریکا، با شرایط ویژه ای در افغانستان مواجه شده اند؛ از یک طرف آنها هنوز به اهداف اولیه خود دست نیافته اند و از طرف دیگر در حال تدوین برنامه ی خروج نیروهای شان می باشند.
همانطور که از ظواهر امر بر می آید، در حال حاضر هیچ هدفی برای غربی ها مهمتر از این نیست که به درگیری ها در افغانستان خاتمه بخشند تا مجبور نباشند همچنان هزینه های سرسام آور حضور در این کشور را به دوش بکشند.
از طرفی رهبران طالبان نیز پس از امضای پیمان امنیتی بین کابل و واشنگتن اعلام کرده اند که تا خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان، از پای نخواهند نشست و به هر قیمتی جنگ را ادامه خواهند داد.
در هر صورت به نظر می رسد که مذاکره با طالبان به نوعی کارآمدترین، سریع ترین و کم هزینه ترین راه برای برقراری ثبات در افغانستان در شرایط کنونی است اما با توجه به پیش شرط آنها مبنی بر خروج تمام نیروهای خارجی نمی توان به تحقق آن در آینده ی نزدیک امیدوار بود.
چرا که رئیس جمهور اشرف غنی با امضای پیمان امنیتی با حضور نیروهای خارجی برای دستکم یک دهه ی دیگر موافقت کرده است که خود بهانه ای برای طالبان می باشد تا به خشونت ها و کارهای خود ادامه دهند.
اگر چه در شرایط کنونی مذاکره با مخالفان به عنوان تنها راه حل برای پایان دادن به خشونت ها هر چند مقطعی در کشور مطرح است اما این موضوع در واقع پشت پا زدن به یك دهه مبارزه مردم افغانستان و متحدان آنها و بیاعتنایی به خونهای ریخته شده در این راه می باشد.
شکی در صداقت دولت افغانستان برای برقراری صلح نیست اما با نگاهی به کارنامه فعالیت طالبان در یک دهه اخیر به وضوح می توان دریافت که این گروه به دنبال صلح نیست و به کمتر از تصاحب کامل قدرت راضی نخواهد شد.
واقعیت این است كه این اقدامات دولتمردان ما و ارسال دعوت نامه های بی پاسخ برای طالبان عملا به تقویت، بزرگ شدن و بالا رفتن توقع آنان منجر شده است، بی آنكه كوچك ترین گامی برای صلح برداشته باشند. در همین راستا دادن سهمی از قدرت نیز كارساز نبوده و بدون راهكاری اساسی نمیتوان در این خصوص اقدام كرد؛ چراكه تبعات بسیار زیادی را در برخواهد داشت.