آفريدگار انسان و جهان، آفرينش جهان و انسان را بر اساس نظم و عدل بنا نهاده است. اين حقيقت علاوه بر آنكه از آيات وحي برداشت ميشود، مطالعه اوراق كتاب آفرينش بشر و طبيعت نيز بر آن صحه ميگذارد. عدالت خواستهي فطري و ذاتي هر انساني و در هر عصر و مكاني بوده، ميباشد و خواهد بود.
عدالت گوهر گمشدهي همهي انسانها و در همهي اعصار و قرون تاريخ حيات بشري بوده و زاده انسان، همواره در انتظار عدالت، چشم اميد به دور دستها دوخته است.
آفريدگار انسان به عنوان تأمين كننده نيازهاي مادي و معنوي انسانها به نياز و حس عدالتجويي و عدالت خواهي انسانها نيز بيتوجه نبوده، و در متون اديان الهي، وعدهها و پيشگوييهاي زيادي مبني بر برقراري عدالت بوسيلهي فردي از سلالهي پاكان و پيامبران، به چشم ميخورد كه روز معيني ظهور خواهد كرد و جهان غرق در تاريكي ستم و بيداد را، با نور علم، معرفت و عدالت، روشن خواهد ساخت.
در اديان آسمانياي مانند يهوديت، مسيحيت و اسلام كه سه دين بزرگ و پرطرفدار عصر كنوني به شمار ميروند، سخن از آمدن منجي موعود بسيار رفته است و در عبارتهاي فراواني از متون ديني آنان، پيامبران و پيشگامان هر سه دين جهاني، پيشگوييهاي صريح و روشني مبني بر ظهور منجي موعود در آخر الزمان به چشم مي خورد و جالب توجه اينكه حتي در اديان غير الهي نيزبه ضرورت منجيِ انسان و جهان توجه و تأكيد گرديده است و متون ديني آنان نيزكس يا كساني را به عنوان منجيان موعود به پيروانشان معرفي ميكنند! كه اين موضوع نيز خود گواه ديگري بر عدالت خواهي فطري انسانها اعم از موحد و غير موحد آنان ميباشد.
در اديان الهي اگر چه بر اصل وجود منجيِ موعود و ظهور او در آخرالزمان، توافق وجود دارد، اما نسبت به مصداق منجي موعود و نجات دهنده انسان و جهان كه چه كسي خواهد بود، در ميان پيروان اديان الهي اختلاف وجود دارد؛ چنانچه مسيحيان، حضرت عيسيمسيح را مصداق منجي موعود دانسته كه روزي از آسمان اجلال نزول خواهد كرد و جهان غرق در تاريكي ظلم و ستم را نجات خواهد بخشيد.
يهوديان به عيسي ناصري به ديده منجي موعود مينگرند كه همان عيسي ابن مريم پاك بوده و مسلمانان باورمندند كه منجي موعود كسي نخواهد بود جز يكي از ائمهي دوازدهگانه كه از فرزندان با واسطهي پيامبر اسلام بوده و در آخرالزمان به داد انسان رنجور عصر رسيده و حكومت ضعيف شدگان و ستمديدگان را بنا نهاده و نظام عدل و برابري انسانها را در سرتاسر كره زمين برقرار خواهد كرد.
اوصاف و ويژگيهايي كه براي منجي موعود در اسلام بيان گرديده است بسيار شفاف، روشن و واضحتر از خصوصياتي است كه در متون ديني دو آئين مسيحيت و يهوديت نسبت به منجي موعود، ديده ميشود و اين ادعا با مطالعه متون ديني هر سه دين بزرگ ميتواند دليلمند گردد كه اين قلم ابدا قصد بيانصافي و اجحاف نسبت به اديان غير اسلامي را ندارد و مطالعه كنندهي هوشمند و منصف، خود به اين حقيقت دست خواهد يازيد. در اسلام، جزئيات بسياري نسبت به منجي موعود، اوصاف و ويژگيهاي او، تعداد ياران او، مركز حكومت و دولت او، مدت حكومت او، دوستان و طرفداران او، دشمنان او و تمامي مسايل ريز و درشت زندگي با قداست آن بزرگوار وجود دارد.
در اسلام تقريبا تمامي مواردي كه به منجي موعود و معرفي او براي بشريت لازم است، اشاره شده و به تنها چيزي كه ابدا بدان پرداخته نشده و آگاهي بر آن را مخصوص دانش خداوند متعال دانستهاند، زمان دقيق ظهور آن فرخنده پي ميباشد كه طبق احاديث نبوي و روايات منقول از ائمهي يازده گانهي شيعه، از بيان دقيق زمان ظهور منجي موعود شديدا نهي شده است.
چرا كه طبق باورمنديهاي ديني ـ مذهبي شيعيان، دانستن دقيق زمان ظهور مهدي موعود(ع) تنها و تنها در انحصار آگاهي و دانش خداوندي است واحدي غير از خداوند متعال بر زمان ظهور آن بزرگوار اطلاع و آگاهي ندارد و بالاتر اينكه حتي شخص منجي موعود نيز از وقت و زمان دقيق ظهور خويش اطلاع ندارد و فقط منتظر فرمان الهي است كه چه زماني فرمانده كل ـ خداوند قهار ـ فرمان خروج و ظهور او را صادر ميكند! و اين از ديدگاه عقلاني نيز پذيرفته است؛ چرا كه صلاح كار جهان و انسان را چه كسي بهتر از آفريدگار انسان و جهان ميداند كه صلاح مملكت خويش خسروان دانند! و آنچه به ما بندگان بينوا مربوط ميشود آن است كه از خداوند متعال، عاجراند و خاضعانه بخواهيم تا بر ابناء بشر،منت نهاده و بيش از اين به ستمكاران و جفا پيشگان، مهلت ندهد و با اذن خروج به عبد صالح و حجت بالغه خودش به كار انسان و جهان سامان بخشد.
با توجه به مطالب گفته شده، اگر چه نمی توان زمان مشخص ظهور منجی موعود اسلامی را پیش بینی کرد؛ اما با توجه به آثار و نشانه هایی که در آیات قرآن حکیم و سخنان پیامبر اسلام و امامان شیعه در باره آخرالزمان و ظهور آن حضرت گفته شده است، می شود حدس و گمانهایی را و البته به صورت امکان و احتمالاتی مبنی بر نزدیک بودن زمان ظهور، اظهار و ابراز کرد.
از مجموع آیات، احادیث و روایات وارد شده در زمینه آخرالزمان و نزدیکی زمان ظهور، چنین برمی آید که در آن دوره، انسانها در هر گوشه وکنار جهان به طغیان و سرکشی روی می آورند. جنگ و خونریزی در میان انسانها بسیار می شود؛ فساد همه جانبه اخلاقی و اجتماعی دامنگیر بشر می شود؛ ظلم و ستم در همه جا حاکم می گردد؛ انسانهای موحد و مومن خوار و ذلیل شده و منافقان عزیز و مود احترام قرار می گیرند؛ در ازدحام و هجوم فساد و فحشای همه جانبه حتی در کشورهای اسلامی، حفظ و نگهداری ایمان بی نهایت مشکل می شود و بلاخره جنگها و نبردهای عظیم و پر خسارت جانی و مالی ای که به راه خواهد افتاد و مرکز بیشتر آن جنگها کشورهای اسلامی در خاور میانه خواهد بود.
با نگاهی ولو گذرا به اوضاع و شرایط کنونی حاکم در سرزمینهای اسلامی و دخالتهای آشکار دشمنان اسلام در امورات کشورهای اسلامی، لااقل این ادعا را می توان داشت که بشر امروز، در آخرالزمان و در آستانه ظهور منجی عالم انسانیت قرار دارد. به خصوص با توجه به این برداشت، که آخرالزمان از بدوِ در غیبت قرار گرفتن مهدی موعود اسلامی، آغاز شده و تا زمان ظهور فرخنده آن بزرگوار ادامه خواهد داشت.
پس با عطف نظر به تفسیر بالا از آخرالزمان، بر موحدان و مومنان و مستضعفان از هر دین و آئین است که تسلیم فشارها و سختی های پیش از ظهور نشده و خویشتن را برای استقبال از امام پاکی ها و برپایی دولت عدالت محور و جهانی او (ع) مهیا و آماده کنند.