بعثت از بعث گرفته شده و به معنی گزیده و بر انگیخته شدن است. بر اساس حدیثی از پیامبر بزرگ اسلام که گفت:" "كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته، فالامام راع و هو المسئول عن رعيته و الرّجل في اهله راع و هو مسئول عن رعيته و المراة في بيت زوجها راعية و هي مسئولة عن رعيتها و الخادم في مال سيده راع و هو مسئول عن رعيته و الرجل في مال ابيه راع و هو مسئول عن رعيته و كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته"، همه انسانها و به خصوص مسلمانان، همگی نسبت به همدیگر مسئولیت دارند. در اسلام هیچ مسلمانی اجازه ندارد تا نسبت به سرنوشت خویش و هم کیشانش و حتی سایر انسانها، بی تفاوت و خنثی باشد. با توجه به این حدیث شریف و نظایر آن است که می گوئیم همزمان با بعثت انبیای الهی و به خصوص بر انگیخته شدن پیام آور بزرگ اسلام، محمد مصطفی(ص)، به یک معنی همه انسانها نیز مبعوث شدند!.
بعثت را دو معنی می تواند باشد؛ یکی معنی خاص و دیگری عام؛ در معنی خاص، این فقط انبیای الهی هستند که مبعوث می شوند و دیگر انسانها را در این وادی مقدس و منحصر به فرد، راه و بارگاهی نیست.
معنی دوم و عام بعثت، منحصر و محدود به عده ای خاصی نیست و همه ابنای بشریت از کافر و مومن، همه را زیر پر و بال خویش می گیرد. در این معنی، هر انسانی می تواند پیام آور توحید و خیر و نیکی باشد؛ چنانکه در جهت خلاف آن، می توانند ارمغان شر و تاریکی را به بشریت تحمیل کنند و خود در زمره پیام آوران ظلمت و تاریکی و گمراهی قرار بگیرند که به وسیله اهریمن و ابلیس، کنترول و اداره می شود.
بنا براین، با برانگیخته شدن نبی مکرم اسلام به عنوان پیام رسان خداوند به بندگانش در روی زمین در سال هجرت و در سرزمین وحی، به نوعی همه انسانها و به خصوص مسمانان، برای ابدیت دنیا و به عنوان پیام رسانان عام و غیر منحصر و با هدف اصلاح جامعه انسانی، مبعوث و بر انگیخته شدند.
بنائن، هر دو رسول و پیام آوراند؛ هم انبیاء عظام الهی و هم سایر انسانها و به خصوص مومنان و موحدان ادیان الهی و آسمانی و به خصوص مسلمانان. اما بیائیم ببینیم و بسنجیم این دو طایفه را با یکدیگر که هر دسته تا چه مقدار به مسئولیتهای پیام رسانی و خودسازی خویش جامعه عمل پوشانده اند.
تردیدی وجود ندارد که پیام رسانان خاص الهی، همگی به وظایف و مسئولیتهای محوله به گونه درست، دقیق و کامل، عمل نموده اند. تاریخ با شکوه و پر افتخار زندگی پیامبران خاص الهی چه در عرصه فردی و چه در حیطه های اجتماعی، خود روشن ترین گواه بر آن است که انبیای الهی، بهترین زندگی و مرگ را داشته اند و در این دو زمینه، احدی از مسلمان و غیر آن، نتوانسته بر آنان پیشی بگیرد و بر تری یابد.
به عنوان نمونه می توان به روش زندگی پیامبر بزرگوار اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) اشاره کرد و با افتخار و سربلندی ادعا کرد که نبی مکرم اسلام، از تمامی جهات و زاویه هایی که می توان شخصیت یک انسان کامل را مورد سنجه و ارزیابی همه جانبه قرار داد، به تمام معنی، نمونه یک انسان کامل و برتر اسلامی است.
اخلاق، سیاست، تدین و اداره و تدبیر، که از شاخصه اصلی مصلحان بزرگ اجتماعی است، در پیامبران بزرگ توحیدی و به خصوص در پیامبر بزرگوار اسلام، از برجستگی های آشکار و سترگی است که هیچ چشم و گوشِ منصف و حق پذیری را یارای انکار و حاشای آن نیست.
برخی از فضایل و گزینه ها مانند سیاست و تدبیر، به میزانی در پیامبر بزرگ اسلام، قوی و شدید بوده که بسیاری از ناباوران به وحی و آسمان را بر آن داشته تا مدعی شوند که (العیاذبالله) محمد چنانکه خود می گفته، پیامبر نبوده و در عوض، انسانی بوده به مراتب زیرک و هوشمند که توانسته عرب سوسمار خورِ بیابانگرد را به ملتی تبدیل کند که بزرگترین تمدن بشری را از خود بیادگار بگذارند!.
در عرصه ادب، اخلاق و دیانت و عبادت نیز پیامبر بزرگوار اسلام، توانسته است گوی سبقت را از همه انبیا و انسانهای دیگر برباید؛ به گونه ای که آفریدگار انسان و جهان در کتاب بزرگ آفرینش یعنی قرآن عظیم از ایشان به عنوان اسوه و الگو برای همه انسانها و در همه اعصار و زمانها، یاد کند؛ کاری که خداوند متعال نسبت به هیچ یک از انبیای دیگر انجام نداد و نگفت از فلان نبی و یا رسول تا قیامت پیروی کنید و او را مبنای فکر و رفتار خویش قرار دهید!.
حال باید دید که ما انسانها و به خصوص مدعیان راه و خط او، با او و خط و مرام او چه کردیم؛ باید دید که ما پیام رسانان عام الهی با امانتی که آن بزرگوار و اهل بیت معصومش به دست ما سپرد، چگونه بر خورد کردیم؛ امانتی که آسمان در زیر آن کمر خم کرد و از پذیرفتنش ابا ورزید به دلیل سنگینی معنی و محتوایش!.
با نگاهی به وضعیت اسفبار دینی، اخلاقی، اقتصادی، و سیاسی تمامی کشورهای اسلامی، رهبران آنان و امت مسلمان، که چقدر از تعالیم و آموزه های انسان ساز و زندگی ساز پیامبر اسلام(ص) دور افتاده ایم، به روشنی در میابیم که اکثر ما مسلمانان در رسالتها و مسئولیتهای محوله، قصور و کوتاهی های غیر قابل جبران و نابخشودنی ای داشته ایم که اگر قرار باشد در این امتحان و آزمایش خطیر به ما نمره بدهند، باید صفری بزرگ را در کارنامه عمر خویش، تحمل کنیم!.
حق آن است که با صدای بلند، چنانکه روح بزرگ و ملکوتی نبی مکرم اسلام بشنود، اعتراف کنیم که ما پیام رسانان با کفایت و لایقی نبودیم تا شایستگی آن را می داشتیم تا امانت سترگ الهی یعنی قرآن عظیم و عترت رسول کریم او را با خود حمل می کردیم و به دست اهلش می سپردیم!.
آری ای رسول مهر! ما را ببخش با هم مهربان نبودیم و کار ما بجایی رسید که نباید می رسید.