حملات پی در پی انتحاری و آنهم در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی، تاثیر قابل توجهی در کاهش علاقه مردم نسبت به حضور در انتخابات و دادن رای به نامزدان مورد نظر شان شده است.
این لاف و دروغ بزرگی خواهد بود که ادعا شود حمله های متواتر و خونبار انتخاری، نتوانسته بر عزم و روحیات مردم تاثیر سوء گذاشته و آنان را برای شرکت در برنامه انتخابات، مصمم و راسخ تر کند.
خرد و منطق نیز نمی تواند چنین ادعاهای بی ریشه و پا در هوایی را تائید و باور کند و در واقع چرا هم باور کند؛ زمانی که بلند پایه ترین مقامات کشور و نیروهای امنیتی، تا مرز مرگ، از حمله های انتخاری و انفجاری می ترسند و خود را از آن دور می کنند؟!
نمونه این ترس و هراس غریب را در جشنِ سالگرد پیروزی مجاهدین در یکی دو سال پیش در یکی از مکانهای عمومی در پایتخت شاهد بودیم. مردم افغانستان در آن روز با چشمان خود دیدند که همراه با سایر نیروهای امنیتی، وزیر دفاع آنان نیز از سر ترس و وحشت از عومل انتحاری، پا به فرار گذاشته و صحنه جشن و شادمانی را از حضور گرم خویش خالی کردند!.
صد البته که مقداری از این ترس، طبیعی و عقلانی است؛ چرا که دشمن انتحاری، فرق چندانی با یک ماین کنترول شده و بمبی آماده انفجار ندارد و عقل و خرد سلیم انسانی حکم می کند تا از یک چنین پدیده های مهلک و مرگ آوری باید دوری جست.
پس با این حساب، مشکل چیست و دولت و حکومت و ریاست امنیت ملی ما بایستی چکار کنند تا مورد انتقاد مردم و جهانیان قرار نگیرند؟ معقول این خواهد بود که بگوئیم ملت افغانستان نیز از این گله مند نیستند که چرا مقامات بلند پایه امنیتی کشور شان از انتحاری می هراسند و خود را از آنان دور می کنند؛ چرا که مسئولان ما هم همه انسان اند با ویژگی ها و خصوصیات مشترک با سایر انسانهای دنیا.
به نظر می رسد توقع و انتظار مردم افغانستان از دولت، حکومت و نهادهای امنیتی و کشفی، آن باشد که با تدابیر دقیق و لازم، از وقوع یک چنان حمله های مخرب انتحاری، جلوگیری به عمل آید؛ تا در آینده شاهد یک چنین عملیاتهای تخریبی و پر تلفاتی نباشیم.
واقعیت آن است که حمله های انتحاری اخیر در سطح ولایات و پایتخت، جوی از ترس، نگرانی و وحشت را در میان مردم دامن زده است و این هراس به حدی است که مردم حتی از رفتن بر سر کارها و وظایف روزانه شان بیمناکند و اگر نبود ناچاری تامین معیشت خود و خانواده شان، بی گمان در این اوضاع آشفته و خطرخیز، پا از در منازل شان هم بیرون نمی گذاردند.
مردم افغانستان و به خصوص اهالی پایتخت، این شب و روزها حالتی شبیه اموات و ارواح را پیدا کرده اند و زمانی که برای انجام کاری از منازل شان بیرون می شوند، امید چندانی به بازگشت صحیح و سالم به خانه های خویش را ندارند.
با این حساب، دیگر تکلیف رفتن مردم به پای صندقهای رای و انتخاب رییس جمهور آینده و در کل، برنامه انتخابات ریاست جمهوری نیز روشن است؛ چرا که مردم معتقدند که جانهای شیرین خویش را از سر راه نیافته اند که مفت و رایگان و برای به قدرت و ریاست رسیدن نامزدان، قربانی و فدا کنند!.
بنائن پرسشی در اینجا مطرح می شود و آن اینکه چه کس یا کسانی از عدم برگزاری انتخابات در کشور سود می برند و به گونه واضح، چه کسانی سعی دارند تا با ایجاد و راه اندازی حمله های تخریبی و ضد امنیتی، مانع برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان شوند و این ممانعت چه ثمره و سودی به حال آنان دارد؟!.
در ربطِ به سوال مذکور، پاسخها و استدلالها متفاوتند.
برخی بر این باوراند که حملات انتحاری اخیر کار طالبان و حامیان خارجی آنان است؛ چنانچه سخنگوی آنها این مسئولیت را به عهده گرفته است. از جانب دیگر، طالبان و پشتیبانان خارجی آنها نیز از عدم برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان سود می برند.
اما برخی دیگر از آگاهان را نظر بر این است که حمله های انتحاری اخیر و آنهم در آستانه انتخابات، کار حلقاتی در داخل نظام افغانستان است؛ حلقاتی که حاضر نیستند دست از حاکمیت و قدرت بکشند و قدرت و حکومت را از راه مشروع و دموکراتیک آن، به ریاست جمهوری آینده تحویل دهند!.
از این منظر، حلقاتی خاص در درون نظام کنونی، تمام سعی تلاش خویش را خواهند کرد تا قدرت و حاکمیت را حتی در آینده های دور نیز در اختیار داشته باشد و در این مسیر، حتی از سازمان دهی کردن حمله های انتحاری جهت ایجاد ناامنی و نامناسب نشان دادن اوضاع کشور برای برگزاری یک انتخابات دقیق نیز بهره می برند.
از این منظر، امکان عدم برگزاری انتخابات به دلیل مساعد نبودن اوضاع امنیتی نیز دور از ذهن نیست و چه بسا در واپسین فرصتهای باقی مانده تا برگزاری انتخابات، با راه اندازی حمله های بیشتر انتحاری و تخریبی، بهانه جویی ها نیز بیشتر شده و پروسه انتخابات عملاً متوقف شود.
به نظر می رسد تحلیل دوم خیلی باری از واقعیت را با خود نداشته و بیشتر، مخالفان و رقبای سیاسی حکومت کنونی است که به افواها و شایعات دامن می زنند؛ چرا که یک حکومت هر مقدار هم که مشتاق ریاست و قدرت باشد، لااقل این مقدار درایت و شعور سیاسی دارد که در برابر ملت خویش و جهانیان، حیثیت و اعتبار خویش را زیر سوال نبرد.
بنائن به نظر می رسد انتخابات قطعاً برگزار خواهد شد، اما بطور قطع، آن شفافیت مورد انتظار مردم افغانستان را با خود به همراه نخواهد داشت.