گروه های بحرینی در آستانه سومین سالروز اشغال کشور شان ۱۴ مارچ، ۲۳ حوت از سوی نیروهای سعودی، به برگزاری تظاهرات و تجمع های گسترده برای پایان دادن به این اشغالگری دعوت کردند.
نیروهای سیاسی و انقلابی بحرین از مردم خواستند؛ تا مخالفت خود با اشغالگری را از راه های مسالمت آمیز نشان دهند.
گروه های بحرینی بر ادامه انقلاب تا تحقق تمام اهداف و اخراج نیروهای سعودی و عقب نشینی آخرین نظامی شورای همکاری خلیج فارس از بحرین تاکید کردند.
نیروهای انقلابی بحرین همچنین بر مقاومت در برابر اشغالگران سعودی با استفاده از تمامی راه ها و ابزارهای قانونی تاکید کردند و همزمان با سالروز اشغال کشور شان خواستار بستن تمام راه ها شدند.
در همین خصوص پژوهشگران در همایشی که برای بررسی اشغال بحرین در لندن پایتخت انگلیس برگزار شد، دخالت عربستان در بحرین را نقض آشکار قوانین بین المللی دانستند.
در ۱۳ مارچ ۲۰۱۱، حمد بن عیسی آل خلیفه شاه بحرین، در این کشور حالت فوق العاده اعلام کرد و در ۱۴ مارچ همان سال نیروهای سعودی و نیروهای سپر جزیره با تحریک امریکا و چراغ سبز کاخ سفید، بحرین را اشغال کردند.
این در حالی است که به باور تحلیلگران، تحولات، خیزش ها و بیداری اجتماعی در خاورمیانه و شمال افریقا نمی توانست از کنار دیکتاتورهای آل خلیفه در بحرین بی درد سر و به آسانی بگذرد.
خشم و خروش توده های خشمگین، سرانجام چندی پس از آغاز موج دامن گستر بیداری اجتماعی در خاورمیانه، دامن آل خلیفه را نیز گرفت.
مردم بحرین اما نمی دانستند که دموکراسی، حقوق بشر، آزادی های سیاسی، اجتماعی و مدنی، حقوق شهروندی و... مفاهیمی نیستند که در بحرین نیز همان معنایی را افاده کنند که در تونس و مصر و لیبی داشتند.
بحرین، سرزمینی است که حتی رسانه ها نیز باید تمامی فجایع و جنایات آل خلیفه را در معیت و همدستی آل سعود، علیه مردم معترضی که به سان سایر همگنان خود در سراسر خاورمیانه، فقط حق طبیعی خود را می خواهند، با یک سکوت سازمان یافته رسانه ای، به نظاره بنشینند.
جلسه فوق العاده شورای امنیت ملل متحد، بیانیه های سازمان های مدافع حقوق بشر، سازمان عفو بین الملل و نهادهای بین المللی امداد و نجات، مواضع تند و تیز سران و رهبران جهان و دبیرکل ملل متحد، تصمیم پیمان های نظامی بر ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز بحرین و پیشگیری از حملات و عملیات هوایی ارتش متجاوز آل سعود بر معترضان بی دفاع بحرینی، واژگانی است که در خصوص بحرین، هیچ مفهومی ندارند.
حکم این است که آنچه در بحرین اتفاق می افتد، صرفا باید با سکوت و تماشا از سوی دنیای متمدن و انسان دوست برگزار شود؛ زیرا بحرین سرزمینی است که در آن ورود آزادی، ممنوع و اعتراض و دادخواهی، گناهی نابخشودنی است.
از یاد نبریم که یکی از طنزهای تلخ روزگار ما که در بحرین اتفاق افتاده، تشکیل "سپر جزیره" برای نخستین بار در تاریخ دنیای عرب است.
سپر جزیره، ارتشی متشکل از نیروهای نظامی کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس است که در برابر معترضان بحرینی ایجاد شده است.
این در حالی است که سال هاست رژیم صهیونیستی اسراییل با تمام توان و با پشتیبانی گسترده دولت های غربی، تمامی هیبت و ابهت و عزت و عظمت و افتخار و اقتدار تاریخی اعراب را به چالش کشیده است. همه روزه زنان و کودکان و غیرنظامیان بی گناه و بی دفاع فلسطینی، آماج حملات هوایی و زمینی نظامیان صهیونیستی قرار می گیرند؛ اما هیچ غیرتی عربی، بیدار و برآشفته نمی شود تا سپر جزیره تشکیل دهد و از کیان عربی خود، به مدافعه برخیزد.
آنچه امروز در بحرین جریان دارد ریشه در دو واقعیت تلخی دارد که دیری است سایه سیاه و سهمگین آن بر سرنوشت جمعی جوامع عربی-اسلامی، مسلط و مستولی شده است: وابستگی به بیگانگان و قدرت های بزرگ خارجی و ترس از سقوط و از دست دادن تمامی اعتبار و وجهه و جایگاه و هویت و هستی و منزلتی که از رهگذر سلطانی و پادشاهی چند ده ساله خاندانی و خانوادگی فراهم آمده است. درست این دو عامل نحس است که از یکسو سبب سرکوب وحشیانه معترضان و تظاهرکنندگان بی دفاع از سوی حاکمیت های مستبد عربی حوزه خلیج شده و از جهت دیگر، با سکوت و تماشای جهان به اصطلاح متمدن، آنان را به تداوم این رویکرد قرون وسطایی و وحشیانه، تشجیع و تشویق می کند.
با اینهمه از پس اینهمه محدودیت و فشار و ممنوعیت و عوامل سرکوبگر و بازدارنده، بازهم این صدای انقلابیون بی سلاح و صلح جوی بحرینی است که رساتر از همیشه، گوش های سنگین نظام حقوق بشری غربی و عربی را می آزارد و آنها را به جنبش فرامی خواند.