ریاست عمومی امنیت ملی می گوید که در مدارس پاکستان به اطفال خردسال تجاوز جنسی صورت می گیرد.
نیروهای امنیت ملی موفق شدند یک ماین ساز در ولایت کاپیسا که در حال ماین گذاری بود را با همکاری مردم دستگیر نمایند.
وی اعتراف کرده که تعلیمات دینی را در مدرسه احیاءالعلوم پیشاور فراگرفته و مسئول مدرسه ای به نام شاه حکیم «مظهر» بر اطفال خردسال تجاوز جنسی می کرد.
وی افزود که شاه حکیم تصمیم داشت؛ تا او را نیز مورد تجاوز جنسی قرار دهد و به منظور کشیدن او به این عمل نامشروع برایش پول نقد جهت تهیه اجناس مورد نظرش پرداخت می کرده است.
فرد دستگیرشده اعتراف کرده که از این مدرسه فرار کرده و تعلیمات ساخت ماین را در وزیرستان فراگرفته است.
پیش از این نیز گزارش هایی مبنی بر تجاوز بر کودکان کم و سن سال در مدارس مذهبی پاکستان منتشر شده است؛ مدارسی که در آنها بیشتر آموزه های وهابیت و تربیت تروریزم تدریس می شود.
بر این اساس به نظر می رسد وجوهی از تربیت و پرورش افراد برای انجام عملیات های تروریستی وجود دارد که هنوز ابعاد خطرناک آن برای مردم به خوبی تبیین نشده است.
شماری تصور می کنند که آنچه از سوی تروریست ها علیه نیروهای دولتی افغانستان انجام می شود برگرفته از مذهب و آموزه های مذهبی است؛ اما واقعیت این است که آنچه تروریست ها می آموزند نه تنها ربطی به آموزه های اسلام اصیل و مکتبی ندارد؛ بلکه در ضدیت با آموزه های این دین حنیف قرار دارد و سنت های نحسی را پایه گذاری می کند که در نهایت به مسخ و دگرگونی آموزه های حقیقی مذهب و مذهب حقیقی می انجامد.
تبیین ابعاد کثیف و منحط پرورش نیروهای تروریستی در مدارس پاکستانی می تواند تاثیر به سزایی بر افکار و نگرش های آن بخش از مردم داشته باشد که تصور می کنند کسانی که دست به حملات انتحاری زیر نام مقدس «جهاد» می زنند همگی طلبه های دینی هستند که در مدارس مذهبی بر اساس اصول و آموزه های واقعی دین مبین اسلام تربیت یافته اند؛ این در حالی است که براساس خبری که در بالا به آن اشاره شد و نمونه مشابه فراوان موجود در این زمینه، اولین کاری که برای شست و شوی مغزی تروریست ها از سوی آموزگاران و مربیان تروریزم در مدارس پاکستانی و دیگر مراکز تروریستی در آن کشور انجام می شود، خالی کردن ذهن آنها از هرگونه باور مذهبی است؛ به همین دلیل آنها ابتدا از کودکان شروع می کنند؛ زیرا آنان به لحاظ روانی بسیار بیشتر از بزرگ سالان مستعد هضم و پذیرش آموزه های انحرافی و غالبا ضد مذهبی کسانی هستند که هیچ میانه ای با مذهب ندارند؛ اما در کسوت مذهب، دست اندر کار برانداختن ریشه مذهب در جامعه و روان کودکان نوآموز هستند.
کودکان را به وسیله یک ترفند دروغین و انحرافی آموزش آموزه های مذهبی و دروس دینی جذب می کنند؛ اما به آنها آموزش های افراط گرایانه و تروریستی می دهند و بدتر از آن اینکه در اثر قرنطین و نظام متصلب و بسته مدارس، آنها را به لحاظ غرایز طبیعی انسانی، تشنه و خواهان و عقده ای بار می آورند و در نتیجه، زمینه تجاوز جنسی به آنها را فراهم می نمایند.
این نشان می دهد که تروریزمی که هیچ نسبتی با مذهب ندارد، چگونه تیشه به ریشه مذهب می زند و ذهن و ضمیر کودکان بی گناه را از هرچه آموزه های انسانساز مذهبی است خالی می کند؛ تا ابتدا آنها را وسیله کامجویی های منحط و مبتذل مربیان تروریزم قرار دهد و در نتیجه، آنان را به منظور کشتن ده ها انسان بی گناه، به انجام حملات انتحاری و تروریستی کورکورانه بی هدف و برآمده از دروغ های بی بنیاد بهشت خیالی وادار نماید.