نامزدان ریاست جمهوری انتخابات آینده، این روزها به جنب و جوش آمده و هر کدام و به هر مناسبت و بهانه ای، مردم و خبرنگاران را دور خویش جمع کرده و در پوشش گزینه هایی چون منافع مردم و کشور، به بیان دیدگاههای خویش در هر زمینه و بستری، روی آورده اند.
نمی شود گفت که اصل این عمل، کار نادرست و غیر قانونی است؛ چرا که این روش و از سوی بسیاری از نامزدان ریاست جمهور آینده، از طرفی به سود خود آنان بوده؛ به این دلیل که این گفتمانها و سخنرانیها به نوعی کمپاین و تبلیغات غیر رسمی انتخاباتی برای آنها حساب می شود و از سوی دیگر، مردم نیز تا حدودی نسبت به آنان شناخت بهتری پیدا می کنند.
اما تنها چیزی که وجود دارد و می تواند به عنوان نقص و آسیب یک چنین گردهم آیی هایی مطرح شود، عدم صداقت و شفافیت حرف و برنامه هایی است که از سوی نامزدان برای مردم بازگو می شود. به قول یکی از همین نامزدان ریاست جمهوری، "مردم افغانستان شناخت دقیقی از منافع خود دارند و همیشه برای رسیدن به آرمانهای خود تصامیم روشنی اتخاذ کرده اند. مردم ما به خاطر محاسبه دقیقی که از اوضاع سیاسی و اجتماعی دارند، همواره تصامیم درست، منطقی و معقول اتخاذ می کنند."
باید به سخنان این نامزد محترم در بخش روانشناختی مردم افغانستان اضافه کرد که ملت افغانستان همچنانکه محاسبه دقیق از اوضاع کشور شان دارند؛ درست به دلیل همین محاسبه دقیق، دولتمردان و بسیاری از نامزدان ریاست جمهوری آینده را نیز به خوبی و روشنی می شناسند و دقیق می دانند که در میان این ده یازده نفری که خود را برای تصدی کرسی ریاست جمهوری آماده کرده اند، چند تای آن به واقع و حقیقت، درد و دغدغه مردم و کشور را دارند و دل شان برای خدمت صادقانه برای این وطن و این ملت می تپد.
جای بسی خوشبختی است که مردم در قضاوت شان نسبت به هر یک از نامزدان ریاست جمهوری، ابدا دچار اشتباه و سهو و خطا نمی شوند؛ چرا که بسیاری از این چهره ها، هر کدام مدت زمانی سرنوشت مردم را در دست داشته اند و مردم افغانستان اگر گزاف نباشد، آنها را بهتر از پدر و مادرهای شان می شناسند و به خلق و خوی و عادتهای شان وقوف کامل دارند.
به هر تقدیر، یکی از نامزدانی که تقریباً بیشتر در رسانه ها ظاهر شده و سعی دارد تا چهره نسبتاً مردمی تری را از خود به نمایش بگذارد، آقای سلطان زوی است. این نامزد ریاست جمهوری در جدید ترین کنفرانس خبری اش، بی مهابا به دیگر نامزدان ریاست جمهوری تاخته و آنان را به محافظه کاری نسبت به آینده مردم و کشور، متهم می کند.
به بخشی از عین کلمات ایشان توجه می دهیم: " از محافظهکاری دست برداشته و به آینده کشور بیندیشید.
اگر پیمان امنیتی بدون تاخیر با ایالات متحده امضا میشد بسیاری از خواسته های مردم برآورده و خیلی از گره ها باز میگردید.
متاسفانه در هر مقطع از تاریخ، حاکمان افغانستان برای مردم مشکل خلق کرده اند؛ در حالی که مردم افغانستان با فقر دست و پنجه نرم می کنند، باز هم یک حلقه محدود برای بقای خود منافع مردم را زیر پا می کنند.
بازی حلقات معین، امروز به یک بازی مضحک مبدل شده است و به خاطر مدیریت ناسالم افغانستان این کمدی گریهآور برای مردم تراژدی به بار آورده است.
مشکلات اخیر از پیامدهای عدم امضای پیمان امنیتی است. کاندیداهای ریاست جمهوری جرات نمی کنند که خط حایل بین خود و رییس جمهور فعلی افغانستان را ترسیم کنند.
کاندیداهای ریاست جمهوری به خاطر اینکه منافع شخصی آنان زیر پا نشود منافع مردم را زیر پا می کنند.
امروز صدها خانواده از از ولایات غور و بادغیس در ولایت هرات مهاجر شده و در زیر آسمان کبود بدون سرپناه زندگی می کنند در حالی که رییس جمهور از حاکمیت ملی سخن می گوید؛ اما از درد و رنج مردم بی خبر است.
حاکمیت ملی در قرن ۲۰ این نیست که بیرق فقر را برافراشته نگاه داریم، برای اینکه ما حاکمیت ملی داریم.
کسانی که قرارداد امنیتی را به نام منافع و امنیت ملی گروگان گرفته اند، کسانی اند که میلیون ها دالر را در مدت ۱۲ سال اندوخته اند؛ اما مردم افغانستان را هرروز به طرف زیر خط فقر سوق می دهند.
من چه کاندیدا باشم یا نباشم، آواز مردم افغانستان را بلند نگاه خواهم داشت و با کسانی که درد ملی دارند، همصدا خواهم شد."
سخنان آقای سلطان زوی، نه همه خوب است و نه همه نادرست؛ این که ایشان می گویند در هر مقطع از تاریخ، حاکمان افغانستان برای مردم مشکل خلق کرده اند، این یک حرف درست و یک واقعیت تاریخی است که هیچ انسان منصف و معقولی، میلی به انکار آن ندارد.
این ادعای سلطان زوی هم خالی از واقعیت نیست که برخی از نامزدان ریاست جمهوری آینده کشور، با اتخاذ موضع پرسش برانگیز سکوت، حیرت و سردرگمی مردم را بیشتر کرده اند؛ چرا که برای یک نامزد ریاست جمهوری، ابداً شایسته نیست تا نسبت به موضوعی که به سرنوشت کشور و مردمش بستگی دارد، سکوت اختیار کند.
اما به نظر می رسد تنها مشکل اظهارات جناب سلطان زوی، دگم اندیشی ایشان نسبت به سودمند بودن پیمان امنیتی برای کشور و ملت افغانستان باشد. از ایشان که یک رجال سیاسی هستند دور از ذهن می نماید که گمان می کنند، تمامی مشکل دولت، مردم و کشور افغانستان، فقط و فقط با امضای پیمان مذکور، حل و فصل می شود.
به نظر می رسد با توجه به مخالفت همسایه شروری چون پاکستان و دیگران، امضای پیمان مذکور، آغاز دور تازه ای از معضلات اقتصادی و امنیتی را برای مردم و کشور ما ببار بیاورد.