پیروزی جهاد مردم مسلمان افغانستان، بزرگ پدیده ارزشی و بی نظیر تاریخ حیات سیاسی ماست و هیچ تحولی در این سرزمین هم سنگ و همسان آن نبوده و نیست. حرکتی که در آن ارزش های دینی نخست دغدغه های دین باوران این خاک و ایثار در راه عقیده و آرمان های متعالی اسلامی، بارزترین ویژگی آن بود و با سلاح ایمان از مصافی سربلند بیرون آمد و افتخار آفرید و در برابر ابرقدرت شرق با تمام توان تکنولوِژیک و ارتش برخوردار از دانش نوین و مدرنترین شیوه های جنگی، ایستاد. مردم دین باور این سرزمین به اثبات رساند که مدرنترین تسلیحات و تکنولوِژی های نظامی در برابر عقیده، آهن پاره ای بیش نیست. این معنا را اتحاد جماهیر شوروی با تمام وجود حس کرد و ابرقدرت غرب هم معجزه آنرا به عیان دید.
طبیعتاً این تجربه موفق دین باوران، دستاوردی نبود که دیگر قدرت های استکباری و استعماری ناظرِ این مصاف را بر خود نلرزاند و برای جلوگیری از بارور شدن و باز تکرار آن توطئه ای نچینند و اسباب ناکامی و بدنامی آنرا فراهم نسازند. دست اندازی های بیرونی از یک سو، منیت ها و تنگ نظری های اعضای خانواده جهاد از سوی دیگر، آتش جنگ های داخلی را چنان افروخت که از ورای دود و آتش، فرصت ظهور طالبانی را ساخت که سیما و ثمره آن، چهره مسخ شده دین بود و شهره آفاقش هم گشت و بهانه لشکرکشی "صیاد سی سال در کمین نشسته" را فراهم آورد و باعث شد ثمری را که باید مردم ما از نخل پربار جهاد می چید، هرگز نچید.
با آنکه سهم سران جهاد دراین ناکامی، کمتر از سهم صیادِ سیّاس و سرویس های استخباراتی او و هم پیمانانش نیست؛ علی رغم این و همه ی کاستی ها و خبط و خطاهای غیر قابل جبران و غیر قابل انکار، اصل جهاد و پیروزی آن امری نیست که به بهانه کژی های پس از آن غبار فراموشی بگیرد و تجلیل در خور شأن از آن واقعه ای عظیم، صورت نگیرد.
اینکه برخی انگیزه ها به دنبال تحریف و مسخ اصل جهاد عزتمندانه مردم ما و به فراموشی سپردن آن برای همیشه است و زدودن آن مفهوم دینی را از قاموس ادبیات این سرزمین می خواهد، نه تردیدی هست و نه از آنان گله مند می توان بود اما چرا داعیه داران و دوستان جهاد به این مهمترین نقطه عطف تاریخی، ارزشی- سیاسیِ ملی، مظلومیت مضاعف روا می دارند و با تجلیل های بی رمق خویش نا خواسته در مسیری حرکت می کنند که بدخواهان می خواهند. اندوه بار تر اینکه در سالروز ۸ ثور، از کودتای ۷ ثور هم که نظام نا میمون کمونیستی را برمقدرات مردم حاکم ساخت و اسباب اشغال کشور توسط قشون سرخ گردید، تجلیل می شود. دولت اسلامی افغانستان هم، چنانکه شایسته این روز مهم ملی است، درسطح ملی تجلیل نمی کند.
در چنین شرایطی، رهبران و رهروان جهاد بدانند که عزتی جز جهاد ما نبوده و نیست اما امروز مستندهایی از خبط و خطاهای مابعد جهاد نشر می شود، تا با زبان "تصویر جهاد را تخریب کنند" و با احیای خاطرات تلخ جنگ های داخلی گذشته، اصل این عزت را منفور سازند، لذا می طلبد تا با احیای سالگرد پیروزی جهاد، روشنگری صورت گیرد و ابعاد مختلف آن بیان گردد. نکته ای دیگری که برشما و همگان هویدا و رنج گران ماست اینکه جهاد مقدس مردم ما که بیش از یک میلیون انسان پاکباخته برای حاکم سازی ارزشهای دینی تقدیم نموده، عده ای تلاش می کنند تا آنرا هموزن کودتای کمونیستی سازند و همزمان از سالروز هر دو، در یک سطح و مقیاس تجلیل می شود و پرسشی را هم برنمی انگیزد و صدایی هم بلند نمی شود. آیا ما در شکل گیری چنین فضایی مقصر نیستیم؟
نکته ای شایان تامل دیگر اینکه، جریانی به صورت خزنده برآن است که ضمن ترور شخصیتی چهره تابناک اصل جهاد، آنرا از یک "ارزش" به "ضد ارزش" مبدل سازد و چنان ذهنیت ها را نسبت به آن منفی نماید که جهادی و غیر جهادی، جرأت بردن نام آنرا نداشته باشد. هدف اساسی تر آنکه باحذف آن از منظومه اعتقادات مردم، برای همیشه از این ذخیره تعیین کننده استقلال، عزت و آزادی، خیال شان راحت گردد و هر طوری خواستند بر این ملک بتازند، لذا گمنامی و بد نامی جهاد را توأمان دنبال می کنند. این مهم جز در پرتو ارزش زدایی از آن حرکت ارزشی و تبلیغات مسموم علیه آن و حذف آن از قاموس تاریخ این مردم میسور نیست، لذا تلاش پیگیر صورت می گیرد که با تجلیل از ۷ ثور، ۸ ثور را در حد آن کوتای ننگین و تبعات عزت کش آن به زیر کشند. اما آیا سران موجود جهاد، با برگزاری مراسم های پراکنده و محدود، و ملی زدایی از آن به این پروژه کمک نکرده اند؟
چرا همه مدعیان جهاد، سالروز این رویداد عزت آفرین را که در تقویم کشور، تعطیل رسمی نیزهست به صورت ملی و همگانی تجلیل نمی کنند؟ آیا این مظلومیت مضاعف جهاد نیست که دشمنان چنان کنند و دوستان چنین؟ بی پرده باید گفت که ادامه این روند، کار را به جایی خواهد رساند که داعیه داران، نه تنها جرأت بردن نام جهاد را نداشته باشند که محکومیت های متکثر دیگری هم پیدا کنند و روزی متوجه کاهلی خویش شوند که سودی برای سرنوشت آنها نخواهد بخشید و این سرمایه عظیم معنوی از مردم نیز گرفته خواهد شد. لذا از بیگانگان نباید نالید و از دوستان چنین نمی توان برخود بالید که همان می کنند که دشمنانش همان می خواهند.