پس از اظهارات غیرمسئولانه و دیکته شده ی رییس علمای پاکستان مبنی بر جواز حملات انتحاری در افغانستان و ممنوعیت آن در پاکستان، افراد و نهادهای دولتی و غیر دولتی بسیاری، در پاسخ به آن اظهار رای و نظر کردند. در ادامه این واکنشها، مشاور امنیتی ریاست جمهوری آقای سپنتا نیز از اظهارات رییس شورای علمای پاکستان متاثر شده و به اتخاذ موضع تند و سخنان جدی تری مبادرت ورزیده است.
مشاور امنیت ملی رییس جمهور، بر خلاف شخص حامد کرزی به اتخاذ موضع تند و متفاوت با ایشان در مواجهه با مخالفان روی آورده است. سپنتا با قاطعیت می گوید:" در برابر انتحاریان زانو نخواهد زد" رنگین دادفر سپنتا، همچنین با اشاره به گروههای همسو با پاکستان و تروریستان، هشدار داده است که هر نوع تضرع، تسلیمی و سرخم کردن به گروههای تروریستی، بینتیجه است.
این بخش از سخنان مشاور رییس جمهور، در واقع پیامی است که ایشان به رییس جمهور و تعدادی در کابینه می دهد که خواهان سیاست تساهل با طالبان و نرمش در برابر آنان در چند سال اخیر بوده اند. همواره شایع بوده است که تعدادی در ارگ ریاست جمهوری، با فشار آوردن به رییس جمهور، ایشان را وادار به اتخاذ مواضع تضرع آمیز در برابر مخالفان دولت کرده اند.
اظهارات سپنتا دقیقاً پیامی است که ایشان خواسته است به رییس جمهور بدهد و بدین وسیله، رییس جمهور را از خطری که در پیش رو وجود دارد، آگاه سازد. مشارو امنیت ملی رییس جمهور در جای دیگری از سخنان خویش باز به این نکته تاکید کرده و ابراز امیدواری میکند که اظهارات رییس شورای علمای پاکستان، هشداری باشد به کسانیکه فکر میکنند از شر گروههای تروریستی رهایی مییابند.
سپنتا به لحن بالا نیز بسنده نکرده و در بخش پایانی سخنان خویش به عتابهای تندتری روی می آورد. او می گوید:" سیاست تضرع در برابر مخالفان نتیجه ندارد؛ با دشمن غدار باید از موضع قدرت صحبت کرد. هر نوع تضرع، تسلیم و سرخم کردن در برابر دشمن، نتیجهای ندارد؛ مردم و سیاستمداران افغانستان باید از تاریخ کشور بیاموزند و دربرابر تهدیدهایی که از بیرون به افغانستان تحمیل میشود، متحد شوند.
ایجاب میکند که حکومت افغانستان، اپوزیسیون ما، جامعه مدنی ما، روشنفکران ما همه، متحد در دفاع از مملکت خود، از خاک خود، بگوییم که این سرزمین بزرگ به هیچ صورت در برابر انتحاریانی که به اینجا فرستاده شوند، به زانو در نخواهد آمد."
واقعیت آن است که اگر این اظهارات از شخص رییس جمهور و یا در مشاوره با ایشان می بود، می شد یک مقدار روی آن حساب باز کرد و آن را جدی گرفت؛ اما چنانکه می دانیم سپنتا و مخالفان سیاست تضرع و التماس در برابر طالبان و حامیان آنان، در مقابل طرفداران این سیاست، رقم قابل توجه و اعتنایی نیستند.
بنابراین، اظهارات آقای سپنتا و سایر کسانی که با ایشان همفکر و همنظر هستند، صرفا در حد یک اظهار نظر شخصی و غیر دولتی، تلقی می گردد. سیاست تضرع و تساهل در برابر مخالفان دولت و ملت افغانستان، یک سیاست مقطعی و زودگذر نیست تا با آن به صورت آنی و مقطعی برخورد کرد و در آن تغییر و تحول بنیادین ایجاد کرد.
بلکه این سیاست و پالیسی، پروسه ای هدفمند و سیستماتیکی است که چندسالی است روی آن کار اساسی صورت گرفته و در حال حاضر، در دولت و بیرون از آن برای خودش طرفداران فراوانی دارد.
اساساً با اتخاذ یک چنین سیاستهای پرسش برانگیزی است که مخالفان جرئت یافته و حامیان آنان چون دولت و استخبارات کشور همسایه جنوبی، حق هر گونه دخالت و اظهار نظرهای مضحک و غیر مسئولانه در امور افغانستان را برای خود شان محفوظ بدارند.
آنچه نسبت به سخنان بی ریشه و اساس مولوی پاکستانی هم می شود گفت آن است که اظهارات این ملای استخباراتی، در اصل و اساس، از خودش نبوده و آنچه در باره جواز حملات انتحاری و غیر اسلامی در افغانستان گفته است، صد البته به دستور مستقیم و صریح استخبارات کشور همسایه جنوبی بوده است.
دلیل بر این ادعا نیز بهره برداری همیشگی اردو و استخبارات پاکستان از حضور و وجود نیروهای شبه نظامی و عملیاتهای انتحاری و انفجاری آنان در پاکستان، افغانستان و سایر کشورهای منطقه بوده و خواهد بود.
پاکستانی ها در طول سالها ثابت کرده اند که از نیروهای شبه نظامی افغانی و پاکستانی، به عنوان بخشی از بدنه ارتش نامرئی خویش و جهت دست یازیدن به اهداف استعماری و توسعه طلبانه شان لااقل در کشورهایی چون افغانستان، پاکستان و کشمیرِ هند، سود سرشار و نامشروعی برده اند.
حال نیز و با استفاده از همان روحیه استکباری و استعماری سران پاکستان است که به عوامل خویش در شورای دولتی و استخباراتی به اصطلاح علمای کشور خویش، دستور می دهند تا به صدور یک چنان فتوای بی مایه و بی ارزشی، مبادرت ورزند.
با توجه به سیاست استعماری و خطرآفرین پاکستان و نیز وخامت اوضاع امنیتی کشور، توصیه مشاور امنیتی رییس جمهور مبنی بر یکدست شدن تمامی نهادها و احزاب و سیاستمداران، در دفاع از کشور و منافع ملی افغانها، می تواند یک توصیه مناسب و لازم الاجرایی باشد برای همه ی مسئولان و دست اندکاران دولت و نظام کشور.